از : حمید محوی
عنوان : پاسخ به رویا از تهران
رویا ی گرامی بخاطر حادثه ای که برای خواهرتان اتفاق افتاده خیلی متأسفم. چنین رفتارهای خشونت آمیزی مطمئنا نشان از حکمت و قدرت نیست.
در مورد جنگ جهانی دوّم مطالبی نوشته بودی و آن را به عنوان شاهد و الگویی برای مناسبات «اپوزیسیون» با کشورهای دیگر (که عمدتا به امپریالیسم جمعی تعلق دارند) معرفی کرده بودی.
رویای گرامی تو واقعا در رویا غرق شده ای، آمریکا برای آزادی اروپا فداکاری نکرد. در جنگ جهانی دوّم آمریکا زمانی وارد معرکه شد که تقریبا چیزی از ارتش نازی باقی نمانده بود، و اساس جنگ هم بخاطر آزادی نبود بلکه دعوا بر سر تقسیم جهان بود که نمی خواستند با مدرن ترین کشور دنیا - یعنی آلمان - تقسیم کنند.
و از این گذشته حتی اگر نظریهی ترا هم بپذیریم، یعنی اگر بپذیریم که آمریکا برای آزادی اروپا به فرانسه لشکر کشی کرد، برای این بود که بقیهی دنیا را تحت سلطهی خود بگیرد، و کمی بعد دو بمب اتمی روی ژاپن پرتاب کرد و چندین شهر دیگر ژاپن را با میلیون ها بمب درو کرد که هیچ کدام توجیه نظامی نداشتند، چون که تسلیم شدن ژاپن موضوعی بود که به هفته نمی کشید.
و این را هم یادآوری کنم که فرانسوی ها دل خوشی از انگلیسی ها ندارند، چون که می گویند انگلیسی ها در همان بلبشوی جنگ برخی از بنادر فرانسوی را به بهانهی مبارزه با ارتش بمباران کردند، در حالی که علت اصلی این بود که زیر ساخت های اقتصادی فرانسه نابود کنند که توان رقابت با انگلیس را نداشته باشد.
البته منطق تو در رابطه با اپوزیسیون و کمک های خارجی ظاهرا درست است، ولی موضوع این جاست که چنین مراوداتی ماهیتا سیاسی و طبقاتی ست. اروپا و آمریکا به طبقهی بورژوازی کمپرادور، یعنی معامله گر کمک می کند، یعنی همین طبقه ای که در ایران نیز در حکومت است.
البته من آدم سیاسی نیستم، من از طریق تحلیل آثار فرهنگی و هنری تولید شده توسط اپوزیسیون ایران در اروپا به این نتیجه رسیده ام که پیشگامان ایران به طور عاجل باید جهت مبارزه با چنین اپوزیسیونی اقدام کنند. از دیدگاه من مبارزه با اپوزیسیون وابسته به امپریالیسم جهانی، ضروری تر از مبارزه فوری با حکومت مذهبی ست. البته افراد پیشگام به محض اینکه دست به مبارزه می زنند، فورا به ماهیت یگانهی اپوزیسیون و جمهوری اسلامی پی می برند.
جهت راهنمایی بیشتر نقطهی مشترک هر دو حذف فرد (حذف سوژه) است.
متأسفانه سیاست های امپریالیستی مانع از این شده است که اپوزیسیون معتبری در خارج از کشور تشکیل شود. مشکل این جاست.
۵۴۷۲ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : رویا از تهران
عنوان : به آقای مهندس
آقای مهندس لطفا خودتان را در آینه نبینید، چرا شما به ملت ایران توهین می کنید. شما خودتان برای این مردم وبا زده ی اسلام زده چه کرده اید؟ اینا سرشان زیر ساطور علی و محمد و خامنه ای و لاجوردی و رجوی بوده و هست، بیایید شما که از سر درد این چنین سیلی بصورت خود می زنید کاری بکنید. هفته ی گذشته گشت ارشاد که مردم آنرا گشت گشتاپو می نامند خواهر مرا در میدان ونک کتک زده اند و تا ساعت پنج صبح با خود برده اند. شما همه اپوزیسیون را وابسته می دانید، ولی شما یک چیز را از یاد برده اید و آن اینکه امروز کره ی زمین کوچک شده و همه به هم ربط دارند، اگر کسی کمکی را از کسی دریافت می کند این وابستگی انسانی ما خاکیان است. در تمامی ادوار تمامی اپوزیسیون کشورهای اشغالی از کمک کشورهای دیگر برخوردار بوده و هستند، در جنگ دوم جهانی آمریکا به اروپا کمک های شایانی کرد، سربازان آمریکایی جانشان را فدای آزادی اروپا کردند. حالا شما بگویید که این اروپاییان وابسته بوده و هستند. آری البته که همه ما سکنه ی این کره ی زمین به هم وابسته ایم. شما فقط فکرش را بکنید که این عراق پس از صدام توانسته بود سرنگونی صدام را اداره کند، یا افغانستان توانسته بود سرنگونی طالبان را اداره کند، شما همه گناهان را بگردن آمریکا نیندازید. برادر آمریکا آمد آلمان و فرانسه و را نجات داد ولی فرانسه و آلمان آیا آن کردند که افغانستان و عراق با خودشان و با دیگران می کنند!؟
۵۴٣۱ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۷
|
از : مهندس جواد ولدان
عنوان : کدام حکومت؟
ایران شایستهء حکومت بهتر از این نیست! زمانی که اکثریت نادن و اقلیت خائن است، بهتر از این نخواهید یافت! کدام حکومت بهتر است؟ آنها که از هفتاد میلیون آمریکا تغذیه می کنند، کدام اپوزیسیون، رادیو فردا و بی بی سی و سلطنت طلبان، ببخشید مشروطه خواهان؟
هفتاد میلیون گاو لال شایستگی بهتر از این را ندارد!
