انتخاب رئیس جمهور، در سراب جمهوریت!


غللامرضا زنگنه


• در روزهای گذشته از سوی دو جریان سیاسی خارج از حکومت، سازمان فداییان اکثریت و اتحاد جمهوری خواهان اطلاعیه هایی صادر شد که خواست شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده را با معرفی کاندیداهای مستقل و یا مشترک و ارائه برنامه مشخص را طرح ساختند بدون اینکه به این نکته توجه شود که ایران حداقل در عمل جمهوری نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۶ دی ۱٣٨۷ -  ۵ ژانويه ۲۰۰۹


دور است سر آب درین بادیه هشدار
تا غول بیابان نفریبت بسرابت (حافظ)

نگاهی به کتاب تاریخ بیداری ایرانیان از نویسنده ای به نام ناظم الاسلام کرمانی در دوران انقلاب مشروطه خود شاهد بر آن است که ایرانیان و حتی روحانیون بنام آنزمان که برای محدود کردن سلطنت قیام کردند در کنار خواست مشروطه از جمهوری نیز سخن به میان می آوردند.در نظر آنان میان مشروطه و جمهوری تفاوتی به شکل امروزه آن تصور نمی شد ، مگر از اولی به معنای محدود کردن سلطنت و از دومی به معنای دمکراسی که از هر دوی آن در جهت خدمت به آزادی مردمان ساکن ایران زمین نام برده می شد.
با این وجود بیشتر از یک قرن است که مردم ایران برای کسب آزادی و جمهوری در تلاشند وتا به امروز هنوز موفق نشده اند که این خواسته را به ثمر برسانند.
با اینکه مبارزین آن زمان موفق شدند سلطنت را برای مدت کوتاهی محدود سازند اما در نهایت در دوران رضا شاه و محمد رضا شاه از مشروطه جز نامی باقی نماند که با سوء استفاده از نام مشروطه به سلطنت دوباره روی آوردند.
شکست نهایی مشروطه در سال های ٣٢ تا ٤٢ سبب شد که گرایش به سوی جمهوری و پایان گذاشتن نقطه ای بر سلطنت برای همیشه در میان روشنفکران آنزمان رونق یابد .
در این میان هراس نیروهای مخالف دمکراسی بویژه بخشی از روحانیون و همچنین عدم شناخت کافی روشنفکران به دلیل عدم رشد کافی نیروهای دمکرات در جامعه برای تصاحب قدرت و فراهم کردن اسباب های مورد نیاز جمهوریت یعنی دمکراسی و حقوق بشر و بردن آگاهی های لازم به میان مردم و وجود سنت های عقب مانده ی قرن های متمادی به کیش سلطنت خواهی، همراه با منافع گروهی کسانی که سعی کرده اند برای جمهوری القابی به قصد تهی کردن آن از مفهوم، اختراع کنند و به نام هایی همچون اسلامی، دمکراتیک خلق و یا سوسالیستی تاءسی جسته اند، سبب شد تا در انقلاب بهمن بالاخره در قرعه کشی تاریخی لقب اسلامی برنده شود و سلطنت به جمهوری اسلامی در نام و در عمل به سلطنت ولی فقیه تبدیل گردد.
اغلب بازنده ها به مبارزه قهر آمیز روی نهاده و طرفداران جمهوری اسلامی در قلع وقمع آنان نهایت کوشش خود را به عمل آوردند. خواست جمهوری که همانا دمکراسی و انتخاب رئیس جمهور از جانب مردم به عنوان شخص اول مملکت و برای مدت معین در عالم سیاست معنا می شود، روز به روز در پرده ابهام قرار گرفت.
با پایان گرفتن دوران هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی بنا بر گفته خود ایشان آشکار شد که با وجود مرکز قدرت   دیگری، از رئیس جمهوری کاری ساخته نیست مگراینکه رئیس جمهور منتخب در جهت موافق رهبری شنا کند. آمدن احمدی نژاد صحه بر دیدگاه ناظران سیاسی گذاشت که یک رئیس جمهور وقتی موفق است پا به صحنه انتخابات بگذارد که در ولایت ذوب شود و مورد تاءیید رهبری قرار گیرد .مقایسه این دو رئیس جمهور خود دلیل واضحی است که گذار به دمکراسی و بر گذاری انتخابات سالم با چه مشکلی روبروست و نشان از آن دارد که شکستن کدام دیوار، راه را برای این گذار فراهم خواهد کرد.
این در حالی است که با نزدیک شدن هر باره زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، تلاش همه جانبه ای از سوی نیروهایی که معتقد به روش های مسالمت آمیز برای جانشین کردن سیستم حکومتی دمکراتیک به جای نوع حکومت ولایت مطلقه فقیه و یا ساده تر سلطنت مطلقه فقیه اند، براه می افتد که بار اصلی حل این اهم بر عهده نیروهای خارج از حکومت قرار گرفته است که نقطه قوت آنان همانا خواست عبور از سلطنت ولی فقیه برای رسیدن به هدف است و ضعف آنان از سوی دیگر تک روی و تفرقه و نبود توان دراز کردن دست برای اتحاد و دادن امتیاز به طرف مقابل می باشد.
