غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعیان! - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
  
    از : سپهر

عنوان : بدون عنوان
"اسراییل، در چهار چوب مرز های شناخته شده از طرف سازمان ملل متحد، با زمین های هر روز بیشتر از پیش اشغال شده، و با کولونی هایی که مرتباً در این زمین ها تأسیس می شوند، و کلون ها با کوچ از این سوی و آن سوی جهان در آنجا سکونت می گزییند یکی نیست."

این جمله بالا را من هر چه تلاش کردم بفهمم نتوانستم. گویا از آن حرفهاس که هفت بطن دارد و هر بطنش هفت بطن دیگر! لطفا اگر کسی چیزی از آن سر درآورد بقیه را بی نصیب نگذارد.



















ا
۶۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۷       

    از : محمد علی اصفهانی

عنوان : هفت توضیح
آنچه از خواندن این مقاله، و نه از روی هوا و در عالم ذهنیات و پیشداوری های خود، نتیجه گیری می شود، با توجه به جملات خود مقاله ـ در ارتباط با هم، و نه جدا جدا ـ (که ذکر آن ها، هم باعث طولانی شدن این کامنت می شود، و هم، با توجه به این که خود مقاله، در همین سایت، در دسترس است غیر ضروری است) :

۱ ـ اسراییل، در چهار چوب مرز های شناخته شده از طرف سازمان ملل متحد، با زمین های هر روز بیشتر از پیش اشغال شده، و با کولونی هایی که مرتباً در این زمین ها تأسیس می شوند، و کلون ها با کوچ از این سوی و آن سوی جهان در آنجا سکونت می گزییند یکی نیست.
از همین روست که من، به طور مستمر، از نویسندگان و روزنامه نگاران شریف اسراییلی، مقاله ترجمه می کنم. و نمونه هایی از بخش کوچکی از این ترجمه ها را هم در همین مقاله اش آورده ام.

۲ ـ حکومت های اسراییل، نه از دو سه هفته پیش، بلکه از ۶۰ سال پیش تا به حال، با آواره کردن، کشتار بی امان و بدون ملاحظه ی فلسطینیان، و آنچه بسیاری از صلح طلبان اسراییلی، آن را نسل کشی می نامند، نشان داده است که در عمل (در عمل) سیاست حذف ملت فلسطین را پی می گیرد.
حتی وقتی که یاسر عرفات هم آماده هر نوع انعطافی شده بود، اسراییل، بر خلاف امضای قرارداد صلح اسلو، به او با حبس خانگی او، آن هم در خانه ای بدون برخورداری از الکتریسیته و آب آشامیدنی مورد نیاز، تا هنگام مرگ، به همان صورت که همگان خوانده اند و شنیده اند و تصاویرش را در تلویزیون های همه ی دنیا دیده اند، پاسخ داد.

۳ ـ من با تصریح کامل، و بدون کوچکترین ابهامی (مخصوصاً با نقل قول مفصل از یوری آونری، روزنامه نگار صلح طلب و میان رو اسراییلی) چگونگی شکل گیری اولیه حماس در ۲۰ سال پیش را توضیح داده ام.
و خودم هم در مقاله، به تفصیل روشن کرده ام که از به دست حماس افتادن ابتکار عمل، به هیچ وجه خوشحال نیستم.

۴ ـ مقایسه کردن یک گروه سیاسی در عصر کنونی، و در شرایط کنونی، و در زیر نگاه جهان، با جریان نازی، به قدری بی معنی است که حتی با همان منطق «صوری» و «این همانی» هم مطابقت ندارد.
بر هم زدن قواعد دموکراسی، و امکان حضور مردم در سرنوشت خودشان را به آن ها ندادن، بسیاری از این مردم را به طور طبیعی به سوی برخورد های عکس العملی، و از جمله پناه بردن به بنیاد گرایی، یا حد اقل: به بنیادگرایان، سوق می دهد.
واکنش جهان، به انتخاب حماس توسط مردم فلسطین، نمی تواند تحریم آن ها، و قطع هر نوع کمک به آن ها، و انتقام کشی از آن ها باشد. چنین واکنشی، نتایج نامطلوبی خواهد داشت که شاهد ان هستیم.
مخصوصاً محاصره ی اقتصادی، غذایی، دارویی، و... تبدیل کردن یک سرزمین ۳۵۰ کیلومتر مربعی با یک و نیم میلیون انسان، به زندان، توسط اسراییل، به مدت هژده ماه، چیزی به جز جنایت نیست. آن هم وقتی که شش ماه اخیر این محاصره با آتش بس حماس، همراه بود.

۵ ـ عامل اصلی آنچه به برهم زدن دولت وحدت ملی، و به دوپاره شدن فلسطین منجر شد را باید در همان واکنش جهانی یی که در بالا به آن اشاره رفت، و در رفتار های غیر انسانی اسراییل با مردم فلسطین جستجو کرد. باید تفاوت علت را از معلول، تشخیص داد.
ضمناً در مقاله، لینک کامل روایت میشل وارشاوسکی، نویسنده ی یهودی اسراییلی بسیار مورد اعتماد، که مطلقاً سمپاتیزان حماس نیست، بلکه تا زمان مرگ عرفات، رسماً از سازمان آزادی فلسطین به عنوان نماینده مردم فلسطین نام می برد، از ماجرای جنگ داخلی در غزه آمده است. و همینطور: لینک مقالاتی از جان پیلجر و رابرت فیسک، دو روزنامه نگار و نویسنده ی برجسته که در گاردین و ایندیپندنت انگلستان می نویسند.

۶ ـ در مقاله، به صراحت، توضیح داده ام که صِرف کمک گرفتن از یک کشور دیگر، یک سازمان را وابسته به آن کشور نمی کند. و این، موضوعی است متغیر که به انواع و اقسام عوامل دیگر، بستگی دارد.
بنیادگرایی و غیره هم بحثی است که به طور جداگانه، در مقاله به آن پرداخته شده است. در سر جای اصلی خودش.

۷ ـ ما می توانیم ـ و باید ـ نظر منفی خود را در مورد هر حزب و گروه و سازمانی که در یک انتخابات، با رأی مردم برنده شده است اعلام کنیم، و بالاتر از این: ما می توانیم ـ و باید ـ در جهت متقاعد کردن مردم به حقانیت آنچه ما به آن معتقدیم و یا در صورت داشتن حق رأی به آن رأی داده ایم یا می دهیم، تلاش کنیم. همانطور که در تمام کشور های دموکراتیک نیز که در هر انتخاباتی قدرت، میان راست و چپ و میانه ، در آن ها دست به دست می شود.
مخالفت خود را بیان کردن. با زبان دموکراتیک، و به شیوه یی انسانی. نه با زور و گردن کلفتی.

محمد علی اصفهانی
۶۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨۷       

    از : بیگانه

عنوان : توجه
شما که به اخبار روز اعتراض کردید(۶۱۱۵ ). بله اخبار روز تذکر بجای"ناظر" را هم حذف کرد. نوشته بود , نویسنده این مقاله با اسم های مختلف دخالت می کند. یک انسان معمولی که نوشتید, همان نویسنده مقاله است. جالب اینجاست ( در تعجبم)که اخبار روز کمنت سپهر را که جواب خوبی به نویسنده مقاله داده حذف نکرده. این دوستان در اخبار روز دارن تمرین دموکراتی میکنند و ما فرسنگ ها از دموکرات بودن دوریم, ولی همین که اخبار روز این امکان را دراختیار ما گداشته, قابل تقدیر است.
۶۱۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨۷       

    از : سپهر

عنوان : هفت جواب و هفت نتیجه گیری: مانیفست دفاع از سازمان های بنیادگرا
نویسنده علیرغم ضیق وقت بسیار مطول سخن گفته و البته مقدمه ی و به فحاشی بیشتر شبیه است تا بحث سیاسی. برای آن که دوستان زحمت خواندن تمام مطلب را به خود ندهند خلاصه مقاله و نتیجه گیری های ضروری آن را ذکر می کنم. نقد تناقض گویی ها و دفاع گاه ضمنی و گاه رک و پوست کنده از جریانات شبه فاشیستی و ارتجاعی را میگذارم برای بعد.
جواب ۱: اسراییل یک ملت دروغین است که به زور فلسطین را غصب کرده.
نتیجه عملی: اسراییل علیرغم شناخته شدنش توسط اکثر کشورهای جهان و عضویت در سازمان ملل باید از صحنه روزگار محو شود (آرمان پرزیدنت احمدی نژاد) و دولت فلسطین از کرانه رود اردن تا مدیترانه تشکیل شود.
جواب ۲: اسراییل فقط در پی کشتار ملت فلسطین است و در پی حذف این ملت است.
نتیجه: بنابراین صلح با اسراییل (دقت کنید نه فلان و بهمان دسته بندی دست راستی اسراییل بلکه دولت اسراییل بالکل ) و ملت آن غیرممکن است و به تبع جواب ۱ جنگ بی پایان تا نابودی اسراییل باید ادامه یابد.
جواب ۳: نویسنده نظر خاصی ابراز نکرده و تلویحا تایید کرده که اسراییل به پروبال گرفتن حماس به منظور تضعیف ساف کمک کرده است.
جواب ۴: چون حماس با رای مردم انتخاب شده نباید قواعد دمکراسی را به هم زد.
نتیجه: جهان نباید در برابر نیروهایی که در روندهای دمکراتیک به قدرت می رسند اما شروع به تخریب بنیادهای دمکراتیک می کنند واکنشی دهد خواه این نازی آلمان باشند، یا ج.ا. یا هر رژیم غیر دمکراتیک دیگر.
جواب ۵: این حماس نبود که باعث نابودی اتحاد فلسطینی شد بلکه عناصر فتح و ساف با تبانی با اسراییل باعث این کار شدند.
نتیجه: کودتای حماس علیه فتح و قتل عام هوادارن فتح در غزه عملی درست در جهت حفظ دولت حماس بود. به جواب قبل نیز توجه کنید.
جواب ۶: حماس وابسته به ایران نیست و مثل هر جنبش رهایی بخش دیگر می تواند و مجاز است از دول دیگر کمک بگیرد.
نتیجه: اولا حماس یک جنبش مقاومت و جبهه رهایی بخش است نه یک سازمان بینادگرای تروریست. ثانیا هر جنبش رهایی بخشی می تواند از هر کس کمک بگیرد مثلا اپوزیسیون ایران می تواند از امریکا و اسراییل کمک بگیرد و این به معنای وابستگی نیست.
جواب ۷: چون ملت فلسطین به حماس رای داده ما نباید با آن مخالفت کنیم چون مخالف قواعد دمکراتیک است.
نتیجه: اگر فردا ملت افغان به طالبان و پاکستان به القاعده رای داد نباید مخالفتی کرد. همچنین امروز مردم عراق به یک رژیم پروامریکایی در عراق رای داده اند. بنا براین نباید با آن مخالفتی کرد.
۶۱٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨۷       

    از : سپهر

عنوان : هفت جواب و هفت نتیجه گیری: مانیفست دفاع از سازمان های بنیادگرا
نویسنده علیرغم ضیق وقت بسیار مطول سخن گفته و البته مقدمه ی و به فحاشی بیشتر شبیه است تا بحث سیاسی. برای آن که دوستان زحمت خواندن تمام مطلب را به خود ندهند خلاصه مقاله و نتیجه گیری های ضروری آن را ذکر می کنم. نقد تناقض گویی ها و دفاع گاه ضمنی و گاه رک و پوست کنده از جریانات شبه فاشیستی و ارتجاعی را میگذارم برای بعد.
جواب ۱: اسراییل یک ملت دروغین است که به زور فلسطین را غصب کرده.
نتیجه عملی: اسراییل علیرغم شناخته شدنش توسط اکثر کشورهای جهان و عضویت در سازمان ملل باید از صحنه روزگار محو شود (آرمان پرزیدنت احمدی نژاد) و دولت فلسطین از کرانه رود اردن تا مدیترانه تشکیل شود.
جواب ۲: اسراییل فقط در پی کشتار ملت فلسطین است و در پی حذف این ملت است.
نتیجه: بنابراین صلح با اسراییل (دقت کنید نه فلان و بهمان دسته بندی دست راستی اسراییل بلکه دولت اسراییل بالکل ) و ملت آن غیرممکن است و به تبع جواب ۱ جنگ بی پایان تا نابودی اسراییل باید ادامه یابد.
جواب ۳: نویسنده نظر خاصی ابراز نکرده و تلویحا تایید کرده که اسراییل به پروبال گرفتن حماس به منظور تضعیف ساف کمک کرده است.
جواب ۴: چون حماس با رای مردم انتخاب شده نباید قواعد دمکراسی را به هم زد.
نتیجه: جهان نباید در برابر نیروهایی که در روندهای دمکراتیک به قدرت می رسند اما شروع به تخریب بنیادهای دمکراتیک می کنند واکنشی دهد خواه این نازی آلمان باشند، یا ج.ا. یا هر رژیم غیر دمکراتیک دیگر.
جواب ۵: این حماس نبود که باعث نابودی اتحاد فلسطینی شد بلکه عناصر فتح و ساف با تبانی با اسراییل باعث این کار شدند.
نتیجه: کودتای حماس علیه فتح و قتل عام هوادارن فتح در غزه عملی درست در جهت حفظ دولت حماس بود. به جواب قبل نیز توجه کنید.
جواب ۶: حماس وابسته به ایران نیست و مثل هر جنبش رهایی بخش دیگر می تواند و مجاز است از دول دیگر کمک بگیرد.
نتیجه: اولا حماس یک جنبش مقاومت و جبهه رهایی بخش است نه یک سازمان بینادگرای تروریست. ثانیا هر جنبش رهایی بخشی می تواند از هر کس کمک بگیرد مثلا اپوزیسیون ایران می تواند از امریکا و اسراییل کمک بگیرد و این به معنای وابستگی نیست.
جواب ۷: چون ملت فلسطین به حماس رای داده ما نباید با آن مخالفت کنیم چون مخالف قواعد دمکراتیک است.
نتیجه: اگر فردا ملت افغان به طالبان و پاکستان به القاعده رای داد نباید مخالفتی کرد. همچنین امروز مردم عراق به یک رژیم پروامریکایی در عراق رای داده اند. بنا براین نباید با آن مخالفتی کرد.
۶۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨۷       

    از : اعتراض به اخبار روز

عنوان : جهت گیری اخبار روز
این آقای به اصطلاح معمولی در نوشته شماره ۶۰۴۸، تمام مخالفانش را پست فطرت خطاب کرده:
"من فقط می توانم بگویم یک آدم باید تا بی نهایت پست باشد که یا داوطلبانه و بدون مأموریت، یا در انجام مأموریتی محوله (نه الزاما از سوی خود اسراییل، بلکه از سوی کسانی که از اسراییل دستور می گیرند)، بخواهد در ستون اظهار نظر ها به ستایش عملی این قتل عام بپردازد"
اگر شما واقعن بیطرفید، چرا فقط جوابیه مرا به او حذف میکنید ولی توهین آشکار او را در نظر نمیگیرید؟
۶۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : آدم تنها

عنوان : تمامی موجهای ضد و نقیض باید از یک سوراخ باشد
من فکر می کنم ئکه ایرج و تورج، معمولی غیر معمولی و ضد و غیر ضد رشتی و انزلی چی و آملی و بابلی و... اگر البته همشان یک نفر نباش دهمگی از یک سوراخ و برای این آمده اند که این جو را بر هم بزنند تا نظرات مفید در محاق پستی اسلام ناب محمدی فرو و در مزبله ی تعفن فرو رود و خمیازه جنگ جنگ تا پیروزی سر دهد. همین . برای دوستانی که از این سوراخ نیستند بروند نوشته لبنانی ها را که کلهر استادی در این صفحه گذاشته بخوانند. مرگ بر حکومت اسلام ناب محمدی را بخاطر بسپا رید!
۶۰۹۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : بیطر ف

عنوان : آدم تنها خیلی خوب نوشته شاید بسیاری در آن باشد ، همتان قدری از حقیقت را دارید
همه ی شما ها قدری از واقعیت را دارید. اما واقعیت جامعه ی ایران اینک فقط سرنگونی این رژیم حکومت اسلامی ست. مردم دیگر دارند از دست این حکومت از هر دو راه استفراغ می کنند. این واقعیت است. مسئله ی فلسطین وقتی مسئله ما بود که ما خود ما ن چیزی داشته باشیم ولی ما خودنمان چیزی نداریم و این بیچیزیمان همه به خاطر ضدیت حکومتی ست که اتفاقا از حماس پیشتیبانی ابزاری می کند. این البته فکر «آدم تنها» ست. می گویم پشتیبانی ابزاری برای اینکه همتایان هماس در ایران که مجاهدین خلق بودند را حکومت اسلامی تحمل نکرد، و اگر دستش برسد همین حخماسی ها را یک ملیون بار بدتر از اسراییل خواهد کشت ولی خب حالا فیگور کل ارض فلان و کل یوم چنان بخودش گرفته. شاید اگر امروز همه پرسی کنند، بیشتر از هشتاد در صد مردم طرفدار اسراییلند و شاید بیشتر، امروز هر خطری که حکومت اسلامی را تهدید کند باعث خوشحالی مردم است. البته به نظر من این جای بسی تاسف دارد ولی چکنیم وقتی زندان و سنگسار و شکنجه و شلاق و دست بریدن و پابریدن و چشم در آوردن و هزار یک رقم قتل بطریق اسلامی سکه رایج حکومت عدل علی ست.
۶۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : باخته

عنوان : آن مار یا این مار؟
از کی آدم معمولی درکی از تجزیه و تحلیل آکادمیسین ها دارد؟
۶۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : یک آدم معمولی

عنوان : صداقت و سلامت و حسن نیت آدم ها را به محک بزنیم!
یک بار دیگر آنچه ایرج رشتی (که دوباره پیدایش شده است) با نقطه چین از آن عبور کرده است تا نتیجه بگیرد که حرف های اصفهانی همان حرف های رژیم است را از خود مقاله، (پاورقی شماره ی ۸) بخوانید و ببینید که این آدم ها از کدام سنخند و در پی چه هستند.

