از : بیاتی
عنوان : اهداف حماس
در این اعلامیه بهتر بود از اهداف حماس در راکت اندازی به اسراییل هم ذکری به میان می آمد.
یکطرفه به قاضی رفتن و حمایت از کسانی که در جنگ از دشمنان مردم ایران حمایت میکردند در بین افراد غیر سیاسی جامعه بازتاب خوبی ندارد. بغیر از تعداد معدودی دانشجوی چند منظوره مردم عادی زیاد اهمیتی به این قضایا نمی دهند.
۵٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣٨۷
|
از : شفق
عنوان : عقده ی سی ساله در حال ترکیدن است هشیار باشیم ۲
دوستی که اینجا کنار من نشسته می گوید. که من باید نظر خودم را در مورد سازمان مجاهدین بطور واضح بنویسم! او حق دارد، چنانکه کس دیگری هم نوشته ماست البته سفید است. من نوشتم که بیشتر از هشتاد در صد مردم ایران این رژیم آخندان را رزیمی منفور و ضد انسانی و غیر انسانی می دانند. ولی در مورد سازمان مجاهدین خلق این موضوع صدق نمی کند زیرا صد در صد مردم ایران خواهان این گروه را خائن و وطنفروش و وکاس پوتین های سربازان صدام حسین می دانند. نوشتم سربازان زیرا صدام در ده سال آخر عمرش دیگر کفش های را به واکسی های دیگری داده بود. اما نوشتم صد در صد ملت ایران زیرا حتا خود سازمان و رهبران آن نیز در اینکه آنها خائن و ضد ایرانی عمل کرده اند هم حرفی ندارند. یکی از کسانی از عراق آمده و در یکی از شهرهای ایران زندگی «عادی» ای شروع کرده از آنچه تعریف می کند مو بر اندام انسان راست می شود. من باید در ضمن یادآور شوم که نوشته ی من هیچ منافاتی با اعلامیه ی کانون ندارد، زیرا من هم به ناحق کشته شدن تمامی انسانهای بیگناه غیر نظامی و حتا نظامی اعتراض دارم و محکوم می کنم. در عین حال گروه تروریستی حماس و حزب الله و خصوصا حکومت اسلامی را محرک تمامی این شوربختی ها می دانم. برای من واقعا عکس العمل مردم کوچه و بازار بسیار غریب است.
۵۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣٨۷
|
از : شفق
عنوان : عقده ی سی ساله در حال ترکیدن است هشیار باشیم
سی سال است که آخوندان در ایران شعار مرگ بر اسراییل و مرگ بر صهیونیست را با حقنه به مردم ایران تحمیل می کنند. سی سال است که مردم ایران روز بروز از رژیم فاصله گرفته اند، ارزشهای او برایشان متعفن و بویناک شده. فلسطینی ها که روزگاری دردانه های ملت ایران بوده اند امروز به عنوان مهمانان ناخوانده سر سفره ی نفت ما نشسته اند. امروز یک فلسطینی به دیده ی این نظام مقدس گرامیتر از هر ایرانی ست. برای همین هم امروز مردم ایران جایگاه بسیار ارزشمندی برای اسراییل و یهودیان باز کرده اند. هرگز یهودیان و اسراییل تا این اندازه در ایرانی مردمی نبوده اند. من چند ماه پیش در خیابان پهلوی خودم شاهد بودم که دختری را که حتا با معیار های خود آنها هم پوشیده بود و از بالای خیابان به پایین می آمد گشت گشتاپو نا گهان از خط خارج شد جلو او متوقف شد اول خانمها سیاه پوش آمدند تا دختر را که شاید بیست و و دوسه ساله بود ببرند، دختر اتناع کرد چند نفری و از جمله من پیاده شدیم من گفتم آقا این بیچاره که با حجاب است، خانمها گفتند آقا سوار شو برو... و بعد آقایان ارشادی از مینی بوس پیاده شدند و آمدند مکم خواهران پاک و مقدس آن دختر جوان بیچاره را با خشونت تمام بکش بکش بردندش! پیرمردی که او هم برای دفاع آمده بود دستش را بسوی آسمان بلند کرد و گفت : ای آمریکا ای اسراییل پس چرا همش حرف میزنی بیا، بیا ما را از دست این جانیان نجات بده...