بازی خودی ها!
درباره ی «جبهه ی فراگیر» اصلاح طلبان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۷ مهر ۱٣٨۴ -  ۹ اکتبر ۲۰۰۵


 در آستانه ی انتخابات، اصلاح طلبان با فراخوان تشکيل «جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر»، گفتند که با توجه به تجارب هشت ساله جنبش اصلاحات، قصد دارند کليه مدافعين دموکراسی و حقوق بشر را در جبهه ای واحد و گسترده گرد آورند و راه اصلاحات را بگشايند. هر چند در همان زمان هم شرط عضويت در اين جبهه وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و سياست ورزی در چارچوب قانون اساسی اعلام شد، اما مخاطبين اصلی اين فراخوان، که به طور عمده طيف های حاشيه ای حکومت بودند، ترجيح دادند چشم بر اين شروط ببندند و «سرمايه» خود را در اختيار اصلاح طلبان قرار دهند.
شکست اصلاح طلبان در انتخابات، بانی اين جبهه و خود آن را در سايه قرار داد. هر چند هنوز هم گاه به گاه جلساتی در اين زمينه تشکيل می شود و خبرهايی در مورد «جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر» به گوش می رسد، اما در حقيقت اين «جبهه» ديگر متولی ای ندارد و تنها جريانی که هنوز به آن باور دارد و پيگيرانه به دنبال تشکيل آن است؛ ملی – مذهبی ها و نهضت آزادی ايران هستند. سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، يکی از دو پای «اصلاح طلبان پيشرو»، اندکی بعد از انتخابات اعلام کرد هر چند با تشکيل چنين جبهه ای «موافق» است، اما در آن شرکت نخواهد کرد و به اين ترتيب خود را رسما کنار کشيد. جبهه ی مشارکت – که ظاهرا همراه با ملی – مذهبی ها قرار است تنها جريان اين «جبهه ی فراگير» باشد، طرح تشکيل چنين جبهه ای را کاملا کنار نگذاشته است، اما بيشتر به نظر می رسد به آن نگاهی تبليغی – ابزاری دارد. رهبران اين حزب به صراحت تاکيد کرده اند که چنين جبهه ای – بر فرض تشکيل شدن – قرار نيست، در بازی قدرت شرکت داده شود. دبيرکل جبهه ی مشارکت اسلامی گفته است، «جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر» يک جبهه «انتخاباتی» که قصد شرکت در قدرت را داشته باشد، نخواهد بود و قرار است تنها از دموکراسی و حقوق بشر «دفاع» کند.
تلاش برای بازگشت به قدرت، در جای ديگر و از مسيرها ی مطمئن تری صورت می گيرد. آن جا که اسم آن را «جبهه ی فراگير اصلاحات» گذاشته اند. فعاليت اصلی اصلاح طلبان بعد از شکست در انتخابات رياست جمهوری نهم، در جهت ايجاد جبهه تازه ای از حکومتی ها، غلبه بر شکاف ها و پراکندگی هايی که مابين آن ها به وجود آمده است و احيانا يار گيری های جديدی برای چنين جبهه ای است. در اين مورد هر چند اظهارنظرهای روشنی صورت نمی گيرد و هيچ برنامه ی مکتوبی ارايه نشده است، اما از خلال فعال و انفعالاتی که در جريان است، می توان دريافت جبهه ی مورد نظر اصلاح طلبان، هيچ قرابتی با «دموکراسی و حقوق بشر» ندارد و قرار است بر مبنای حداقل هايی شکل گيرد که اين حداقل ها در طيف متنوع و گسترده ی اصلاح طلبان فعلی و سابق، جز «حفظ نظام» و «بازگشت به قدرت» چيز ديگری نمی تواند باشد.
