معین فر وزیر نفت دولت موقت: انتخابات باید تبدیل به رفراندوم شود
اصول مربوط به ولایت فقیه ‏و معارض با مردم سالاری، باید از قانون اساسی حذف شود



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣ آذر ۱٣٨۷ -  ۲٣ نوامبر ۲۰۰٨


مهندس معین فر وزیر نفت دولت موقت معتقد است برگزاری انتخابات تنها درصورتی پررنگ می شود که "بحث ‏اصلاح قانون اساسی" مطرح شود؛ بخصوص وقتی که از طرف داوطلب اعلام شود اصول مربوط به ولایت فقیه ‏و معارض با مردم سالاری، باید از قانون اساسی حذف شود. او همچنین در باره انتخابات و حضور خاتمی و ‏اصلاح طلبان مواضعی دارد که در گفت و گو با روز مطرح کرده است. ‏


با توجه به اعلام دو شرط که یکی به اجماع رسیدن با مردم و دیگری اختیارات رییس جمهوری از سوی آقای ‏خاتمی است، چقدر محتمل می دانید که او به میدان انتخابات وارد شود؟‎ ‎

درباره شرط اول معلوم نیست منظور ‏ایشان از "مردم" که گفته اند باید با آنها به اجماع برسند چه کسانی است. شرط دوم هم خیلی دوپهلو و در پرده ‏گفته شده؛ نظیر همان روش ایشان در هنگام ریاست جمهوریشان. به هر حال من تصور نمی کنم ایشان وارد میدان ‏مبارزاتی انتخاباتی جدی شوند. ‏


‎‎آقای کروبی چطور؟‏‎‎

ایشان به هر ترتیبی که هست وارد میدان می شود، زیرا هدف او از ابتدا همین بوده است. اما خوب است آقای ‏کروبی به این نکته توجه کنند که حربه ۵۰ هزارتومان،دیگر کارکرد نخواهد داشت و آقای احمدی نژاد این حربه ‏را از ایشان گرفته است. در دوره پیش بخش عمده ای از رای اقای کروبی مربوط به این وعده بود که اکنون آقای ‏احمدی نژاد روی دست او زده و با وعده های شکست خورده احمدی نژاد در عمل، چنین وعده هایی ناکارآمد شده ‏است. ‏


‎‎از دید شما آیا شروط محمد خاتمی امکان تحقق یافتن دارند؟‎ ‎

مسلما خیر و علت آن بافت موجود قدرت در کشور است. بنابراین آقای خاتمی باید بدانند که نمی توانند بگویند ‏‏"کوسه" و درعین حال "ریش پهن"؛ این دو با هم جوردر نمی آیند. وقتی ایشان التزام به ولایت فقیه دارند باید ‏بدانند که از ملزومات آن این است که اختیارات رییس جمهور را محدود کنند. بنابر این به نظر می رسد اجرای ‏نظر آقای خاتمی هنگامی امکان پذیر است که صریحا اعلام کنند قانون اساسی جمهوری اسلامی باید پالایش و ‏نهادهایی که معارض با حکومت مردم سالاری است از آن حذف شود. اما اشکال اینجاست که ایشان به چنین ‏اصلاحاتی یا اعتقاد ندارند و یا جرات یا مصلحت ابراز بیان آن را ندارند و وقتی هم اختیارات می خواهند آن را ‏در پرده اعلام می کنند و نمی گویند که چه کسی از ابتدا مانع حرکات و فعالیت آزاد رییس جمهور در دو دوره ‏ریاست جمهوری ایشان بوده است. بر فرض هم که قول هایی به ایشان داده شده باشد که مانور بیشتری در ریاست ‏جمهوری آینده بدهند، اما هیچ تضمینی نیست که به آن قول ها عمل شود. ‏


‎‎به نظر شما آیا اساسا نظام ایران اجازه می دهد که کسی خارج از اصولگرایان برای ریاست جمهوری ‏کاندیدا شود؟‎ ‎

