از : جهانگیری ---------
عنوان : بلاخره نگفتند ......................
از شعار ها و هیاهو و داد و بیداد که بگذریم این اعلامیه "بیداری" بلاخره نگفته این سرباز های مادر مرده را کشتند یا نکشتند. این اطلاعیه خیلی شبیه داستان " آی دزد آی دزد" است.
به نظر من تمام نیروهای مردمی و انقلابی داخل و خارج ایران باید بر علیه این آدمکشان صدای خود را بلند کنند. نباید گذاشت عده ای قاتل و آدم کش که کپی آخوند های جنایتکار هستند رشد بکنند. اطلاعیه هایی که صادر میشه باید یک نسحه از اطلاعیه را به وزارت خارجه ی پاکستان ارسال دارند.
نیرو های مردمی بلوچ هم ای کاش مواضع خود را بر علیه این آدمکشان اعلام می کردند. این ها دست به کار خطرناکی زده اند ، این کار می تواند باعث یورش سرتاسری و وحشیانه ی رژیم اسلامی به مردم بلوچستان شود.
افشای این جنایتکاران خوبی دیگری نیز دارد و آن این است که از رشد قارچی اینگونه گروه ها جلو گیری می شود. نباید گذاشت از جنایات رژیم عده ای جنایتکار سود بجویند و جای نیرو های مردمی را پر کنند. باید با تمام قوا بر علیه این ها اقدام کرد.
۵۱۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨۷
|
از : Alparsalan Qizelbash
عنوان : جبهه به اصلاح ملی و اذربایجان
ایا تا کنون جبهه به اصلاح ملی ایران بیانیه برعلیه سرکوب فعالین اذربایجان صادر کرده؟
۵۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨۷
|
از : احمدی ...........
عنوان : راستی او کجایی است؟
گوستاو لوکلوزیو، نویسنده رمان هایی چون «صحرا»، «ترا آماتا»، «کتاب پروازها»، «آفریقایی» و«غول» در سال ۲۰۰۸ از سوی آکادمی سلطنتی سوئد، به خاطر آنچه که «ماجراجویی شاعرانه و شعف زمینی» آثاراش خوانده شد، موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات گردید.
او که از پدری بریتانیایی و مادری اهل موریتانی ( کشوری در آفریقا)متولد شده ، بخشی از زندگی خود را در موریتانی سپری کرده است.
گوستاو لوکلوزیو در ادامه نطق خود که به زبان فرانسه قرائت می شد، گفت:نویسندگی را با خواندن کتاب هایی در مورد سفر و به خصوص کتابی در مورد «مارکو پولو» (جهانگرد معروف ونیزی) آغاز کرده است.
ژان ماری گوستاو کلوزیو در سال ۱۹۴۰ در شهر نیس فرانسه به دنیا آمد و در کودکی همراه خانواده خود به نیجریه مهاجرت کرد. او که تا مقطع دکترا در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرده است، در طول زندگی خود در کشور های مختلفی زندگی کرده و دارای تابعیت کشور موریتانی نیز هست. کلوزیو که همسری مراکشی دارد، تا کنون بیش از ۴۰ کتاب منتشر کرده است.
راستی بچه های او و خود او کجایی هستند؟
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
وگر نیست ....................
۵۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨۷
|
از : احمدی ............
عنوان : باد نکارید ، فردا طوفان درو می کنید
دوستان عزیز این ربطی به فارس و تورک نداره این فاجعه ی عمومی مردم ایران است
البته در مناطق قومی این فشار و فاجعه دو چندان است.
وگرنه بسیاری از زحمتکشان فارس در گوشه و کنار ایران در بیچارگی و فقر و فلاکت می لولند. جامعه ی خود را بشناسید و بعد نظر بدهید. به دهات اطراف شهر های خراسان ، کرمان ، سمنان و بسیاری نقاط دیگر سر بزنید و ببینید چگونه مردم در فاجعه دست و پا می زنند. بسیاری از دختران ایرانی در خراسان از روی فقر به ازدواج با یک افغان بد بخت آواره تن در می دهند و بعد او می رود و از همشهری های خود پول می گیرد که خرجش کمتر شود و بعد همزمان هفت نفر با یک دختر بد بخت می خوابند.
