«تو را آورده اند اینجا که بمیری»!
وضعیت وخیم دکتر علوی در زندان


• دکتر علوی پزشک متخصص قلب و عروق در بدترین شرایط در زندان نگهداری می شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣۰ آذر ۱٣٨۷ -  ۲۰ دسامبر ۲۰۰٨


خبرنامه امیرکبیر: مدتی است که علاوه بر احکام سنگینی که برای زندانیان سیاسی صادر می شود، خبر از شرایط نگه داری آنان به گونه ای کاملا ضدانسانی در زندان رجایی شهر کرج به گوش می رسد.
زندان رجایی شهر از مخوف ترین و کثیف ترین مکان هایی است که زندانیان سیاسی نیز در آن جا نگه داری می شوند. شرایط بسیار نامناسبی که حتی ابتدایی ترین نیازهای زندانیان در آن جا کوچکترین ارزشی ندارد و حتی اگر زندانیان و خصوصا زندانیان سیاسی در اثر این وضعیت جان خود را از دست بدهند گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده و جان انسان ها به هیچ گرفته می شود. قتل، لواط، اعتیاد، مرگ تدریجی، کار اجباری برای امرار معاش، وضعیت غذایی اسف بار، عدم بهداشت، مکان های نامناسب و هزار مورد دیگر از اموری عادی در این زندان هستند.
دکتر مصطفی علوی پزشک متخصص قلب و عروق، محقق، نویسنده و پژوهشگر و همچنین رییس “کانون نخبگان ایران”، از اسفند ماه سال ۸۵ به دستور حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد بازداشت و پس از آن تاریخ در بدترین شرایط در زندان های اوین و رجایی شهر نگه داری شده است.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، این پژوهشگر ایرانی که به دلایل سیاسی مجبور است عمر خویش را در زندان ها و زیر بار شدیدترین فشارهای جسمی و روانی تلف نماید، تاکنون چندین بار برای اعتراض به رفتارهای ضدانسانی که در مورد او انجام می شود دست به اعتصاب غذا و دارو زده است و در این مدت پس از تحمل این فشارها و در اثر اعتصاب های متعدد دچار بیماری های فراوانی گشته است.
در مهر ماه سال ۸۶ بهداری زندان اوین طی یک گواهی پزشکی سلامتی دکتر علوی را در معرض خطر جدی دانست. پس از آن در آذر ماه پس از ضرب و شتم سه دانشجوی بی گناه دانشگاه امیرکبیر، به بهانه واهی اغتشاش در زندان به سلول انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شد و پس از آن نیز به زندان رجایی شهر کرج منتقل گردید و در قرنطینه این زندان تحت نظر قرار گرفت. دلیل این انتقال از سوی سلیمانی رییس زندان ها، اغتشاش در زندان عنوان شد.
دکتر علوی در تاریخ ۲۰ دی ماه ۸۶، اعلام اعتصاب غذای تر نموده و مسئولیت عواقب ناشی از این کار را به عهده ی سهراب سلیمانی و علی حاج کاظم (رییس زندان رجایی شهر) دانست. علوی دلایل اعتصاب غذای خود را این گونه عنوان نمود: “عدم تفکیک و طبقه بندی بر اساس آیین نامه های جاری و ابلاغیه قوه قضائیه و نگهداری در بین مجرمان خطرناک و عادی، جلوگیری از معالجه و درمان و استفاده از مرخصی استعلاجی و قانونی، موضوع ماده ۲۲۹ آیین نامه زندانها که انتقال بی دلیل و بی مورد خارج از چهارچوب آیین نامه زندان که انتقال زندانی از زندانی به زندان دیگر و از بندی به بندی دیگر، فقدان و عدم تامین جانی با توجه به وضعیت زندان رجائی شهر و حوادث جاری در این زندان”.
در این زمان و در حین این اعتصاب غذا، وضعیت جسمی دکتر علوی رو به وخامت گرایید. بیماریهای حاد و اعتصاب غذا باعث گردیده بود که بینائی او تا حد زیادی کاهش یافته و ناراحتی های کلیوی و قلبی او شدت بیابد. این در حالی بود که دکتر علوی دچار بیماری حاد دیابت و وابسته به آنسولین است و هم چنین از روز شروع اعتصاب غذا آنسولین به ایشان تزریق نشد. بیماریهای حاد و اعتصاب غذا جان این پژوهشگر را در معرض خطر جدی قرار داده بود.
