اصلاح طلبان و زندانیان سیاسی
پیش درآمدی بر ایرانی که اصلاح طلبان برای همه ایرانیان می خواهند!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣ مرداد ۱٣٨٣ -  ۲۴ ژوئيه ۲۰۰۴


زمانی که محمدرضا خاتمی دبیرکل جبهه مشارکت اسلامی در سخنرانی افتتاحیه خود در هفتمین کنگره حزب، یادی هم از زندانیان سیاسی می کرد، احتمالا خبر اعتصاب غذای گروهی از زندانیان سیاسی در زندان اوین را شنیده بود. اما این باعث نشد که وی تجلیل خود را محدود به زندانیان هم حزبی و گروهی خود و چند زندانی سرشناس گروهی که این روزها با این حزب روابط نزدیکی دارد، نسازد. آقای دبیرکل، ناصر زرافشان را که قربانی افشای جنایتی شد – که در تفسیر اصلاح طلبان همواره به عنوان توطئه ای علیه دولت خاتمی معرفی شده است – فراموش کرد، همان گونه که دانشجویان زندانی در زندان های جمهوری اسلامی را فراموش کرد، دانشجویانی که برای دفاع از حقوق ابتدایی خود و پشتیبانی از جنبش دموکراتیک مردم ایران به آخرین و در عین حال خطرناکترین وسیله اعتراض، یعنی اعتصاب غذا در زندان دست زده بودند.
آقای محمدرضا خاتمی دبیرکل حزبی است که شعار ایران برای همه ایرانیان می دهد و رفتار وی در قبال زندانیان سیاسی غیرخودی، نمونه کوچکی است از ایرانی که وی و همکارانش زمانی می خواستند برای همه ایرانیان بسازند.
دبیرکل جبهه مشارکت اسلامی در این برخورد تبعیض گرایانه تنها نبوده است. همه جبهه اصلاح طلب دوم خردادی هفت سال است چنین رفتار شرم آوری را ادامه می دهد. زندانیان سیاسی در ایران بارزترین مظهر تقسیم جامعه به دو گروه نخبگان و فراموش شدگان در نزد جناح اصلاح طلب حکومتی هستند. رسانه ها و احزاب و جریان های جبهه اصلاح طلب حکومت سال هاست کوچکترین حرکات و مسایل مربوط به زندانیان خودی را پوشش داده اند و کارزارهای گسترده ای در مورد آن ها سازمان داده اند و در تمام این سال ها همواره بر وضعیت زندانیان غیرخودی چشم پوشیده اند. توجیهاتی که گاه در مورد این سکوت و بی اعتنایی آورده شده، «ملاحظات» اصلاح طلبان بوده است. اما «ملاحظات» باقی ماندن در قدرت و یا حاشیه آن مگر تا چه حد می تواند انسان ها را از وظایف انسانی و اخلاقی خود معاف سازد. مگر فلسفه حضور در حکومت، از جنبه دموکراسی غیر از آن است که قدرت و حاکمان را در خدمت جامعه و انسان ها و دفاع از حقوق آن ها قرار دهد؟ این فلسفه، در جبهه دوم خرداد همواره برعکس فهمیده شده و دفاع از حقوق انسان ها، قربانی ادامه حضور در قدرت شده است.
رسانه های وابسته به این جریان، و از جمله سایت های اینترنتی شان که از آزادی عملی بیشتری برخوردار هستند، در برابر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی دو هفته سکوت کردند و برخی از آن ها هنوز به این سکوت ادامه می دهند. فاجعه در آن جاست که وقتی نهادی نظیر انجمن دفاع از حقوق زندانیان، که قاعدتا باید نخستین نهادی باشد که به اطلاع رسانی در مورد چنین اعتراضی و دفاع از خواست های زندانیان برآید، بعد از دو هفته این سکوت را می شکند، در صدد تقلیل خواست های زندانیان و اثبات «غیرسیاسی بودن» اعتراض آنان بر می آید، و از معترضین می خواهد به اعتصاب غذای خود پایان دهند، بدون این که از حکومت بخواهد با رسیدگی و پاسخ مناسب به خواست های زندانیان به وظیفه و مسئولیت خود عمل نماید.
 
برخورد اصلاح طلبان با زندانیان سیاسی، تنها نمونه نگرش تبعیض آمیز آن ها به انسان ها بر اساس عقاید سیاسی و دوری و نزدیکی اشان به حکومت نیست. ده ما بعدتر، اگر میرحسین موسوی اجازه یابد در انتخابات ریاست جمهوری نهم در برابر رقیب محافظه کار خود قرار گیرد، «آزادی انتخاب» برای اصلاح طلبان تامین می شود. از نظر آن ها «آزادی دگراندیش» هیچ گاه میزانی برای دموکراسی نبوده و دفاع از حقوق دگراندیش در چارچوب اصلاح طلبی آن ها قرار نداشته است.
اپوزیسیون دموکرات حکومت ایران، دفاع از حقوق هیچ زندانی سیاسی را مشروط به افکار و عقاید سیاسی او نکرده است. این اپوزیسیون که غالبا از جانب اصلاح طلبان به خشونت گری و استبداد متهم می شود، از حقوق عباس عبدی و هاشم آقاجری به عنوان زندانی سیاسی به همان اندازه دفاع کرده است که از حقوق ناصر زرافشان و احمد باطبی. این اپوزیسیون نشان داده است  شایستگی بیشتری برای دفاع از حقوق همه مردم ایران صرف نظر از اعتقادات و نظریات سیاسی آن ها و تبدیل ایران به کشوری برای همه ایرانیان دارد!