و سخن این پیرمرد هفتاد هشتاد ساله دردل دل بیش از هشتاد در صد ایرانیان است. حتا اگر بترسند و یا فعلا خجالت بکشند که آنرا بگویند. ایران تا چند ماه دیگر منفجر خواهد شد. عقده ی سی ساله خواهد ترکید. هیچ حکومتی و هیچ رژیمی بیشتر از حکومت و رژیم فاشیستی ایران در استحکام پایه های موجودیت اسراییل کمک نکرده است. حکومت ایران در عین حال که در حال فروپاشی ست در حال تزریق آخرین کمک های خود به موجودیت محکم اسراییل است. دولت ایران فقط تا کنون توانسته گروهی از بهترین ایرانیان را سرکوب، سربه نیست، تبعید، حلقآویز، اعدام، سنگسار، زندانی و شکنجه ووو کند. او امروز با تمام قدرت موشکی و شهابها و اتمها توانسته به خانه و دفتر کار و وکالت خانم شیرین عبادی حمله کند و با این اقدام انقلابی این زن را بخاک و خون بکشد. ولی امروز ایران یکپارچه خشم و خروش است بر علیه حکومت روحانیت شیعه و امامش خامنه ای و دخالت روحانیت در امر سیاست. این عقده در حال ترکیدن است. اخطار اخطار
۵۷۰۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣٨۷
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : آزادی از اسلام ، تخستین وبرترین هدفست
نخستین کشوری که درخاورمیانه
خود راازاسارت ازاسلام رهائی بخشید، اسرائیل است
دوّمین کشوری که درخاورمیانه
خودرا ازاسارت ازاسلام
رهائی خواهد بخشید، ایران است
۵۶۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣٨۷
|
از : به آقای "دوستدار" فلسطین
عنوان : یک " مرده شور" هم برای هنیه و خالد مشعل و دیگر جنایتکاران حماس
اقای "دوستدار" فلسطین، شما که به همه مرده شور گفتید لطفی کنید و مرده شوری هم نثار جنایتکاران حماس نمایید که مردم بدبخت و بینوا را آلت دست و سپر بلای خود کرده.
۵۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : یکی از دوستداران فلسطین
عنوان : یک «ی» جا افتاده است!
بابایی که «حسن مبارک دوست» امضا کرده است، ظاهراً یک «ی» را جا انداخته است، و می خواسته است بنویسد «حسنی مبارک دوست». شاید هم خجالت کشیده است.
به جان یهود باراک قسم که این موضعگیری ها علیه کانون نویسندگان ایران، فقط به خاطر نگرانی این حضرات معترض، از نقض شدن آیین نامه کانون است، نه به خاطر تودهنی کانون به کسانی که می خواستند وانمود کنند که روشنفکران ایران در برابر جنایات اسراییل در غزه، یا طرفدار اسراییل هستند، یا بی طرف.
اگر قسم به جان یهود باراک کافی نیست، می توانم به جان دو رهبر شریف یک سازمان سیاسی شریف و خوشنام و بسیار مستقل هم قسم بخورم تا باور کنید که دغدغه این طفلک ها زیر پا گذاشته شدن آیین نامه کانون نویسندگان به وسیله اعضا و منتخبین همان کانون است.
باباجان! حرف دلتان را بگویید. چرا خجالت می کشید؟ می ترسید لو بروید؟ نترسید لطفاً. قبلاً آنچه از آن می ترسید اتفاق افتاده است.
مرده شور ببرد هم حسنی مبارک و شیوخ خلیج فارس را، و هم خامنه ای و دار و دسته اش را.