دختر بد بختی مصاحبه کرده بود. خبر نگار پرسیده بود: تو چطور به این موضوع تن در دادی ؟
دختر جواب داده بود: وقت ازدواج این حرف ها نبود او بعداً دوستانش را آورد و گفت: با این ها هم بخواب! دختر می گوید: من وقتی اعتراض کردم و گفتم: من با عشق با تو ازدواج کردم و وفادار به تو بودم چرا این بلا را سرم آوردی!؟
و پسر افغان جواب داده بود: از همان اولش پولم کافی نبود من از دوستانم پول گرفتم که شراکتی زن بگیریم
عزیز آذربایجانی این فاجعه ی عمومی ملت ایران است.
بیایید باد نکاریم تا فردا طوفان درو کنیم.
فارس زابلی کنار بلوچ ستمدیده زندگی می کند و گاه تمام دارایی اش یکی دو بز می باشد در کنار بیابان شنزار. بیایید ناسیونالیزم کور را به دور بیندازیم و برای نجات زحمتکشان کشور خود گرد آییم به گرد هم. این تنها راه نجات است. آنوقت و فقط آنوقت است که خواسته های خلق های ایران نیز بر آورده می شود ، بیایید هی جنگ پلید و ویرانگر را به رخ هم نکشیم ، دوستان عزیز ! باد نکارید که در فردای دور و نزدیک طوفان درو خواهید کرد. بیایید دوست هم باشیم و یار هم.
در ضمن بگذار این را نیز بگویم من ناسیونالیست نیستم . همانقدر که مردم بلوچ و عرب و آذربایجانی را دوست میدارم ، فارس و ترکمن و گیلانی و ... را دوست میدارم. رسیدن به این مرز دشوار است اما زیبایست ، اگر رسیدی به انسان و صلح و زیبایی و ایران و کل زمین عشق می ورزی. و آنوقت ، فقط آنوقت است که می فهمی ناسیونالیزم چقدر حقیر است در برابر انترناسیونالیزم
به یاد داشته باشید: باد نکارید ، فردا طوفان درو می کنید.
بیایید تا می توانیم دوستی و مهربانی و همدلی را دامن بزنیم ، این تنها راه نجات ما است برای همگرایی و بس
۵۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : یک تورک اذربایجانی
عنوان : کشتن بلوچها هم محکوم است.
کشتن بلوچها هم محکوم است. چرا شما کشتار بلوچهارا محکوم نمیکنید؟ یک تورک اذربایجانی
۵۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : احمدی .............
عنوان : بیایید ..............
راه حل واقعی و درست آن منطقه این است که آن سه گوش منطقه ی آزاد و عشایری شمرده شود تا مردم به راحتی و بدون ویزا بتوانند به دیدار یکدیگر بروند ، به نظر من این بهترین شکل پیوند سه بلوچستان است. قبلاً هم این پیوند بود اما متأسفانه منافع مردم همیشه یا فدای منافع رژیم ها می شود یا فدای منافع باند های قاچاق و جنایی. بیایید همه جوانب را ببینیم. به جای دامن زدن به دشمنی بیایید مهربانی و دوستی را دامن بزنیم. شاید یک روز در آسیا نیز همچون اروپا مرز ها برداشته شد. بیایید چیزی که ممکن است بعد ها به راحتی رخ دهد برایش خون نریزیم.
۵۰۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : احمدی ...........
عنوان : رویای بسیار خطر ناک
آقای عزیز من که طرف دعوای تو نیستم ، من یک نظر دهنده ام. اما در نظر دادن تعارف نمی کنم. به همین خاطر اغلب به افراد بر می خورد .من شرایط آن منطقه را می بینم و نظرم را می دهم تو اما آرزوی خود را می گویی ، برای بر آورده شدن آرزوی تو شاید چند ملیون انسان باید کشته شوند تازه معلوم نیست که بتوانی به آنچه می خواهی برسی . درمان ایران یک حکومت دموکراتیک است تا حق کسی در آن زیر پا انداحته نشود. اگر تو به پیشنهاد من فکر بکنی شاید بدون هیچ نوع خون ریزی در ایران فردا بتوانی به خیلی از خواسته های خود برسی. من به تو اعلام جنگ نداده ام من شرایط واقعی را دیده ام و سخن گفته ام. خواسته ی تو اما یک رویای خطرناک است. چرا؟
زیرا تو را به نام تجزیه طلب به خاک و خون می کشانند و مردم بیچاره را یکبار دیگر به روز سیاه می نشانند بیش از پیش.