اصل مطلب (در پاورقی شماره ی ۸ همین مقاله در اینجاست، و نقل قول این فرد در کامنت خودش.

بخوانید و این سنخ افراد را بهتر بشناسید. همچنانکه هراسشان را.
و این هم اصل مطلب در پاورقی شماره ی ۸ مقاله که این فرد با نقطه چین، از آن عبور کرده است و می گوید که این کارش یک کار آکادمیک است! :

«ملایان حاکم بر ایران، با تلاش پیوسته در جهت نفی ستم بی حد و حصری که به وسیله ی نازی ها بر یهودیان اروپا رفت، علاوه بر نمایش ماهیت ضد انسانی خود، بهترین کمک تبلیغاتی را به رژیم نژادپرست اسراییل می کنند که انتقام ستم هیتلر را که نه عرب پود و نه مسلمان و نه فلسطینی، از مردم بی پناه و بی گناه فلسطین که کوچکترین دخالتی در ماجرا نداشتند می گیرد.»

قضاوت در باره این فرد، و امثال او که در این صفحه، فراوانند با خوانندگان.
۶۰۵۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : آدم تنها

عنوان : به آدم معمولی و دیگران
معمولی جان من واقعا تنها هستم؛ نه به اسراییل وابسطه ام و نه به حماس و جمهوری اسلامی ولی پوست من، پوست ایران و ایرانی در این سرزمین ایران کنده شده. من براینکه یک نان به تو بدهم اول باید خودم یم نان داشته باشم تا بتوانم همه اش را بتو بدهم تا بشود یک نان. حرفهای تو برای من زمانی می توانست شنیدنی باشد که من آن یک قرص نان را داشته باشم. اما جمهوری اسلامی انسانیت و شرف یک ملت را در قماری بزرگ باخته است. تو اگر در خیابانهای تهران قدم بزنی سوار تاکسی وو مترو اتوس شوی بروی در بازار خرید کنی و با مردم حرف بزنی بی تفاوتی انزجار، ددمنشی مردم ایران که از ددمنشی روحانیت شیعه واگرفته، دزدی، فحشا، بی ناموسی، بی شرفی، ناجوانمردی که همه ی اینها هم سرایتهای روحانیت شیعه و به بسیج و به پاسداران است و بعد هم به مردم ایران اگر همه ی اینها را ببینی بعد این نظرات را بخوانی خواهی دانست که آب از کجا گه آلود است. نفس نحس خامنه ای و و انصار و پیرو.انش، و دیگر روحانیت شیع چگونه این سرزمین را آزده اند و افسرده اند، و عقیم کرده اند. امروز آنچه را تو و یارانت در این سایت می بینید آیینه ی تمام نمای جامعه ی ایران است. جامعه ای که زیر نعلین آخوند و پوتین سپاه پاسداران و بسیجیان به روسپی گری وجدانی، مادی و معنوی افتاده است. در ایرانی که در صد بزرگی از کارگرانش شش هفت هشت نه ده یاده و گاهی یک سال است که نه خود گوشت خورده اند و نه به زن و فرزنشان گوشت خوردانده اند، در حالی که کشورشان تنها پول شش ماه فروش نفتش از ابتدای سال گذشته ی میلادی به بعد برای شش سال زیستن در رفاه کامل تمام ایران کفایت کی کرد اما این رژیم ضد بشری آمد و همه ی آن پول را زد به فلان حماس و حزب الله و هر گروه ترورستی دیگر و بعد با آنهمه انسان آزاری و آزادی کشی که حتا شیرین عبادی را که از خودشان هم هست را نمی توانند تحمل کنن، با سی سال قتا ذنجیره ایریال با سی سال سنگسار با سی سال اعدام، با قتل ,امهای سیاسی و اجتماعی آری با این همه نا مردی با این ضدیت با بشر، با اینهمه ضدیت با ایران تو خوستاری که ایرانیها بیایند و برای بسیجیان و پاسداران خامنه ای در لبنان و در سوریه و در فلسطین کف بزنند و پول بفرستند و همراهی کنند. برادر اگر در گفتنت راستگویی که حتما هم هستی برو در خیابان و قدم بزن و با مردم حرف بزن و بدان کهع چرا اسزراییل از چنین محبوبیتی در ایران بر خورداتر است. آری همه این محبوبیت اولن تاریخی ست و البته در این مقطع زمانی دهن کجی به حکومت اسلامی ایران است و حتا بالاتر از آن دهن کجی به روحانیتی ست که پنجاه سال است بعد دکان کریه امام حسین کشی ما را گرفتار یهودی ستیزی و ضدیت با اسراییل کرده است. من آن نامه لبنانی ها را در همین صفحه خواند، نوشته اصفهانی را هم با دقت خواندم با هر دو نوشته هم ، هم موافقم و هم انتقاد دارم. من معتقدم که اصفهانی حق دارد که سنگ قفلسطین را به سینه بزند ولی انتقاد من از او و دیگر نویسندگان این است که چرا این ضدیت با حماس را و ضدیت با حزب الله را با مراجعه با واقعیتهای امروز ایران و مردم ایران تفسیر نمی کنند. همین!
از تهران
مرحمت عالی زیاد
۶۰۴۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : امین

عنوان : تروریستهای نژادپرست و فاشیست
محض اطلاع آقای محمدعلی اصفهانی و دیگر سینه چاکان حماس، خالد مشعل تروریست معروف و یکی از رهبر حماس اعلام داشت که حماس طرح پیشنهادی صلح و آتش بس مطرح شده از جانب کشورهای عرب را برسمیت نمیشناشد، زیرا که این طرح از دسترسی حماس به گذرگاه ورود به مصر لطمه وارد میکند و اینکار به گفتهء مشعل "حرکت مقاومت را دچار وقفه مینماید.
این است معنی حفاظت از مردم بیگناه فلسطین!
این جنایتکاران تروریست ترجیح میدهند که مردم بدبخت غزه همچنان سپر بلای افکار فاشیستی آنها باشند تا خالد مشعل و اسماعیل هنیه و محمود الزهار‎ همچنان با مظلوم نمایی و بنام مردم بی پناه فلسطین مردم دنیا (از جمله ما ایرانیان) را سرکیسه کنند.
براستی شرم آور است که کسی از نژادپرستان تروریست حماس پشتیبانی کند.
بی دلیل نیست که ابومازن، رئیس جمهور منتخب فلسطینیان، خیانتهای حماس را بزرگترین ضربه به ملت فلسطین میداند.
۶۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : یک انسان معمولی

عنوان : اصلا خود مقاله را خوانده اید؟ و اگر خوانده اید آن را فهمیده اید؟
قول می دهم که خیلی از این کامنت گذاران اصلا خود مقاله را نخوانده اند! مگر می شود مقاله ای را که جا به جای آن نقل قول و استدلال برجسته ترین چهره های یهودی و اسراییلی و یا روزنامه نگاران برجسته ای مثل رابرت فیسک و جان پیلجر که در روزنامه های ایندیپندنت و گاردین انگلستان می نویسند، اینطور که این ها می گویند باشد؟
مگر در این مقاله، نویسنده،توضیح نداده است که حماس و به طور کلی «بنیادگرایی اسلامی» به چه دلایلی شکل گرفته است؟
مگر ننوشته است که برای تغییر واقعیت به سمت حقیقت، باید نخست آن را شناخت؟
البته ممکن است بعضی ها قدرت درک این نوع مسائل را نداشته باشند. اما عده ای از کامنت گذاران هم هستند که از این حد درک برخوردارند (به خصوص به دلیل زبان روان و همه فهم مقاله) اما مشکلشان چیز دیگری است.
همه به غیر از خودشان می توانند بفهمند که مشکل این ها چیست!
۶۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : آدم تنها

عنوان : از آدم تنها به آدم معمولی
معمولی جان به رژیم جمهوری اسلامی بگو تا اینهمه مردم ایران و جهان را به عذاب نیندازد. این عذاب سرانجام دخل خودش را خواهد آورد. بشکه ی نفت ده دلار در راه است. انشالله پنج دلار هم خواهد شد. انقلاب ایرانی به سال نخواهد کشید.
۶۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨۷       

    از : یک آدم معمولی

عنوان : آبشخور واحد (تعدیل شده !)
حالا کار طرفداران قتل عام فلسطینی ها، به دست اندازی به ساحت «مادران صلح» کشیده شده است. این ها که دشمن «مادران صلح» هستند آیا بیانیه رسمی آن ها به مناسبت آغاز سال ۲۰۰۹ را که در همین سایت (قسمت خبر) نوشته شده است نخوانده اند؟ و ندیده اند که «مادران صلح»، اسراییل را مسبب این جنایات نامیده اند و هوشیارانه مردم را از فرو افتادن در دام فریبکاری کسانی که این نبرد را نبرد اسراییل با حماس می نامند، و حماس را هم به رژیم وصل می کنند بر حذر داشته اند؟

همین که رژیم به تجمع مادران صلح، حمله ور شده است، بهترین دلیل بر دروغگویی رژیم در دفاع از فلسطین است. و همین که مادران صلح، در دفاع از مردم فلسطین برخاسته اند و تظاهرات هم به راه انداخته اند و در آن هرگز اجازه نداده اند که کسانی جنگ اسراییل با مردم فلسطین را جنگ اسراییل با رژیم معرفی کنند به اندازه کافی گویاست.

کامنتی در همین رابطه، در این صفحه آمده است که به طرز بسیار آشکاری تلاش می کند تا به مردم بقبولاند که اسراییل دارد از خودش و از پاک ماندن منطقه از دست اندازی رژیم ایران به وسیله «عامل» رژیم یعنی حماس (به گفته او و هم مرامانش) دفاع می کند.
این سخن را با مواضع «بعضی ها» بسنجید. و خودتان آبشخور واحد را بیابید!

ضمناً به دست اندرکاران عزیز سایت اخبار روز (که با دقت و بی طرفانه، کامنت ها را بررسی می کنند) توصیه می کنم که ببییند آیا کار درستی است که یک نفر مطلبی در حدود پنجاه سطر را دوبار در ستون نظرات بیاورد و تکرار کند؟ با این توجیه که فکر کردم لازم است این کار را بکنم؟) منظورم مطلبی است که شخصی (مطابق معمول «از تهران») از قول یک لبنانی، آن را دو بار در این صفحه آورده است. با سپاس. و با درک احساس مسسولیتی که منجر به حذف مطلب قبلی من شد.
۶۰۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : منصور کبیری

عنوان : این جنگ جنگ بین حکومت اسلامی و تمام غرب است. جنگ سپاه پاسداران و بسیج و حماس با انسانیت مدرن....شعار مادران صلح این بود : صلح، صلح، صلح، صلح برای زندگی.. لباس شخصی های بسیجی شعارشان این بود: مرگ بر صلح، مرگ بر صلح جنگ جنگ تا پیروزی!
یک کلام به آقای کلهر استادی. آری برادر حرف حق شما و خصوصا آن شخص لبانی ایرانی در هیاهوی جدال گم شده ولی واقعیت را هم شما و هم خصوصا موسی ابن فقان نوشته اید.
تمامی دنیا می دانند که این جنگ، جنگ بین حکومت اسلامی و غرب است! بنا بر این حتا ایرانیها هم با محکوم کردن صد در صد کشته شدن مظلوم و غیر نظامی فلسطینی هستند. و لی با هم صد در صد موافق در هم کوبیده شدن سپاه پاسداران فلسطینی حماس و بسیج هستند. سپاه پاسداران و خامنه ای این جنگ را به منطقه و اسراییل و فلسطینی ها تحمیل کرده اند. به نظر من برای نابودی جنگ و خونریزی در منطقه باید کانون دسیسه و توطئه یعنی حکومت اسلامی نابود شود. تا زمانی که این حکومت در ایران باشد جهان روی صلح نخواهد دید. اتفاق جالبی که امروز صبح در تهران افتاد و من خود ساعتها در راهبدان گیر کردم جالب بود. چند صد دنفر در خیابان فلسطین جلو سفارت سابق اسراییل جمع شده بودند و شعار صلح سرداده بودند. بسیجیان لباس شخصی ریختند و آنها را ربباد کتک گرفتند. شعار مادران صلح این بود : صلح، صلح، صلح؛ صلح برای زندگی.. لباس شخصی های بسیجی شعارشان این بود: مرگ بر صلح، مرگ بر صلح جنگ جنگ تا پیروزی!
آری حزب الله و بسیج و سپاه پاسداران و حماس باید منحل شوند. وگر نه جهان بخود صلح نخواهد دید.
۶۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : ستار جهانی

عنوان : استفاده از سلاحهای سرطانزا در غزه
http://www.presstv.ir/fa_det.aspx?id=۲۰۲۰
۱۵:۱۰ - ۲۱ دی ۱۳۸۷
گروه نروژی تعیین اولویت درمانی در باریکه غزه اعلام کرد، نیروهای اسرائیلی در تهاجم اخیر خود در منطقه، از سلاح هایی با قدرت انفجاری بسیار بالا و سرطانزا علیه ۵/۱ میلیون فلسطینی استفاده کرده اند.

دکتر مدز گیلبرت، یکی از اعضای این گروه پزشکی در گفت وگوی اختصاصی با پرس تی وی، درباره تاثیرات این سلاح ها و وضعیت درون نوار غزه سخن گفته است.

س: لطفا درباره بمب های بکار گرفته شده از سوی اسرائیل کمی توضیح دهید. آیا در آنها اورانیوم هم یافت شده است؟

ج: درباره اورانیوم یافت شده چیز زیادی نمی توانم بگویم؛ اما می توانم بگویم درباره اینکه اسرائیلی ها از گونه ای سلاح جدید با قدرت انفجاری بسیار بالا استفاده می کنند که از آلیاژ تنگستن ساخته شده است، شواهد روشنی وجود دارد. البته قدرت انفجاری بسیار زیاد این بمب ها لحظه ای بوده و گستره کمی را دربر می گیرد، چیزی حدود ده متر؛ اما موج انفجار آن به گونه ای است که کسانی که در معرض آن قرار می گیرند را تکه تکه می کند.

همچنین در دراز مدت، این سلاح ها در کسانی که نجات یافته اند باعث بروز سرطان می شوند. البته دراین باره تحقیقات کمی صورت گرفته است اما برخی بررسی ها در آمریکا، نشان دهنده احتمال بروز سرطان در افراد بازمانده از محل انفجار این بمب ها است. بنابراین با انفجار این بمب ها عده ای کشته می شوند و بازماندگان نیز افزون بر معلولیت به بیماری سرطان دچار می شوند.

این سلاح برای نخستین بار در جنگ سال ۲۰۰۶ با لبنان گرفته شد. اکنون نیز، من و دیگر پزشکان بیمارستان شفا غزه با شواهدی مبنی بر به کارگیری این بمب ها به دست اسرائیل مواجه هستیم.