۵۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : حکومتی بهتر ولی نه شماها
البته ایران شایستهی حکومت بهتری ست. تنها امیدوارم که شما ها را بجای آن به ایرانیان تحمیل نکنند.
درضمن اگر از اسرار مگو نیست ، به ما بگویید بودجه هایتان را از کجا می آورید؟ اروپا؟ آمریکا؟ شیخ های میلیاردر کویتی؟ سازمان ملل متحد؟ برای کی کار می کنید؟ و یا اینکه شما هم مثل روزنامه نگاران رادیو بین المللی فرانسه بخش فارسی، افراد خیر خواه و مبارز و مستقلی هستید؟
یکی دو نفر از شما ها باید به آرمان شما خیانت کند و واقعیت را از درون سازمان بگوید. پول از کجا می آورید؟ امکانات سازمانی را چه محافلی برای شما تأمین می کنند؟
۵۴۱۹ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۷
|
از : صااح صاحبی
عنوان : آقای مستشار واقعا اشتباه می کند
دوستان ارجمند ! بخاطر حرمت فرد فرد ایرانیان که در سراسر جهان ، علیرغم میل خود ، آواره شده اند و بخاطر فرد فرد هموطنان خود که تحت نابخرد ترین جریان قرون وسطایی که در داخل ایران در سخت ترین شرائط زندگی می کنند. بدون توجه به اندیشه و آئین مردم عزیز ، فقط برای احترام به بیانیه حقوق بشر ، حاضرم در هر کشور و یا شهری که آقای ناصر مستشار مایل ست، بخرج خود ، حاضر شوم و به ایشان و سایر هموطنان نشان دهم که من آقای « تقوائی » نیستم . البته نمیدانم چرا آقای مستشار میخواهد هویت مرا به آقای تقوائی حواله کند .
واقعا تاثر انگیز ست که آدم براحتی دروغ بگوید . نویسنده ی این سطور پیشقدم میشود که یک بار برای همیشه بر این عمل زشت نقطه بگذارد.
من دوستان سرشناس بسیاری دارم که آقای مستشار آنها را می شناسد و حتما در باره من در مکان مورد نظر آقای مستشار شهادت خواهند داد. نیازی به هیچ دادگاهی هم نیست. اعم از اینکه آقای مستشار پیشنهاد مرا بپذیرد یا نه ، باید تاسف خوزد که در دنیای «مجازی» اینتر نت
انسان باید چقدر « ذهنی گرا» باشد که در باره ی دیگران چنین قضاوت کند . من تا بحال أقای تقوائی را ندیده ام ، امیدوارم که ایشان هم به سهم خود آقای مستشار را از خواب غفلت بیدار کنند.
۵٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۷
|
از : محبوبه ژ از کرج
عنوان : چرا این آقای محترم مستشار پرده دری یا پدر دری نمایی می کنند!
آقای محترم افشای نام واقعی مردم از آن خط قرمز هایی ست که انسانیت و شرافت حکم می کند که به آن دست نیازیم. حال حرف شما در این افشاگری درست باشد یا نه کار سرکار کاری هیتسریک و جنون آمیز است. خصوصا که ما با یک گروه آدمخوار در ایران طرفیم : ولایت مطلقه ی فقیه! می فهمید یعنی چه! خدا به شما آقایان رحم کند! امیدوارم بهتان بر نخورد.
۵٣۹٣ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷
|
از : صالح صاحبی
عنوان : پند زمانه
اگر ممکن ست یکی لطف کند و زحمت بکشد و برای دوستان بنویسد که معنی کامنت/اظهار نظر چیست . آیا در باره ی اخبار ، تسلیت ، اعلامیه و هرچیز که در این سایت نوشته میشود می توان اطهار نظر کرد و خیلی موارد صاحب / صاحبان خبر یا تسلیت یا اعلا میه و یا هر مورد دیگر، روحشان از کامنت ها باخبر نمی شود .
مهم تر ازهمه آیا کامنت باید از خود مطلب اصلی بلند تر باشد ؟ خلاصه فکر می کنم ما از «وسایل» عموما درست استقاده نمی کنیم . جالب سیت که بسیاری از سایت ها پنجره کامنتدونی را « جرز» گرفتند یا اینکه آنرا بسیار مفید و بدون سانسور کنترل و هدایت می نمایند. در تمام روزنامه های بزرگ هم همینطور ست . مصالح مردم را نباید به خاطر یک عده اگوئیست مثل مستشار که به «همه» گیر میدهد و از «همه» میخواهد که متحد شوند.
۵٣٨۲ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : تنها ترین راه باقی مانده برای فائق آمدن علیه رژیم اسلامی تحریم انتخابات و منزوی نمودن رژیم اسلامی است ،امروز این خود رژیم هست که سرنگونی خود را به نیروهای سیاسی تحمیل می کند.شاه نیز همین خطا ها را کرد و عاقبت سرنگون شد .اتحاد فراگیر علیه رژیم تا مرحله سرن
دولت نهم به ریاست محمود احمد نژاد تحت حمایت های بی دریغ ولی فقیه با شعار های دروغین مهروزی روی کار آمد و از همان روز نخست همه پیشینیان خود را در بوجود آوردن حکومت فاجعه بار اسلامی به زیر سئوال برده اند تا نظریات ماجراجویانه خود را این بار در لباس دیگری با قرائتی دیگر از اسلام در همه عرصه به اثبات برسا نند. دولت های جمهوری اسلامی در ۳۰ ساله گذشته تاکنون به جزء نابودی شالوده های اصلی کشور به موفقیت دیگری دست نیافته اند.فرق دولت احمدی نژاد در مقایسه با حکومت های فاشیستی کلاسیک در این نهفته است که دولت فاشیستی آلمان توانست اقتصاد ورشکسته آلمان را که از جنگ جهانی اول به جای مانده بود را در مدت کوتاه هشت سال آنچنان نجات دهد که باردیگر آلمان هیتلری بتواند در سطح اروپا و جهان عرض اندام نماید.اما دولت احمدی نژاد به نوعی از عقب مانده ترین حکومت های فاشیستی جهان تعلق دارد که به سبب تعلقات ماوراء ارتجاعی و اسلامی بیشتر در عقبگرد مهارت داشته است تا پیشرفت اقتصاد فاشیستی!
