مرگ یا آزادی!
برای آزادی بی قید و شرط اکبر گنجی


• اکبر گنجی ديگر «مرخصی استعلاجی» نمی خواهد، «آزادی بی قيد و شرط» می خواهد. او جانش را در مبارزه برای آزادی به گرو گذاشته است. اکبر گنجی در جامعه ای فرياد «مرگ يا آزادی» را با اعتصاب غذای نامحدود خود سر داده است، که هشت سال با افکار تسليم طلبانه ای که «آزادی» را بدون «هزينه» می خ� ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۹ تير ۱٣٨۴ -  ۱۰ ژوئيه ۲۰۰۵


 اکبر گنجی ديگر «مرخصی استعلاجی» نمی خواهد، «آزادی بی قيد و شرط» می خواهد. او جانش را در مبارزه برای آزادی به گرو گذاشته است. اکبر گنجی در جامعه ای فرياد «مرگ يا آزادی» را با اعتصاب غذای نامحدود خود سر داده است، که هشت سال با افکار تسليم طلبانه ای که «آزادی» را بدون «هزينه» می خواست، مسموم شده است. او در آخرين مرخصی کوتاه خود، هر جا که امکان يافت تکرار کرد: آزادی هزينه می خواهد. و حالا وجود خود را، هزينه ی آزادی ساخته است. آيا جامعه ايران و جامعه ی جهانی، فرياد اکبر گنجی را خواهد شنيد و آن گونه بسيج خواهند شد که بتوانند او را نجات دهند؟ در روزهايی که لحظه به لحظه اش با بيم چيرگی «مرگ» بر «آزادی» می گذرد، هر تلاشی که برای نجات اکبر گنجی می تواند صورت بگيرد، و صورت نگيرد، لطمه ای بر وجدان انسانی و آرمان آزادی خواهانه در جامعه ی ماست.
گنجی چه بماند، چه برود، در نبردی که بر حکومت اسلامی تحميل کرده، شکست را برای زندانبانان خود رقم زده است. آن ها که خواستند «توبه» را وسيله ی «آزادی» او سازند، اکنون در شرايط دشواری قرار گرفته اند. هر چند که بخواهند خود را بی تفاوت نشان دهند، اما لحظات، برای آن ها نيز آسان تر از اکبر گنجی و خانواده اش نمی گذرد. اگر به خواسته ی گنجی تسليم شوند، خواست «آزادی همه ی زندانيان سياسی»، که اکنون به بی واسطه ترين خواست جنبش آزادی خواهانه در ايران تبديل شده است، نيرو و توان بيشتری خواهد گرفت و نام های ديگری برای «آزادی بدون قيد و شرط» در برابرشان قرار خواهد گرفت. اگر «آزادی» را از او دريغ دارند و «مرگ» را برايش رقم زنند، خود را درگير ماجرايی کرده اند بزرگ تر از ماجرای «زهرا کاظمی» و حتی «قتل های زنجيره ای»، در شرايطی که دنيا، به دنبال بهانه ای از آنان می گردد تا حلقه ی فشارها را افزون تر کند، و نتيجه ی انتخابات «هدايت شده» را به کام رهبر حکومت اسلامی تلخ گرداند.
اخطارهای دولت آمريکا و اتحاديه اروپا به حکومت ايران برای آزادی اکبر گنجی، که در نوع خود بی سابقه بوده است، محکوميت جهانی حکومت به خاطر سلب آزادی و درخطر قرار گرفتن جان گنجی از سوی بزرگترين سازمان های حقوق بشری بين المللی، مساله گنجی را از ابعاد داخلی فراتر برده و به يک موضوع بين المللی تبديل کرده و بحرانی در کنار بحران های ديگر، برای او رقم زده است. با اين حال، اين فشارها، تنها زمانی موثرتر می شود که خواست آزادی بدون قيد و شرط اکبر گنجی – و ديگر زندانيآن سياسی – از سوی نيروهای آزاديخواه ايران بی وقفه پيگيری شود. تجربه مبارزه ای که برای آزادی ناصر زرافشان صورت گرفت و به نتايج معينی رسيد، و گام هايی که برای اعتراضات موثرتر جهت آزادی اکبر گنجی برداشته می شود و – فراخوان روز سه شنبه يک نمونه ی آن است – حلقه ی فشار بر حکومت اسلامی را بيش از پيش تنگ خواهد کرد.
مبارزه برای نجات جان اکبر گنجی – که اکنون در يک سوی آن حکومت ايران قرار گرفته است و در سوی ديگرش نيروهای آزادی خواه ايران و جامعه ی بين المللی، پيش درآمد وضعيتی است که با انتخابات نهم رياست جمهوری و غصب کامل قدرت توسط ولايت فقيه، در آينده چه بسا، بارها تکرار شود. پيروزی آزادی خواهان ايران در اين نخستين نبرد، آب سردی است بر ولع ولايت فقيه و همدستانش، که خيال چيره کردن تام و تمام «دولت اسلامی» و سفت کردن بندهای اسارت و استبداد بر دست و پای جامعه ی ايران را دارند، و هم، نشانه ی اميدبخشی است که جنبش آزادی خواهی ايران تسليم استبداد نشده و حرکت خود به سوی جامعه ی دموکراتيک را متوقف نخواهد کرد.
اکبر گنجی با ايستادگی قابل تحسين خود، اکنون وظيفه ی بزرگی بر دوش همه ی ما قرار داده است، تا دست در دست هم کمک کنيم تا او در ايستادگی خود پيروز شود و استبداد به عقب بنشنيد.
اکبر گنجی نبايد از دست برود، نه فقط به خاطر آن که زنده ماندن او و آزادی اش، موفقيت جنبش دموکراسی در کشور ماست، بلکه همچنين به خاطر اين که او يک انسان است. يکی از شجاعترين انسان هايی که زندگی خود را وقف آزادی کرده است و هر انسان و هر آزادی خواهی وظيفه دارد، از ادامه ی زندگی او پاسداری کند.