"باز هم تبعید این بار خیس" و سه سروده دیگر


شکوفه تقی


• وقتی دست های خیس باران
سینه ام را لمس می کند
تا ته قلبم می لرزد ( از سروده "باز هم تبعید این بار خیس") ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۴ دی ۱٣٨۷ -  ۲۴ دسامبر ۲۰۰٨


 
● باز هم تبعید این بار خیس
هوایی ابری
انتظاری سرد و خاکستری
یک پیاده رو تنهایی
و رگباری ناگهانی
 
وقتی دست‌های خیس باران
سینه‌ام را لمس می‌کند
تا ته قلبم می‌لرزد
می‌دوم تا سرپناهی بیابم
می‌ترسم خاطره‍ی عشقت
آنهمه عکس زیبا
آنهمه شعرهای نوشته با خط غبار،
نم بکشد.
 
 
● باز هم تبعید این بار داغ
ترا از شب‌های مهتابی رویاهایم
به داغی روزهای مرداد تهران،
  تبعید می‌کنم
تا در خانه‌ای به تنگی غرور
و به شلوغی یک شهر
پادشاهی خود را
در آستان بوسی زائران
و آغوش تنهایی
زندگی کنی
 
و من درد دوری از تو را
بر کاغذی،
  به سفیدی روی عشقم
می‌نویسم
و در دست باران می‌گذارم
تا فراموشت کنم.
 
نام تو از پیمانه نگاه باران می‌ریزد
و پیش از آنکه به خاک بیفتد
در جام قلبش
قطره قطره
جمع می‌شود
 
از آن آب حیات است
که من ترا
در شبی
مهتابی‌تر از رویا،
از ستاره و مهربانی و پرواز،
با روزهایی گرم
و شب‌هایی پر آغوش ‌
دوباره می‌آفرینم
 
 
● شهر زادوبوم من
آن جامه‍ی زیبای عشق
که از نوازش و شعر
بر تنم بافتی،
بوی یک ظهر داغ
و بیمار را گرفته
بوی یک خیابان تبدار،
بوی یک شهر پر هذیان.
 
امشب آن جامه را
از درخت سیب می‌آویزم
تا آن را
یا شبنم بشوید
یا عطر شکوفه
 
 
● وطن من
آغوشت خاکی است
  که عشق،
  آن را با اشک می‌آمیزد
تا مرا
در بهشتی که شعر توست
دوباره بیافریند
و لبانت نایی
که خدا
هستی من را
با آن می‌نوازد
 
اوپسالا ١۸ دسامبر ٢۰۰٨
 
 
  www.shokoufehtaghi.com