در حکومت اسلامی بیشتر نهاد های دولتی را نظامیان مطیع رهبر قبضه کرده اند و از جهان بینی خاصی برخوردارند و هیچگاه حاضر نمی شوند تا ذره ائی از مواضع سخت گیرانه و ماجراجویانه خود کوتاه بیایند. نیروهای نظامی در دولت اسلامی بعنوان صاحبان قدرت در قوه مجریه ودر مجلس شورای اسلامی که مرکز تصویب لوایح دولتی می باشد مستقر گشته اند واز پشتیبانی بیت رهبری و شورای نگهبان و قوه قضائیه برخوردار می باشند. شورای نگهبان به کمک دیگر نیروهای نظارتی آنچنان بر مصوبات اسلامی به نفع ولایت فقیه اشراف دارد که هرگز نخواهند گذاشت تا یک سوزن در محموله یک شتر پراز کاه اجازه عبوراز طریق آنها بگیرد.در روزهای اخیر نیروهای دولتی و نظامی در بیشترین حملات لفظی خود به اصلاح طلبان بسر برده اند و آنها را تا سرحد منافق و ضد انقلابی و عامل بیگانه خطاب کرده اند ،سئوال اساسی در اینجاست که نیروهای اصلاح طلب در صورت کسب مقام ریاست جمهوری که تنها بعنوان تدارک چی خواهند ـ چگونه با این نیروها همکاری خواهند. تهد ید ها ی اقتدار گرایان گاهی اوقات به هتک حرمت اصلاح طلبان نیز کشانده شده است.اخیر کیهان تهران که سیاست گذاراصلی دولت نهم محسوب می شود به اکثر غیر خود ها اتهام رابطه با امریکا وارد آورده است. همانطور که در بالا یاد آوری شد حلقه خود های حاکمیت تمامیت گرا تنگ تر می شود و هر روز یکی از نیروهای اولیه و بنیانگذار جمهوری اسلامی به بیرون از دایره وفا داران حکومتی پرتاپ می شود و بسرعت همه آنها غیر خودی محسوب می گردند. اینک سئوال های اسا سی ما با توجه به شرائطی که حاکمیت بوجود آورده است و به اختصار یاد شد : چگونه اصلاح طلبان می خواهند به وعده های خود به مردم ایران وفادار بمانند؟آیا براستی اصلاح طلبان غم مردم و ایران را در سر دارند یا برای نجات نظامی تلاش می ورزند که روزگاری خود بر سرکار آورده اند و دوباره می خواهند سکان آنرا بدست بگیرند؟
ـ آقای محمد خاتمی رئیس جمهور ناموفق دوره هشت ساله اصلاح طلبی می گوید هنوز می توان مملکت را نجات داد ،بنابراین از گفته ایشان می تواند نتیجه گرفت که مملکت در حا ل فروپاشی است وباید نجات داده شوداما ایشان توضیح نمی دهند کدام عوامل باعث نابودی کشور شده است؟
ـ با علم به این که سا ل ۲۰۰۹ میلادی ـ بحرانی ترین وضعیف ترین دوره رونق اقتصادی را درجهان بعد از پایان جنگ جهانی دوم خواهیم داشت و کشور های صنعتی برای خرید نفت بعنوان عامل اصلی حیات اقتصاد ایران هیچ رغبتی نشان نخواهند داد ،اما اصلاح طلبان با کدام معجزه و سیستمی می خواهند اقتصاد ویران ایران را شکوفا نمایند؟
ـ اصلاح طلبان که از فاجعه اقتصادی بوجود آمده در کشور سخن می گویند وپائین آمدن قیمت نفت رامضاعف بر گسترش همه آن فجایع ارزیابی می نمایند ،اگر از جانب اقتدار گریان اجازه بیابند و خود را به قدرت برسانند ـ چگونه خواهند توانست برهمه خرابی ها پیروز گردند؟مگر در مدت هشت ساله صدرات آنها توانستند در غیبت سازماندهی گسترده اقتدار گرایان نسبت به وضع کنونی کارهای مهمی را برای سعادت مردم پیش ببرند.
ـ چرا اصلاح طلبان به مردم توضیح نمی دهند در صورت کسب کرسی ریاست جمهوری هیچ اختیاری برای تغییرات اسا سی امرای نظامی و امنیتی ندارند ،بلکه همه این اختیارات طبق قانون اسا سی به عهده ولی فقیه می باشد و رهبر در هشت سال دولت مداری آنها دائما برعلیه آنها توطئه نمود و اینرا نیز همگان بخوبی میدانند که قانون و قدرت بدون نیروی نظامی کاملا بی ارزش است.
ـ چرا اصلاح طلبان به عمق فاجعه ائی که دولت نهم در عرصه کسب تجهیزات و تسلیخات اتمی ببار آورده است به مردم نمی گویند که هیچ عاملی به جزء تعلیق کامل غنی سازی اورانیوم باعث حل بحران بوجود آمده نمی با شد، این در حالیست که بیت رهبری تا تمام سطوح نظامی ـ خود را آماده ساخته اند تا عضویت خود را بعنوان دارندگان سلاح اتمی در جهان اعلام نمایند تا تمام منطقه را به زیر سیطره خود ببرند.
ـ چرا تاکنون اصلاح طلبان برای اعتراض به همه بی قانونی ها از جانب اقتدار گرایان در همراهی بامردم، حتی برای یکبار برای نجات مردم وکشوربطور جدی از اهرم تحریم استفاده نبرده اند وباردیگر می خواهند مردم را بدروغ برای نجاتشان از دست اهریمن صفتان به زیر عبای رهبری ببرند.