اما ماست، سفید است. اگرچه رژیم اعدام و شکنجه و سنگسار و خفقان هم بگوید که سفید است. و ذغال، سیاه است، اگرچه روسیاهان به خدمت آمریکا و اسراییل (و البته حسنی مبارک و شیوخ خلیج فارس و پترودلار های تر و تمیز) درآمده بگویند که سیاه نیست...
۵۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : درود بر جوانان
عنوان : تفاوت نگرش بین جوانان و منجمدان در گذشته
بسیار خوشحالم که بعضی از دوستان به موضعگیری دفتر تحکیم وحدت درباره وقایع اخیر در غزه اشاره کرده اند. مشاهده کنید تفاوت موضع گیری جوانان روشنفکر و آزادهء کشور را با موضعگیری پیرفکران گرفتار در انجماد ایدئولوژیهای ورشکسته.
ببینید چگونه دفتر تحکیم وحدت، از موضع واقعبینی، اعمال نکوهیده هر دو طرف را مورد بازخواست قرار میدهد و شجاعانه، در قلب رژیم ارتجاعی اسلامی ولایت فقیه و همصدا با مقامات قانونی در فلسطین، جنایتکاران حماس را مسئول کشتار مردم بی دفاع غزه معرفی میکند.
در حالیکه "کانون" "نویسندگان" "ایران" ناتوان از درک مسائل جاری، هنوز وقایع روز را با عینکهای ساخت دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی میبیند و تحلیل مینماید.
درود بر جوانان آگاه ایران زمین
۵۶۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : نور خدا
عنوان : مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر آخوندان را فراموش نکنید
هر چه دلتان می خواهد بنویسید! ولی: مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر آخوندان را فراموش نکنید. تا این رژیم منحوس سرکار باشد تمامی اتفاقات ایران و منطقه منفی خواهد بود. و این یعنی بلای نحوست ذنجیره ای.
۵۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : راستگو
عنوان : در مقابل جمهوری اسلامی از جنایات صهیونیست حمایت نکنید
اگر کسی بگوید نسل کشی و جنایت ممنوع است زود میشود سیاسی . ما کانون و صنف بوق نمی خواهیم ، کانونی که مسئله اش دفاع از حقوق مردم ایران و دنیا نباشد و در مقابل ظلم و ستم و بیعدالتی سکوت کند بدرد عمه اش می خورد و چنین کانونی باید درش را بندد و برود دنبال کارش. نه هموطنان اشتباه نکنید شما فکر می کنید دولت ایران از حماس یا فلسطین حمایت می کند بروید آمار کمک های عربستان و شیخ نشینهای خلیج فارس را بخوانید، بروید آمار کمک کشورهای اروپائی و حتی سازمان ملل و بنیادهای خیریه جهان را بخوانید تا متوجه شوید دفاع رژیم ننگین جمهوری اسلامی بهانه ایست برای جاه طلبی خود و اینها می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند. مسلماً زمانی که نیروهای واقعاً دمکرات در جهان کم باشند که هدفشان دفاع از حق و حقوق مردم ستمدیده جهان باشد معلوم است احمدی نژادها، بن لادن ها، خامنه ای ها، طلبانها، نئو لیبرالها و دهها مستبد و جنایتکار مبدل به ناجیان بشر میشوند یکی عراق را می خواهد نجات بدهد دیگری فلسطین را. سیاست بدون انسانیت و انسان دوستی بی ارزش است . حماس بهانه است هدف مثل همیشه نسل کشی ملت فلسطین است همان کاری که سران صهیونیست از ۱۹۴۸ شروع کرده اند و ادامه می دهند.