‏ قدر مسلم این است که به شخصی مانند آقای عبدالله نوری اجازه نخواهند دادو صلاحیت ایشان را رد خواهند کرد. ‏ولی درباره آقای خاتمی فکر نمی کنم صلاحیت ایشان رد شود ولی بر فرض هم که ایشان داوطلب شود واز طرف ‏شورای نگهبان هم رد نشود، معلوم نیست رای لازم را بیاورند زیرا رای اصلی متعلق به اکثریت افراد خاموش و ‏ناراضی است که معمولا در انتخابات شرکت نمی کنند. طبیعتا وقتی با صراحت بحثی مطرح نشود و همان حالت ‏سابق باشد معلوم نیست که مردم رای بدهند. مسئله مهم در کشور ما مسئله ۲۵ میلیون حائز شرایط است که در ‏انتخابات شرکت نمی کنند ؛ چنانکه در دور پیش هم شرکت نکردند. ‏


‎‎منظور چه بحث هایی است؟‏‎ ‎

‏ منظور بحث اصلاح قانون اساسی و حذف اصولی از آن است که حاکمیت ملت را زیر سوال برده و مادام که این ‏اصول در قانون اساسی باشد امکان برپایی حکومت مردمی موجود نیست؛ رنگ آمیزی که آقای خاتمی در دوره ‏های پیشین به نام مردم سالاری دینی مطرح کردند دیگر نمی تواند توجیه گر این اصول باشد. ‏

‎‎اگر صلاحیت کروبی تایید شود شما او را در چه جبهه ای می بینید؛ اصلاح طلب یا ‏اصولگرا؟‎‎

‏ ایشان از زاویه قبول قانون اساسی، در جبهه باصطلاح اصولگراست و بنابر این در مواقعی که نیاز باشد در ‏جبهه آنها قرار می گیرد. نمونه اش هم موضعی است که در مجلس ششم درباره قانون مربوط به مطبوعات اتخاذ ‏کردند و صراحتا در جبهه آنها قرار گرفتند. بنابراین شورای نگهبان، ایشان را رد صلاحیت نخواهد کرد و هر ‏اسمی روی خودشان بگذارند چه اصلاح طلب وچه.. به عنوان کاندیدای مورد قبول دستگاه حاکمه شناخته خواهد ‏شد. ضمن اینکه جبهه اصلاحات آش شله قلم کاری است که در آن از افرادتند تر از جمع باصطلاح اصول گرا، ‏نظیر آقای هادی غفاری و محتشمی پور تا برخی اشخاص خواهان ایجاد رفرم در جامعه وجود دارند. بنابراین ‏جبهه ای که به نام اصلاحات خوانده می شود جبهه یک پارچه ویکنواختی نیست که بشود اسم مشخصی بر آن ‏گذاشت. آقای کروبی هم در جهتی قرار می گیرد که همیشه بتواند کاتالیزور حفظ حاکمیت ولایت فقیه باشد. ‏


‎‎شما فکر می کنید نتیجه انتخابات آمریکا بر انتخابات ایران تا چه حد است؟ به عبارت دیگر آمدن مک ‏کین یا اوباما هر یک چه کارکردی برای انتخابات ایران دارد؟‎ ‎

اگر آقای اوباما بیاید - که احتمال بیشتری نیز دارد - برای ایجاد روابط منطقی با ایران، باید کسانی باشند که ‏حرف او را بفهمند و آوانس هایی از ایشان بگیرند. اما ما در ایران در بین طبقه حاکمه، چنین کسانی را نداریم. با ‏ادبیات آقای احمدی نژاد نیز مسلما وضع روابط ایران و آمریکا بدتر خواهد شد که بهتر نمی شود. اما اگر آقای ‏مک کین بیاید همین جریان آقای بوش است و ادامه همین سیاست های بوش و استمرار سیاست جمهوری خواهان. ‏