در خاتمه باردیگر باید گفت: چرا اصلاح طلبان حکومتی، همه حقایق را به مرد م ایران نمی گویند؟
۵٣۷٨ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷
|
از : ناصر اسدی
عنوان : مشزوطه خواهی و شاهدوستی با هم جور در نمی آید !
دوست عزیز - خبرنگاری از تهران- هرگز بر ببخش اگر خدای ناکرده باعث آزردگی خاطر شدم . کیست نداند که بخشی از مردم شاهدوست بودند و هستند - از حکومت دیکتاتوری شاه این آقایان تولید شد و باز تولید این زمینه ی وحشتنتاکتر از زمان شاه معلوم نیست که با این همه جنایات و فساد چه شود. اما شاهدوست بودن یک موضوع ست و مشروطه خواه بودن یک موضوع دیگر ست . من هنوز این را نفهمیدم که مردم فقط یخاطر نوستالژی این ها را با زژیم شاه مقایسه می کنند و افسوس گذشته را میخورند یا نه خواهان تشکیل یک مجلس موسسان هستند تا قانون اساسی جدید و شکل مناسب حکومتی را انتخاب کنند اینکه بد نیست ( جمهوری / پادشاهی )
۵٣۷۶ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷
|
از : خبرنگاری از تهران
عنوان : واقعیت چیست؟ آقای اسدی
متاسفانه حرف آقای اسدی تا اندازه ای درست است. یعنی آنچه از میان مطبوعات و رادیو تلویزیون و اصلاحطلب و اپوزیسیون ساطع می شود آنچیزی نیست که من نوشته ام. و متاسفانه! زیرا شاید همه ی درد مردم ندیدن اینهمه است توسط قلم بدستان و روشنفکران برون و بیرون مرزهای کشور و جامعه. باید گفت که مردم کوچه و بازار تا چندی پیش به نوعی خجالتی رودربایستی و قبح داشتند که بگویند مشروطه طلبند، آخر یا خودشان و یا پدر و مادرشان در خیابانهای تهران مرگ بر شاه و زنده باد خمینی و استقلای آزادی = جمهوری اسلامی گفته بودند، و حالا گفتن اینکه مشروطه خواهند و طرفدار نظام پادشاهی براشان تف سربالا بود. اما متاسفانه امروز این قبح و زشتی که خصوصا با سرمایه گذاری عظیم رژیم اسلامی صورت گرفت از بین رفته و ته مانده ی آن نیز روز بروز بیشتر از بین می رود. و باز هم متاسفانه بخاطر عدم وجود رفرنس و الترناتیو و حتا مرجع مقایسه حکومت شاه و عکسهای آن و خاطرات آن روزگار همچون خواب و رویا روح و روان ایرانی را پر کرده است. بنا بر این بهتر است بجای طنز و یا تمسخر نوشته ی من آنرا جدی بگیرید. لازم است همچنین کسی را که مثل شما فکر نمی کند را نترسانید و صدای او را خاموش نکنید. من متاسفانه در منزلم اینترنت ندارم و از محل کارم می نویسم بنا بر این خیلی تند و گاهی با غلط املایی و انشایی می نویسم . مرا ببخشید.
۵٣۷۴ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷
|
از : محمود ر
عنوان : به آقای اسدی
شاید آقای «خبرنگار از جنوب تهران» پاسخ شما را بدهد ولی من هم که در وسط تهران زندگی می کنم به شما «معلم زبان مادری » عرض کنم که بنده هم نه سطلنت طلبم و نه مشروطه خواه و...اما خوب ست شما یک بار از شمال به جنوب شهر تهران بروید تا نه اینکه دانشجو و روشنفکر و چپ و راست بلکه کوچه و بازار و خیابان و تاکسی و حتا کتابخانه و مسجد را ببینید و بشنوید که چقدر مردم لعنت بر خمینی می فرستند و چقدر و باز هم چقدر رحمت بر شاه، و خدا شاهو بیامرزه می گویند. بنا بر این بدانید که آنچه را این بابا نوشته چندان بدور از واقعیت نیست. و اگر مجالی شود حتما در دانشگاه نیز آنرا خواهید شنید. این واقعیت جامعه ی ایران است و خوب است هر کس آنرا بداند. ندانستن آن و یا ندیده گرفتن آن باعث اشتباه در حساب و کتاب می شود و مصیبت به بار می آورد. چنانکه یک بار مصیبت شد. بنا بر این طرفداران مشروطه هستند و زیاد هم هستند. و البته باید بگویم متاسفانه. زیرا چنانکه او نوشته و شما هم آنرا کپی برداشته اید این عایدات سی سال حکومت وحشتناک خمینیسم و روحانیت شیعه بر ایران است.
۵٣۶۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷
|
از : ناصر اسدی
عنوان : سئوال از خبرنگار ی از تهران -
معلم زبان مادری خارج از کشور
دوست ما - خبرنگار ی از تهران - در باره ی شرائط وانفسا ی جنوب شهر نوشته:
* در این جنوب شهر تهران فقر و فحشاء بیداد می کند...
* رشوه و رشوه دهی و رشوه گیری سکه ای رایج تر از دلار شده....
بعد شروع به انتقاد از خود کرده:
* ما تا اندازه ناکاردان و نالایقیم.....
* ما تا اندازه بیخرد و تا دلتان بخواهد خودپسند و خود محوریم،...
* تا اندازه ما زمانه و زمینه نشناسیم....
سپس از جنوب شهر بیرون میرود و تحلیل های کلی میدهد :
* امروز با این درصد هنگفت اپوزیسیون، ـ که حتا از نظرسنجی های به بیرون گریخته ی نظام حاکی از بیشتر از هشتاد و دو درصد می کند ..