س: چند نفر از مجروحانی که شما با آنها برخورد داشتید با سلاحی که گفتید مجروح شده اند؟

ج: تقریبا تمامی مجروحانی که نزد ما آورده شده اند چنین وضعیتی دارند. به نظر می رسد که آنان در معرض این نوع از بمب قرار داشته اند. البته مجروحانی که اعضا بدن آنان قطع شده یا سوخته است شمار زیادی دارند اما کسانی که دست یا پاهای آنان قطع شده اند، درصد زیادی از مجروحان را دربرمی گیرند.

ما اینجا کارهای زیادی داریم. پزشکان، پرستاران و بهیاران فلسطینی قهرمانانه در تلاشند تا مردم خود را نجات دهند. من و همکاران نروژی ام تنها قطره ای از این اقیانوس هستیم و از آنها خیلی چیزها آموخته ایم. متاسفانه وقتی برای تحقیقات نداریم، زیرا نخست باید جان انسان ها را نجات دهیم. اما این مسئله باید از سوی جامعه جهانی به طور جدی بررسی شود.

س: نظر خود شما دراین باره چیست؟

ج: تمامی آنچه که هم اکنون در غزه می گذرد، نقض قوانین بین الملل است و عملی غیرانسانی است. به نظر من نباید با انسان ها این گونه برخورد کرد؛ حتی در زمان جنگ نباید با زنان، کودکان و غیرنظامیان چنین برخوردی را روا داشت.

من از پزشکان و پرستاران اسرائیلی درخواست کمک می کنم. آنان همکاران من هستند. ما همگی به جامعه ای بین المللی تعلق داریم. امیدوارم پزشکان و پرستاران اسرائیلی از دولت خود بخواهند تا چنین اعمال غیرانسانی را متوقف کند. نمی توان این گونه ادامه داد. ما ممکن است با هم اختلاف نظر داشته باشیم اما درباره اینکه با غیرنظامیان فلسطینی در نوار غزه نباید این گونه رفتار شود، لازم است اتفاق نظر وجود داشته باشد.

س: در بیمارستان شفا با چه موارد دیگری برخورد داشتید؟

ج: یک کودک ده ساله را آورده بودند که تمامی سینه او پر از ترکش های بمب بود و روی پاهایش، پای تکه شده شخص دیگری افتاده بود. تلاش کردیم تا او را زنده نگه داریم اما او میان دستان ما جان داد.

تجربه وحشتناکی است. شما آمار کشته شدگان را اعلام می کنید اما باید بدانید که در میان کشته شدگان کودکان، سالمندان، زنان و خانواده های غیر نظامی وجود دارند. در اینجا ما با واقعیتی تلخ مواجهیم. کسانی که هزینه بمباران های اسرائیل را می پردازند، مردم عادی هستند، مردم فلسطین.

نیمی از جمعیت فلسطین را کودکان زیر ۱۵ سال تشکیل می دهند و ۸۰ درصد مردم غزه زیر خط فقر اعلام شده از سوی سازمان ملل قرار دارند و اکنون آنان بدون غذا، برق هستند. اینجا هوا سرد است و فلسطینی ها وسیله ای برای گرم کردن خود ندارند؛ به تمامی این اوضاع تاسف بار، بمباران ها و کشته شدن مردم را هم باید اضافه کرد. این وضع باید پایان یابد.
۶۰۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : تورج انزلی چی

عنوان : کار دارد به ابتذال می کشد
برای شناخت بهتر امضا کننده ای تحت نام «ایرج رشتی»، و درک این که این نوع آدم ها از کدام سنخند، اول به مطلبی که نوشته بود توجه کنید:
[[["... رژیم نژادپرست اسراییل ... انتقام ستم هیتلر را که نه عرب پود و نه مسلمان و نه فلسطینی، از مردم بی پناه و بی گناه فلسطین که کوچکترین دخالتی در ماجرا نداشتند می گیرد..."
از رفسنجانی گرفته تا احمدی نژاد در نمازهای جمعه همین دید ایدئولوژی را تکرار می کنند.]]]

این مطلب ایشان است.
و بعد به پاسخ من توجه کنید (که البته نام «تورج انزلی چی» را به عنوان قرینه سازی با «ایرج رشتی» انتخاب کرده ام):

[[[ آن قسمتی را که به جای آن، از نقطه چین استفاده شده است هم عینا از خود مقاله بخوانیم:
ملایان حاکم بر ایران، با تلاش پیوسته در جهت نفی ستم بی حد و حصری که به وسیله ی نازی ها بر یهودیان اروپا رفت، علاوه بر نمایش ماهیت ضد انسانی خود، بهترین کمک تبلیغاتی را به رژیم نژادپرست اسراییل می کنند که انتقام ستم هیتلر را که نه عرب پود و نه مسلمان و نه فلسطینی، از مردم بی پناه و بی گناه فلسطین که کوچکترین دخالتی در ماجرا نداشتند می گیرد...]]]

و حالا ایشان در پاسخ می گویند:

[[[ "با نقطه چین پر کردن"یک رسمی که شما در کار های آکادمیک و مقاله ها می بینید. و هر کسی آزاد است هر کجا را خواست برای تائید نظر خود و یا نفی یک نظر دیگر ذکر کند. مهم آن است که منبع ذکر شود, کاری که آقای اصفهانی هم عملن انجام می دهند.]]

با نقطه چین پر کردن آری! اما اینگونه؟ فردی که اینچنین می کند، از کدام سنخ است؟ و چه هدفی دارد؟

در ضمن، بعضی ها واقعا کار را به ابتذال کشانیده اند. مثل فردی که یک مطلب ده ها سطری را در این صفحه کوچک نقل قول می کند و بیشتر صفحه را می پوشاند. و دوباره همان را با همان ده ها سطر در این صفحه می آورد. و می گوید لازم دیده است که این کار را بکند. به همین سادگی.
۶۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : سین - -

عنوان : توصیه !
به دوستان عزیز توصیه می کنم که مقاله جامع و ارزشمند آقای محمد برقعی در سایت ایران امروز را مطالعه بفرمایند. تحت عنوان "جنایات اسرائیل و ذهنیت‌های مشوش"
۶۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : رضوان راضی

عنوان : مردم را دریابیم
به جای جانبداری های سیاسی و احساسی دور از واقعیت ، یکبار دیگر به قسمت خبر «اخبار روز » مراجعه کنید تمام مطلبی که تحت عنوان زیر نوشته شده را مطالعه کنید :
کمیسر حقوق بشر سازمان ملل:
اعمال اسرائیل در غزه، جنایت جنگی است!
در این مطلب در باره ی قطنامه ی ۱۸۶۰ که اخیر شورای امنیت سازمان ملل تصویب کرد اشاره شده ست. این بار حتی ایالات متحده از حق «وتو» استفاده نکرد. با ۱۴ رای کشور موافق و آمریکا با رای ممتنع موجب تصویب این قطعنامه شد.
یکی از هدف های قطعنامه ۱۸۶۰ ؛ آتش بس فوری می باشد که متاسفانه نه حماس و نه اسرائیل آنرا قبول دارند.
ولی اهداف دیگر این قطعنامه کمک رسانی به مردم غزه می باشد. لطفا بار دیگر بخوانید تا ببینید بر مردم بی گناه غزه چه گذشته ست .
سازمان صلیب سرخ جهانی یکی از شاهدان اصلی این فجایع بود که تاثیر زیادی بر افشای جنایات جنگی گردید.
الان در این وضعیت اسفناک ما در این جا نمی توانیم با طرفداری از حماس و اسرائیل یا مخالفت با هردوی آنها به جائی برسیم.
در جنگ ایران وعراق هم مردم ۸ سال تحت مدیریت حامیان امروزی حماس در غم داغ عزیران خود نشستند تا جام معروف سر کشیده شد.
بسیاری هم مهاجرت کردند. عواقب جنگ ۸ ساله در مملکت «امداد غیبی » بود که ایران را به این وضعیت امروز کشاند .هنوز عمق آن فاجعه ارزیابی نشده. سردار سازندگی و نوچه هایش ، امروز هم برای مردم فلسطین «یاوه سرائی » می کند. آیا ما ایرانیها که ۳۰ سال با فاناتیسم و ۸ سال با جنگ بی معنی تجربیات زیادی به قیمت جان میلیونها که کشته و معلول شدند باید نسبت به عفریت جنگ و واپسگرائی واقع بینانه تر از دیگر ملت ها بر خورد کنیم . ایدئولوژی هائی که پشت این اختلاف فلسطین و اسرائیل قرار دارد فرا ملیتی ست .
مردم ما در ۵۷ این را نمی دانست و هنوز بخشی از مردم آن را باور نمی کنند . اما در فلسطین :
۱. غربی ها در فلسطین ابتدا سازمان الفتح را متلاشی و بدنام و ایزوله کردند ( این بدان معنی نیست که الفتح بی عیب بوده)
۲. راه را برای رسیدن حماس تروریست را به قدرت از طریق انتخابات آزاد فراهم نمودند و تمام دنیای غرب این انتخابات متعارف فلسطین
خودگردان را نشان دادند.
۳. فلسطین را بخاطر سازمان تروریستی حماس محاصره اقتصادی نمودند.
۴. حماس به موشک پرانی و اسرائیل به بمباران ادامه داد.
امروز دولت فعلی اسرائیل در آستانه ی انتخابات خود برای انتخابات مجدد آماد می کند و شکست لبنان را در فلسطین تلافی می کند که رای بیشتری بیاورد ! در ضمن قبل از پایان دوره ی ریاست جمهوری ژرژ دبلیو بوش تا میشود باید از فرصت استفاده کرد معلوم نیست بعداز ۲۰ ژانویه و پرزیدنت اوباما چه سیاستی را در قبال فلسطین و اسرائیل پیش ببرد.
۶۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : ایرج رشتی

عنوان : یک تذکر کوتاه(۲)
آقای تورج انزلی چی
"با نقطه چین پر کردن"یک رسمی که شما در کار های آکادمیک و مقاله ها می بینید. و هر کسی آزاد است هر کجا را خواست برای تائید نظر خود و یا نفی یک نظر دیگر ذکر کند. مهم آن است که منبع ذکر شود, کاری که آقای اصفهانی هم عملن انجام می دهند.
عنوان "یک تذکر کوتاه" بوده و نخواستم روده درازی کنم.
من که نوشتم زیرنویس ۸ و شما هم با یک" کلیک" مثل دیگران در همین مقاله پیدا کردید. .بنا بر این این دروغ محض است که من خواستم چیزی را پنهان کنم.برای چی این چیز ها می نویسید؟
شما چند چیز را قاطی می کنید.
من ننوشتم "عصر نازی ها" , بلکه نازیست آلمان. نازی صفتی است که بیشتر به عزیزان خود و به بچه های خود که مهر می ورزید بیان می کنید. بدین جهات نوشتم نازیست آلمان نه نازی( فاشیست ها , بیش افراد عقده ای مثل احمدی نژاد نازی(عزیز دل ) من شوند).
من از "دخالت فلسطینی ها در قتل عام یهودیان در اروپای عصر نازی ها." ننوشتم , بلکه نوشتم "مفتی اورشلیم... از نابودی یهودیان بی اطلاع نبود." خیلی از آلمان ها هم از قتل عام یهودیان بی اطلاع نبودند ولی دخالتی مستقیم در قتل عام یهودیان مثلن در کوره های آدم سوزی نداشتند. شما اصلن می دانید اسم مفتی اورشلیم چه بود؟
شما نوشتید: "حالا در انتظار کشفیات جدید ایشان و «همراهان» ایشان،..."
ای کاش در تحقیقات علمی ویا سیاسی هزاران همراه داشتیم .
ولی چون با تمسخرعلاقه مند به کشفیات جدید من شدید , عرض کنم خدمتتان,
همان زیر نویس ۸ نکته مهمتر ی را در قسمت اول آورده که شما هم کامل ذکر نکردید.
"در سال ۱۹۴۲ در جریان جنگ جهانی دوم، فرانسه به اشغال آلمان در آمد؛ و مارشال پتن فرانسوی در رأس دولتی عملاً دست نشانده ی آلمان قرار گرفت که مرکز آن در منطقه ی «ویشی» فرانسه قرار داشت. در حکومت ویشی، جنایات بی شماری علیه یهودیان فرانسه انجام شد که معروف ترین آن تحویل دادن هزاران یهودی برای ارسال به اردوگاه های کار و مرگ در آلمان است...." پاورقی ۸

این چند خط اطلاعات زیر به آسانی گیر نیامده و در این وب سایت برای اولین بار آوده می شود.
موقعی که پاریس به اشغال آلمان ها( ژوئن ۱۹۴۰) در آمد, همه سفارت خانه ها در پاریس بسته شدند و رفتند در منطقه ی «ویشی». هر سفارت خانه ای اجازه داشت فقط یک نفر را در آنجا بگمارد و به بعضی از کار ها رسیدگی کند. در سفارت خانه ایران مرحوم آقای عبدلحسین سرداری در پاریس ماندند. ایشان بیش ۵۰۰ بهودی که در پاریس زندگی می کردند و یا در رزیزتانس بودند , پاسپورت ایرانی داد( بیش از ۵۰۰ پاسپورت در اختیارش نبود) و از دست آلمان ها نجات داد و به ایران فرستاد. آقای سرداری بیش از ۱۰۰۰ کودک لهستانی یهودی را که بیشترشان یتیم شده بودند از طریق تهران به فلسطین فرستاد. عکس های این کودکان که در تهران چادر زده بودند هست. اسم آقای سرداری باید گذاشت "شیندلر ایرانی" و من به چنین ایرانیانی افتخار می کنم که نشان دادند که ایرانیان ضد یهود نیستند و این تبلیغات ضد اسرائیلی حکومت اسلامی است که ایران را به لب پرد گاه (جنگ)سوق می دهد.
در خاتمه بنظر م " فومن چی " عزیز و سرکار خانم "آزاده سپهری" و دوستان دیگر خیلی از مسائل را بخوبی بیان کردند. مخصوصن این نظر آقای "فومن چی" را باید دوباره خواند."قاتلان کودکان فلسطینی تروریستهایی هستند که میلیونها دلار کمک جامعه جهانی را، بجای استفاده برای عمران و آبادانی فلسطین، صرف خرید اسلحه و تربیت تروریست و بمب گذار انتحاری میکنند."
شاد باشید
۶۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : کلهر استادی از تهران

عنوان : من کلهر استادی هستم. یک بار این دو نامه ی لبنانی را در این سایت گذاشتم کسی واکنشی نشان نداد. این حتما پاسخی به همه ی ماست. حتما آنرا بخوانید
آدرس پول خون
http://www.azadtribun.net/x۱۶۹۶.htm
پول خون!