روندی که اصلاح طلبان، هم در جناح «پيشرو» و هم در جناح «اصول گرای» خود بعد از انتخابات رياست جمهوری طی کرده اند، تقويت محافظه کاری در صفوف آن ها بوده است. بازگشت به «خط امام» و پررنگ کردن چارچوب های قانونی و دفاع از «نظام»، اصرار بر ادامه ی سياست های هشت ساله ی گذشته جبهه ی اصلاح طلب و تاکيد بيشتر بر جنبه های ايدئولوژيک – مذهبی و مرزبندی با سکولاريسم، ماحصل «بازنگری نقادانه» ی سياست های دوران اصلاحات در ميان اين گروه هاست. اين محافظه کاری، اما در تلاشی که از سوی اصلاح طلبان برای يافتن متحدين جديد صورت می گيرد، جنبه ی نمايان تری دارد. هيچ نشانه ای در اين جهت که اصلاح طلبان – از جمله بخش «پيشرو» ان ها، قدمی به سوی گروه های لائيک بيرون از حاکميت – حتی آن ها که بی قيد و شرط از آن ها پشتيبانی کرده اند، بردارند، ديده نمی شود. رفتار اصلاح طلبان با نيروهای ملی – مذهبی و نهضت آزادی بيشتر از آن که به هدف ايجاد يک اتحاد و ائتلاف باشد، يک سوءاستفاده است. آن ها می کوشند با نگاه داشتن اين نيروها در حاشيه ی بازی های خود، بدون آن که به آن ها امکان شرکت برابر حقوق در اين بازی را بدهند، به تلاش های خود ظاهر مناسب تر و مردم پسندتری بدهند. تلاش اصلی آن ها اما همچنان تشکيل جبهه ای از ميان خودی هاست. اظهارات سعيد حجاريان از اعضای ارشد جبهه مشارکت، که از تازه ترين فعاليت های اين حزب در اين باره خبر داده است، بيانگر گفتگوهای مشارکت با کسانی همچون کروبی، رفسنجانی و کرباسچی است. چنين تلاش هايی – هر چند هم وانمود شود در جهت تشکيل «جبهه ی فراگير» صورت می گيرد، اما اقدامی بيشتر از بازسازی جبهه ی دوم خرداد سابق نيست. در اين ميان البته يک «تازگی» وجود دارد. حجاريان نخستين کسی نيست که از تمايل جبهه مشارکت و اصلاح طلبان به ائتلاف با «محافظه کاران سنتی» و نماينده شاخص آن ها، موتلفه اسلامی سخن گفته است. اگر چنين تلاش هايی به نتيجه برسد، آن گاه شاهد «گسترش» جبهه ی اصلاحات به سمت نيروهايی مثل موتلفه ی اسلامی خواهيم بود. چنين سمت گيری محتوای «اصلاحات» مورد حمايت چنين جبهه ی فرضی را روشن می سازد. جبهه ی اصلاحاتی که بسياری از مدافعين خوش بين اصلاح طلبان انتظار داشتند به سوی نيروهای آزادی خواه و لائيک گسترش يابد، دروازه های خود را به سوی ديگری گشوده است.
چنين ائتلاف ها و جبهه هايی در جمهوری اسلامی کاملا ممکن است. جناح های مختلف حکومت در طول بيست و هفت سال حکومت اسلامی، «جبهه های» مختلفی را تشکيل دادند. يارگيری ها اما هميشه از درون خودی ها بوده است. گاه با اين، گاه با آن. چنین روندی در حکومت اسلامی هيچ چيز تازه ای ندارد. بعد از هر تحول، حذف شدگان به هم نزديک شده اند تا به قدرت باز گردند. اما در اين يارگيری ها همواره اصول ثابتی هم وجود داشته است. هيچ غيرخودی در اين بازی شرکت داده نشود و اعضای حاضر در بازی، اگر گوشت يک ديگر را هم بخورند، استخوان های يک ديگر را دور نريزند. آن ها که در اين بيست و هفت سال تلاش بسياری کردند در اين بازی وارد شوند و يا دامنه ی آن را گسترش بيشتری بدهند، همواره با درهای بسته روبرو شده اند. به نظر نمی رسد ملی – مذهبی ها اين بار نيز بتوانند قاعده ی اين بازی را تغيير دهند، آن ها سفره ای را رنگين می کنند که قرار است فقط «خودی» ها بر سر آن بنشينند!