* آری ما با این اپوزیسیون هشتاد و نود درصدص قادر نیستیم یک حرکت حتا نمادین انجام دهیم.. ( ۸۰ و ۹۰ درصد اپوزیسون ؟ )
* اپوزیسیون چپ ما که در زمان انقلاب چهل سال از همه ی جهان چپ عقب بود همچنان در آن سال پنجاه و هفت خودش مقیم شده و حاضر
نیست تکانی بخورد و خانه تکانی کند و از آنهمه اشتباه انتقادی از خود بکند.......
* اپوزیسیون مشروطه خواه نیز با این پشتوانه ی بزرگ مردمی که از نابخردی این رژیم فاسد عایدش شده نیز قادر نیست اشتباهات گذشته اش را برسیمیت بشناسد و در یک مانیفست روشن و شفاف گناهان گذشته اش را بازشناسد... ( راستی منظور از این «مشروطه خواه » داخل ایران مصدقی هاست یا هواداران آنها یی که از صدر مشروطه مبارزه کردند یا طرفداران حجاریان که مشروطه ی اسلامی میخواهد یا مثل خارج از کشور که بعداز انقلاب شدند «مشروطه خواه» )
* گروهی از ملیون نیز که در حقیقت پل پیروزی این رژیم سفاک شدند نیز نه حاظرند و نه قدرتش را دارند و نه جوانیش را که بنشینند و از اشتباهات بزرگ خود سخن بگویند. ( خبرنگار ما باید بداند که ملیون جمهوری خواه هستند یا شاهدوست ؟ چون شاهدوست ها میدانند که ملیون امروزه میانه ای با حکومت پادشاهی ندارند بالاخره ملیون کجا قرار دارند ؟ جمهوری خواه هستند یا خواهان بازگشت پادشاهی )
* بنا بر آنچه گفته شد ملت ایران در یک اشتباه دسته جمعی حکومت وحشتی را سر کار آورده.. ( بهمین سادگی ؟)
* برای این کار باید تمامی گروه ها خودشان را در آینه ی تاریخ و تاریخچه ی خودشان ببینند و نه دیگران را بلکه خودشان را عیب شماری کنند، و از خودشان و صورت خودشان انتقاد کنند. ( آیا آخر عاقبت مبارزه همین ست ؟ باید خیلی ها «توبه » کنند و از عالم سیاست کنار بکشند تا از ما بهتران سوار بر اوضاع باشند ؟ )
* امروز و بنا بر دیدهای من روزنامه نگار در تهران و در سرتاسر تهران بزرگ که من بخوبی آنرا می شناسم بیش از هشتاد درصد مردم از این رژیم بجان آمده اند.انفجار حتمی ست ( هشتاد درصد مردم هم جانشان به لبشان آمده ؟ )
* در میان این مردم بسیاری طرفدار جهموری و جمهوری خواهی هستند، گروهی از اینها طرفدار جمهوری صدر در صد سکولار و لاییک هستند، و گروهی دیگر جمهوری ملی را پیش می کشند، در این میان گروه بزرگی نیز هستند که اگر چه به وسعت جمهوریخواهان نیستند، اما بسیار بزرگند و آن مشروطه خواهانند. ( بازهم همان سئوال « مشروطه خواهان » کدامند ؟ مصدقی ها ؟ طرفداران ستارخان ؟)
* اگر جمهوریخواهان و مشروطه خواهان و ملی طلبان با هم یک جنبش دموکرسی خواهی راه بیندازند، آینده ای بسیار روشنتر از این نمایان خواهد شد ( بازهم مشروطه خواهان ! آیا مخفی مبارزه می کنند؟ در دانشگاه روز ۱۶ آذر بودند؟ )
کلا نکاتی که خبرنگار ما در جنوب شهر تهران نوشته با اخبار تمام سایت ها و روزنامه های ی داخل و خارج کشور در تناقش ست که امیوارم مارا روشن فرمایند.
۵٣۶۵ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۷
|
از : خبرنگاری از تهران
عنوان : برای اتحاد تنها شرط دمکرات بودن باید باشد
دوستان باسلام خدمت همگیتان.
بیایید باهم برسمیت بشناسیم که تا کنون هر کدام جزو یک گرو بوده ایم و در آن گروه هم هرکداممان فکر کرده ایم که فقط ما هستیم و دیگران نیستند. من که برایتان می نویسم در جنوب شهر تهرانم. متاسفانه نمی توانم با نام واقعی خودم بنویسم. و البته شما می دانید چرا! می گویم در جنوب شهر تهران زندگی می کنم تا همچنین برایتان بگویم که در این جنوب شهر تهران فقر و فحشاء بیداد می کند، رشوه و رشوه دهی و رشوه گیری سکه ای رایج تر از دلار شده. این جنوب شهر را که روزی سوپاپ اطمینان رژیمش می دانسته اند هر روز پربادتر و انفجاری تر می شود. باور کنید فحش های رکیکی که امروز نثار فاطمه ی زهرا و زینب و ام کلثوم و علی اکبر و امام حسی و خلاصه همه ی معصومین و پیامبران می شود من کافر بیخدا را