چرا خواسته ی تو یک رویا است؟
زیرا تو باید با سه کشور بجنگی . بلوچستان افغانستان کوچک است ، اما بلوچستان پاکستان بخش عمده ای از پاکستان است. اگر بلوچستان ایران بخواهد جدا شود برای ایران مرگبار نیست ، اما اگر بلوچستان پاکستان بخواهد جدا شود وجود و عدم وجود پاکستان مطرح می شود. و تو بدان که من دوستدار مردم بلوچ و همه ی خلق های ایران و جهانم ، فرق من و تو اما این است که من با دیدن واقعیت نظر می دهم اما تو آرزویت را بیان می کنی ، آرزویی که بیانش کودکانه است. چرا؟ زیرا برای جدایی فقط بلوچستان پاکستان کشته ها سر به ملیون خواهد زد تازه معلوم نیست که نتیجه چه بشود. زیرا کشور پاکستان بدون بلوچستان بزرگ در درون آن کشور ، بی مفهوم است.
من نمی گویم تو حزب خود را نداشته باش. من می گویم دوران احزاب مذهبی پایان پذیرفته ، دوران ، دوران ِ حزب الله و جندالله نیست.
ای کاش روشنفکران بلوچستان حزب زحمتکشان خود را ، حزب کارگران خود را ایجاد می کردند. افرادی مثل یعقوب که فدای این رویداد های بی نتیجه شدند چه بسی برای فردای بلوچستان می توانستند سازمان دهندگان بزرگی باشند. یعقوب فداکار و شریف اما امروز دیگر نیست. من به تو دستور نمی دهم ، من نظرم را می گویم و به تو مشخصاً می گویم: خود کشی نکن ، راه بیاب. عوض اینکه جوابم را بدی بشین و کمی بیندیش.
موفق و پیروز باشی هموطن.
۵۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : عثمان عمرزاده
عنوان : ما زبان یکدیگر را نمی فهمیم
انگار ما حتی زبان یکدیگر را نمی فهمیم. جنگ و کشت و کشتار چیز بسیار بدی است و ما بلوچها نمی خواهیم. ما فقط حق خود را می طلبیم و شما ما را به جنگ طلبی متهم و یا با جنگ تهدید می کنید. عزیز من، بلوچ فقط حق خود را می خواهد. شما اگر حق تعیین سرنوشت هر انسانی از جمله بلوچ را محترم بشناسید، من دست و پای شما را می بوسم. جنگی با شما ندارم. این شما هستید که می گوئید ، همانگونه که در عرض صد سال اخیر گفته اید، بلوچ خفه شو، من (فارس) می دانم که حق تو چیست و مصلحت تو چیست و منافع تو در کجا و به چه صورتی تامین می شود. تعداد و امکانان تسلیحاتی و بیرحمی شما ( یا حداقل حکومت شما) از ما بلوچ ها بسیار بیشتر است. در نتیجه منطق و عقل ما حکم می کند که به دنبال جنگ نباشیم. باز تکرار می کنم که اگر شما حق مرا ( انگونه که خود من تعیین می کنم و نه شما) به رسمیت بشناسید، من دست و پای شما را می بوسم. مگر ما بلوچها مرزبانان غیور کشور برای قرن ها نبودیم؟ چرا از خود بلوچها برای حفاظت از مرزهای ایران استفاده نمی شوند؟ چرا باید پاسدار و مرزدار از یزد و اصفهان و شیراز و قزوین به بلوچستان بیاید؟ نه عزیزان من. اینها مرزدار نیستند. خطری مرز شرقی ما را تهدید نمی کند. اینها از قماش همان ۳۰ هزار نیروی انتظامی و پاسدار و بسیجی هستند که برای تامین مرز خیابان های تهران به اذیت و آزار مردم پرداختند. من می گویم اگر بین آن سی هزار مامور سرکوبکر در تهران بلوچی وجود داشته باشد که برای سرکوب مردم شریف تهران به آنجا رفته: بنده می گویم ننگ بر آن بلوچ پست و حیوان صفت. اما ایا شما تا به حال دیده و یا شنیده اید که مامور و یا مزدوری بلوچ از بلوچستان به دیگر نقاط ایران برود و مردم را سرکوب کند؟ هموطن فعلی من، بیدار شو. ........ . . . . . . . . .. . . آقای کامران رضایی؛ اقای از ما بهترون ؛ آقای بالا سر، آقای نشسته بر برج اعلای اخلاق و انسانیت، ممکن است من یک لمپن باشم ، اما صد هزار شکر که جنایکار و آدمکش نیستم، صد هزار شکر که موطنم یعنی بلوچستان را رها نکرده ام تا بعنوان یک مزدور سرکوبگر رژیم جنایتکار به اقصی نقاط ایران بروم و هموطنانم را بکشم. شما آزاد هستید که نظر بدهید. شما آزاد هستید که حتی توهین کنید. اما اگر از شهر خود بلند شدید و آمدید در بلوچستان و آدم کشتید و جنایت کردید ـ ای حق را ندارید. بروید خدا را شکر کنید که بین بلوچ های صلح طلب و شاید بی خاصیت گرو های نظیر جندالله کم هستند. یا وگرنه با این جنایات وحشیانه رژیم در بلوچستان، اینجا باید مثل ویتنام می شد. من و شما هیچ چیز مشترکی نداریم. چرا باید به زور سر نیزه و سرکوب از یک طرف و فریب و تبلیغات از سوی دیگر در سرزمین کشت و کشتار و اعدام آخوندی انتظار مرگی مشترک را داشته باشیم؟ چرا؟
۵۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : احمدی -
عنوان : خواه پند گیرو خواه ملال
آقای عثمان عمر زاده ، من ضد بلوچ نیستم ، زنده باد بلوچستان ، ولی" این ره که تو می روی به ترکستان است!" فکر نکنم به این راحتی باشد به عواقبش نیز بیندیش . اگر ایران فردا دارای آزادی باشد شامل توی بلوچ نیز می گردد ، اما جدایی و جنگ و خونریزی معلوم نیست که چه نتیجه ای را بار بیاورد . تو راست میگی در سرنوشت بلوچستان اساس نظر بلوچ ها است. هر منطقه ای باید بتواند در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشد. اما جدایی به این آسانی که به تو گفته اند نیست. این حرف را اینجا زدی ولی من به عنوان دوست بهت میگم جای دیگر تکرارش نکن ، تو با این حرفت همزمان با سه کشور اعلام جنگ داده ای ، آقای عزیز تو فکر می کنی تنها راه حل جنگ است؟ آیا هیچ فکر کرده ای چند هزار نفر انسان بی گناه ممکن است کشته ، زخمی ، آواره و بی خانمان شوند؟
آقای عزیز قبل از اینکه این تصمیم خونبار را بگیری کمی بیندیش ، فردا شاید دیر باشد
و شاید پشیمان شوی از کرده ی خود و پشیمانی را آنوقت دیگر سودی نیست.
من نظر خود را صادقانه بیان کردم ، خواه پند گیرو خواه ملال
۵۰۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : مجید -
عنوان : سئوال و انتقاد از جبهه ی ملی
سئوالی برام پیش اومده آقایان جبهه ی ملی که بیانیه صادر کرده اید ای کاش یک یا چند نفر را مأمور می کردید تا به سئوالات مردم جواب میدادند. دیگران دارند سر اطلاعیه ی شما به هم پرخاش می کنند اما از جواب شما خبری نیست.
این بحث زنده و خیلی خوبی است . هدف فقط این نیست که شما یک بیانیه صادر کنید و بعد هم بروید پی کار خود. باید جواب مردم را داد وگرنه بیانیه های شما را در آینده جدی نخواهند گرفت.
لطفاً یک یا چند نفر را مأمور کنید تا همه ی نظرات را بخوانند و در بحث شرکت کنند
جواب بدهند پاسخ بگیرند و ..........
۵۰۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : Adabile Tehranda
عنوان : مگر الان شهروند درجه سوم نیستند؟
مگر الان شهروند درجه سوم نیستند؟ اگر عربها نیزجداشوند شما در دشت کویر چه خواهید کرد؟ اقتصاد تورکیه بدونه نفت بهتر است یا اقتصاد ایران. وضعیت شهرهای فارس نشین مثل افغانستان خواهد شد.
۵۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : دسم واقعی آن گروه آدمکش جند الله است............................
عنوان : بیایید خود را گول نزنیم
اسم واقعی آن گروه متعصب و آدمکش همان جند الله است ، اما حالا که دیده اند این نام آن ها را لو میدهد در پی نجات آبروی نداشته بر آمده اند. اصلاً بذار اسمشان را بذارند حزب کونیست و کارگری ایران ، مردم به عمل تو نگاه می کنند. دنیا عرصه ی عمل است. پشت هر نام که بخواهی مخفی شی ، عملت تو را لو می دهد.