موفق باشید
۵۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : زحمتکش
عنوان : حمایت از حماس برای انتقام گیری از غرب
مسئله حمایت از جنایت نیست. قطعاً کشتن مردم بیگناه محکوم است و نباید آن را تایید کرد ولی در مورد مسئله پاتک اسراییل به غزه نباید یکطرفه به قاضی رفت. اولاً این فقط اسراییل نیست که توسط سازمان ملل محکوم شده. سازمانهای فلسطینی نیز بارها بخاطر عملیات تروریستی توسط این نهاد محکوم شده اند. در ضمن فراموش نکنید که تمام این بدبختیها از زمانی شروع شد که فلسطینیها، بر خلاف اسراییلها، قطعنامه سازمان ملل در نوامبر ۱۹۴۹ در مورد تقسیم اسراییل به دو بخش یهودی و عربی را قبول نکردند و برای "ریختن جهودها به دریا" با دیگر کشورهای عرب هم داستان شدند که البته نتیجه آن شکست سخت اعراب و آوارگی هزاران فلسطینی بینوا شد. امروز نیز سازمان جنایتکار حماس از مدرسه و بیمارستان و مسجد برای حمله به اسراییل استفاده میکند و مردم بیچاره غزه را سپر انسانی عقاید فاشیستی/اسلامی خود کرده. شکی نیست که بی رحمیهای اسراییل در مورد مردم عادی در غزه محکوم است و باید مورد انتقاد قرار گیرد ولی همانگونه که سازمان آزادیبخش فلسطین و رییس جمهور منتخب فلسطینیها (که قطعاً دانش و آگاهی بیشتری نسبت به اوضاع کشور خودشان دارند) در درجه اوّل ماجراجوییهای حماس را محکوم کرده و به همراه دیگر اعضای اتحادیه عرب حماس را مسئول شروع این جنگ معرفی نموده اند. حال "رفقای" ما که از زمان شکست ایدئولوژیشان و سقوط کعبه آمالشان کاری جز کینه ورزی و فحش و فحشکاری به غرب ندارند، در حالیکه خود در همین کشورهای سرمایه داری به زندگی راحت ادامه میدهند، در پی آن هستند تا بدست افراط گرایان اسلامی انتقام شکستهای پیاپی خود را از دنیای غرب بگیرند. در اینجاست که جنایتکاران حزب الله و حماس در چشم "رفقا" ناگهان تبدیل به مبارزان آزادیخواه میشود. در پایان درود خود را نثار انجمن تحکیم وحدت میکنم که ضمن محکوم کردن کشتار غیرنظامیان، هشیارانه و بطور صریح از سوءاستفاده حماس از مردم غزه نیز یادکرده.
۵۶۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : حسن مبارک دوست
عنوان : بحث هائی که نشانه آسیب است
گاه بحث هائی که در بخش نظر خوانندگان اخبار روز منتشر می شود نموداری از آسیب شناسی فرهنگ ما است. کسی به نام پویان اندیشه نوشته است که موضع گیری های سیاسی ـ ایدیولوژیک هیات دبیران کنونی کانون نویسندگان، درست یا غلط، با منشور و اساسنامه کانون، که فعالیت کانون را به مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان و مبازه با تحمیل فرهنگ تک صدائی محدود کرده است، مغایرت دارد. هیچ حرف هم در باره درستی یا نادرستی این مواضع ننوشته است
آقا یا خانمی در رد این نظر مدعی شده است که خودش در کانون فعال بوده و ... و گفته است کانون صنف نیست و کلی به پویان اندیشه حمله کرده که تو کانون را صنف می خواهی و کانون صنف نیست. در نوشته بعدی هم پویان اندیشه را متهم کرده است که از موضع گیری کانون به سود حماس ناراحت است ... پویان اندیشه گفته است که موضع گیری سیاسی ایدولوژیک کانون، درست یا غلط ، با منشور کانون مغایر است. او نه در باره صنفی بودن یا نبودن حرفی زده و نه در باره اسرائیل و حماس . اما آقا یا خانم منتقد او تاکید می کند که کانون باید سیاسی باشد و توضیح نمی دهد که چرا. اگر قرار است کانون نویسندگان ایران چون یک نهاد سیاسی ، مواضع سیاسی ایدئولوژیک بگیرد، باید منشتور و اساسنامه آن در مجمع عمومی تغییر کند. این حداقل برخورد متمدنانه و صادقانه است . به جای طرح این بحث، تهمت شدن و متهم کردن پویان اندیشه به حرف هائی که نزده جز نمودار آسیب شناسی همان روال قدیمی حذف چیست؟
حق با پویان اندیشه است ک موقع رد سخن کسی بهتر است سخن او را بخوانیم
۵۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : امیر /
عنوان : فلسفه بافی برای توجیه جنایت؟
اگر جمهوری اسلامی بگوید روز است و اتفاقا راست هم بگوید، به منطق بعضی ها باید گفت بخیر شب است.