نیز آزار می دهد. اینهمه را نوشتم تا بگویم ما تا اندازه ناکاردان و نالایقیم. ما تا اندازه بیخرد و تا دلتان بخواهد خودپسند و خود محوریم، تا اندازه ما زمانه و زمینه نشناسیم. امروز با این درصد هنگفت اپوزیسیون، ـ که حتا از نظرسنجی های به بیرون گریخته ی نظام حاکی از بیشتر از هشتاد و دو درصد می کند، و مانورهای عجیب و غریب خیابانیش که همانند جنگهای داخلی ست همه حکایت از این واقعیت دارد ـ آری ما با این اپوزیسیون هشتاد و نود درصدص قادر نیستیم یک حرکت حتا نمادین انجام دهیم. اپوزیسیون چپ ما که در زمان انقلاب چهل سال از همه ی جهان چپ عقب بود همچنان در آن سال پنجاه و هفت خودش مقیم شده و حاضر نیست تکانی بخورد و خانه تکانی کند و از آنهمه اشتباه انتقادی از خود بکند، اپوزیسیون مشروطه خواه نیز با این پشتوانه ی بزرگ مردمی که از نابخردی این رژیم فاسد عایدش شده نیز قادر نیست اشتباهات گذشته اش را برسیمیت بشناسد و در یک مانیفست روشن و شفاف گناهان گذشته اش را بازشناسد. گروهی از ملیون نیز که در حقیقت پل پیروزی این رژیم سفاک شدند نیز نه حاظرند و نه قدرتش را دارند و نه جوانیش را که بنشینند و از اشتباهات بزرگ خود سخن بگویند. بنا بر آنچه گفته شد ملت ایران در یک اشتباه دسته جمعی خحکومت وحشتی را سر کار آورده. برای این کار باید تمامی گروه ها خودشان را در آینه ی تاریخ و تاریخچه ی خودشان ببینند و نه دیگران را بلکه خودشان را عیب شماری کنند، و از خودشان و صورت خودشان انتقاد کنند. اگر چنین نکنند و به یک همگریی دموکراتیک نرسند، تا دو سه و یا حد اکثر شش ماه دیگر ما شاهد شورشهای کوری خواهیم شد که این رژیم به آسانی آنها را قلع و قمع خواهد کرد. امروز و بنا بر دیدهای من روزنامه نگار در تهران و در سرتاسر تهران بزرگ که من بخوبی آنرا می شناسم بیش از هشتاد درصد مردم از این رژیم بجان آمده اند. انفجار حتمی ست. در میان این مردم بسیاری طرفدار جهموری و جمهوری خواهی هستند، گروهی از اینها طرفدار جمهوری صدر در صد سکولار و لاییک هستند، و گروهی دیگر جمهوری ملی را پیش می کشند، در این میان گروه بزرگی نیز هستند که اگر چه به وسعت جمهوریخواهان نیستند، اما بسیار بزرگند و آن مشروطه خواهانند. به نظر من به عنوان یک جمهوریخواه لاییک و سکولار هر کدام از این نیروها اگر دیگری را نفی کند کار به جایی نخواهد برد. در ایران من خود چندین نفر آدم با نفوذ را می شناسم که با جان سختی تمنام طرفدار این گرو یا آن گروهند. اما داده ها حکایت از آن دارد که رژیم اسلامی و شخص خامه ای سوار بر دو موج است یکی موج اختلافات ما و دیگر موج اختلافات معیشتی و قدرتی در درون نظام. اگر جمهوریخواهان و مشروطه خواهان و ملی طلبان با هم یک جنبش دموکرسی خواهی راه بیندازند، آینده ای بسیار روشنتر از این نمایان خواهد شد. آینده ای که در فردای آن و با بر قراری یک حکومت موقت ملی ایران که مثلا پنج ماه طول بکشد و در آن مدت تمامی گروهای دموکرسی خواه تبلیقات خود را بکنند . و آنگاه در یک رفراندم عمومی مردم شرکت کنند و بگویند که آیا حکومت جمهوری ایران را می خواهند و یا حکومت پادشاهی را. هر قدر این تصمیم دیر تر گرفته شود عمر تخریبگر این رژیم ادامه خواهد داشت. من به عنوان یک جمهوریخواه اعلام می کنم که جمهوریت و پادشاهی هیچ کدام نه آنقدر که دوستانشان می گویند خوب و ملی هستند و نه آنقدر که دشمنانشان می گویند نامردمی و آزادی کش. ما دمکراتها با هم شویم، ما دمکراتها باید با هم شویم تا بتوانیم هم مردم را راهبری کنیم و هم جانشینی بر این رژیم تخریبگر باشیم. اینان اصلاحطلبشان بدتر از اصولگرا و اصولگرایشان بدترینند. برای اتحاد تنها شرط دمکرات بودن باید باشد.
۵٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷
|
از : خبرنگاری از تهران
عنوان : برای اتحاد تنها شرط دمکرات بودن باید باشد
دوستان باسلام خدمت همگیتان.