یه دفعه میگویی پاسدار بوده اند یه دفعه می گویی از کجا میدانید همه را کشته اند.
العربیه ، با عکس و بطور مشروح در این باره سخن گفته. العربیه مال جبهه ی ملی نیست ، مال حکومت آخوند ها هم نیست. موضوع اصلاً این ها نیست ، موضوع این است که جند الله و حزب الله و از این دست گروه ها دیگر زمانشان گذشته . مردم ایران به احزاب و گرو هایی احتیاج دارند که برای حقوق مردم تلاش کنند ، تفنگ درمان درد ما نیست ، تازه آن هم به این شکل کریه. مگر همین ها نبودند پارسال راه بندان ایجاد کردند و همه را کشتند !؟ دفاع از این جنایت مسئولیت بزرگی داردکه شما دارید سنک سیاه آن را به گردن وجدان خود می آویزید. کشتار کشتار می آورد و رژیم موفق می شود منطقه را به یک پادگان نظامی بدل کند. راه چاره کشتار نیست سازمان دهی درست است. آگاه کردن مردم است. این درد همه مردم ایران است. البته در بعضی نقاط ویژه ی قومی این ظلم دو گانه است. خود را از مردم ایران و مبارزه ی آن ها جدا کردن خود کشی است. چه بسی با این هدف این گروه زشت کردار را آنجا بر پا کرده اند. ریگی بر عکس دارد به کلا ها می گوید حق با شماست. یقوب بزرگوار و انساندوست فدای همین ریگی پلید شد. بیایید خود را گول نزنیم که یک مویش به صد ها ریگی می ارزید.
به کجا می رویم ؟ هیچ فکر کرده اید؟
۵۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : احمدی .
عنوان : بیایید کمی انصاف داشته باشیم
آقای بلوچ لطفاً بگویید به چه دلیلی من یا دیگر خوانندکان این نظرگاه باید حرف های شما را باور کنند ، شما دارید دروغ می گویید من خودم چندین دوست بلوچ دارم که با این گروه تروریستی شدیداً مخالف هستند.
دوماً اگر حتی یک بچه حزب الله در بین این افراد بود اینگونه اسیر و گرفتار نمی ماندند تا بدست جنایتکاری به نام ریگی کشته شوند و این را نیز بدان آقای عزیز اگر آن ها پاسدار بودند تا قطره ی آخر می جنگیدند چون می دانند که بعد از گرفتار شدن نه به شکل معمولی بلکه زجر کش می شوند. پس در نتیجه مرگ لحظه ی در گیری را بر اسیر شدن ترجیح می دهند ، آقای با انصاف که داری کلک پسیکولوژیکی می زنی " من یکی مخالفم ، اما بقیه (تمام بلوچستان) موافق این آدم است." تا کی میشه با این کلک ها و دروغ ها زندگی کرد. دنیای ویل انترنت است هر کسی می تواند بیاید و خود را بلوچ معرفی کند ، من از آن کلک ها استفاده نمی کنم من بلوچ نیستم اما بلوچ ها را مانند بقیه ی هموطنانم دوست میدارم.