‎‎به نظر شما بهترین شکل برای انتخابات ایران چگونه محقق می شود؟‏‎ ‎

اگر انتخابات ریاست جمهوری عملا به رفراندوم ملی تبدیل شود احتمال اینکه عده ای از آن ۲۵ میلیون نفری که ‏در انتخابات شرکت نمی کنند وارد مبارزات شوند موجود است. دراین حال بدون آنکه هدف اصلی انتخاب رئیس ‏جمهور باشد این عمل می تواند پایه ریزی نهضتی را بکند که هدف آن اصلاح قانون اساسی است؛ یعنی صرف ‏نظر از اینکه چه کسی رییس جمهور شود، جنبشی برای اصلاح قانون اساسی بوجود خواهد آمد. اگر جز این باشد ‏این هم مانند انتخابات گذشته خواهد بود و آمدن فرد، تاثیری بر وضع مردم نخواهد داشت. منظور از اصلاح قانون ‏اساسی هم بازگشت به قانون اساسی تهیه شده توسط دولت موقت است که مورد تایید آقای خمینی هم قرار گرفته ‏بود. در آن قانون اساسی هیچگونه ذکری از ولایت فقیه نشده بود و شخص آقای خمینی اصرار داشتند که همان ‏قانون به رفراندوم گذاشته شود، اما مهندس بازرگان که می خواست کار به طور اصولی انجام شود گفتند حتما باید ‏قانون اساسی پیشنهادی بنا بروعده ای که قبل از پیروزی انقلاب به مردم داده شده به مجلس موسسان برود. با پا ‏در میانی مرحوم طالقانی، مجلس موسسان تبدیل به مجلس بررسی قانون اساسی شد که دیدیم آنهایی که انتخاب ‏شدند متن پیش نویس را کنار گذاشتندو با وجودی که بنابر قانون مصوب شورای انقلاب، وظیفه داشتند ظرف ٣ ‏ماه پیش نویس قانون اساسی را که در دولت موقت تهیه شده بود بررسی کنند، اینکار را نکردند و با دخالت افرادی ‏نظیر حسن آیت و مهره چینی هایی که شده بود، قانون اساسی جدیدی نوشتند که همین قانون فعلی است واصل ‏ولایت فقیه را در آن وارد کردند. بنابر این اگر کسی با شعار بازگشت به همان قانون اساسی اولیه بیایدو داوطلبی ‏خود را اعلام کند { چنین داوطلبی هم لازم نیست مورد تائید شورای نگهبان قرار بگیرد} در این حالت احتمال ‏دارد که مردم پای صندوق ها بیایند و آن داوطلب با شعار اصلاح قانون اساسی رای قابل توجه بیاورد. بدیهی است ‏چنین نتیجه ای از طرف دستگاه حاکمه علنا اعلام نخواهد شد ولی پایه اساسی یک جنبش آزادیخواهانه ملی خواهد ‏شد. ‏


‎‎آیا چنین رفراندومی اساسا شرایط برگزاری در ایران را دارد؟‎ ‎

ندارد و اگر هم برگزار شود رایش خوانده نخواهد شد، اما مانند بمب صدا خواهد کرد. در واقع مسئله با اهمیت پا ‏گرفتن آن نیروی منسجم داخلی است. در غیر این صورت انتخاباتی ضعیف، با حضور حداقلی برگزار خواهد شد. ‏البته برای جبران این وضعیت، ممکن است تقلب در شمارش آرا صورت بگیرد تا رییس جمهور مورد نظرشان ‏را انتخاب کنند که یا مجددا شاهد شاهکار های کارگزارفعلی می شویم و یا کارگزاری بجای کارگزاری ‏دیگرانتخاب خواهد شد. در این صورت برای ملت ایران فرقی نخواهد کرد که چه کسی انتخاب شود؛ چه آقای ‏احمدی نژاد و چه شخص دیگر! آنچه اینک اهمیت دارد تغییر اساسی در نهاد های قدرت است. بنظرمن مساله ‏مهم، اصلاح قانون اساسی است. ‏
‏ ‏
الهام اسماعیلی
۵ آبان ۱٣٨۷
منبع: روز