محکوم کردن جنایت و جنایتکار که اینهمه صغرا و کبرا چیدن ندارد.کسانی اگر عادت کرده باشند که در مقابل قلدر محله از ناموس و شرف خود صرفنظر کنند، خوب حق انتخاب دارند وآزادند ولی لطفا این روش را تجویز نفرمایید و به عرصه های دیگر مثل سیاست تسری ندهید.
اسرائیل ده ها بار از طرف سازمان ملل به خاطر جنایاتش محکوم شده است و این منحصر به جمهوری اسلامی نیست .در سراسر دنیا ، آنهایی هم که وابستگی های فکری به اسرائیل دارند، هیچوقت علنا از جنایات او حمایت نمیکنند.
برخی "هموطنان" ما ولی از این حیث نیز در جهان نمونه هستند.
۵۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : باخته
عنوان : آقاجان سانسور چرا؟
نظر مرا چرا بر داشتید. مگر خوانندگان محترم عقل تشخیص ندارند؟ به کسی هم توهین نشده بود. اینجا اسم آقای زرافشان (چه رمانی نوشته؟)که نظر ملاها را پخش می کند و ربطی به نویسندگی ندارد در کمنت ها آمده. اگر راست میگن از آزادی بیان و مخالفت با سانسور در ایران اعلامیه بدن و حتی بستن روزنامه کارگزاران را محکوم کنند.
"تحکیم وحدت در بخشی دیگر از بیانیه خود که در روزنامه کارگزاران درج شده بود، افزود «جنایات امروز اسرائیل در غزه به شدت محکوم است. اما به همان اندازه پناه گرفتن گروه های تروریستی در کودکستان ها و بیمارستان ها جهت حمله به طرف مقابل که موجبات بمباران و مرگ بیشتر کودکان و غیرنظامیان را فراهم آورده نیز محکوم و حرکتی ضد بشری است.»
۵۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : پیام کارگر
عنوان : طرز تفکرات قدیمی
این آقای عضو سابق و یا فعلی کانون نویسندگان چه اعصاب خرابی دارد. آقا جان اگر ادبیات دیگر اعضای این تشکیلات هم مثل ادبیات شما باشد که براستی باید فاتحه نویسندگی را در این مملکت خواند.....
من هم با نظرات دیگر دوستان گرامی موافقم این کانون و یا صنف و یا هر چه که اسمش را میخواهید بگذارید در اصل محفلی شده برای دوستانی که مسائل امروز جامعه را با معیارهای گذشته اندازه میگیرند و موضع گیری غیرمنطقی آنان در قبال مسئله فلسطین و اسراییل (که براستی فتوکپی دیدگاههای احمدی نژاد و خامنه ایست) گواه این موضوع است. این جماعت، که حتی از طریق هوایی هم از روی خاک فلسطین و اسراییل رد نشده اند، اصلاً بخود زحمت نمیدهند تا از نظرات رییس جمهور منتخب فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین، که رسماً و صریحاً حماس را مسئول آغاز این جنگ خانمان سوز اعلام کرده اند، یادی کنند.
خوشبختانه این جماعت کمترین محلی از اِعراب در بین جامعه ایرانی ندارد و نباید بیش از اندازه به دیدگاههای سراسر اشتباه آنها بها داد.
۵۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : خورده بورژای متوسط شهری !
عنوان : لطفا از حمایت از جمهوری اسلامی پایان دهید
آقای زرافشان!
