دیروز و فردا در ترانه های خیام
عباس احمدی
•
مقصود خیام از دیروز و فردا، نه دیروز و فردای تقویمی و تاریخی، بلکه دیروز و فردای اسطوره ای و مذهبی ست.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۵ آذر ۱٣٨۷ -
۵ دسامبر ۲۰۰٨
خیام در یکی از ترانه هایش از دیروز و امروز و فردا سخن می گوید و اندرز می دهد که از دیروز که گذشت، هیچ از او یاد مکن و از فردا که نیامده است، اندیشه مکن و بر آن چه که رفته است و آن چه که نیامده است، تکیه مکن و امروز را غنیمت بدان و خوش باش و بیهوده عمر خود را با فکر کردن به دیروز و فردا، بر باد مده:
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عُمر برباد مکن
عوام معتقدند که مقصود خیام از دیرور و امروز، همان دیروز و فردای تقویمی و تاریخی است. به دیگر سخن، به عقیده ی اینان، دیروز یعنی روزها، ماه ها، و سال های گذشته ی عمر آدمی و فردا یعنی روزها، ماه ها، و سال های آینده ی عمر آدمی است. در این برداشت عامیانه، عمر بشر به دو نیمه ی دیروز و فردا تقسیم می شود و آدمی باید نه به یاد خاطرات گدشته و نه به یاد خطرات آینده باشد و در بین این دو عدم، دم را غنیمت بدارد.
اما، اگر با دقت بیشتری به ترانه های خیام بنگریم، در می یابیم که مقصود خیام از دیروز و فردا، نه دیروز و فردای تقویمی و تاریخی، بلکه دیروز و فردای اسطوره ای و مذهبی ست. دیروز اسطوره ای یعنی زمانی که به روایت کتب مقدس، انسان در بهشت بوده است. فردای اسطوره ای یعنی زمانی که به روایت کتب مقدس، انسان به بهشت خواهد رفت. خیام در ترانه هایش بارها به بهشت، این فردای اسطوره ای، اشاره کرده است و آن را مورد شک و تردید قرار داده است و فردای آن جهانی را مقایسه با امروز این جهانی، چیزی موهوم و نسیه دانسته است:
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من می گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
آواز دهل شنیدن ار دور خوش است
خیام، نه تنها فردای اسطوره ای، بلکه دیروز اسطوره ای را نیز باور ندارد. در روایت کتب مقدس آمده است که بشر ابتدا در بهشت زندگی می کرده است و به علت سرپیچی از فرمان خدا ،از بهشت رانده شده است و به این به دنیای خاکی آمده است. خیام این روایت مذهبی را نمی پذیرد و می گوید نمی داند که از کجا آمده است. او بهشت دیروز را باور ندارد:
ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
می نوش ندانی ز کجا آمدهای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت
به روایت مذهب، انسان برای امتحان به این دنیای خاکی آمده است و در فردای قیامت به بهشت یا دوزخ می رود. خیام این فردای اسطوره ای را باور ندارد و می گوید نمی داند به کجا خواهد رفت.
تا چند زنم به روی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت
اگر بپذیریم که مقصود خیام از دیروز و فردا، دیروز و فردای اسطوره ای ست، بنابراین مقصود خیام از امروز نیز عمر زودگذر آدمی ست که در فاصله ی بین دیروز اسطوره ای و فردای اسطوره ای قرار گرفته است. دیروز و فردا متعلق به آن جهان و امروز متعلق به این جهان ست. دیروز و فردا در ملکوت آسمان و امروز در ناسوت زمین قرار گرفته است. دیروز و فردا مربوط به عالم غیب و امروز مربوط به عالم عیان است. دیروز و فردا مربوط به عالم اخروی و امروز مربوط به عالم دنیوی است. اصطلاح امروز در اندیشه ی خیام به معنای "سکولوم" که واژه ی سکولار (این جهانی و دنیوی) از آن آمده است، بسیار نزدیک است. خیام نیز مانند سکولا ر ها معتقد است که نباید به دیروز و فردای اسطوره ای و موهوم تکیه کرد، و تنها چیزی که نقد است همین چند روزه عمر آدمی در این خاکدان خاکی ست که باید آن را غنیمت شمرد.
|