شاید برای بعضی تعجب آور و برای بعضی هم عادی باشد که کسی از لبنان زخمی، از لبنان شهید برایتان به زبان شیرین فارسی بنویسد. ولی من به مدت بیست سال از زندگی خود را در تهران و مشهد و قم گذراندم و از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم. امروز که خطاب به شما هموطنان کشور دوم خود می نویسم در بیروت هستم و نمی دانم آیا موفق به فرستادن این نوشته می شوم یا نه! چرا که لبنان و خصوصا بیروت عزیز در حال از هم فروپاشیدن است و اگر چه این اسراییل است که نابود می کند ولی دعوت به حمله را حزب الله ایران و سپاه پاسداران برای اسراییل و آمریکا خیلی وقت است که فرستاده اند.
من می دانم که امروز در ایران بسیار اشخاص موجود هست که نسبت به یهود و صهیونیستها و آمریکا فحاشی و لعنت می کند اما اگر چه تا اندازه ای درست است؛ همه موجودات این نیست. ماجرایش این قرار است که از اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون حکومت ایران برای مقاصد به قول خودش مکتبی و ایدوئولوژیک از لبنان استفاده کرده است. حکومت اسلامی ایران برای اینکه خودش بر پا باشد برای ما دارالشفا و بیمارستان و مهد کودک و مدرسه و کالج و دانشگاه و به خصوص مسجد و حسینیه و راه و اتوبان و پل و حتا فروشگاه های بزرگ و خانه ساخته است. حکومت ایران به هر شیعه لبنانی حقوق و مستمری داده است الان هم می دهد. حکومت ایران به هر سنی و یا مسیحی که از هر جا بیاید و شیعه شود هم حقوق و مزایا و حتا برای خوشامد گویی خانه و یخچال و تلویزیون و فرش می دهد، و خلاصه حکومت ایران همه وسایل مادی و معنوی یک لبنانی و مقصودم از لبنانی هر کسی ست که لبنان زندگی می کند و در سیاست های حکومت ایران باشد را داده است و می دهد. اما اصل و اساس کمک های حکومت ایران اینها نیست . کمک های حکومت اسلامی یک سطح دارد و یک عمق. سطح کمک های ایران همانها بود که من ردیف کردم، ولی حکومت ایران در تمام ارکان حکومت لبنان متنفذ است. دست آیت الله خامنه ای و خاتمی و رفسنجانی و احمدی نژاد با واسطه سپاه پاسداران در همه ی سطوح ارتش و دولت لبنان دیده می شود. افراد سپاه پاسداران در فوقانی ترین طبقات دولت و قو ا ی نظامی و قوی انتظامی موجود هستند. آنها اضافه بر آنچه گفتم پایگاهای نظامی و انتظامی، اماکن سری و بیوت امن نیز ساخته اند، البته نه من و نه کس دیگری از رقم آنها و شمارشان بی اطلاع هستیم اما در فراوانی آن هیچ شک و تردید موجود نیست. آنها با پول و با مکتب همه جا اعمال دست اندازی می کنند. هیچ فرمانده ای در ارتش لبنان نیست، هیچ وزیری نیست که بتواند بدون اجازه ی حزب الله که در رئوس همه اش یک ایرانی پاسدار است کاری بکند. در بیروت و همه جای لبنان پر است از سپاه های پاسدارها، نیروهای بسیج ایرانی که برای (به قول خودشان) همانند سازی لبنان به ایران به لبنان آمده اند. امروز در تمامی کوچه ها و خیابانهای بیروت و هر جای دیگر شنیدن زبان فارسی در کوچه و خیابان برای مردم عادت شده. همه این حضور برای ارتباط با مردم و خریداری مردم و حکم رانی بر حزب الله و حماس است. بیشتر اماکن دولتی و غیره از سفارتهای کشورهای خارجی گرفته تا مسائل امنیتی لبنان زیر نظر پاسداران ایرانی و سرویسهای جاسو سی ایران و سوریه اداره می شود. من که یک لبنانی هستم که به ایران عاشق است باید بگویم که اول لبنان در زیر چکمه های ارتش و سرویسهای امنیتی سوریه ای ها هست، و دوم زیر چکمه ی پاسداران و حکومت ایران. آن اوایل بیشتر سوری بود و امروز به عیان و به روشنی ایرانیها اولند. آیت الله خامنه ای و دیگران که بیشتر هم از شیعیان به قول شما ایرانی ها دوآتشه هستند و در حال فراهم اوردن ظهور ح ض رت مهدی در همه ای امور لبنان دخالت کامل و تمام دارند. و وقتی من لبنانی هستم، به قول شما بی سر و پا، از این موضوع اطلاع دارم شما می خواهید که اسراییل و آمریکا از آن اطلاع نداشته باشد. و در آنجا اقای احمدی نژاد و خامنه ای و خاتمی و خمینی اول از همه، می خواهند با مشروعیت ق انونی اسراییل را همچون غدهء سرطانی از بین ببرند. و خیلی خوب معلوم است که عاقبت چه خواهد شد.
برادران ایرانی از اول هم برای متفکرین و روشنفکران لبنان معلوم بود که حکومت اسلامی ایران واقعا دلش به حال ملت لبنان نسوخته است، او از لبنان استفادهء ابزاری می کند، امروز که مسئله ـء اتمی دارد ما را سپر بلای خودش کرده است. حالا معلوم می شود که لبنانی های شیعه آن مستمری و پولی که از حکومت ایران دریافت می کردند و همین طور هنوز هم دریافت میکنند به قول شما ایرانیها پول خونشان بوده است. شما برادران بدانید که حکومت ایران برای وانمود کردن اینکه طرفداری از فلسطین و لبنان می کند حزب الله و حماس را وادار به درگیری با اسراییل کرد. البته حالا می خواهد که این طرفداری را آنقدر بزرگ نشان کند و مسئله ء هسته ای اش را در داخل آن پنهان کند. ولی من از بیروت به برادران ایرانی در هر جا هستند اخطار می کنم که این حکومت اسلامی ایران، کشور محبوب شما را هم به جنگ خواهد کشانید. من در رفت و آمدم به ایران از خودم سوال می کردم که چرا حکومت ایران با داشتن این همه فقیر و بینوا در ایران این همه پول به لبنان سرازیر می کند و حتا به فقرای لبنان و به فلسطین و ایضاء چنانکه در سفری به سودان دیدم به فقرای همه ء این کشورها بیشتر از فقرای خودش رسیدگی می کند. امروز با تخریب کامل بیروت به این نتیجه رسیدم که چون چنانکه خود حکومت می گوید این کمک ها انسانی نیست و بلکه مکتبی و ایدئولوژیک و پاسداری است بنا بر این پول خون ما بود که جمهوری اسلامی ایران به ما می داد. من که لبنانی هستم و هم پاسپورت ایرانی دارم از شما برادران ایرانی التماس می کنم که بیشتر از این برای مقاصد بیمار و مکتبی خودتان با پولتان ما را نخرید و به کشتن ندهید. به برادران لبنانی هم توصیه می کنم که بیشتر از این با پول خون خودشان که از حکومت ایران می گیرند نان و گوشت نخرند و نخورند. و در پایان از هموطنان مسیحی خودم در لبنان بیان عذر و تقصیر می کنم زیرا آنان نیز قربانی این پول خون شدند ولو اینکه از آن نان نخورده باشند .
و زنده باد لبنان آزاد و غیر متحجر و زنده باد ایران آزاد و غیر متحجر .

م. وفاق
لبنان ـ بیروت ـ شارع ابن رشد




http://news.hasanagha.org/news۲۰۰۶/۲۰۰۶/۰۸/post_۲۷۴۷.php
نامه یک لبنانی به آقای آیت الله خامنه ای
اخبار روز:
• آقای خامنه ای شما چه کارهء این جهان هستید. شما مگر مرز مشترک با اسراییل دارید؟ مگر اسراییلْ سرزمین های شما را گرفته است؟ اگر شما با اسراییل مشکل دارید و خصوصا اگر جرأت دارید خب مشکلتان را مثل یک مرد جنگجو با او حل کنید! چرا جنگتان را برای لبنان بینوا حواله می کنید؟ ...


نامه یک لبنانی که بیشتر از بیست سال در ایران بوده و درسش را آنجا خوانده، به آقای آیت الله خامنه ای .
نامهء اول من به نام «پول خون» به برادران ایرانی بوده است.


حضرت آیت الله خامنه ای رهبر متعظم حکومت اسلامی ایران، سلام و درود این بنده ی لبنانی بی سر و پا را بپذیرید .
اینجانب م وفاق از بیروت ویران و خراب پیام شما خطاب به حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان را خواندم. با عنوان شیعه و لبنانی خواستم مرتبت عکس العمل خودم را به حضور حضرت عالی و از همین طریق به مردم برادر و دوست، ملت بزرگ ایران ابراز دارم. شاید عن قریب آنرا به لغت عربی نیز در جایی ثبت و انتشار کنم .
شاید برای پاسخ به شما لازم باشد به قول ایرانی من سری به صحرای کربلا بزنم تا شاید پیروزی را به طور جدید از نو معنا کنم. زیرا که چنانکه حضرت آیت الله هم می دانند در آنجا هم حضرت حسین به هیچ اخطار و نصیحت و حتا نامه ی برادرش حسن توجه نکرد و شد آنچه که باعث کشته شدن خود حسین و همه کسش شد. یعنی شکست وحشناک او و همه که با او بودند. اما سرانجام این کشتار حسین که در واقعیت کشتاری سیاسی و قبیله ای بود مفری مستمری روزانه و بانکی الی الابد شد تا روحانیت شیعه زالو وار بر آن زخم حسین و یارانش لب دوختند و از رگهای شیعیان و از آن خون و از آن روز تا الیوم آشامیده و می آشامند. روحانیت شیعه آن زخم را و آن قتال را تا به امروزه مجروح نو و جدید نگه داشته تا از آن خون اتزاق بنماید. وجود این همه امام زاده و این همه مسجد در کشور برادر ایران گویای همین امر است. امری که وجوب استحمار ملت متمدن ایران را می خواهد. و اما وجه ی دوم و مثل دوم آن جنگ ایران و عراق است که با عدم کیفیت و درایت روحانیت شیعه و شخص آیت الله خمینی و شخص شما و آقای رفسنجانی و دیگران آن جنگ خانه و کشور سوز را شما همیشه گفتید که پیروزی بوده است. و همیشه به دروغ از دو سه کشتهء خود و هزار هزار کشتهء دشمن بعثی خبر داده اید. و الان تنها یک ملیون کوچه و خیابان در سراسر وطن ایران هست و تازه در کوچه ای خود من که الان در ایران اتاق دارم چهار شهید هست که حتا مادر یکی از شهیدان معترض به این است که نام پسر خودش در آن کوچه به فراموشی رفته است. و البته من به آن ده ها هزار مریض روانی از جنگ و افلیجان و «آزادگان» هم توجه وافر دارم که برادران ایرانی و دوستان من در آنجا باید بدانند .
و اما جنگ امروز و اهتزام و در هم شکسته شدن کامل حزب الله و هزار البته ویران شدن کامل لبنان عزیز را شما باز هم پیروزی نامیده اید. و در مدت چهار روز که من ایران هستم به دستور شما جشن گرفته شده. البته جشنی دولتی. که هرگز کسی از ایرانی شخصی و غیردولتی در آن جشن وارد نشده و حتا چند شب قبل که قرار بود خود شما هم در آن جشن بیایید در میدان فلسطین در طهران و البته سی چهل نفر آمدند و شما هم از قلت و کمی طهرانی ها نیامدید و غائله پایان گرفت. و منکه قبلا هم بیروت بودم در انجا دیدم پیروزی های حزب الله را. آقای خامنه ای من بسیار خجالت می کشم از دروغ شما! شما چطور؟ آیا از دروغ خودتان خجالت نمی کشید؟ من از دروغ رادیو تلویزیون شما خجالت می کشم! شما چطور؟ من از مردم ایران هم گله مندم که همه اش ناراضی است ولی شما را از اریکهء قدرت به زیر نمی کشد و شما ما را گوشت دم گلوله اسراییل کرده اید و معدوم می کنید. آخر آقای محترم شما چه کاره اید که برای ما دوست و دشمن تعیین می کنید. من در آن مقاله ام «پول خون» نوشتم که شما با پول نفت باد آورده دارید حثیت و ناموس ما را می خرید و به اسراییل می فروشید. شما با پول های باد آورده نفت کارت دعوت می خرید و برای اسراییل می فرستید تا به ما حمله کند. آقای خامنه ای شما چه کارهء این جهان هستید. شما مگر مرز مشترک با اسراییل دارید؟ مگر اسراییلْ سرزمین های شما را گرفته است؟ اگر شما با اسراییل مشکل دارید و خصوصا اگر جرأت دارید خب مشکلتان را مثل یک مرد جنگجو با او حل کنید! چرا جنگتان را برای لبنان بینوا حواله می کنید؟ یعنی دلارهای نفتی اینهمه شما را مست کرده است؟ شما فکر نمی کنید که پشت مساعد کردن سرازیر شدن اینهمه دلار نفتی به ایران یک تله ی بزرگ برای ایران است؟ آیا شما تا این اندازه قدرت تمیز دارید؟ آقای خامنه ای می دانید که هر چه بکنید برادر مجاهد و بسیار عزیز شما «جناب آقای سیدحسن نصرالله ادام الله عمره و عزه و عافیه» کسی جز یک تروریست مزدور شما نیست؟ اگر هست خواهش می کنم دلیل سرازیر کردن پول خون لبنانی ها به خزانه ی ایشان را چگونه توجیه می کنید؟ چنانکه مبرهن همهء مردم آزاده ی جهان است اگر او تروریست باشد شما چه کسی هستید؟ و اگر شما ولی امر و مولای مسلمین جهان باشید پس معنیش این نیست که وای به حال مسلمانها؟ پس معنیش این نیست که اسلام با تمدن و انسانیت امروز و هر روز سر جنگ دارد؟ آقای خامنه ای معنیش همین است برای همین هم باید شما و برادر مجاهد و بازوی مسلح شما سید حسن نصرالله هر دو خلع سلاح شوید. آقای خامنه ای شما هر قدر پول ایران را سرقت کنید و دلارهای بیشتری برای ما مردم لبنان بفرستید و خرج کنید در حقیقت خطر بیشتری را برای مردم ما و خصوصا خود ایران می خرید. آقای رهبر متعظم حکومت ایران من با عنوان یک دانش آموخته ی ایران به شما اخطار می کنم. شما کارتان تمام است خودتان هم می دانید. شما هر قدر دست پای بی خردانه بزنید کارتان را مشکل تر خواهید کرد. سرانجام شما و به قول خودتان نظامتان بسیار دردناکتر از صدام حسین و گروه او خواهد شد. شما مثل من به خوبی می دانید آمریکا برای چه به منطقه آمده است. آقای خامنه ای من به عنوان مسلمان شیعه به شما هشدار می دهم که شما به نحوهء بدی در دام آزد ا یخواهان جهان قرار گرفته اید. من یادم هست که روزی آقای خمینی به صدام حسین نصیحت می کرد و راه خودکشی را به او نشان می داد. و اما من خمینی نیستم چرا که حتا یک آدم هم نکشته ام و خمینی دستش به خون صدهزاران ایرانی و غیر ایرانی در لبنان (مرادم آن انفجارهایی است که صدها فرانسوی و انگلیسی و امریکایی را نابود کرد و گروگانها اخذ کرد و الی آخر...) و در خارجه آلوده بود و البته شما هم سرانجام به مراتب کمتر از صدام حسین هستید در شرافت انسانی. برای همین در انجا دست کم لباس مردم در سیاست لحاظ نمی شد، ولی در حکومت شما لحاظ می شود. بنا بر این من با همان عنوان مذکور به شما خاهش می کنم که برای راحتی مردم ایران و جهان خودکشی نکنید ولی دست کم برای زنده ماندن توبه کنید و به مسجد و حسینیه بروید. با آشنایی من از مردم ایران شما آمرزیده مردم خواهید شد و بقیه عمرتان را آسوده خواهید بود در غیر این صورت شما سرنوشتی بل مراتب دردناکتر از میلوسویچ و هیتلر و صدام حسین خواهید داشت. آقای خامنه ای دست از سر ملت لبنان بردارید، شما اگر جرأتش را دارید خودتان مشکلتان را که در حقیقت مشکلی روانی ست با اسراییل حل کنید نه با مردم نجیب و بی آزار لبنان. آقای خامنه ای برای ما از طریق سرسپردهء خود سید حسن نصرالله پول خون نفرستید. او را ببِهوده سید حسن نصرالله عربی خطاب نکنید هیچکس او را غیر ایرانی نمی داند. و آقای خامنه ای آخرین سخن این است که من ضمن محکوم کردن حملات اسراییْل به لبنان لازم می دانم دو نکته را گوشزد کنم: اول اینکه تمام مردم لبنان چه شیعه و سنی و چه مسیحی باید بدانند و می دانند که گرچه این اسراییل بود که حمله می کرد و حمله می کند ولی تمام حملات بوسیله اسراییلْ و از طرف حکومت اسلامی ایران بود. دیگر اینکه اسراییل به تمامی اهدافش که عبارت از رمزگشایی ارتش و سپاه پاسداران ایران از طریق انهدام و درهم شکستن کـُند حزب الله در لبنان بود دست یافت. اسراییل این کار را با عقب نشینی و جلو روی و دوباره عقب نشینی انجام داد تا کاملا از نوع جنگ با ایران بیاموزد و آنرا به آمریکا تحویل دهد. و آخرین نکته اینکه اگر حکومت شما آیت الله خامنه ای در حد یک هزارم اسراییلْ و یا یکی از کشورهای پیشرفته قدرت داشت ایران و جهان را نابود می کرد. اینها را همه می دانند برای همین هم شما به خاطر داشتن و خواستن بمب اتم منهزم و نابود خواهند کرد. آقای خامنه ای به نظر من سپاه پاسداران و ارتش باید پیش از وقوع فاجعه برای ایران از شما و همه ی روحانیت فاصله بگیرد شما را از کار برکنار کند و یک حکومت ملی و غیر نظامی سرکار آورد و غیر سیاسی شود و شغل اصلیش که محافظت از ایران است را به عهده گیرد .
آقای خامنه ای امید دارم برادران ایرانی مرا به خاطر دخالت در امورات ایران ببخشند. اگر لبنان عزیز در میان نبود چنین جسارتی هم ناموجود بود. زنده باد لبنان و ایران آزاد لاییک تا همه ی مذاهب بتوانند با انسانیت با هم زندگی کنند .