آقای علوی از داشتن ملاقات و هر گونه تماس با خانواده اش توسط حاج کاظم رئیس زندان رجایی شهر ممنوع گردیده بود. علیرغم شرایط بد جسمی ایشان تقریبا روزانه او را به حفاطت اطلاعات زندان می بردند و مورد بازجوئی، توهین و تهدید افرادی مانند علی محمدی معاون زندان و خادم از افراد حفاظت زندان، ترابی رئیس بازرسی زندان و آخریان رئیس بند ۴ زندان قرار می گرفت.
با شدت یافتن سرما، وسائل گرمایی و آب گرم را قطع می کردند، شیشه های بندها شکسته بود و از ترمیم آن خودداری می کردند. وضعیت غذائی را به لحاظ کمیت و کیفیت تا حد زیادی پایین آورده بودند. گوشت، میوه و سبزیجات را از جیره غذائی زندانیان حذف کرده و حتی نان و قند زندانیان را جیره بندی می کردند. استدلال زندانبانان این بود که اگر قرار است ما (نظام) تحریم شویم شماها (زندانیان سیاسی) پیشاپیش باید قربانی آن شوید.
علی محمدی در آخرین تهدید خود به او گفته بود: “زهرا کاظمی که کشته شد چه اتفاقی افتاد؟ اگر تو هم بمیری آب از آب تکان نخواهد خورد.” هم چنین آخریان در حضور ۲ زندانی دیگر خطاب به آقای علوی گفته بود: ” تو را آوردند اینجا، بنا این بوده که تو اینجا کشته بشی.” حاج کاظم و علی محمدی از تشکیل دهندگان اصلی باندهای مافیائی در زندان هستند. این باندها در حذف فیزیکی زندانیان نقش اصلی را ایفا می کنند که تا به حال تعداد زیادی از زندانیان توسط این باندها به قتل رسیده اند و یا دچار نقض عضو شده اند آنها همچنین عامل پخش کننده مواد مخدر در زندان هستند.
پس از این بار دیگر دکتر مصطفی علوی در تاریخ ۲ اردیبهشت ۸۷، در اعتراض به شرایط غیرانسانی و عدم درمان وادار به اعتصاب غذا شد. حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون قضائی زندان، مانع درمان این پژوهشگر زندانی می شدند و بارها به او گفته بودند که قصد دارند او را زجر کش کنند.
شرایط دکتر علوی در این زمان به گونه ای بود که به سختی قادر به حرکت بوده و تقریبا در طی روز به حالت دراز کش و بینائی چشمانش تا حد زیادی کاهش یافته و دچار ضعف و سر گیجه بود. او همچنین دچار ضربان نامنظم قلب شده بود. علیرغم تمامی ناراحتیهای فوق زندانبانان از درمان وی خودداری می کردند و به نظر می آمد با این شرایط حاد که برای ایشان بوجود آورده بودند قصد حذف فیزیکی این زندانی را داشتند. لازم به یاد آوری است که یکی از معاونین زندان در روز ۱٨ اردیبهشت به دکتر علوی گفته بود: “زنده نمی گذارم از اینجا بیرون بری”.
وضعیت جسمانی دکتر علوی به حدی خطرناک شد که رییس بهداری زندان دو بار به حاج کاظم رییس زندان رجایی شهر نامه نوشته و خواستار معالجعه علوی در بیرون زندان می شود و در نامه خویش از عواقب احتمالی این وضعیت سلب مسئولیت نمود. در پی دومین نامه رئیس بهداری زندان، علی محمدی معاون قضائی زندان دکتر علوی را به دفتر خود فراخوانده و با لحنی تهدید آمیز خطاب به آقای علوی گفته بود: “من از هیچ کس نمی ترسم، تو داری علیه نظام جوسازی می کنی، برای ما هیچی مهم نیست اگر هم تو اینجا بمیری، هزاران اینجا مردن برای ما هیچ اهمیتی نداره، فکر نکن با مردن تو مشکلی برای ما درست میشه، بهداری نامه ای نوشته و گفته که مسئله را حل کنیم، من هم می بینم وضعت خیلی ناجوره، برو اعتصابت را بشکن.”
در تاریخ ۲ شهریور ۸۷، دکتر علوی با وضعیتی بسیار توهین آمیز همراه با پا بند و دست بند به شعبه ۳ اجرای احکام دادگاه انقلاب برده شد. شیوه ای که برای تحقیر زندانیان سیاسی از آن بهره گرفته می شود.
گفتنی است پس از گذشت بیش از ۱۷ ماه از دستگیری این پژوهشگر و پزشک ایرانی، او به حکم دادگاه به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم گردیده است.
حکمی سنگین و به دور از هرگونه عدالت که تنها یک حکم از بی شمار حکم سنگینی است که علیه زندانیان سیاسی صادر می شود.