۵۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از :
عنوان : کانون، وارد موضوعی شده است که برای بعضی ها ناموسی است!
آقای محترم!
۱ـ من ننوشته ام که از پایه گذاران کانونم. نوشته ام از اعضای زمان شروع دوره دوم کانون (۱۳۵۶) بوده ام. این شما هستید که گویا بر اثر شوکه شدن از موضعگیری کانون در برابر جنایت صاحبکاران یک سازمان سیاسی معلوم الحال و رسوا، قدرت درست خواندن و درست فهمیدن حرف مرا از دست داده اید. و مبتذل تر این که با چنین وضع و حالی، دیگران را به درست خواندن دعوت می کنید.
۲ـ نه برای آن که جنابعالی بدانید یا ندانید، بلکه برای آن که جناب عالی ها بدانند، توضیح ـ فقط توضیح ـ داده ام که این یک بحث بسیار کهنه شده در کانون است، و کانون در همان شروع فعالیت های مجدد خود در سال ۱۳۵۶ در باره اش به اندازه کافی بحث کرده است و به نتیجه رسیده است.
۳ - من نه سخنگوی کانونم، و نه حتی در حال حاضر عضو آن.
۴ ـ اما خرد زیادی لازم نیست تا بفهمیم که از اصلی ترین وظایف نویسندگان ما ـ به خصوص در ایران کنونی ـ ورود هرچه بیشتر به سیاست است. در تمام ابعاد داخلی و خاجی سیاست.
۵ ـ معنای این که شما دوست ندارید که کانون نویسندگان مواضعی بگیرد که خوشایند جنابعالی نیست (مثلاً در همین مورد که یک مقدار برای «بعضی ها» ناموسی است و نباید وارد آن شد) در نزد من این است که شما ـ در خوشبینانه ترین صورت ـ قدرت تشخیص یک «صنف» و یک «سندیکا» را از تجمعی مثل کانون نویسندگان ایران ندارید. اگر مشکلتان عدم قدرت تشخیص باشد اشکالی ندارد. اما اگر مشکل دیگری در کار است که هیچ.
ضمناً باید تأکید کنم که مخاطب من به طور عام، همه کسانی بودند و هستند که به صفحه نظرات این سایت مراجعه می کنند. نه مثلاً شخص جنابعالی.
من دارم می بینم که تند و تند می آیند در پای بیانیه کانون تا به قول خودشان کانون را از تکرار چنین موضعگیری هایی بترسانند. و این خیال، خیلی خیلی خیلی خام تر از خیال سعید امامی هاست که با وجود قتل اعضای کانونبه دست آن ها هم باز نتوانست تحقق یابد.
بچه های کانون! کار خودتان را بکنید. این حرص و جوش ها دلیل آن است که به خال زده اید.
۵۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از : پویان اندییشه
عنوان : نخوانده نظر ندهیم
که به انتقاد من منتشر شده است چند نقص اساسی دارد:
۱ ــ نویسند انتقاد مرا نخوانده است. نگفته بودم کانون صنف است یا نیست که ایشان در این مورد نظر خود ، و به وکالت از مرحوم گلشیری، نظر او را هم، در این مورد نوشته اند.
۲ ــ ـبحث من ربطی به نکته ایشان ندارد. من گفته ام که موضع گیری های سیاسی و ایدئولوژیک، از این دست که در اطلاعیه کانون آمده است،ارتباطی با منشور و اساسنامه کانون ندارد [ تکرار نمی کنم اگر مایل هستید انتقاد مرا بخوانید)
۳ ــ نوشته اند که از پایه گذاران کانون اند ، با مرحوم هوشنگ گلشیری دمخور بوده اند و .. این ها البته می تواند درست باشد یا ادعای واهی و بی اساس . اما درست یا غلط Tدلیل و حجت برای درست بودن یا درست نبودن حکم ایشان نیست .
۴ ــ کاش یاد می گرفتیم که متنی را بخوانیم. اگر قصد نقد آن را داریم به متن و نه به ذهن خود جواب دهیم .
