اصلاح طلبان در خانه
جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر در اینجا تشکیل می شود



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ تير ۱٣٨۴ -  ۱٣ ژوئيه ۲۰۰۵


 بعد از ظهر سه شنبه بيست و يک تير، خيابان های اطراف دانشگاه تهران، شاهد خشونت و وحشی گری بی سابقه ی ای از سوی نيروی انتظامی بود که به گفته ی آگاهان سياسی در سال های اخير سابقه نداشته است. فرمانده ی تازه، دو روز بعد از گماشته شدن به اين مقام از سوی رهبر حکومت، «ضرب شصت» خود را به مخالفين نشان داد تا بشارت دهنده ی «دولت اسلامی» ای باشد که اربابانش وعده ی آن را داده اند.
در اين نخستين نبرد بين آزادی خواهان و مستبدين، بعد از «حماسه ٣ تير»، نه تنها هيچ کدام از احزاب اصلاح طلب و «اپوزيسيون قانونی» در کنار هواداران آزادی اکبر گنجی و ديگر زندانيان سياسی قرار نگرفتند، که دولت اصلاح طلبشان نيز، در آخرين روزهای عمر خود، همچنان آتش بيار معرکه ای شد که نيروی انتظامی برپا کرد و در گير و دار خشونت سبعانه ی مامورين عليه تظاهرات مسالمت آميز طرفداران آزادی در ايران، مقامات وزارت کشور به ياد آوردند که تظاهر کنندگان «مجوز قانونی» نداشته اند و به اين ترتيب «پوشش قانونی» برای سرکوب مردم توسط پليس ولايت فقيه را فراهم ساختند.
در طول شش سال گذشته، حتی يک «مجوز قانونی» به صدها درخواست اجتماعات مسالمت آميز داده نشد، تا جايی که حتی مسالمت جوترين فعالين سياسی نيز قانع شدند که برای استفاده از «حق اعتراض»، نبايد منتظر اجازه ی مقامات حکومت ماند. استفاده از حق اعتراض، حتی اگر حکومت با آن مخالف باشد، کوچکترين مجوزی برای سرکوب و ضرب و شتم فعالين سياسی و خشونت حکومتی نمی دهد و مسئوليت هيچ کدام از نهادهای حکومتی را در اين سبعيت زايل نمی سازد.
تظاهرات فعالين سياسی برای آزادی اکبر گنجی، گام تازه و مهمی بود که در مبارزه ی دموکرات های ايران برای نجات جان گنجی برداشته شد. طرفداران دموکراسی در ايران، عليرغم امکانات نابرابر خود، وارد مبارزه ی تمام عياری با حکومت برای نجات جان اکبر گنجی – که اکنون به سمبل زندانيان سياسی و مبارزات آزادی خواهانه در ايران تبديل شده است – شده اند و می کوشند با افزايش فعاليت های خود و جلب حمايت بين المللی، حکومت را وادار به عقب نشينی و اکبر گنجی را که هر ساعت به مرگ نزديک تر می شود، از زندان آزاد کنند. بعد از يورش وحشيانه پليس حکومت به تظاهرات کنندگان آزادی خواه، جهان اکنون بايد متقاعدتر شده باشد که با تشديد همه جانبه ی فشارها بر حکومت ايران، مانع ادامه سرکوب گری های آن شده، و دموکراسی خواهان ايران را ياری دهد تا بساط خشونت دولتی در ايران را برچينند.
پيشتازان اين مبارزه امروز همان نيروهايی هستند که اصلاح طلبان همواره آن ها را به «انفعال»، «سرخوردگی» و «ياس» متهم کرده اند. اين نيرو، اکنون در شرايطی پرچم دار مبارزه برای دموکراسی و در قدم اول آزادی زندانيان سياسی شده است و می رود که «مساله ی اکبر گنجی» را به يک موضوع جهانی تبديل سازد، که اصلاح طلبان، يار قديمی خود را فراموش کرده اند. آن ها که در آستانه ی انتخابات به ديدار او می رفتند، آن ها که در اجتماعات انتخاباتی خود،با ابراز نگرانی نسبت به «سرنوشت گنجی» می کوشيدند، رای هواداران دموکراسی را به دست آورند، نه روز سه شنبه در برابر دانشگاه تهران حضور داشتند و نه در مبارزه دموکرات های ايران برای آزادی گنجی نقشی بازی می کنند.
دموکرات ها و تحول طلبان واقعی در ايران که انتخابات فرمايشی و توهم «اصلاح حکومت» را نفی کردند، اکنون راه را نيز نشان می دهند. «مبارزه با فاشيسم»، تلاش برای دموکراسی و اجرای حقوق بشر در ايران، در همين جا جريان دارد. جايی که اصلاح طلبان حضور ندارند.
اکنون آيا وقت پاسخ به اين پرسش نرسيده است که چرا مدعيانی که می خواستند قبای «مبارزه با فاشيسم» را بر تن عاليجناب سرخ پوش بپوشانند و «جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر» را با حذف مخالفين حکومت ضد دموکرات و ضدبشری تشکيل دهند، اکنون به جای همراهی با پيکارگران دموکراسی و حقوق بشر، به خانه های خود رفته اند؟