و یک موضوع بسیار مهم دیگر : اگر گروهی آمد و حس ناسیونالیستی یا مذهبی مردم را تحریک کرد و بخشی از آن ها را با خود همرا ساخت دلیل بر این نمی شود که حق با اوست. بسیاری از آدمکشان و دیکتاتور های جهان هزاران نفر مرید دارند
۵۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷
|
از : سرمچار بلوچ
عنوان : جواب یک بلوچ به بیانیه جبهه ملی ایران ـ اروپا
جواب یک بلوچ به بیانیه جبهه ملی ایران ـ اروپا
بیانیه جبهه ملی اروپا که بنا به ادعای آن به "مناسبت کشتار ۱۶ مرزبان ایرانی به دست گروه مزدور جندالله " صادر شده است را به تاسف فراوان خواندم. این اعلامیه حاوی نکات مهمی است که برای من بعنوان یک بلوچ قابل بررسی و مستلزم جوابگویی می باشد. اول اینکه شاخه های جبهه ملی در خارج و داخل کشور فراوان هستند و من نمی دانم چه کسی و از طرف کدام شاخه اروپایی این اعلامیه را صادر کرده است. بنده با روش مسلحانه جنبش مقاومت مردم ایران که این اعلامیه با حذف اسم واقعی این جریان مسلحانه و استعمال نام قدیمی آن یعنی جندالله امانت داری و انصاف را زیر پا گذاشته است، مخالفم. این بیانیه جنبش مقاومت مردم ایران را یک گروه مزدور خوانده است. سوال من این است که اینها مزدور چه کسی هستند؟ آیا شما سند و مدرکی که دال بر مزدوری آنها باشد در دست دارید؟ این اعلامیه با استناد به مقامات وزارت کشور ( یعنی همان وزارتی که علی کردان وزیر آن بود) ؛ وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و وزارت خارجه جمهوری اسلامی، با قطعیت و یقین ادعای جمهوری اسلامی را باور کرده و بدون تحقیقات بیشتر از منابع غیر حکومتی، فتوای "ملی" صادر می کند و پاسداران مزدوری را که برای سرکوب ملت بلوچ به آنجا اعزام شده اند، مرزبان ایرانی می خواند. آیا شما سند و مدرکی مستقل دال بر اینکه جنبش مقاومت مردم ایران همه این پاسدارها و یا بقول شما مرزبانان را کشته است دارید ؟ یا اینکه ادعای اطلاعات رژیم برای شما از هر سند و مدرکی محکم تر است که شما با تکیه به آن اعلامیه و فتوا صادر می کنید؟ من با روش خشن ریگی کاملا مخالفم؛ اما بجز خودم هیچ بلوچ دیگری را نیافته ام که با ریگی مخالف باشد. هر بلوچی را که من سراغ دارم، به ریگی افتخار می کنند. آیا شما می دانید که این به اصطلاح مرزبانان با چه بیرحمی و توحشی ملت بیچاره بلوچ را اذیت و آزار می کنند. آیا شما می دانید چند نفر بلوچ بیگناه توسط این به اصطلاح مرزبانان به ناحق کشته شده اند؟ سال پیش گروه ریگی شش سرباز وظیفه را از پاسگاهشان در سراوان ربود. اما چون آنها سرباز وظیفه بودند و برای خدمت اجباری به بلوچستان فرستاده شده بودند، همه آن سرباز ها آزاد شدند. ولی وضعیت با پاسدار فرق می کند. اگر همین پاسداران دستگیر شده می توانستند در آن برخورد، افراد ریگی را بکشند و پیروز شوند، رژیم با بوق و کرنا اعلام می کرد که پاسداران و سربازان گمنام امام زمان، اشرار را بهلاکت رساندند. اما اگر همین پاسداران و سربازان گمنام امام زمان دستگیر و یا ربوده شوند ( که شدند)، رژیم برای جلب ترحم و همدردی هموطنان از آنها بعنوان سرباز وظیفه یاد می کند.
این اعلامیه گروه ریگی را متهم به کار تریاک و تویوتا کرده است. این خود نشان دهنده این است که شما چقدر از گروه ریگی و اوضاع بلوچستان ناآگاه هستید. ملت بلوچ می داند که قاچاق مواد مخدر و تریاک کار رژیم و ایادی آن می باشد. همه می دانند که ریگی با قاچاق مواد مخدر شدیدا مخالف است. این اعلامیه از همان روش های تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای بدنام کردن مخالفان خود استفاده می کند. شما عملیات ریگی را بهانه "مناسبی" و بهانه "خوبی" برای سرکوب و تبعیض در بلوچستان توسط رژیم می دانید. این بهانه شاید توجیه گر جنایان رژیم در بلوچستان باشد. اما لطفا بگوئید که بهانه سرکوب و جنایات رژیم در تهران و اصفهان و زنجان و خرم آباد و غیره چیست؟ آیا آنجا هم یک شرور بقول شما مزدور بهانه به دست پاسداران و سربازان گمنام امام زمان می دهد؟ شما از خوبی این بهانه صحبت می کنید. کجای این بهانه خوب است؟ اعلامیه شما بجز اشاره به استبداد ولایت فقیه، جنایات رژیم در بلوچستان را محکوم نکرده است. شما با افتخار عملیات ریگی را شدیدا محکوم می کنید. چطور شد وجدان ایرانی شما برای کشته شدن پاسداران( که بعقیده من نیز هرگز نباید کشته بشوند و یا می شدند) جریحه دار شده است و آن را شدیدا محکوم می کنید اما در مورد اعدام های روزانه فرزندان ملت بلوچ در زندان زاهدان سکوت اختیار می کنید. این اگر شووئنیسم مشمئز کننده تبعیض و و تفکر "آقا بالاسر" نیست، پس چه اسمی بر روی آن می توان گذاشت؟
شما که حتی یک نفر عضو بلوچ ندارید و در مورد ملت بلوچ هیچگونه آگاهی ندارید، لطفا قیم ملت بلوچ نشوید. اگر ریگی ِ سوار بر تویوتا ، اما جان بر کف، در کوهستا نهای بلوچستان از احساسات ملت بلوچ سوءاستفاده می کند، چه کسی این حق را به شما غیر بلوچ ِ مرسدس بنز سوار شسته رفته و نشسته در ساحل آرام و آزاد اروپا، داده است که از طرف ملت بلوچ قیومیت را به خود داده و اینگونه اعلامیه صادر کنید که در عمل چیزی جز تکرار تبلیغات دروغین اطلاعات و وزارت کشور رژیم نیست. اگر کارکرد ریگی تروریستی است، اگر ریگی اشرار است و یا هزار لقب دیگر، لطفا این را از ملت بلوچستان بپرسید که چرا همگی به یک "اشرار" افتخار می کنند؟ شما بهتر است که منعکس کننده ادعا های اطلاعات و وزارت کشور باشید، ملت بلوچ به قیمی نظیر شما احتیاج ندارند. لطفا این کالای ارزان ناسیونال شووئنیستی خود را ببرید جای دیگری، زیرا در بین ملت بلوچ و بلوچستان خریداری ندارد.
سرمچار داریوش بلوچ
۵۰٣۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨۷
|
از : خطاب جناب آقای تبریزلی ......................
عنوان : دریابید هنوز فرصتی دارید
سلام بر تبریزلی عزیز
آقای تبریز لی کسی نباید کشته شود ، اما تجزیه طلبی امری قانونی نیست و ضد قوانین بین المللی و کشور خودمان است. اگر کسی نظریه ی تجزیه طلبی دارد و بخواهد آن را اجرا کند طبیعی است که ما تا آخرین قطره ی خون در برابرش می ایستیم. تجزیه طلبی یعنی اعلام جنگ با کشور. ما خواستار مرگ هیچ کسی نیستیم ، ما از مرگ و خونریزی بیزاریم. اما وقتی تو می خواهی کشورم را تجزیه کنی ، من از آب و خاک خود دفاع خواهم کرد. در این دفاع آری ممکن است که از سوی تو و من کشته شوند. کشتن و خونریزی وحشتناک است ، در این دفاع از میهن خون های ریخته به پای کسی است که جنگ را آغاز کرده. من از اعضای جبهه ی ملی نیستم من یک چپی هستم که از حقوق خلق ها از جمله مردم بزرگوار و شریف آذربایجان دفاع می کنم. جبهه ی ملی حتماً جواب خودش را به شما می دهد . آنچه من می نویسم ربطی به نظریات جبهه ی ملی ندارد ، نظر خود من است.
اعتقاد من این است که شما تجزیه طلب ها بزرگترین دشمن مردم آذربایجان هستید.
زیرا وقتی شروع کردید خشک و تر با هم می سوزد و در جنگ و یورش دیگر همان حقوقی را که باید به خلق ها بدهند را نیز دریافت نخواهند کرد. و این جو پلیسی و سرکوب را شما ها برای آن مردم بیچاره به ارمغان می آورید. راستی چه کسی شما را نماینده ی مردم کرده که می آیید و از سوی آن ها خواستار جدایی می شوید!؟
آیا فاجعه ای که بعد از این در گیری رخ خواهد داد شما مسئولیت اش را می پذیرید؟
شما که می خواهید جدا شوید فردا با چه سرمایه ای کشور را می خواهید بچرخانید!؟ نمی ترسید وقتی مردم دزدکی از زیر سیم خار دار شما می گذرند تا بیایند به عنوان شهروند درجه دو و سیاه در تهران یا رشت و یا مشهد و ... کار کنند ، بگویند لعنت بر تو "اوغلیم" که مرا به این روز انداختی؟!
راستی جدایی چه چیزی را به شما می دهد؟ آیا شما می دانید که این تصمیم برای شما را چه کسی گرفته؟
طبیعی است که وقتی ایرانی آزاد داشته باشیم همه ی خلق های آن کشور از آن آزادی برخوردار خواهند شد. این سماجت شما ها برای جدایی یک خیال باطلی است که ویروسش را دیگران به جان شما انداخته اند.
