سمت گیری های تازه در جنبش دانشجویی
به مناسبت شانزدهم آذر، روز دانشجو



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۵ آذر ۱٣٨۴ -  ۶ دسامبر ۲۰۰۵


پنجاه و دو سال بعد از واقعه ی شانزدهم آذر ماه دانشگاه تهران، دانشجويان در ايران، برای بزرگداشت روز دانشجو، در شرايطی دشوارتر از گذشته قرار دارند. حکومت مانع از برگزاری مراسم درخور و مناسبی از سوی دانشجويان شده است. بسياری از ابتکارات دانشجويان در دانشگاه های مختلف برای بزرگداشت اين روز، با مخالفت هيات نظارت و دستور و فشار مقامات حکومتی لغو شده است. نه تنها اجازه ی برگزاری آزادانه تجمع از دانشجويان سلب شده؛ بلکه همزمان تهاجم شديد سياسی و ايدئولوژيک عليه جنبش دانشجويی تشديد شده است. محتوی اصلی اين فشارهای سياسی – ايدئولوژيک که زير نام مخالفت با «راديکاليسم» و «افراط» و «آشوب» صورت می گيرد، تضعيف جنبش مستقل دانشجويی است. همه ی جناح های حکومت، هر يک به سهم خود و با ابزار ويژه ای که در اختيار دارند، می کوشند مانع رو در رويی جنبش دانشجويی با حکومت استبدادی شده و با تشديد فشار بر دانشجويان فعال و تقويت نهادها و جريان وابسته به حکومت در دانشگاه ها، حرکت دموکراتيک و مستقلانه ی جنبش دانشجويی را سرکوب کنند.
ايجاد چنين وضعيتی نه تنها ناشی از تشديد سرکوب و اختناق در جامعه، بلکه همچنين بهايی است که جنبش دانشجويی برای اتخاذ خط مشی دموکراتيک و مستقلانه ی خود می پردازد. کسان بسياری هستند که از «رکود» جنبش دانشجويی در سال های اخير سخن می گويند. هر چند اين واقعيت درست است که جنبش دانشجويی در ايران نسبت به چند ساله گذشته از شرايط دشوارتر و فعاليت کمتری برخوردار است، اما در انديشه ی سياسی حاکم بر فعالين دانشجويی، تحولات بزرگ و اميدبخشی صورت پذيرفته است. در آستانه ی روز دانشجو در سال هزار و سيصد و هشتاد و چهار، جنبش دانشجويی از نظر سياسی و تفکرات حاکم بر فعالين آن، گام ها نسبت به سالهای اوليه ی جنبش اصلاحات – که دوران شکوفايی جنبش دانشجويی خوانده می شود – جلوتر آمده و بيش از پيش بر يک خط مشی دموکراتيک و تحول خواهانه متکی شده است. رسوبات تفکر فلج کننده ای که به نام «اصلاحات» بر فعالين اين جنبش حاکم شده بود، جای خود را به افکار و انديشه های تازه ای داده است. اين افکار و انديشه ها، چشم اندازهای اميدبخشی نيز در برابر جنبش دانشجويی گشوده است، که به طور عمده در دوری از حکومت (استبدادی) و تلاش برای پيونده با توده ی دانشجو و توده ی مردم قابل مشاهده است.
اتکا به توده ی دانشجو در توجه فعالين دانشجويی به خواست های صنفی و رفاهی دانشجويان متجلی شده است. اين فعالين بعد از تجاربی تلخ، دريافته اند به جای آن که سربازان حکومت يا احزاب سياسی رسمی در دانشگاه ها باشند و نيرو و امکانات خود را صرف تحقق شعارها و هدف های حکومت و يا احزاب وابسته به آن سازند، بايد مدافع و بيانگر خواست های دانشجويان کشور بوده و با دفاع از اين خواسته ها، جنبش دانشجويی را به توده ی دانشجو پيوند بزنند و آن را به يک جنبش واقعی تبديل کرده از انحصار دانشجويان پيشرو و سياسی بيرون آورند. گسترش حرکات اعتراضی صنفی در دانشگاه ها که نشانه ی ده ها مطالبه ی کوچک و بزرگ دانشجويان است، بيانگر پتانسيل گسترده ای است که در اين عرصه وجود دارد و به عنوان نيرومندترين عامل، در جهت جلب توده ی دانشجو به مشارکت سياسی و اجتماعی و فرهنگی عمل می کند.
در همين حال، دريافت اين نکته ی مرکزی که دانشجويان به تنهايی نيروی موثری نيستند و آن جه می تواند نقش آن ها را به عنوان حاملين جنبش دموکراسی خواهی در کشور ما، به نقشی تاثيرگذار تبديل سازد، بازتاب خواست های آن ها در ساير اقشار جامعه و پيوند آن ها و جنبششان با ساير فعالين سياسی و اجتماعی و جنبش های موجود در کشور است، فضای تازه ای را در برابر فعالين جنبش دانشجويی گشوده و خواهد گشود. راز تداوم و شکست ناپذيری جنبش دانشجويی ضدسلطنتی ايران در سال های پيش از انقلاب، که در شرايطی چه بسا دشوارتر از امروز مبارزه می کرد، همين نکته يعنی تبديل جنبش دانشجويی به حامی مبارزات اقشار و طبقات گسترده و در درجه ی اول زحمتکش جامعه باز می گشت که به طور سمبليک در تلاش دانشجويان برای نزديکی با جنبش کارگری تجلی می يافت. سرکوب خشونت آميز جريان های چپ دانشجويی که حاملين اصلی اين تفکر بودند، در انقلاب فرهنگی و تمام سال های بعد از آن، اين سمت گيری در جنبش دانشجويی را متوقف کرد. اما ظهور نسل جديدی از فعالين دانشجويی با آرمان خواهی چپ و همچنين بی اعتباری انديشه های اصلاح طلبانه، که «مبارزه» را در کشاکش های درون حکومت خلاصه کرده بود، بار ديگر فعالين جنبش دانشجويی را به ضرورت چنين پیوندهايی متقاعد ساخته است. در يک ساله ی اخير اقدامات و ابتکارات قابل توجهی در جهت نزديکی نمايندگان جنبش دانشجويی با نمايندگان جنبش کارگری و ساير اقشار اجتماعی در جامعه صورت گرفته است. با تداوم چنين سمت گيری دانشجويان نشان خواهند داد نه فقط در فکر آزادی، که در غم نان مردم هم هستند و نان و آزادی را به يک سان برای مردم طلب می کنند.