کاش به جای کوشش در ترساندن دیگران با ذکر سوابقی که می تواند درست یا غلط باشد، به جای من این و آن بودم و با این و آن بحث می کردم و.. که معلوم نیست جقدر درست است ، استدلال می کردیم
این بحث از نظر من همین جا تمام است . نظریات هوشنگ هم مکتوب است که کانون را نهادی صنفی ــ فرهنگی می دانست . ادعای شما هم در باره حضور در آن جلسه ها، به شهادت میزگردها و مقاله های منتشر شده آن دوره، با واقعیت نمی خواند اگر هم می خواند ربطی به بحث ندارد.
۵۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷
|
از :
عنوان : «کانون»، یعنی کانون، نه «صنف»!
حضرت «پویان اندیشه»!
من گرچه از اعضای اولیه کانون نویسندگان، به هنگام آغاز فعالیت نیمه پنهانی آن در سال ۱۳۵۶ بوده ام، انتقاد های خودم را به این کانون داشتم و دارم.
اما شما ـ نمی دانم از سر نا آگاهی، یا از سر آگاهی اما به قصدی نه چندان پنهان ـ «کانون» را با «صنف» به اشتباه گرفته اید!
«کانون نویسندگان ایران» (منظورم فقط همین کانون واقعی، یعنی کانون مستقر در ایران است) «سندیکای» نوییسندگان نیست. بلکه کانون است. کانون نویسندگان ایران. یعنی:
کانونِ
نویسندگانِ
ایران.
فرق است میان کار یک «صنف» و کار نویسندگی. هر کدام از این دو برای خودش محترم است.
کانون، سندیکا نیست. مخصوصاً وقتی که از نویسندگان و اهل ادب تشکیل شده باشد. یعنی از کسانی که برای ایده خود می نویسند. نه برای دفاع از «صنف»ی به نام نویسنده و شاعر و غیره.
ما این بحث را در کانون نویسندگان ایران، در سال ۱۳۵۶، در حانه هوشنگ گلشیری (که تا آنجا که در ذهنم مانده است با من همعقیده بود) درساعات متمادی، و جلسات پی در پی، مطرح کرده بودیم...
۵۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨۷
|
از : پویان اندیشه
عنوان : بدل کردن کانون به نهاد سیاسی چپ سنتی
کجای منشور و اساسنامه کانون نویسندگان به هیات دبیران اجازه می دهد که مانند یک نهاد سیاسی در مواردی که در منشور و اساسنامه کانون نیست، موضع گرفته و اعلامیه صادر کند.؟ _( حتا اگر این موضع گیری به حق و درست باشد).
آیا همه اعضای کانون یا اکثریت آن ها با تحلیل ها و مواضع ایدئولوژیکی و سیاسی این گونه اطلاعیه ها موافق اند؟
اکثر ما ایرانی ها مطلق گرا و تمامیت خواه ایم و می خواهیم که کانون را نیز به نهادی همه کاره ، نهادی فرهنگی، سیاسی، مکتبی و.. بدل کنیم. ایا کانون نویسندگان می تواند و باید جای خالی احزاب و سازمان های سیاسی را پر کند؟
منشور کانون نویسندگان فعالیت ها و وجه اشتراک اعضای کانون را مبارزه با ساسور، دفاع از آزادی اندیشه و تخییل و بیان، مبارزه با تحمیل فرهنگ تک صدائی تعیین کرده است . جای موضع گیری های سیاسی و ایدئولوژیک، از این دست که در این اطلاعیه آمده است، حتا اگر درست باشند، نه در کانون نویسندگان که در نهادهای سیاسی است یا در بیانیه های فردی با امضا.