دیگرانی که هرگز شما نخواهید توانست ببینیدشان . در عصر ما طوری تنظیم می کنند که بازیچه فکر کند خودش ارباب و نوکر خود است ، در حالی که چنین نیست. با تو بحث کردن بیهوده است ، تو باید تجربه کنی و بعد دریابی ، می ترسم فقط آن روز دیگر خیلی دیر شده باشد. دریابید هنوز فرصتی دارید .................
۵۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨۷
|
از : Yashar Tabrizle
عنوان : کشتار انسانها کلا قابل توجیح نیست
کشتار انسانها کلا قابل توجیح نیست. اما شما نیز معتقد هسید کسانی که مخالف تمامیت عرضی ایران هستد باید کشته شوند! یعنی مثلا استقلال طلبان اذربایجان جنوبی و یا عربهای جنوب حق ندارند وطن مستقل خود را داشته باشند و فعالین استقلال طلب باید کشته شوند
۵۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨۷
|
از : حسن ....................
عنوان : انسان وقتی شرم را از دست داد .................
تا زمانی که نیروهای اپوزیسیون خیابان های اروپا و آمریکا را به لرزه در نیاورده اند - مبارزه ی دانشجویان کنفدراسیون را به یاد بیاوریم.
تا زمانی که نیروهای اپوزیسیون در داخل بطور جدی دست به سازماندهی نزده اند. این رژیم ضد مردمی هر کاری که می خواهد می کند و مخالفین فعال اش هم تیپ هایی مثل خودش خواهند بود. جند الله شکل دیگری از جمهوری فقر و فلاکت اسلامی ایران است.
بی تفاوتی انسان درد بزرگ زمانه ی ماست. سکوت زیباست اما وقتی به توطئه بدل می گردد ، وقتی یار ستمگران و جنایتکاران می شود ، کریه تر از آن یافت نمی شود.
انسان وقتی شرم را از دست داد همه چیز را ممکن شمرد.
۵۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨۷
|
از : واقعاً جای اعتراض دارد .
عنوان : دست شما درد نکند ..........
واقعاً جای اعتراض دارد زیرا اگر حتی یک نفر از مقامات جمهوری اسلامی و یا یک بچه حزب الله ای خودی در بینشان بود رژیم دست به معامله می زد. اما برای این سرزبازان و درجه داران بیچاره آنقدر طولش داد تا بکشند. واقعاً این ها افرادی بیچاره و بیکس بوده اند که کشته شدند. وگرنه کشته نمی شدند ، باید صدای اعتراض خود را بر علیه رژیم جنایتکار و جندالله خون ریز بلند کرد.
دست شما درد نکند که فکر این سربازان بیکس بوده اید.
۵۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨۷
|
از : تهرانی .
عنوان : سکوت امروز ما فردا گریبان خودمان را می گیرد.........................
درود بر شما دوستان ارجمند جبهه ملی ایران - اروپا
این موجود پلید نماینده ی مردم بلوچستان نیست ، ریگی به کفش مردم است. باید کفش تکانی کرد. کشتن سربازان مرزبان آن هم کسانی که تسلیمت شده اند را جز جنایت هولناک نامی دیگر نمی توان نهاد.
شرم آور است ، بشر ره گم کرده به تاخت به ریگستان می رود.
این حرکات بجز اینکه سیستان و بلوچستان را از طرف رژیم اسلامی به پادگان سرکوب بدل کند سود دیگری ندارد. ای کاش زنان و مردان اندیشمند بلوچستان صدای اعتراض خود را بلند می کردند و به این ها می گفتند: چه کسی به شما اجازه داده که خود را نماینده ی مردم بدانید و با ایجاد دادگاه صحرایی زندگی مردم بیچاره و زحمتکش منطقه را از این هم آشفته تر سازید؟!
سکوت امروز ما فردا گریبان خودمان را می گیرد.
وجود گرو هایی از این دست هیچ سودی برای پیشبرد مبارزه ی مردم ندارد. فقط شرایط خفقان را تشدید می کند ، چه بسی که تشکیل دهندگان این گروه با همین هدف آن را تشکیل داده باشند ، تا آب را گل آلود سازند و شرایط یک مبارزه ی مردمی را از میان بردارند.
۵۰۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨۷
|