حمله ی هواداران عبدالله نوری به میرحسین موسوی


• به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبانی که پیش از این می‌کوشیدند با طرح نام خاتمی، دیگر گروه‌های اصلاح‌طلب مستقل را از کوشش و طرح کاندیداهای خود منصرف کنند، همین بازی را با میرحسین موسوی ادامه خواهند داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۵ دی ۱٣٨۷ -  ۱۴ ژانويه ۲۰۰۹


به دنبال اعلام حضور احتمالی میرحسین موسوی به عنوان یکی از دو کاندید اصلاح طلبان مشارکتی در انتخابات ریاست جمهوری آینده از سوی محمد خاتمی، سایت خرداد، که از کاندیداتوری عبدالله نوری حمایت می کند، میرحسین موسوی و جبهه ی مشارکت اسلامی را مورد انتقاد قرار داد:

پس از ماه‌ها کشمکش و شکل‌دهی یک پرو پاگاندای رسانه‌ای، سرانجام محمد خاتمی خبرهای چند روز گذشته را در دیدار با مردم ایلام تایید کرد و آشکارا گفت: «با احترام به همه کسانی که کاندیداتوری خود را اعلام کردند یا اعلام خواهند کرد، می‌گویم به یاری خداوند یک نفر از میان من و میرحسین موسوی نامزد خواهد شد.»
اعلام این خبر هم زمان با قوت یافتن دیدار محمد خاتمی با رهبری و رایزنی و کسب تکلیف درباره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری است.
رییس‌جمهور سابق ایران در هفته‌های گذشته چندین بار قصد دیدار با رهبر را داشته که این دیدار هربار به سببی به تاخیر افتاده و اکنون هواداران محمد خاتمی به روز چهارشنبه‌ی هفته‌ی جاری را چونان «روز تعیین سرنوشت» می‌داند.
در آستانه‌ی این دیدار اما احتمال کاندیداتوری میرحسین موسوی که پای "ثابت غایب" تمامی انتخابات‌های ریاست جمهوری ادوار ایران بوده، نیز قوت یافته است. هواداران میرحسین به تازگی می‌گویند که «او برخلاف همیشه این بار مایل به کاندیداتوری در انتخابات است» و البته این ادعایی است که هربار در آستانه‌ی هر انتخابات ریاست‌جمهوری شنیده می‌شود اما تا به امروز هرگز برآورده نشده است.
میرحسین موسوی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۶ کاندیدای نخست جبهه‌ی چپ اسلامی آن روزها بود که با وجود موافقت‌های نخستین در پی تماسی از سوی نهاد عالیه حاکمیت ایران، از شرکت در انتخابات منصرف شد تا جریان چپ در ناامیدی محمد خاتمی را برگزیند و بازی سیاست چنان پیش رود که او رییس‌جمهور نیز شود.
بار دیگر در سال ٨۴ دفتر میرحسین موسوی، قبله‌گاه جریان دچار گسست اصلاح‌طلبان میانه‌رو بود و در حالی که از ابتدا نیز روشن بود، او نخواهد آمد، این جریان با استفاده‌ی سیاسی از نام میرحسین کوشید تا بازی «آمدن و نیامدن» او را تا آخرین ساعت ثبت‌نام ادامه دهد.
اما اکنون، در یک ماه اخیر بار دیگر «میرحسین موسوی می‌آید» به تاکتیک تازه‌ی اردوگاهی بدل شده که پیش از این نیز وعده‌ی قطعی و حتمی داده بود که «محمد خاتمی می‌آید». وعده‌ای که هر روز بیش از روز گذشته رنگ می‌بازد و به این ترتیب به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبانی که پیش از این می‌کوشیدند با طرح نام خاتمی، دیگر گروه‌های اصلاح‌طلب مستقل را از کوشش و طرح کاندیداهای خود منصرف کنند، همین بازی را با میرحسین موسوی ادامه خواهند داد. با این وجود هم‌چنان نباید از نظر دور داشت که نتیجه‌ی گپ و گفت رییس‌جمهوری سابق ایران با رهبر جمهوری اسلامی در روز چهارشنبه، اگر که این دیدار سرانجام برگزار شود نیز می‌تواند بار دیگر تصمیم خاتمی را به آمدن تغییر دهد یا به نیامدن وی قطعیت بخشد.
اگر این قطعیت حاصل آید، میرحسین موسوی به نخستین گزینه‌ی اصلاح‌طلبان میانه‌رویی چون مشارکت و سازمان مجاهدین بدل خواهد شد اما این تازه آغاز زدودن هاله‌ای تیره از ابهام است که پیرامون میرحسین موسوی در گذر بیست سال پدیده آمده است.
گرچه که مردم ایران از دوران میرحسین موسوی خاطراتی خوشایند دارند اما رفتارهای چپ گرایانه‌ی او در اقتصاد یا گفتمان غرب‌ستیز موسوی مدت‌هاست که با چالشی جدی روبه‌رو شده و بدتر ماجرا این‌جاست که برای هیچ کس روشن نیست؛ هم‌چنان که ایران، جامعه‌ی ایران و گفتمان سیاسی ایران دگرگون شده آیا میرحسین موسوی هم تغییر کرده یا هم‌چنان گرفتار سپید و سیاه بینی‌های رایج دوران انقلاب است و دربند بیست سال پیش و گفتمان خیر و شر و شرق و غرب باقی مانده.
نخست‌وزیر دوران جنگ ایران که از پشتیبانی آیت‌الله خمینی نیز برخوردار بود، پس از آن دوران سکوت کامل اختیار کرده و به مدت بیست سال نه تنها تن به هیچ گفت‌وگویی با رسانه‌ها نداده که از هرگونه ورود به مسایل سیاسی روز پرهیز کرده است.
شاید بتوان در تمام این سال‌ها تنها به چند سخنرانی وی در انجمن فرهیختگان جوان یا دانشکده‌ی اقتصاد دانشگاه تهران و یا سخنرانی سال ٨۶ وی اشاره کرد که برمبنای آن نمی‌توان میان میرحسین موسوی دهه‌ی ٨۰ با میرحسین موسوی دهه‌ی ۶۰ تفاوتی قائل شد و این سخنرانی‌های انتشار نیافته نشان می‌داد که او هم‌چنان درگیر گفتمان «استکبار، امپریالیسم، غرب ستیزی و اقتصاد دولتی، تعاونی و روستایی» است.
به این ترتیب باید به انتظار نشست و دید؛ آیا کسانی که به دنبال دوختن قبای ریاست‌جمهوری اصلاح‌طلبانه بر تن چپ‌گرایی مخالف اقتصاد آزاد و لیبرالیسم اجتماعی هستند، آیا فکری به حال گفتمان او نیز می‌کنند و در برابر ده‌ها پرسش منتقدانه و اصلاح‌طلبانه پاسخی هم دارند.
سکوت بیست ساله‌ی موسوی که به تقویت شائبه‌های درباره‌ی دیدگاه‌های او و میزان نزدیکی و صلاحیتش در راهبری اصلاحات منتهی شده، در حقیقت مهم‌ترین مشکل جریان هوادار او خواهد بود چه، دست بر قضا همین جریان‌ها در برابر کاندیداتوری عبدالله نوری، از سکوت اعتراض‌آمیز و پنج‌ساله‌ی وی چون نقطه ضعفی باید می‌کردند و روشن نیست اکنون که آن‌ها به سراغ میرحسین موسوی می‌روند، بیست سال سکوت مطلق و گفتمان دهه‌ی شصتی وی را چگونه توجیه خواهند کرد.