اغلب فراموش می شود که میل به برگزاری انتخابات آزاد معلول است و نشان از چشم انداز مبارزه با علت را نمی رساند. خواست مردم قد علم کردن رهبران دمکراتی است که با علت ها نیز به مبارزه بپردازند و مردم را در این سیاق سازماندهی کنند. چرا که مبارزه با علت عدم برگزاری انتخابات سالم بسیار آشکار است. همینکه توده ها با بی اعتنایی بیان میدارند کدام انتخابات؟ خود به معنی آن است که به کسانی که انتخابات را برگذار می کنند،اعتماد نداشته و پی برده اند که مخالفین پیشرفت جامعه آنقدر قدرت دارند که جلوی دیگران را گرفته و نیروی غیرخودی ها را در پروسه، به هرز ببرند، کاری که تا به امروز انجام داده اند.
ساده لوحانه خواهد بود اگر بپنداریم که تمامیت خواهان احزاب طرفدار تغییر را به کارزارانتخابات خود وارد کنند و یا کودکانه به این امید باشیم که ممکن است توده ها با دعوت به شرکت در انتخابات بعد از چهار سال خواب زمستانی سازمان ها، بدنبال آنان روان شوند.
برای سیاسیون دمکرات این نکته قابل اهمیت است که بدون اتحاد با آن بخش از روحانیت که مخالف دخالت دین در حکومت است و حمایت آن دسته از نظامیان که خواهان جلوگیری از دخالت نظامیان در انتخابات هستند، کشور ما روی برگزاری یک انتخابات آزاد را نخواهد دید.
مشکل دیگر در ساختار تفکر و درک مفهوم اتحاد اپوزیسون است. در روزهای گذشته از سوی دو جریان سیاسی خارج از حکومت، سازمان فداییان اکثریت و اتحاد جمهوری خواهان اطلاعیه هایی صادرشد که خواست شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده را با معرفی کاندیداهای مستقل و یا مشترک و ارائه برنامه مشخص را طرح ساختند بدون اینکه به این نکته توجه شود که ایران حداقل در عمل جمهوری نیست.
حرکت آنها این شبه را به وجود آورده است که در حکومت سلطنت فقیه به دنبال مشروطه خواهی و نه جمهوری اند. اما وظیفه حکم می کند انتقاد و پیشنهاد داد که اگر قرار باشد یکی از این دو گروه کاندید ای خود را به میدان بفرستد با ارائه برنامه ای که این دو ارائه داده اند حتی قادر نیستند که نیروهای حامی خود را بسیج کنند چه برسد به توده های مردم .مگرنه اینکه رئیس جمهور آینده باید رئیس جمهور تمامی مردم ایران باشد، پس برای اینکه به این هدف دست یافت می بایست اقدامات عملی انجام داد و از شخصیت ها مستقل و جریانات سیاسی که دارای رهنمودی برای اتحاد عمل برای فراهم ساحتن زمینه های انتخابات آزاد و جدایی دین از سیاست وهمانا جدایی جمهوری از ولایت اند، را فراهم کرد و از تکروی اجتناب ورزید چرا که تک روی مایه تفرقه است.
جا دارد که این دو سازمان با امکاناتی که در اختیار دارند در جهت زمینه تشکیل کنگره ای از شخصیت ها و جریانات سیاسی که خواست برگزاری انتخابات آزاد را دارند، قدم بر دارند .ضرورت تشکیل این کنگره از آنجا ناشی می شود که یا اینکه در ایران انتخابات آزاد برای تثبیت جمهوریت برگذار می شود و یا اینکه بر گذار نمی شود. در مورد اول می توان آگاهانه تر در میدان مبارزه گام نهاد و در مورد دوم می توان خواست برگزاری انتخابات مجدد و برکناری رئیس جمهوری انتصابی را خواستار شد و با این کار بر روند گذار به جمهوریت تائثر گذاشت.
در این کنگره علاوه بر شرکت شخصیت ها و جریانات سیاسی مشخصا" باید از احزاب اقلیت های ملی و مذهبی از جمله اهل تسنن دعوت به عمل آمده و کاندید شدن آنها نیز امری مسلم باشد. حمایت کنگره از کاندیدهای درون حاکمیت و یا در جوار آن آز جمله نهضت آزادی که به این نتیجه رسیده اند که باید جلوی دخالت آن بخش از روحانیون و نظامیان را در بر گزاری انتخابات سالم گرفت و در این مسیر گام عملی بر می دارند شفاف باشد .
تنها با گذشت و فداکاری و اتحاد در راه دمکراسی همچنانکه تا به امروز رسم دمکرات ها از هر حزب و گروه و یا نمایندگان فکری جامعه، از زنان و دانشجویان تا کارگران، از نظامیان و روحانیت سنی و شیعه و نمایندگان اقوام و ملت های دیگر ایرانی در این راه بوده است، می توان بر دشمنان آزادی و پیشرفت وترقی کشور برای همیشه پیروز شد.
تنها نکته ای که می تواند این نیروها را به هم نزدیک کند تفوق و اتفاق حول جمهوریت است. در حالیکه فرستادن کاندیدها برای انتخاب ریاست جمهوری الزاما" به معنی اتحاد عمل نیست چرا که برخی اصولا" حاضر نیستند با وجود ولایت فقیه و التزام به آن حتی در یک انتخابات آزاد شرکت کنند چرا که جمهوریت موجود سرابی بیش نیست و نتیجه معکوس را خواهد داد.
در شرایطی که توده های مردم آمادگی تغییر در روند سیاست گذاری آینده جامعه را دارند کمبود نقش رهبرانی آینده نگر که می توانند جنبش دمکراتیک را به پیش ببرند همچنان چشمگیر است. این مشکل نه به امروز که چون انتخاباتی در پیش روست، تعلق دارد بلکه قبل از این نیز وجود داشته است.