بیایید باهم برسمیت بشناسیم که تا کنون هر کدام جزو یک گرو بوده ایم و در آن گروه هم هرکداممان فکر کرده ایم که فقط ما هستیم و دیگران نیستند. من که برایتان می نویسم در جنوب شهر تهرانم. متاسفانه نمی توانم با نام واقعی خودم بنویسم. و البته شما می دانید چرا! می گویم در جنوب شهر تهران زندگی می کنم تا همچنین برایتان بگویم که در این جنوب شهر تهران فقر و فحشاء بیداد می کند، رشوه و رشوه دهی و رشوه گیری سکه ای رایج تر از دلار شده. این جنوب شهر را که روزی سوپاپ اطمینان رژیمش می دانسته اند هر روز پربادتر و انفجاری تر می شود. باور کنید فحش های رکیکی که امروز نثار فاطمه ی زهرا و زینب و ام کلثوم و علی اکبر و امام حسی و خلاصه همه ی معصومین و پیامبران می شود من کافر بیخدا را نیز آزار می دهد. اینهمه را نوشتم تا بگویم ما تا اندازه ناکاردان و نالایقیم. ما تا اندازه بیخرد و تا دلتان بخواهد خودپسند و خود محوریم، تا اندازه ما زمانه و زمینه نشناسیم. امروز با این درصد هنگفت اپوزیسیون، ـ که حتا از نظرسنجی های به بیرون گریخته ی نظام حاکی از بیشتر از هشتاد و دو درصد می کند، و مانورهای عجیب و غریب خیابانیش که همانند جنگهای داخلی ست همه حکایت از این واقعیت دارد ـ آری ما با این اپوزیسیون هشتاد و نود درصدص قادر نیستیم یک حرکت حتا نمادین انجام دهیم. اپوزیسیون چپ ما که در زمان انقلاب چهل سال از همه ی جهان چپ عقب بود همچنان در آن سال پنجاه و هفت خودش مقیم شده و حاضر نیست تکانی بخورد و خانه تکانی کند و از آنهمه اشتباه انتقادی از خود بکند، اپوزیسیون مشروطه خواه نیز با این پشتوانه ی بزرگ مردمی که از نابخردی این رژیم فاسد عایدش شده نیز قادر نیست اشتباهات گذشته اش را برسیمیت بشناسد و در یک مانیفست روشن و شفاف گناهان گذشته اش را بازشناسد. گروهی از ملیون نیز که در حقیقت پل پیروزی این رژیم سفاک شدند نیز نه حاظرند و نه قدرتش را دارند و نه جوانیش را که بنشینند و از اشتباهات بزرگ خود سخن بگویند. بنا بر آنچه گفته شد ملت ایران در یک اشتباه دسته جمعی خحکومت وحشتی را سر کار آورده. برای این کار باید تمامی گروه ها خودشان را در آینه ی تاریخ و تاریخچه ی خودشان ببینند و نه دیگران را بلکه خودشان را عیب شماری کنند، و از خودشان و صورت خودشان انتقاد کنند. اگر چنین نکنند و به یک همگریی دموکراتیک نرسند، تا دو سه و یا حد اکثر شش ماه دیگر ما شاهد شورشهای کوری خواهیم شد که این رژیم به آسانی آنها را قلع و قمع خواهد کرد. امروز و بنا بر دیدهای من روزنامه نگار در تهران و در سرتاسر تهران بزرگ که من بخوبی آنرا می شناسم بیش از هشتاد درصد مردم از این رژیم بجان آمده اند. انفجار حتمی ست. در میان این مردم بسیاری طرفدار جهموری و جمهوری خواهی هستند، گروهی از اینها طرفدار جمهوری صدر در صد سکولار و لاییک هستند، و گروهی دیگر جمهوری ملی را پیش می کشند، در این میان گروه بزرگی نیز هستند که اگر چه به وسعت جمهوریخواهان نیستند، اما بسیار بزرگند و آن مشروطه خواهانند. به نظر من به عنوان یک جمهوریخواه لاییک و سکولار هر کدام از این نیروها اگر دیگری را نفی کند کار به جایی نخواهد برد. در ایران من خود چندین نفر آدم با نفوذ را می شناسم که با جان سختی تمنام طرفدار این گرو یا آن گروهند. اما داده ها حکایت از آن دارد که رژیم اسلامی و شخص خامه ای سوار بر دو موج است یکی موج اختلافات ما و دیگر موج اختلافات معیشتی و قدرتی در درون نظام. اگر جمهوریخواهان و مشروطه خواهان و ملی طلبان با هم یک جنبش دموکرسی خواهی راه بیندازند، آینده ای بسیار روشنتر از این نمایان خواهد شد. آینده ای که در فردای آن و با بر قراری یک حکومت موقت ملی ایران که مثلا پنج ماه طول بکشد و در آن مدت تمامی گروهای دموکرسی خواه تبلیقات خود را بکنند . و آنگاه در یک رفراندم عمومی مردم شرکت کنند و بگویند که آیا حکومت جمهوری ایران را می خواهند و یا حکومت پادشاهی را. هر قدر این تصمیم دیر تر گرفته شود عمر تخریبگر این رژیم ادامه خواهد داشت. من به عنوان یک جمهوریخواه اعلام می کنم که جمهوریت و پادشاهی هیچ کدام نه آنقدر که دوستانشان می گویند خوب و ملی هستند و نه آنقدر که دشمنانشان می گویند نامردمی و آزادی کش. ما دمکراتها با هم شویم، ما دمکراتها باید با هم شویم تا بتوانیم هم مردم را راهبری کنیم و هم جانشینی بر این رژیم تخریبگر باشیم. اینان اصلاحطلبشان بدتر از اصولگرا و اصولگرایشان بدترینند. برای اتحاد تنها شرط دمکرات بودن باید باشد.
۵٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷
|
از : نادر اورموی
عنوان : جمهور شما هم مشابه جمهوری احمدی نژاد است
تاجمهور های سرزمین ایران در اتحاد جماهیر ایران تعریف نشود همه شعار های شما جز حکومت یکسان شده رضاخان نخواهد بود
تا تبعیض در تعریف حقوق ملیت ها ی ایرانی از بین نرود ممکن نیست تعریف حقوق شهروند ی معنی پیدا کند اتنیک فارس بجای یک ملت و با حقوقی بیش از یک ملت تعریف و پاسداری می شود و آنوقت جناب حجاریان ابا دارند کرد ها ملت بنامند
۵٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : به خانم آتوسا بزرگمهر
وقتی رژیم دفتر مدافعان حقوق بشر را هم تحمل نمی کند و آنرا تعطیل را می کند حالا شما می خواهید کاندیدا معرفی کنید؟بفرمائید این گوی و این میدان ؟در ضمن بنده برای سرنگونی فراجناحی می اندیشم و برای من با سلطنت طلب و جمهوری تنها ائتلاف برای سرنگونی و انتخاب حکومت آتی بدست همان مردمی میسر است که حکومت را سرنگون کرده باشند میسر است.
۵٣۵۰ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷
|
از : آتوسا بزرگمهر
عنوان : از «نصیحت» و «توهین» و «موعظه» به هریک از نیروها خودداری کرد.