اغلب اطلاعیه های یکی دو سال اخیر کانون در عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک از نگاه چپ سنتی توده ای ــ اکثریتی بر می خیزد. حتا اگر این نگاه درست باشد، حق نیست که بر کانون که نهادی فرهنگی ــ صنفی است و برای مبازه با سانسور و دفاع از آززادی بیان شکل گرفته است، حاکم شده و کانون را به نهادی تک صدائی بدل کند
درست است که نهادهای سیاسی مستقل غیر دولتی در ایران اجازه حضور و فعالیت ندارند اما بدل کردن کانون نویسندگان به نهادی سیاسی نیز کار درستی نیست برخی می کوشند تا کانون نویسندگان را جایگزین نهادهای سیاسی کنند اما این گروه، که از منظر سیاست به فرهنگ می نگرند و نگاه آنان نگاهی دور از منشور کانون است که از منظر فرهنگ به سیاست می نگرد، در دراز مدت به کانون ضربه می زنند و از اعتبار آن می کاهند.
بدل کردن کانون نویسندگان به یک نهاد سیاسی اپوزیسیون متمایل به چپ سنتی شاید دلخوشی کسانی را فراهم کند اما تاریخچه کانون نشان می دهد که هر گاه کنون یه یک نهاد سیاسی بدل شده است ضربه خورده است. ای کاش هیات دبیران تاریخچه کانون یا دستکم نوشته ها و گفته های محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را در باره زیان های بدل کردن کانون به یک نهاد سیاسی می خواندند. این دو چپ بودند و علاقمند به فعالیت سیاسی اما مرز کانون نویسندگان و نهاد سیاسی را رعایت و بر رعایت این مرز تاکید داشتند
م
۵۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨۷
|
از :
عنوان : پاسخ آستانبوسان بارگاه اسراییل را، در این مقاله جستجو کنید
دو گروه تبهکار، همزمان و همگام یکدیگر می خواهند دستان به خون آلوده اسراییل را تطهیر کنند. مستقیماً یا به طور غیر مستقیم و حتی گاه در پوش اشک تمساح ریختن برای فلسطینیان.
با دروغ و نیرنگ. و با بهانه های ابلهانه ای از این نوع که رژیم ایران هم برای مردم غزه دل می سوزاند.
می خواهید این دو گروه تبهکار را بشناسید؟
می خواهید بدانید که حمایت ظاهری رژیم ملا ها از مردم فلسطین چه معنایی دارد؟
می خواهید بدانید که آیا حماس بود که این جنگ را آغاز کرد یا اسراییل؟
می خواهید بدانید که واقعیت آنچه در این سال ها میان اسراییل و غزه گذشته است چیست؟
در همین صفحه، به مقاله «انائل ورز» از بیت المقدس، با عنوان «تحلیل برخورد جهان با ماجرای غزه از دید میشل وارشاوسکی»، و مقدمه و پاورقی های مترجم مراجعه کنید.
این که کاری ندارد. بخوانید و خودتان قضاوت کنید. روی سخنم طبعاً با فرستادگان آن دو گروه تبهکار به سایت هانیست. روی سخنم با کسانی است که در تلاش شناخت حقیقت هستند. نه در تلاش پرده انداختن بر روی آن.
۵۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨۷
|
از : یکطرفه به قاضی رفتن
عنوان : چرا کانون نویسندگان همصد با ارتجاع اسلامی شده؟
چرا کانون نویسندگان موضع گیری شبیه به رژیم آخوندی در مورد اوضاع فلسطین دارد؟ صرف نظر از موافق و مخالف بودن ما با حمله به غزه، درصد عمده کشته شدگان را نظامیان حماس تشکیل میدهند. این موضوعی است که حتی از طرف تلویزیون الجزیره مورد تایید قرار گرفته. در ثانی، در شرایطی که حتی محمود عباس، رییس جمهور منتخب فلسطینیها، حماس را مسئول شروع این جنگ میداند، آیا بجاست که دوستان کانون نویسندگان، همچون آخوندها، یکطرفه به قاضی روند و از محکوم کردن عامل اصلی بدبختی های مردم غزه، که همانا تروریستهای اسلامی حماس میباشند، طفره روند؟
۵۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣٨۷
|