م. وفاق
لبنان بیروت شارع ابن رشد

Posted by Hasanagha on August ۲۲, ۲۰۰۶ ۱۲:۲۵ AM | Permalink
۶۰۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨۷       

    از : فرهاد از ایران

عنوان : تحلیل "معمولی"
آقای "آدم معمولی" در پاسخ به سوال مربوط به مخالفت محمود عباس با حماس، ما را به همین به اصطلاح مقاله حواله میدهد. براستی که باید از چنین "قدرت تحلیلی" "تجلیل" کرد!!!!!!!
این آقای نویسنده در فحشنامه خود ذکری از دیگران میکند که نه اثری از دلیل و مدرک و نه اثری از یک تحلیل منطقی و مبتنی بر واقعیات موجود در آن هست. این همان روشی است که حاج حسین شریعتمداری در کیهانش براه انداخته.
۵۹۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : فومن چی

عنوان : همه قاتلان کودکان فلسطینی را میشناسند.
آقای انزلی چی، شما درست میگویید. قاتلان کودکان فلسطینی را همه میشناسند. قاتلان کودکان فلسطینی همان تروریستهای وحشی هستند که از پدران و مادران و حتی خود این بچه ها سپری برای دفاع از وجود کثیف خود ساخته اند. قاتلان کودکان فلسطینی تروریستهایی هستند که میلیونها دلار کمک جامعه جهانی را، بجای استفاده برای عمران و آبادانی فلسطین، صرف خرید اسلحه و تربیت تروریست و بمب گذار انتحاری میکنند. قاتلان کودکان فلسطینی آنهایی هستند که پسربچه فلسطینی را مغزشویی میکنند تا بمب به خودش ببندد و آن را در رستوران و دیسکوتک و مدرسه و غیره (متوجه شدید بجای گذاشتن "نقطه چین" نوشتم "غیره" تا شما ناراحت نشوید) منفجرنماید، در حالیکه خودشان در خانه های امن و بعضاً کشورهای امن (مثل سوریه و ایران) زندگی میکنند. قاتلان کودکان فلسطین کسانی هستند که بر خلاف تمام اصول دموکراتیک در غزه به یک کودتای نظامی دست زدند و عملاً غزه را از سرزمین فلسطین جدا کردند. قاتلان کودکان فلسطین همانهایی هستند که ابو مازن، رئیس جمهور منتخب فلسطین، و مبارزان سازمان آزادیبخش فلسطین آنها را تروریست و آدمکش و تحمیل کنندهء جنگ بر ملت فلسطین میخوانند.
آری برادر (و یا رفیق)، خیلی نگران نباشید. همانطور که گفتید، ماهیت قاتلان کودکان فلسطین بر همه آشکار است. حال که صحبت از آشکاری است، بگذارید از کاسه های داغتر از آش وطنی نیز صحبتی به میان آوریم. همانهایی که امروز در بلاد سرمایه رحل سکونت گزیده اند و میخواهند بدست فاشیستهای اسلامی انتقام شکست ایدئولوژیک خود و فروریختن کعبه آمالشان را از جامعه بشری بگیرند.
۵۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : تورج انزلی چی

عنوان : آن که راست به نفع اوست، نیازی به دروغ ندارد
نگران نباشید. به دست و پا نیافتید. قاتلان کودکان فلسطینی را همه می شناسند. بیهوده است. هر تلاشی برای تطهیر این قاتلان بیهوده بود. بیهوده هست. و بیهوده خواهد بود.
جالب است. طرف، برای آن که بگوید این حرف ها همان حرف های آخوند هاست، قسمت هایی که دست او را رو می کنند را با نقطه چین پر می کند.
این، نشان چیست؟ نشان روشن این که خودش به نادرست بودن قیاس خودش مطمئن است. اما در این صورت، چرا آنچه را که خود می داند باطل است می نویسد؟ پاسخ با خود خوانندگان.
ضمنا کشف جدیدی هم ایشان کرده است: دخالت فلسطینی ها در قتل عام یهودیان در اروپای عصر نازی ها.
حالا در انتظار کشفیات جدید ایشان و «همراهان» ایشان، آن قسمتی را که به جای آن، از نقطه چین استفاده شده است هم عینا از خود مقاله بخوانیم:
ملایان حاکم بر ایران، با تلاش پیوسته در جهت نفی ستم بی حد و حصری که به وسیله ی نازی ها بر یهودیان اروپا رفت، علاوه بر نمایش ماهیت ضد انسانی خود، بهترین کمک تبلیغاتی را به رژیم نژادپرست اسراییل می کنند که انتقام ستم هیتلر را که نه عرب پود و نه مسلمان و نه فلسطینی، از مردم بی پناه و بی گناه فلسطین که کوچکترین دخالتی در ماجرا نداشتند می گیرد...
۵۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : ایرج رشتی

عنوان : یک تذکر کوتاه
در پاورقی شماره ۸ این نوشته آمده
"... رژیم نژادپرست اسراییل ... انتقام ستم هیتلر را که نه عرب پود و نه مسلمان و نه فلسطینی، از مردم بی پناه و بی گناه فلسطین که کوچکترین دخالتی در ماجرا نداشتند می گیرد..."
از رفسنجانی گرفته تا احمدی نژاد در نمازهای جمعه همین دید ایدئولوژی را تکرار می کنند.
مفتی اورشلیم, زمان هیتلر ولی در برلن رادیو و دیگر وسائل پروپاگاندا را در اختیار داشت و از نابودی یهودیان بی اطلاع نبود. رابطه ای قبلن بین فلسطین و آلمان نازیست وجود داشت.
در خاتمه شیوه نویسنده نسبت به مخالفین نظر ایشان بسیار توهین آمیز و جنگجویانه است. بنظر من این نفرت پراکنی و یک جانبه نگری کمکی برای صلح نیست.
۵۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : یک آدم معمولی

عنوان : حق و باطل روشن است. خیلی ممنون. و خیر پیش!
آقای «فرهاد از ایران»! پاسخ شما در مورد محمود عباس، در متن این مقاله، از قول رابرت فیسک ها و جان پیلجر ها آمده است.
در مورد یک بخش از دفتر تحکیم وحدت (بخشی از بخش طیف علامه) و اصلا در باره کل «دفتر تحکیم وحدت» بهتر است از کسانی سئوال کنید که دفتر تحکیم وحدت، مرجعشان است.
در مورد حماس، نویسنده مقاله، توضیح داده است که:
...من هم دلم می خواست و می خواهد که به جای حماس بنیادگرا، نیرو های موجود یا ناموجودِ به لحاظ فکری نزدیک به من ـ و نه به حماس ـ پرچمدار مقاومت در برابر اشغالگری می بودند یا باشند یا بشوند.
اما واقعیت، همیشه حقیقت نیست. برای تغییر واقعیت به سمت حقیقت ـ وقتی که این هر دو یکی نیستند ـ نخست باید واقعی بودن واقعیت را پذیرفت.
و در این مورد معین، واقعیت این است که برخلاف میل من و شما، مجموعه ی عوامل ـ که به بعضی از آن ها نیز در این نوشته اشاره رفت ـ دست به دست هم داده اند و ملت فلسطین را به انتخاب حماس، علاقمند کرده اند، یا تشویق کرده اند، یا وادار کرده اند، یا هر «کرده اند» دیگری از این ردیف.
...آیا با زور و گردن کلفتی، و با تحریم چندین ساله (از روز پیروزی حماس در انتخابات) می توان مردم فلسطین و کشور های عربی را به یک انتخاب درست تشویق کرد؟
و آیا چنین شیوه یی و چنین شیوه هایی نیست که آن ها را هرچه بیشتر به سوی برخورد های عکس العملی که یکی از آن ها همین بنیادگرایی اسلامی است، سوق می دهد؟

ضمنا: حق و باطل روشن است. من این بحث را در اینجا پایان یافته تلقی می کنم، و در پاسخ هر پاسخ دیگری از شما و همفکرانتان، خوانندگان را (در همینجا و در همین کامنت، و نه کامنت جدید) به همین دو نظری که نوشته ام ارجاع می دهم.
ممکن است بعضی ها خوانندگان را نادان فرض کنند. اما من چنین تصویری از خوانندگان ندارم.
۵۹۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : آزاده سپهری

عنوان : تهدید اثر ندارد
"یک آدم معمولی" همانند آقای محمدعلی اصفهانی به کسانی که نظرات مخالف ایشان دارند، برچسب میزند و آنان را مزدور میداند. این شیوه ای بسیار زشت برای خفه کردن صدای مخالفین است که نظامهای دیکتاتوری و نیروهایی که بویی از دمکراسی نبرده اند از آن استفاده میکنند.
اولا من در حال حاضر با هیچ تشکل و ارگانی کار نمیکنم. دوما به فرض هم اگر میکردم، شما با نظرات افراد کار دارید یا با اینکه به کجا وابسته هستند؟ چرا نمیخواهید بپذیرید که فقط وابستگی و پول نیست که باعث میشود افرادی نظراتی مخالف نظرات شما داشته باشند؟!
۵۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : فرهاد از ایران

عنوان : عدالتخواهی آقای "معمولی"
آقای معمولی، من هم متعافباً از شما تقاضا میکنم که شهامت داشته باشید و اذعان کنید که طرفدار جنایتکاران مرتجع حماس هستید. شما هم همچون دستگاه سرکوبگر آخوندی، بدون آنکه مدرکی داشته باشید، مخالفان عقیدتی خود را متهم به توطئه گری میکنید و به طعنه میگویید که "..هم خودشان را ساکن تهران یا آمده از تهران، و خبردار از نفرت مردم ایران از فلسطینیان و عشق آن ها به آدمکشان ارتش اسراییل معرفی می کنند."
آقای عزیز، در مورد چیزی که اطلاع ندارید اظهار نظر نکنید. این همان راه و روش نظام آخوندی است. شما از کجا میدانید که ما از تهران با این سایت تماس نمیگیریم؟ صِرف داشتن عقیده ای بر علیه شما نشانگر توطئه چینی است؟
آقای محترم، شما که دَم از شجاعت میزنید، چرا شهامت پاسخگویی به یک سوال را ندارید. چرا مقامات الفتح و رئیس جمهور منتخب فلسطین (بر خلاف شما و امثال شما) حماس را مسئول آغاز جنگ میدانند؟
از شما آدم پر "شهامت" سوال میکنم که، به استثنای چند مورد کوچک، چرا شاهد تظاهرات گسترده فلسطینیان ساحل غربی رود اردن به حمایت از حماس و محکومیت یک جانبه اسرائیل توسط آنها نیستیم؟ آیا شما و دوستان خارج نشینتان فلسطینی تر از فلسطینیهای ساحل غربی هستید؟ نظر شما در مورد اعلامیه دفتر تحکیم وحدت چیست که در آن ضمن محکوم کردن کشتار مردم عادی، حماس را مسئول به خطر انداختن جان شهروندان غزه معرفی کرده. بله دوست عزیز، نمیشود یک طرفه به مسائل نگریست و ادعای عدالتخواهی کرد.
۵۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : یک آدم معمولی

عنوان : شهامت این را داشته باشید و بگویید که طرفدار قاتلان مردم فلسطینید
برای آن فرد که با نام «آزاده سپهری» می نویسد:
انسان محترم! شهامت این را داشته باشید که بگویید طرفدار همین حکومت های اسراییل هستید که همه، آن ها و کارکردشان را می شناسند. چرا حرفتان را می پیچانید؟جرأت ندارید که «در محله ی شهدا/ دژخیم را فرشته بخوانید/»؟

کودکان را می کشند و شما می گویید که چرا کشته شدن کودکان را بیشتر مورد توجه قرار می دهید؟ سخن شما از ابتدایی ترین ارزش برای پاسخگویی برخوردار است؟

در جوامع غربی هم هنوز نسبت به ستم بر یک زن، بیشتر حساسیت نشان داده می شود. با وجودی که زنان این جوامع، بسیار خوب بلدند از خود دفاع کنند، و از موقعیتی مثل موقعیت مردان برخوردارند.
در جوامعی مثل اکثر قریب به اتفاق جوامع خاورمیانه، بنا به دلایل معلوم، زنان موقعیتی شکننده و آسیب پذیر دارند، و علاوه بر این، روی هم رفته، تعداد نظامیان آنان در حدی نزدیک به صفر (نه صفر، که نزدیک به صفر) است. و آن وقت شما از تاکید بر شناعت مضاعف کشتار زنان به وسیله حکومتی که دوستش دارید بدون آن که شهامت ابراز صریح این دوست داشتن را داشته باشید، آشفته خاطر می شوید؟

کامنت های دیگری هم از شما در همین سایت خوانده ام که مثلا به دفاع از آن «تحلیلگر ایرانی» سایت وزارت خارجه اسراییل (تحت مسئولیت مسئول بازنشسته بخش فارسی رادیو اسراییل) برخاسته اید که از اسراییل خواسته است که تردید هایش را کنار بگذارد و هرچه زود تر به بمباران تاسیسات اتمی ایران اقدام کند.
همچنین می دانم که در کدام تشکل پرو اسراییلی مشغول فعالیت هستید. و چیز های دیگر...

احساسات؟ تاثر در برابر این همه جنایت سازماندهی شده علیه مردمی بی پناه را با کلمه «احساسات» می خواهید کم بها کنید؟

همین که سه چهار یا پنج بار تا حالا در پای این مقاله آمده اید، به خوبی روشن می کند که انتشار این گونه مقالات تا به چه اندازه در افشای آن ها که شما دوستشان می دارید موثر است.

شما تنها نیستید. این همه «دوستان» و همفکران شما در پای این نوع مقالات، یکباره ظاهر می شوند و غالبا هم خودشان را ساکن تهران یا آمده از تهران، و خبردار از نفرت مردم ایران از فلسطینیان و عشق آن ها به آدمکشان ارتش اسراییل معرفی می کنند.
چرا؟ چون جنگ تبلیغاتی اسراییل، به طوری که همه شاهدند، در این دور جدید جنایت، ابعادی استثنایی گرفته است...

تمام خوانندگان این صفحه را دعوت می کنم که بعد از خواندن همین مقاله حاضر، بر روی قسمت مربوط به بخش «جهان» در این سایت هم کلیک کنند و مطالب مربوط به جنایت اخیر دولت و ارتش اسراییل را در آن بخوانند، و ببینند که عقل و خرد و منطق و استدلال بر آن مطالب حاکم است یا احساسات.
یک کلیک ساده. و آن وقت انتخاب مقالات و خواندنشان. این دشوار نیست.
۵۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : آتوسا بزرگمهر

عنوان : روزگار غریبی ست نازنین ....
در حالیکه کار زار وحشتناک اسرائیل و حماس دل بسیاری را بدرد آورده ، این خبر را در روزنامه ی صبح امروز سوئد به نقل از ت. ت ( خبرگزاری سوئد- منبع آسوسیتد پرس ) میخوانم .
«همکاری آمریکا و ایران در افغانستان ؛ دیوید پتراوس ، فرمانده ی نظامی ایالات متحده در عراق و افغانستان معتقد ست که :
تهران و واشنگتن باید مسائل مورد علاقه ی طرفین در افغانستان را بین خود تقسیم کنند.
بهمین دلیل ، دیوید پتراس میخواهد که با ایران استراتژی مشترکی را اتخاذ نماید. »

این خبر به نظر عجیب و غریب می آید ؛ در حالیکه بیش از ۷۹۲ نفر در دوهفته انسان به کام مرگ گرفته شدند و امروز در تمام دنیا بار دیگر مردم علیه جنگ و دفاع از مردم غیر نظامی تظاهرات می کنند. بخش عمده ای شدیدا از حماس و ایران و حزب الله حرف میزنند . در این سایت هم اظهارنظرات متفاوت می خوانیم که طبیعی ست ، مهم نیست که ما در این سایت چگونه اظهار نظر کنیم . مهم اینست که ما چگونه بتوانیم به کل نیروهائی که بدون تعصب به خاطر انسانیت تلاش می کنند یاری برسانیم تا دست و پای جنگ افروزان را ببندیم . جنگ افروزان فقط مرتجعان و فناتیک ها نیستند !
بسیاری از عوامل اصلی این جنگ خانمان برانداز با ظاهر «متمدنانه» بریش ما میخندند و پشت صحنه می باشند . سران مرتجع حکومت اسلامی و یار غارش حماس و حزب الله با رهبران نژاد پرست اسرائیل بر طبل جنگ می کوبند. ولی بسیاری از دموکراسی ها، فروشندگان رسمی و قاچاقی اسلحه می باشند.
۵۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : محمد تبریزی

عنوان : تعصبات کور ایدئولوژیک
با درود فراوان به خانم آزاده سپهری و نکتهء مهّمی که در نوشتهء خود بدان اشاره کرده اند.
با نگاهی گذرا به دیدگاههای گروههای چپ در میابید که چپهای ما (چه چپهای به اصطلاح ملی، چه چپهای مذهبی و چه کمونیستها) هیچکدام دارای دیدگاهی منطقی و واقعبینانه نسبت به غرب و بویژه آمریکا نیستند.
چپهای ما همیشه مدعی بوده اند که مسائل را فقط از دیدگاههای انساندوستانه نگاه میکنند ولی نگاهی گذرا به موضعگیریهای ایشان خلاف این حرف را ثابت میکند. برای این جماعت انساندوستی زمانی معنی و مفهومی دارد که بتوان به نوعی یک نتیجه گیری "ضد امپریالیستی" از آن کرد. در حالیکه فلسطینیها در اصل موجودیت کشور اسرائیل را برسمیت شناخته اند، چپهای ما همصدا با آخوندها، هنوز اسرائیل را اشغالگر و نژادپرست مینامند ولی صحبتی از اشغال تبّت توسط چین کمونیست نمیکنند. از کشتار، بقول خانم سپهری، "زنان و کودکان" قلم فرساییها میکنند ولی از نفس این موضوع که همین "زنان و کودکان" سپر بلای دیوانه بازیهای حماس شده اند، سخنی به میان نمی آورند. امیدوارم روزی واقع بینی جایگزین تعصبات کور ایدئولوژیک شود.
۵۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : آزاده سپهری

عنوان : تحریک احساسات
ضدیت کور با اسراییل و آمریکا بدور از منطق و تنها بر پایه احساسات است. این افراد برای قانع کردن مخاطبین خود دست به تحریک احساسات آنان میزنند و چندان منطقی در دست ندارند. به همین تیتر "یادداشت روز" این سایت نگاه کنید: "آنجا زنان و کودکان کشته میشوند!". نمیشد بنویسند آنجا غیرنظامیان کشته میشوند؟! نه، برای اینکه افکار عمومی از کشته شدن زنان و کودکان بیشتر به درد میاید. چرا باید ما از کشته شدن زنان و کودکان بیشتر ناراحت شویم تا کشته شدن مردان و بزرگسالان؟!

