سرزمین وحشی من و سه سروده دیگر
شکوفه تقی
•
تابستان روحم
با بوی تو آغاز می شود.
خاک باران خورده،
چمن های تازه دمیده،
شب بو های وحشی،...( از سروده "سرزمین وحشی من")
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱ دی ۱٣٨۷ -
۲۱ دسامبر ۲۰۰٨
● سرزمین وحشی من
تابستان روحم
با بوی تو آغاز میشود.
خاک باران خورده،
چمنهای تازه دمیده،
شب بو های وحشی،
و خوشههای شیرین انگور
که تاب میخورند از شاخه حسرت،
حتی نان داغی
که به هنگام غروب
میدود در دستان کودکی
همه جویبارهای کوچکی هستند
که در رودبار خاطره ی تو میریزند،
تا عطر مقدسی را بسازند
که کشور من
و شبستان عشق توست.
● زادگاه من
نوازش دستانت
زادگاه من است
مهربانی گرم نگاهت
محراب نیایشم
و انتظار دیدارت
پاهای برهنهام
که ریگهای داغ بیابان جدایی را
در مینوردد
تا به خنکای صبح آغوشت برسد
● تبعید
دیگر نمیخواهم
این هوای انتظار را فرو دهم.
دیگر نمیخواهم
امروزهایم را
به فردا تبعید کنم.
از این شوکران عشق
دیگر نمینوشم.
بگذار فراموش کنم
روزی دلم را
در خورشید نگاهت گم کردم
و زندگیم را
در نوازش دستانت دوباره یافتم.
میخواهم
از یاد تو،
عریان شوم
اگرچه در برابر چشمان تنهایی باشد،
بی آنکه فراموش کنم
تو هنوز، سرزمین منی
شعری که مرا آفرید.
تو شهر زادوبوم منی
قصهای که مرا نوشت
● شهر من
اگر خدا بودم
ترا
با قلههای برف گیر و بلند غرورت،
با دشتهای پر آهوی نگاهت،
با درههای سبز نوازشت،
و با کویر سوزان جدائیت،
برای خود میآفریدم،
همه ی خوبیهای جهان را
برای دیگران.
www.shokoufehtaghi.com
|