قابل تو جه نیوهای موسوم به «منفردین» مثل نوسنده ی محترم مستشار که هم با طرفداران رضا پهلوی مرزبندی می کند و هم با جمهوری خواهان و نویسنده این سطر نمی داند که بالاخره مستشار چه میخواهد. اما بد نیست یادآوری شود که ما در کل سه جریان با سه هدف داریم:
۱. جمهوریخواهان - از این اعلامیه چنین برداشت می کنم که در ایران صد البته ، اتنخابات آزاد وجود ندارد و نیروهای «معینی» که «رفرمیست » نامیده میشوند می توانند با ائتلاف خود بر حکومت فشار آورند و روی انتخابات تاثیر گذارند و معلوم هم نیست که تا چه میزان موثر خواهد بود.!!
***تحاد جمهوری خواهان ایران شکل گیری ائتلاف وسیع نیرو های سکولار، دمکرات و جمهوریخواه حول یک برنامه، سیاست و نامزد مشترک را گامی مهم در جهت پیشبرد خواست انتخابات آزاد در کشورمان می شناسد. چنین ائتلافی در عین حال می تواند اقدامی موثر در جهت عقب نشاندن اقتدارگرایان و تاثیرگذاری مثبت بر نتایج انتخابات دور دهم ریاست جمهوری باشد. ****
۲. جمهوری خواهان انقلابی - سازمانهای متعددی خواهان برکناری جمهوری اسلامی هستند. آنها نیز می توانند با تحریم انتخابات ، مشی سرنگونی را پیش ببرند.
۳. نیروهای خواهان بازگشت حکومت پادشاهی هم می توانند با تحریم انتخابات ، برای بازگشت رضا پهلوی به حکومت موروثی پادشاهی تلاش کنند.
هر کدام از این نیروها می توانند بر نیروهای معینی در داخل ایران تاثیر بگذارند. اما اینکه توقع داشته باشیم که همه این سه جریان «امروز» دارای مشی معینی و واحد باشند و همگی خواهان سرنگونی رژیم باشند کمی عجیب به نظر میرسد.
بهتر ست هرکدام موضع خود را «امروز» ابراز کنند و امکان این هست که در صورت نزدیکی مواضع به ائتلاف های وسیع رسیدو ولی اگر مواضع دارای اختلافات «نجومی» باشد با هیچ تدبیری به ائتلاف وسیع برای مثال «سرنگونی» دسترسی نخواهد بود. بهتر ست از «نصیحت» و «توهین» و «موعظه» به این هریک از نیروها خودداری کرد. مثلا : مگر میشود پسر شاه بود ، یا داماد شاه بود ، یا پسر رهبر کودتا ی ۲۸ مرداد ، یا داماد رهبر کودتای ۲۸ مرداد ، یا همه ی کاره ساواک و کمتر از حکومت پادشاهی را قبول کرد.
۵٣۴٨ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : در مرحله کنونی تنها شعار سرنگونی رژیم اسلامی می تواند نیروهای سیاسی ومردم را متحد کند چراکه در ۳۰ سال گذشته همه راهها امتحان شده است!!!
وقت مردم را نباید با تصویب اسناد آبکی و تکراری و بی حال و بدون رمق گرفت بلکه باید به مردم امید داد که مردم ایران درسایه سرنگونی رژیم لاعلاج جمهوری اسلامی شایسته حکومت بهتری ا ست! شعار تحریم انتخابات ریاست جمهوری باید در این روزها به شعار محوری مردم تبدیل گردد نه اینکه مردم را با برنامه های واهی به صندوق های مار بازی آخوند ها کشاند.از دمکراسی آخوندی چیزی حاصل نمی شود به جزء سرگرمی و اتلاف وقت. که عاقبت پایه های رژیم هرچه بیشتر محکم می گردد.اصلاح طلبان غم نظام را دارند نه غصه مردم ایران را!!! اصلاح طلبان می گویند آنها برای اداره نظام لایق ترند و باعث طولانی تر شدن عمر رژیم خواهند شد اما مردم ایران دیگر چشم دیدن حکومت اسلامی را ندارد.یکبار برای همیشه از سیاست های اپورتیستی باید دست برداشت.اگر برفرض مثال رئیس جمهور دلخواه اتحاد جمهوری خواهان هم انتخاب شود ،زیر ساطور ولی فقیه و سپاه و وزرات اطلاعات و دیگر سازمانهای مخوف چه پیروزی خواهد داشت مگر گذاشتند خاتمی را در ظرف هشت سال در فقدان سازمان یابی اصوگرایان ذره حرکت مثبت انجام دهدحالا که آنها متشکل تر شده اند!
۵٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷
|
از : یک نفر نه جمهوریخواه و نه مشر.طه طلب
عنوان : جواب اتحاد جمهوریخواهان
دوستان جمهوریخواه
هر چند متشکل شما کار مثبتی بوود اما انتخاب نام شما در واقع برای مرزبندی با مشروطه خواهان بود آنهم مرزبندی منفی نه مثبت.
دومآ مخالفان در خارج با اینهمه آزادی و امکانات سی ساله که متحد نشدید و واقعآ فهم و درک اینکه با اینهمه تفرقه و عدم اتحاد خود شما چطوری از بقیه آنهم تحت اینهمه فشار بیان و متحد بشن/
چرا دارویی که خود از استعمال آن اکیدآ خودداری می کنید را برای بقیه در نسخه می پیچید؟
اگر اتحاد خوب است پس چرا مخالفان دمکرات و سکولار که هم شامل جمهوریخواهان می شود و هم مشروطه خواهان و رضا پهلوی، خود قدم پیش نمی شوید؟
با اینهمه اگر همچنان فکر می کنید که با ادامه تفرقه ، باز شاید کسی در داخل پشیزی به حرف های شما قائل شود، خود را گول زده اید.
اتفاقآ عدم اتحاد نیروها و تشکیل جبهه متحد ملی در خارج آنچنان خیلی ها را عصبی و بعد به ناامیدی دچار کرده که باعث شده اعتباری برای مدعیان اپوزیسیونی در خارج باقی نماند. حالا با اینهمه باز بگید که تکبر گنجی که میگه اپوزیسیونی تو خارج نیست، بد میگه.
۵٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨۷
|