این نوع نگاه ریشه در افکار عقب مانده ای دارد که زنان (و کودکان مونث) را ماشین تولید مثل و ضامن بقای قوم و نژاد و ملت میداند و کودکان مذکر را آینده ملت. برای همین هم این نوع نگاه در کشورهای عقب مانده ای مانند جمهوری اسلامی، که کوچکترین حقی برای زنان و کودکان قائل نیستند، بیشتر رواج دارد و در تبلیغات خود بیشتر از این حربه استفاده میکنند. زنان را سنگسار میکنند و هزاران نوع تبعیض علیه آنان اعمال میکنند و آنان را نصف مرد میدانند، ولی وقت جنگ و مبارزه که میشود، آن موقع برای زنان موقعیت برتری قائل میشوند و انتظار دارند ما این را به حساب توجه ویژه آنان به زنان و کودکان بگذاریم! متاسفانه بسیاری از روشنفکران ما نیز بدون فکر کردن به این موضوع از این حربه استفاده میکنند.
انسان انسان است، چه فرق دارد که زن باشد یا مرد، کودک یا پیر.
۵۹٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : امیر نامآور

عنوان : نظر کلهر استادی را حتما بخوانید، نامه یک لبنانی ست به خامنه ای و مردم ایران
من باورم بر این است که ما در ایران دچار نوعی تنبلی خواندن هستیم. بنا بر این برای انتشار مفید یک نوشته باید کوتاه و ساده و موثر باشد. امروز صبح وقتی بیدار شدم سری زدم به سایت شما و این آدرس نو شته کلهر استادی را از اول تا آخر خواندم فکر می کنم که دو نامه ی موسا مفاق از لبنان به ایرانیان و خامنه ای گویا ی اهم مشکلاتی ست که خامنه ای و دستگاه حکومت اسلامی برای مردم ایران و مردم فلسطین بوجود آورده. از این نامه که گویا بیشتر از دوسال پیضش نوشته شده اتفاقات امروز را پیش بینی کرده است. از آنجا که نویسنده ی این نامه در تهران و چند شهر دیگر ایران و بیروت زندگی کرده و به یکی از کشورهای ذیربط و ذینفع دیگر با ایران رفته و ایران را با آنجا مقایسه کرده حائز اهمیتی مضاعف می شود. آنچه که مربوط به مقاله ای آقای اصفهانی می شود باید بگویم برعکس ادعای ایشان حکومت ایران حکومت آرمانگرایی ست و آرمان او شهادت و شهیدپروی و مرگ گرایی و عزا پروری ست و البته آرمانگرایی بخودی خود کیفیت نیست. من دوباره خوانندگان محترم را به نوشته کلهر استادی دعوت می کنم.
۵۹۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣٨۷       

    از : فرهاد از ایران

عنوان : نقل قول غیر واقعی.
باید این آقای "نقل قول" نامش را نقل قول دروغ بگذارد. ایشان از پس و پیش کردن وقایع صحبت میکنند و این دقیقاً همان کاری است که خود ایشان انجام میدهند. این به اصطلاح دولت "دموکراتیک" حماس بود، که برای پوشش گذاشتن بر درماندگی خود در اداره امور جاری، مراکز حکومتی را بزور اسلحه در غزه به تصرف درآورد. حماس از مردم بدبخت غزه سپری انسانی ساخت تا در پناه آن به ماجراجوییهای خود ادامه دهد. چرا این دوستان کاسه داغتر از آش به یک سوال پاسخ نمیدهند. اگر براستی حقیقت چنین است که شما میگویید، پس چرا سازمان آزادیبخش فلسطین و رئیس جمهور منتخب فلسطینیها حماس را آغازگر جنگ و مسئول اولیه این بحران معرفی میکنند؟ آیا شما خوش نشینهای کشورهای غربی، که اصلاً فلسطینی هم نیستید، مسائل و مشکلات ملّت فلسطین را بهتر از مبارزان سازمان آزادیبخش فلسطین میدانید؟ در مورد میشل وارشاوسکی هم باید بگویم که ایشان هم، همچون دوستان خارج نشین ما، در خلوت منزل خویش به خیالپردازی دست میزند. او هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات حرفهایش نمیآورد و البته توقع دارد که دیگران هم تخیلات او را بدون دلیل باور دارند.
۵۹۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : کلهر استادی

عنوان : آقای خامنه ای شما چه کارهء این جهان هستید. شما مگر مرز مشترک با اسراییل دارید؟ مگر اسراییلْ سرزمین های شما را گرفته است؟ اگر شما با اسراییل مشکل دارید و خصوصا اگر جرأت دارید خب مشکلتان را مثل یک مرد جنگجو با او حل کنید! چرا جنگتان را برای لبنان بینوا حوال
نامه ای از یک لبنانی

باسلام به همه ی خوانندگان و نظر دهندگان.
از تهران مزاحم می شوم. می خواهم بگویم که تمامی نظرات را خواندم، حدود بیشتر از یک سال پیش در اداره ای در تهران شاغل بودم و می توانستم اخبار را بدون فیلتر از سایتهای مختلف بخوانم. آنروز ها دونامه از یک نویسنده ی لبنانی که بیست سی سالی بود ایران بود را خوانده بودم. امروز با مشاهده مکتوبات نظردهنگان دوباره در جستجوی آن بر آمدم و خوشبختانه آنها را پیدا کردم. آنچه از نامه بر می آید همان است که نظر دهندگان نیز آنرا بازتاب می دهند. من فکر می کنم تمامی ایرانیانی که اینبار کم و بیش طرف اسراییل را گرفته اند و یا حتا در محکوم کردن او احتیاط می کنند همه و همه دلشان از حکومت اسلامی و دخالتهای او پر خون است. من فکر می کنم که قهر ایرانیها نسبت به فلسطین قهر و روی گردن مردم است از حکومت ایران. از آنجا که نامهای لبنانی خود گویای همه چیز است من سخن کوتاه می کنم . شما این دونامه را با آأرس سایتها و مشخصات بخوانید. در ضمن برای فهم نوشته ی لبنانی و امروزی بودن آن با حوادث غزه شما می توانید همجا بجای لبنان غزه بخوانید.
آدرس پول خون
http://www.azadtribun.net/x۱۶۹۶.htm
پول خون!

شاید برای بعضی تعجب آور و برای بعضی هم عادی باشد که کسی از لبنان زخمی، از لبنان شهید برایتان به زبان شیرین فارسی بنویسد. ولی من به مدت بیست سال از زندگی خود را در تهران و مشهد و قم گذراندم و از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم. امروز که خطاب به شما هموطنان کشور دوم خود می نویسم در بیروت هستم و نمی دانم آیا موفق به فرستادن این نوشته می شوم یا نه! چرا که لبنان و خصوصا بیروت عزیز در حال از هم فروپاشیدن است و اگر چه این اسراییل است که نابود می کند ولی دعوت به حمله را حزب الله ایران و سپاه پاسداران برای اسراییل و آمریکا خیلی وقت است که فرستاده اند.
من می دانم که امروز در ایران بسیار اشخاص موجود هست که نسبت به یهود و صهیونیستها و آمریکا فحاشی و لعنت می کند اما اگر چه تا اندازه ای درست است؛ همه موجودات این نیست. ماجرایش این قرار است که از اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون حکومت ایران برای مقاصد به قول خودش مکتبی و ایدوئولوژیک از لبنان استفاده کرده است. حکومت اسلامی ایران برای اینکه خودش بر پا باشد برای ما دارالشفا و بیمارستان و مهد کودک و مدرسه و کالج و دانشگاه و به خصوص مسجد و حسینیه و راه و اتوبان و پل و حتا فروشگاه های بزرگ و خانه ساخته است. حکومت ایران به هر شیعه لبنانی حقوق و مستمری داده است الان هم می دهد. حکومت ایران به هر سنی و یا مسیحی که از هر جا بیاید و شیعه شود هم حقوق و مزایا و حتا برای خوشامد گویی خانه و یخچال و تلویزیون و فرش می دهد، و خلاصه حکومت ایران همه وسایل مادی و معنوی یک لبنانی و مقصودم از لبنانی هر کسی ست که لبنان زندگی می کند و در سیاست های حکومت ایران باشد را داده است و می دهد. اما اصل و اساس کمک های حکومت ایران اینها نیست . کمک های حکومت اسلامی یک سطح دارد و یک عمق. سطح کمک های ایران همانها بود که من ردیف کردم، ولی حکومت ایران در تمام ارکان حکومت لبنان متنفذ است. دست آیت الله خامنه ای و خاتمی و رفسنجانی و احمدی نژاد با واسطه سپاه پاسداران در همه ی سطوح ارتش و دولت لبنان دیده می شود. افراد سپاه پاسداران در فوقانی ترین طبقات دولت و قو ا ی نظامی و قوی انتظامی موجود هستند. آنها اضافه بر آنچه گفتم پایگاهای نظامی و انتظامی، اماکن سری و بیوت امن نیز ساخته اند، البته نه من و نه کس دیگری از رقم آنها و شمارشان بی اطلاع هستیم اما در فراوانی آن هیچ شک و تردید موجود نیست. آنها با پول و با مکتب همه جا اعمال دست اندازی می کنند. هیچ فرمانده ای در ارتش لبنان نیست، هیچ وزیری نیست که بتواند بدون اجازه ی حزب الله که در رئوس همه اش یک ایرانی پاسدار است کاری بکند. در بیروت و همه جای لبنان پر است از سپاه های پاسدارها، نیروهای بسیج ایرانی که برای (به قول خودشان) همانند سازی لبنان به ایران به لبنان آمده اند. امروز در تمامی کوچه ها و خیابانهای بیروت و هر جای دیگر شنیدن زبان فارسی در کوچه و خیابان برای مردم عادت شده. همه این حضور برای ارتباط با مردم و خریداری مردم و حکم رانی بر حزب الله و حماس است. بیشتر اماکن دولتی و غیره از سفارتهای کشورهای خارجی گرفته تا مسائل امنیتی لبنان زیر نظر پاسداران ایرانی و سرویسهای جاسو سی ایران و سوریه اداره می شود. من که یک لبنانی هستم که به ایران عاشق است باید بگویم که اول لبنان در زیر چکمه های ارتش و سرویسهای امنیتی سوریه ای ها هست، و دوم زیر چکمه ی پاسداران و حکومت ایران. آن اوایل بیشتر سوری بود و امروز به عیان و به روشنی ایرانیها اولند. آیت الله خامنه ای و دیگران که بیشتر هم از شیعیان به قول شما ایرانی ها دوآتشه هستند و در حال فراهم اوردن ظهور ح ض رت مهدی در همه ای امور لبنان دخالت کامل و تمام دارند. و وقتی من لبنانی هستم، به قول شما بی سر و پا، از این موضوع اطلاع دارم شما می خواهید که اسراییل و آمریکا از آن اطلاع نداشته باشد. و در آنجا اقای احمدی نژاد و خامنه ای و خاتمی و خمینی اول از همه، می خواهند با مشروعیت ق انونی اسراییل را همچون غدهء سرطانی از بین ببرند. و خیلی خوب معلوم است که عاقبت چه خواهد شد.
برادران ایرانی از اول هم برای متفکرین و روشنفکران لبنان معلوم بود که حکومت اسلامی ایران واقعا دلش به حال ملت لبنان نسوخته است، او از لبنان استفادهء ابزاری می کند، امروز که مسئله ـء اتمی دارد ما را سپر بلای خودش کرده است. حالا معلوم می شود که لبنانی های شیعه آن مستمری و پولی که از حکومت ایران دریافت می کردند و همین طور هنوز هم دریافت میکنند به قول شما ایرانیها پول خونشان بوده است. شما برادران بدانید که حکومت ایران برای وانمود کردن اینکه طرفداری از فلسطین و لبنان می کند حزب الله و حماس را وادار به درگیری با اسراییل کرد. البته حالا می خواهد که این طرفداری را آنقدر بزرگ نشان کند و مسئله ء هسته ای اش را در داخل آن پنهان کند. ولی من از بیروت به برادران ایرانی در هر جا هستند اخطار می کنم که این حکومت اسلامی ایران، کشور محبوب شما را هم به جنگ خواهد کشانید. من در رفت و آمدم به ایران از خودم سوال می کردم که چرا حکومت ایران با داشتن این همه فقیر و بینوا در ایران این همه پول به لبنان سرازیر می کند و حتا به فقرای لبنان و به فلسطین و ایضاء چنانکه در سفری به سودان دیدم به فقرای همه ء این کشورها بیشتر از فقرای خودش رسیدگی می کند. امروز با تخریب کامل بیروت به این نتیجه رسیدم که چون چنانکه خود حکومت می گوید این کمک ها انسانی نیست و بلکه مکتبی و ایدئولوژیک و پاسداری است بنا بر این پول خون ما بود که جمهوری اسلامی ایران به ما می داد. من که لبنانی هستم و هم پاسپورت ایرانی دارم از شما برادران ایرانی التماس می کنم که بیشتر از این برای مقاصد بیمار و مکتبی خودتان با پولتان ما را نخرید و به کشتن ندهید. به برادران لبنانی هم توصیه می کنم که بیشتر از این با پول خون خودشان که از حکومت ایران می گیرند نان و گوشت نخرند و نخورند. و در پایان از هموطنان مسیحی خودم در لبنان بیان عذر و تقصیر می کنم زیرا آنان نیز قربانی این پول خون شدند ولو اینکه از آن نان نخورده باشند .
و زنده باد لبنان آزاد و غیر متحجر و زنده باد ایران آزاد و غیر متحجر .

م. وفاق
لبنان ـ بیروت ـ شارع ابن رشد




http://news.hasanagha.org/news۲۰۰۶/۲۰۰۶/۰۸/post_۲۷۴۷.php
نامه یک لبنانی به آقای آیت الله خامنه ای
اخبار روز:
• آقای خامنه ای شما چه کارهء این جهان هستید. شما مگر مرز مشترک با اسراییل دارید؟ مگر اسراییلْ سرزمین های شما را گرفته است؟ اگر شما با اسراییل مشکل دارید و خصوصا اگر جرأت دارید خب مشکلتان را مثل یک مرد جنگجو با او حل کنید! چرا جنگتان را برای لبنان بینوا حواله می کنید؟ ...


نامه یک لبنانی که بیشتر از بیست سال در ایران بوده و درسش را آنجا خوانده، به آقای آیت الله خامنه ای .
نامهء اول من به نام «پول خون» به برادران ایرانی بوده است.


حضرت آیت الله خامنه ای رهبر متعظم حکومت اسلامی ایران، سلام و درود این بنده ی لبنانی بی سر و پا را بپذیرید .
اینجانب م وفاق از بیروت ویران و خراب پیام شما خطاب به حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان را خواندم. با عنوان شیعه و لبنانی خواستم مرتبت عکس العمل خودم را به حضور حضرت عالی و از همین طریق به مردم برادر و دوست، ملت بزرگ ایران ابراز دارم. شاید عن قریب آنرا به لغت عربی نیز در جایی ثبت و انتشار کنم .
شاید برای پاسخ به شما لازم باشد به قول ایرانی من سری به صحرای کربلا بزنم تا شاید پیروزی را به طور جدید از نو معنا کنم. زیرا که چنانکه حضرت آیت الله هم می دانند در آنجا هم حضرت حسین به هیچ اخطار و نصیحت و حتا نامه ی برادرش حسن توجه نکرد و شد آنچه که باعث کشته شدن خود حسین و همه کسش شد. یعنی شکست وحشناک او و همه که با او بودند. اما سرانجام این کشتار حسین که در واقعیت کشتاری سیاسی و قبیله ای بود مفری مستمری روزانه و بانکی الی الابد شد تا روحانیت شیعه زالو وار بر آن زخم حسین و یارانش لب دوختند و از رگهای شیعیان و از آن خون و از آن روز تا الیوم آشامیده و می آشامند. روحانیت شیعه آن زخم را و آن قتال را تا به امروزه مجروح نو و جدید نگه داشته تا از آن خون اتزاق بنماید. وجود این همه امام زاده و این همه مسجد در کشور برادر ایران گویای همین امر است. امری که وجوب استحمار ملت متمدن ایران را می خواهد. و اما وجه ی دوم و مثل دوم آن جنگ ایران و عراق است که با عدم کیفیت و درایت روحانیت شیعه و شخص آیت الله خمینی و شخص شما و آقای رفسنجانی و دیگران آن جنگ خانه و کشور سوز را شما همیشه گفتید که پیروزی بوده است. و همیشه به دروغ از دو سه کشتهء خود و هزار هزار کشتهء دشمن بعثی خبر داده اید. و الان تنها یک ملیون کوچه و خیابان در سراسر وطن ایران هست و تازه در کوچه ای خود من که الان در ایران اتاق دارم چهار شهید هست که حتا مادر یکی از شهیدان معترض به این است که نام پسر خودش در آن کوچه به فراموشی رفته است. و البته من به آن ده ها هزار مریض روانی از جنگ و افلیجان و «آزادگان» هم توجه وافر دارم که برادران ایرانی و دوستان من در آنجا باید بدانند .
و اما جنگ امروز و اهتزام و در هم شکسته شدن کامل حزب الله و هزار البته ویران شدن کامل لبنان عزیز را شما باز هم پیروزی نامیده اید. و در مدت چهار روز که من ایران هستم به دستور شما جشن گرفته شده. البته جشنی دولتی. که هرگز کسی از ایرانی شخصی و غیردولتی در آن جشن وارد نشده و حتا چند شب قبل که قرار بود خود شما هم در آن جشن بیایید در میدان فلسطین در طهران و البته سی چهل نفر آمدند و شما هم از قلت و کمی طهرانی ها نیامدید و غائله پایان گرفت. و منکه قبلا هم بیروت بودم در انجا دیدم پیروزی های حزب الله را. آقای خامنه ای من بسیار خجالت می کشم از دروغ شما! شما چطور؟ آیا از دروغ خودتان خجالت نمی کشید؟ من از دروغ رادیو تلویزیون شما خجالت می کشم! شما چطور؟ من از مردم ایران هم گله مندم که همه اش ناراضی است ولی شما را از اریکهء قدرت به زیر نمی کشد و شما ما را گوشت دم گلوله اسراییل کرده اید و معدوم می کنید. آخر آقای محترم شما چه کاره اید که برای ما دوست و دشمن تعیین می کنید. من در آن مقاله ام «پول خون» نوشتم که شما با پول نفت باد آورده دارید حثیت و ناموس ما را می خرید و به اسراییل می فروشید. شما با پول های باد آورده نفت کارت دعوت می خرید و برای اسراییل می فرستید تا به ما حمله کند. آقای خامنه ای شما چه کارهء این جهان هستید. شما مگر مرز مشترک با اسراییل دارید؟ مگر اسراییلْ سرزمین های شما را گرفته است؟ اگر شما با اسراییل مشکل دارید و خصوصا اگر جرأت دارید خب مشکلتان را مثل یک مرد جنگجو با او حل کنید! چرا جنگتان را برای لبنان بینوا حواله می کنید؟ یعنی دلارهای نفتی اینهمه شما را مست کرده است؟ شما فکر نمی کنید که پشت مساعد کردن سرازیر شدن اینهمه دلار نفتی به ایران یک تله ی بزرگ برای ایران است؟ آیا شما تا این اندازه قدرت تمیز دارید؟ آقای خامنه ای می دانید که هر چه بکنید برادر مجاهد و بسیار عزیز شما «جناب آقای سیدحسن نصرالله ادام الله عمره و عزه و عافیه» کسی جز یک تروریست مزدور شما نیست؟ اگر هست خواهش می کنم دلیل سرازیر کردن پول خون لبنانی ها به خزانه ی ایشان را چگونه توجیه می کنید؟ چنانکه مبرهن همهء مردم آزاده ی جهان است اگر او تروریست باشد شما چه کسی هستید؟ و اگر شما ولی امر و مولای مسلمین جهان باشید پس معنیش این نیست که وای به حال مسلمانها؟ پس معنیش این نیست که اسلام با تمدن و انسانیت امروز و هر روز سر جنگ دارد؟ آقای خامنه ای معنیش همین است برای همین هم باید شما و برادر مجاهد و بازوی مسلح شما سید حسن نصرالله هر دو خلع سلاح شوید. آقای خامنه ای شما هر قدر پول ایران را سرقت کنید و دلارهای بیشتری برای ما مردم لبنان بفرستید و خرج کنید در حقیقت خطر بیشتری را برای مردم ما و خصوصا خود ایران می خرید. آقای رهبر متعظم حکومت ایران من با عنوان یک دانش آموخته ی ایران به شما اخطار می کنم. شما کارتان تمام است خودتان هم می دانید. شما هر قدر دست پای بی خردانه بزنید کارتان را مشکل تر خواهید کرد. سرانجام شما و به قول خودتان نظامتان بسیار دردناکتر از صدام حسین و گروه او خواهد شد. شما مثل من به خوبی می دانید آمریکا برای چه به منطقه آمده است. آقای خامنه ای من به عنوان مسلمان شیعه به شما هشدار می دهم که شما به نحوهء بدی در دام آزد ا یخواهان جهان قرار گرفته اید. من یادم هست که روزی آقای خمینی به صدام حسین نصیحت می کرد و راه خودکشی را به او نشان می داد. و اما من خمینی نیستم چرا که حتا یک آدم هم نکشته ام و خمینی دستش به خون صدهزاران ایرانی و غیر ایرانی در لبنان (مرادم آن انفجارهایی است که صدها فرانسوی و انگلیسی و امریکایی را نابود کرد و گروگانها اخذ کرد و الی آخر...) و در خارجه آلوده بود و البته شما هم سرانجام به مراتب کمتر از صدام حسین هستید در شرافت انسانی. برای همین در انجا دست کم لباس مردم در سیاست لحاظ نمی شد، ولی در حکومت شما لحاظ می شود. بنا بر این من با همان عنوان مذکور به شما خاهش می کنم که برای راحتی مردم ایران و جهان خودکشی نکنید ولی دست کم برای زنده ماندن توبه کنید و به مسجد و حسینیه بروید. با آشنایی من از مردم ایران شما آمرزیده مردم خواهید شد و بقیه عمرتان را آسوده خواهید بود در غیر این صورت شما سرنوشتی بل مراتب دردناکتر از میلوسویچ و هیتلر و صدام حسین خواهید داشت. آقای خامنه ای دست از سر ملت لبنان بردارید، شما اگر جرأتش را دارید خودتان مشکلتان را که در حقیقت مشکلی روانی ست با اسراییل حل کنید نه با مردم نجیب و بی آزار لبنان. آقای خامنه ای برای ما از طریق سرسپردهء خود سید حسن نصرالله پول خون نفرستید. او را ببِهوده سید حسن نصرالله عربی خطاب نکنید هیچکس او را غیر ایرانی نمی داند. و آقای خامنه ای آخرین سخن این است که من ضمن محکوم کردن حملات اسراییْل به لبنان لازم می دانم دو نکته را گوشزد کنم: اول اینکه تمام مردم لبنان چه شیعه و سنی و چه مسیحی باید بدانند و می دانند که گرچه این اسراییل بود که حمله می کرد و حمله می کند ولی تمام حملات بوسیله اسراییلْ و از طرف حکومت اسلامی ایران بود. دیگر اینکه اسراییل به تمامی اهدافش که عبارت از رمزگشایی ارتش و سپاه پاسداران ایران از طریق انهدام و درهم شکستن کـُند حزب الله در لبنان بود دست یافت. اسراییل این کار را با عقب نشینی و جلو روی و دوباره عقب نشینی انجام داد تا کاملا از نوع جنگ با ایران بیاموزد و آنرا به آمریکا تحویل دهد. و آخرین نکته اینکه اگر حکومت شما آیت الله خامنه ای در حد یک هزارم اسراییلْ و یا یکی از کشورهای پیشرفته قدرت داشت ایران و جهان را نابود می کرد. اینها را همه می دانند برای همین هم شما به خاطر داشتن و خواستن بمب اتم منهزم و نابود خواهند کرد. آقای خامنه ای به نظر من سپاه پاسداران و ارتش باید پیش از وقوع فاجعه برای ایران از شما و همه ی روحانیت فاصله بگیرد شما را از کار برکنار کند و یک حکومت ملی و غیر نظامی سرکار آورد و غیر سیاسی شود و شغل اصلیش که محافظت از ایران است را به عهده گیرد .
آقای خامنه ای امید دارم برادران ایرانی مرا به خاطر دخالت در امورات ایران ببخشند. اگر لبنان عزیز در میان نبود چنین جسارتی هم ناموجود بود. زنده باد لبنان و ایران آزاد لاییک تا همه ی مذاهب بتوانند با انسانیت با هم زندگی کنند .

م. وفاق
لبنان بیروت شارع ابن رشد

Posted by Hasanagha on August ۲۲, ۲۰۰۶ ۱۲:۲۵ AM | Permalink
۵۹۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : آتوسا بزرگمهر

عنوان : ترور دولتی و دو جانبه
نقل از روزنامه ی عصرسوئد - چهارشنبه ۷ ژانویه
جمعا ۷ قربانی اسرائیلی- ۶۳۵ قربانی فلسطینی
در عملیات معروف به « سرب گداخته » مجموعا ۷ سرباز اسرائیلی کشته شدند ؛ روز دوشنبه ۳ سرباز اسرائیلی از « آتش خودی- friendly fire » تلف شدند. از این قرار که ؛ یک تانک اسرائیلی ، خانه ای را هدف قرار داد که خیال میکردند حماس را خواهند زد ولی در اصل نیروهای اسرائیلی آنجا بودند. این حادثه ، تو سط وزارت دفاع اسرائیل هم اکنون در حال بررسی می باشد؛ اشترن - گروهبان ۲۱ ساله ، وارتمن - سرگرد ۳۲ ساله و یوسف معادی ۱۹ ساله

در یک « آتش خودی » دیگر که روز سه شنبه رخ داد یک ساختمان بعداز حمله ی تانکهای اسرائیل فرو ریخت در این ساختمان کا پیتان اسرائیلی یوناتان نتانل - ۲۷ ساله از بین رفت .
باین ترتیب تاکنون فقط ۳ شهروند اسرائیلی توسط موشک های حماس قربانی شدند در حالیکه بیش از ۶۳۵ فلسطینی قربانی شدند که ۴۰ درصد آن مردم عادی غیر نظامی ؛ کودکان ، زنان و سالمندان بوده اند.
۵۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : نقل قول

عنوان : ترتیب زمانی وقایع را پس و پیش نکنیم
این ها بایکوت کردن دولتی را که مردم فلسطین، در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک برگزیدند [ بایکوت به وسیله ی اسراییل و «جامعه ی جهانی» ـ م ] به یاد نمی آورند.
این ها فراموش کرده اند که اسراییل، به زور، غزه و کرانه ی رود اردن را از یکدیگر جدا کرد تا بتواند مردمان غزه را به جرم انتخاب کردن نمایندگان خود، در قرنطینه بگذارد و تنبیه کندشان. آخر، آن ها حق چنین انتخاب غلطی را نداشتند.

این ها، اول: شروع به پس و پیش کردن ترتیب زمانی وقایع کردند، و آن را مطابق میل خود از نو نوشتند. و بعد: دست به دامان منطق قرینه سازی و همسنگ نمایی شدند:
«خشونت، از هردو سو به کار رفته است، و ما شاهد قربانیان بی گناه در غزه و اسراییل ـ هر دو ـ هستیم. هر غیر نظامی کشته شده، یک قربانی بی گناه است.».
اما اینجا یک مشکل در کار است: در این دلیل تراشی و منطق بافی، نه ترتیب زمانی، و نه تناسب عددی، هیچکدام با واقعیّت، همخوانی ندارد.
سه غیر نظامی در جنوب اسراییل، کشته شده اند. اما چه وقت؟ بعد از آن که نیروی هوایی اسراییل، در بمبارانِ دقیقاً از پیش طراحی شده و برنامه ریزی شده ی مرکز غزه، بیش از سیصد فلسطینی را کشت.

از مقاله نویسنده و روزنامه نگار آزاده یهودی، میشل وارشاوسکی.
متن کامل در صفحه «جهان» همین سایت: «محکوم کردن هردو طرف، بدتر از قتل است».
۵۹۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : آ ر

عنوان : منظور چیست؟
من نمیدانم منظور آتوسا خانم بزرگمهر از مطرح کردن این آمار و ارقام چیست؟ بحث ما دربارهء طرفین دعوا در این جنگ خان و مان برانداز است. اینکه یک رسانهء گروهی چقدر دربارهء یکطرف دعوا صحبت میکند (و یا نمیکند) دلیل درستی و یا نادستی یک طرف دعوا نیست. واقعیت این است که که حماس، بعد از اتمام دوره آتش بس در ۱۹ دسامبر، حملات وحشیانه با راکت را بر شهروندان اسرائیل آغاز کرد. ضمن محکوم کردن کشته شدن غیر نظامیان در غزه، همصدا با دولت قانونی فلسطین و رییس جمهور منتخب فلسطینیها، باید تروریستهای وحشی حماس را به عنوان شروع کنندهء جنگ محکوم کرد. به باور من نابودی توان نظامی حماس جهشی است بزرگ بسوی صلح دائم در خاورمیانه. ایکاش رفقای چپ ما از دفتر تحکیم وحدت درس میگرفتند و واقعیات موجود را فدای اوهام و آرزویهای سیاسی خود نمیکردند.
۵۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : آتوسا بزرگمهر

عنوان : Selective ژورنالیسم «گزینشی »
برای آزاده سپهری

نظر Craig Murray در باره ی شیوه ی خبر دهی BBC راجع به جنگ غزه نکات جالبی را طرح می کند و از خوانندگان خود میخواهد: « اگر باور ندارید ، خودتان آزمایش کنید»
Craig Murray سفیر سابق انگلستان در ازبکستان بود که رایطه ی همکاری دولت انگلیس و ازبکستان در شکنجه ی ازیک ها را فاش کرد و بهمین دلیل از کار بر کنار شد. او در سایت خود به فعالیت ادامه میدهد :
http://www.craigmurray.org.uk/index.html

امروز در باره ی گزارش دهی BBC راجع به فاجعه ی غزه چنین نوشت :
۶ ژانویه ۲۰۰۹

واقعا چه اتفاق میافتد

دیروز یک ساعتی BBC World News را تماشا کردم. در این مدت چنین دیدم:
- سخنرانان طرفدار اسرائیل ( هم چنین دولت ایالت متحده) - ۱۷مورد
- سخنرانان طرفدار فلسطین - ۲ مورد
- اشاره به راکت های حماس بعنوان دلیل جنگ - ۳۷ مورد
- اشاره به حمله ی نظامی و عیر قانونی اسرائیل - هیچ مورد
- اشاره به کشته شدگان فلسطینی توسط اسرائیل در حین « آتش بس» - ۲ مورد
- اشاره به شهر Sderot - ۱۲ مورد
- اشاره به شهر Sderot که فلسطینی ست - هیچ مورد

کپی اصل مطلب از سایت Craig Murray
January ۶, ۲۰۰۹
What is Really Happening
I watched BBC World News for a timed hour yesterday. In that time I saw:
Pro-Israeli (including US government) speakers - ۱۷
Pro-Palestinian speakers - ۲
Mentions of Hamas Rockets as reason for war - ۳۷
Mentions of illegal Israeli settlements - ۰
Mentions of Palestinians killed by Israel during "ceasefire" - ۲
Mentions of Sderot - ۱۲
Mentions Sderot used to be Palestinian - ۰
If you don"t believe me, try it yourself.
۵۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : مجتبی

عنوان : از اساسنامه حماس
این بخشی ست از اساسنامه حماس:

« ... پیغمبر، که رحمت و آرامش بر او باد، گفت: آنهنگام هرگز فرانخواهد آمد مگر آنکه مسلمانان با یهودیان بجنگند (و آنها را بکشند)؛ تا زمانیکه یهودیان در پشت صخره ها و درختان پناه گیرند، و آن درختان و صخره ها فریاد خواهند کشید: آی مسلمانان! اینجا جهودی در پشت من خود را مخفی کرده است، بیائید و او را بکشید! تنها درختی که از این قاعده مستثنا ست، درختی است بنام قارکات، که یک درخت یهودی است".
۵۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : آزاده سپهری

عنوان : خانم یا آقای علوی
آقای اصفهانی فقط به تکرار حرفهای شعارگونه و تبلیغات ضد اسراییلی و ضدآمریکایی میپردازد که دهه هاست بین اکثر نیروهای چپ رایج است و فقط بیانگر بخشی از واقعیت است. سکوت در برابر جنایات حماس و محکوم نکردن این نیروی ضدبشر و مرتجع، به معنای ترویج سمپاتی به حماس (در مقابله با "امپریالیسم") است.
بر خلاف ادعاهای بسیاری از "مدافعین" دوآتشه مردم فلسطین، در رسانه های غربی نیز اسراییل بیش از حماس مورد حمله قرار میگیرد. امروز مطلبی در یک سایت آلمانی خواندم که میگفت چطور است که رسانه ها به ما فقط تصاویر زخمیها، کشته شدگان، کودکان و زنان گریان فلسطینی را نشان میدهند و از "رزمندگان" حماس و حملاتشان هیچگونه تصویری ارائه داده نمیشود! این دقیقا تجربه ای ست که من با اخبار تلویزیون انگلیس داشتم! در غرب نیز بدلیل پیشینه ی یهودستیزی، در مقابله ی اسراییل با نیروهای اسلامی، خیلی ها طرف اسلامیون را میگیرند.
۵۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : پژمان از تهران

عنوان : به اسماعیل ب
آقای اسماعیل ب با سلام اگر نمی دانستید بدانید. که مردم ایران بزودی این رژیم سفاک را سرنگون خواهند کرد. ولی به همین دلیل هم از مشا متنفرند. شاید شما یکی از عناصر مهم سی سال حکومت آخوندی در ایران باشید. مردم ایران در بعصی از گذرگاهای تاریخی این سی سال از ترس شما و در نیفتادن در سازمان مخوف شما که به مراتب از این رژیم ضد بشری بدتر بود با همین رژیم کنار آمد. الان نیز اگر این رژیم را سرنگون خواهد کرد به این خاطر است که شما پیش از این رژیم سرنگون شده اید. اینرا بدون حب و بغض می گویم. مجاهدین بهترین کاری که می تواند کرد برائت از مجاهد بودن است و توبه بدرگاه مردم ایران. شاید شما ندانید ولی ما که هم مجاهد خوانده ایم و هم تلویزیون مجاهد دیده ایم و هم فیلمهای دستبوسی رجوی و مریم و بیشتر از آن را از تلویزیون مجاهد دیده ایم، و کاست ها « مبارتاتیتان» را که توسط خودتان توضیح شده در ایران دیده ایم بخوبی می دانیم که مسعود و مریم رجوی و دیگر کادرهای بالا و پایین آنها چگونه آدرسهای خانه و کاشانه و مراکز اقتصادی مردم را به برادر مجاهد امام حسین صدام می دادند. مردم ایران اگر صدام حسین عراقی را ببخشند که سربازانش به کمک برادران مجاهد به تنها یک فقره چهل و نه دختر دانش آموز در سوسنگرد تجاوز جنسی کردند و آنها آبستن شدند و خمینی فتوا داد که آن بچه بی تقصیرند و دختر بچه ها آن بچه های تجاوزی را نگه داشتند و... آری اگر مردم ایران آن سربازان و آن امام حسین صدامی را ببخشند شما مجاهدین را نخواهند بخشید. خدا را شکر کنید که برای شما دستاویزی بنام رژیم آخوندی هست تا شما فعلا به ایران نیایید. شما بدانید که هیچ جایگاهی در ایران ندارید. شما تنها یک کار «مفید» کرده اید و آن اینکه باعث ماندن سی سال این رژیم ضد بشری شده اید. و البته که کشتار بیگناهان از طرف که باشد محکوم است. چه فلسطینی و چه اسراییلی. ولی اینک فلسطینی ها هستند که قربانی حکومت اسراییل و حکومت اسلامی ایرانند.
۵۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : اسماعیل پ

عنوان : مجاهدین خلق هدفشان سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه بوده و هست
حضر ت علوی خان عزیز مجاهدین خلق اپوزیسیون اصلی دیکتاتوری ولائی در ایران هستند و از این مسیر اصلی هرگز خارج نشده اند. اشرف در مقابل توفانها ایستاده است. جنگ در فلسطین فقط بسود آخوندهای دین فروش است. جنایات اسرائیل کمکی است برای دجال گری دستگاه تبلیغاتی حکومت آدمخواران در ایران برای سرکوب بیشتر. آخوندها صدها سال است خون حسین را پیراهن عثمان کرده اند و سی سال است به اسم فلسطین به تروریسم دولتی می پردازند. کشور عراق چراگاه تروریست های سپاه پاسداران است. از گروه رجوی و اشرف درس پایداری و مقاومت در مقابل ملایان جنایتکار را می توان آموخت برای نابودی این حکومت ضد بشری و تروریستی. جوانان و زنان سرکوب شده ایران به کمک ما احتیاج دارند. حکومت آخوندی ولایت فقیه دشمن مردم فلسطین و یهودیان هستند و نه مدافع انها.
۵۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : علوی

عنوان : درود به آقای اصفهانی
درود به آقای اصفهانی
ایشان جزو معدود هموطنانی هستند که با صراحت تمام جنایات رژیم سرکوبگر اسرائیل را افشا و محکوم کردند. متاسفانه خیلی از افراد باصطلاح چپ دیروز، امروزه بشدت به راست روی افتاده اند و مرزهارا مخدوش میکنند و خاک به جشم مردم می پاشند که امیدوارم راه روشن و شجاعانه امثال اصفهانی سرمشق قرار بگیرد. سرنوشت شوم گروه رجوی برای همگان درس آموز است.
۵۹۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : محمدرضا دانشجو از تهران

عنوان : آری آزاده بعد از سی سال که بر ما سه قرن گذشت، بعد سه قرن! انقلابی در راه است
خانم آزاده برای ما که در ایرانیم همان سه قرن نکبت درست است. در حالا و اما درست باشد یا غلط در هیچ دوره از تاریخ ایران و موجودیت اسراییل این کشور تا این حد در ایران طرفدار مردمی و کوچه و بازاری نداشته است. بیخود نیست که تا کنون رژیم مقدس اسلامی جرائت نکرده یک روز را اعلام کند که مردم بکوچه و خیابان بیایند و از مردم غزه دفاع کنند، کاری را که هر بار می کرد ولی اینبار وضع بد جوری بد است خامنه ای دیروز اعلام کرد که ما برای غزه نمی توانیم کاری بکنیم و دستمان بسته است. این حرف را کسی می زند که در جنگ افروزی و حرفهای خاله زنکیدر مورد اسراییل و فلسطین و هر جا چهار تا مسلمان سر و صدا کنند ید طولایی دارد. متکی و لاریجانی و خاتمی و رفسنجانی بارها بر نابودی اسراییل بد ست حماس هشدار و نوید داده بودند. حالا باز هم درست باشد یا نباشد مردم ایران، مردم کوچه و بازار حماس و حزب الله و بسیج و پاسدار و لباس شخصی را یکی میدانند و اضمحلال و بابودی آنرا شکستن ستون فقرات جمهوری اسلامی در غزه. این را حکومت بخوبی فهمیده و برای همین هم، هم رهبر فرزانه و هم احمدی نژاد و هم رفسنجانی و هم خاتمی و کروبی در نوحه خوانی های ماه مبارک محرم سرمردم و خصوصا سر طرفداران رو به نابودشان را بسی گرم کارهای دیگر کردند تا آنها از حکومت مطالبه نکنند که بابا این شما بودید که هات و پورت می کردید که اسراییل را نابود خواهید کرد پس حالا چرا در زیر دامان زنانتان غایم شده اید. جمهوری اسلامی در حال متلاشی شدن است و این جنگ را راه انداخت تا توجه ایرانیان و جهانیان و دشمنان خودش را به غزه بکشاند، غافل از اینکه آتش در زیر دیگ ولایت نفیر می کشد که باید محملها بر بندد. مردم ایران امروز روز تصفیه حسابشان با حکومت است، آنها حتا در مورد مردم فلسطین هم ـ و خصوصا بخاطر استفاده ی ابزاری و نامشروع از فلسطین تو سط رژیم ـ متحول شده اند. آنها از حکومت اسلامی می پرسند که چرا پول ملی را صرف آتش آفروزی در اقصا نقاط جهان می کند، چرا پول آنها را برایگان و بدون هیچ توجیه عاقلانه ای صرف تروریستهای جهان می کند. مردم ایران امروز بنیکی دریافته است که توبه گرگ تنها مرگ است و دیگر هیچ، و در این رژیمی که پایه های تاریخی خودش و ایدئولوژیش و اسلامش و تشیعش بر خون و خونریزی و کشتار و دیگر کشی و سنگسار و قتل و اعدام و تجاوز است ، آری در این رژیم خاتمی و خامنه ای، خمینی و ، کروبی، و هر کس که این لباس نامبارک و ناپاک را بتن دارد، و هر کس سر سپرده ی این مذهب وحشتناک و ضد بشری ست با آن دیگری فرق نمی کند. شعار های مردمی که این روزها بر روی تلفنهای همراه و روی دیوارها و در سینه مردم و در گفتگوهاشان رد و بدل می شود همه و همه ما را به انقلابی ایرانی و ضد حکومت اسلامی و عدالت طلب سوق می دهد. آری آزاده بعد از سی سال که بر ما سه قرن گذشت، بعد سه قرن! انقلابی در راه است
۵۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : س - -

عنوان : گواهی !
اگر اشتباه نکنم، در محور سوم نوشته تان، حزب کمونیست کارگری مورد اشاره شما بوده است. از نظر من، این سخن شما در قبال موضع آن ها پیرامون فاجعه غزه، واقعی و منصفانه نبوده و نوعی ابهام پراکنی است. به جای یادآوری نظرات "تئوریسین" پیشین آن ها، خوب بود به دقت مواضع کنونی آن ها را که در اطلاعیه های تمامی شاخه های آن مستتر است و زودتراز خیلی از احزاب و سازمان های چپ ایرانی هم صادر کردند، توجه می کردید. مخالفت با برخی افکار و سیاست های آن ها به کنار، صراحت و قاطعیت لحن آن ها در محکوم کردن جنایات وحشیانه اسراییل و همدردی شان با مردم ستمدیده فلسطین، اگر از شما و نیز سایر گروه های چپ بیشتر نباشد، کم تر نیست. البته آن ها هم مانند اغلب گروه های ایرانی، با حماس و آتش بیاران معرکه، مرزبندی کرده اند. نکته مثبتی که در مواضع آن ها وجود دارد این است که هرجا که سخن از لزوم دو کشور مستقل در کنار هم به میان می آورند، بلافاصله عبارت "متساوی الحقوق" را به آن می افزایند. ترمی که اسراییل به شدت از آن گریزان است و خوب است سایرین هم در نوشته هایشان از این ترم استفاده کنند تا جا بیفتد.
۵۹۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : قاسم جمشیدی

عنوان : از حقوق خلق فلسطین باید حمایت نمود
جامعه جهانی باید در جهت ایجاد دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل تلاش جدی نماید و مانع رشد گروههای غیر دمکراتی همچون حماس و گسترش نفوذ حکومت تروریستی جمهوری اسلامی در منطقه شود. حملات اسرائیل به مردم فلسطین محکوم است. اصفهانی و شریعتمداری هم دلشان مثل آخوندها بحال فلسطینی ها نمی سوزد و یک هدف مشخص را دنبال می کنند که هدفشان بدنام کردن مخالفان جدی حکومت است تحت مبارزه با آمریکا و اسرائیل.
۵۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : آتوسا بزرکمهر

عنوان : تعارض آزادیخواهی با دموکراسی خواهی
نوشته ناصر کاخساز را به اندیشه جویان توصیه می کنم.
----------------------------------------------------------------------

تعارض آزادیخواهی با دموکراسی خواهی
شیوه‌ی برخورد دموکراسی غربی با مسئله‌ی فلسطین اندیشه‌ی دموکراسی را بی اعتبار و بنیاد گرایی دینی را معتبر کرده است. این حقیقت که حماس یک نیروی ارتجاعی است نمی‌تواند خشونت بی مرز را علیه مردمی از بخت برگشته و مظلوم توجیه کند.( بقیه مطلب را در آدرس زیر مطالعه کنید)
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/۱۷۲۹۸/
---------------------------------------------------------------------
۵۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : ارژنگ اردوبادی

عنوان : یک روح اندر دو بدن
با خواندن مقاله آقای اصفهانی ناگاه احساس کردم کیهان تهران و مقاله حسین شریعت مداری را دارم میخوانم ! البته دستیابی به حقیقت جاده یکطرفه نمیباشد که مثل حاکمان خبیث و فاشیست بر ایران عکسی را نشان دهیم ولی بگوئیم اینطور مار را باید نوشت نه با قلم آنرا نوشت .
۵۹۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : بینام

عنوان : شعار
در مقاله میخوانیم:
نه! اسراییل در تهاجم جاری، با ملّت فلسطین، از خرد و کلان و پیر و جوان و زن و مرد و کوکان به دنیا آمده و به دنیا نیامده و جنین های در شکم مادران فلسطینی، و به طور خاص، ساکنان غزه می جنگد.؛

این حرف شعار است از نوع شعارهای آخوندی و مجاهدی و غیره برای تحریک جوانان و روی مین رفتن.

نه اسراییل دنبال کشتن زن و بچه ها و جنین در شکم است ، نه حماس مظهر آزادیخواهی و دموکرات منشی. اگر نویسنده مقاله و حماس فکر میکنند با ۴ تا موشک زدن و شعار، اسراییل نابود میشود، خوب حرفی نیست، ادامه دهند و ثمرات آنرا ببینند. ولی با این سیاستها و با طناب آخوند ها به چاه رفتن، خیر و برکتی نصیب فلسطینیان نمیکند . همانطوریکه درطی ۳۰ سال گذشته نصیب ملت انقلابی ایران نکرد.

تنها راه حل این بحران مذاکره بین طرفهای درگیر است بدون شعار و جار جنجال ، و آلت دست آخوندها شدن.

یک نکته ای را که نباید فراموش کرد این است که اسراییل و آمریکا حکم شمر و یزید معاصر را دارند و فحاشی به آنها بصورت یکی از ارکان تشیع در بین علمای حوزه نشین درآمده است. به این تفکر پر و بال بیشتری ندهید.
۵۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨۷       

    از : آزاده سپهری

عنوان : ببخشید، تصحیح
منظورم سه دهه بود و نه قرن!
۵۹۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷       

    از : آزاده سپهری

عنوان : دفاع از حماس و "نابودی" اسراییل
لحن نویسنده نسبت به کسانی که نظراتشان در رابطه با اسراییل و حماس متفاوت است، بسیار توهین آمیز است.
علاوه بر این ایشان در بسیاری بخشهای این نوشته بطور غیرمستقیم از حماس دفاع کرده و حتی حق موجودیت اسراییل را زیر سوال برده. با وجود اینگونه روشنفکران جای تعجب ندارد که نظام جمهوری اسلامی بعد از حدود سه قرن هنوز پابرجاست!
۵۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