روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۷ دی ۱٣٨۷ -
۱۶ ژانويه ۲۰۰۹
«چشمانداز» پنجمین انشعاب در اردوگاه اصولگرایان
دشواریای که اسرائیل با آن روبرو شده است
جنگ غزه موجب جوشش غیرتهای انسانی
روزنامه «اعتماد» در گزارشی با عنوان: «پنجمین انشعاب در اردوگاه اصولگرایان» نوشته است:
«باز هم یک انشعاب دیگر در اردوگاه اصولگرایان شکل گرفت تا اختلافات در میان جناح راست نمود بیشتری پیدا کند. «چشمانداز» عنوانی است که طیف جدیدی از اصولگرایان مجلس برای آغاز فعالیتهای انتخاباتی خود در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم آغاز کردند و به گفته نمایندگان مجلس حامیان محسن رضایی و برخی از اصولگرایان حامی قالیباف در حال راه اندازی آن هستند. فراکسیون اصولگرایان «رایحه خوش خدمت»، «پیشرفت و عدالت»، «تحول خواهان» و حال «چشم انداز» چهار فراکسیونی هستند که حاضر نشدند زیر سایه فراکسیون اصولگرایان فعالیت کنند و ترجیح دادند با انشعاب، این امکان را برای خود مهیا کنند تا بنا برمواضع طیف منتسب، سناریوهای مورد نظر را برای «عبور از احمدینژاد» در فضای مجلس هشتم اجرایی کنند. تشکیل فراکسیونی که گفته میشود به نوعی قرار است ادامهدهنده مسیر فراکسیون وفاق و کارآمدی مجلس هفتم باشد در حالی شکل میگیرد که پیش از این حامیان حدادعادل و چهرههایی مانند «احمد توکلی» و «الیاس نادران»، «جمعیت ایثارگران طیف تحول خواهان» را در همان ابتدای تشکیل مجلس هشتم شکل دادند. رایحه خوش خدمتیها هم که با عنوان حامیان احمدینژاد از همان ابتدای تشکیل فراکسیون اصولگرایان با این توجیه که تصمیمات لاریجانی و برخی از اعضای شورای مرکزی این فراکسیون در تضاد با منافع احمدینژاد است، اعلام انشقاق کردند.محمدرضا باهنر هم که گویا فضای فراکسیون اصولگرایان را برای اجرای برخی نظراتش تنگ میدید- با وجود مخالفتهایی که عقلای جناح راست داشتند- فراکسیون پیشرفت و عدالت را تشکیل داد؛ فراکسیونی که هرچند حتی با استقبال اصولگرایان مجلس هم روبهرو نشد و سبب شد باهنر با یک عقب نشینی اعلام کند چون نمیخواهد تعبیر انتخاباتی از اقداماتش شود تشکیل این فراکسیون را تا پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم به تاخیر میاندازد؛ هدفی که اگر باهنر به واقع به دنبال آن بود اعلام سریع این فراکسیون و حتی تشکیل جلسه این تشکیلات هم سوالبرانگیز است. اما فراکسیون «چشم انداز» که افرادی مانند کرمیراد- سردار دوران جنگ و از نزدیکان محسن رضایی- به همراه امیدوار رضایی- برادر محسن رضایی- در حال شکل دادن آن هستند و لیست عضوگیری را دیروز برای امضا به تک تک اصولگرایان میدادند؛ فراکسیونی است که نمود آن حکایت از آن دارد که باز هم اصولگرایانی هستند که قرار گرفتن در هیچ کدام از این چهار فراکسیون را برنمی تابند و درصدد ایجاد تشکیلات «جدیدتری» برآمدهاند. هرچند تمام این جریانها هیچ کدام قدرت «حداکثری» را در اختیار ندارند و تقسیم قدرت میان آنها سبب شده هر یک به تشکیلات ضعیفی تبدیل شوند که تاکنون نتوانستند در هیچ یک از تصمیم گیریهای جدی مجلس نقش تاثیرگذاری را برجا بگذارند. البته این انشقاقها هر یک نمودی از افزایش اختلافات در سطح وسیعتر در میان اردوگاه راست کشور دارد.در شرایطی که سناریوی «عبور از احمدی نژاد» این روزها در حال پررنگتر شدن است تا آنجا که طیفهایی مانند موتلفه- که تا چندی پیش در مخالفت با این موضوع فعالیت جدی داشتند- مجبور به اتخاذ موضع سکوت شده و ترجیح میدهند در شرایطی که نمیتوانند جلوی این موج را بگیرند حداقل به تسریع آن کمک نکنند. البته دلنگرانیهای اصولگرایان از این اختلافها تا آنجا شدت گرفته که فعالیتهای انتخاباتی اصلاحطلبان هم با تندترین موضعگیریها در میان آنها مواجه شده است. در مجلس هم چهرههای شاخص حامی دولت آنچنان از شنیدن پرسشهایی درباره اصلاحطلبان برآشفته میشدند که حتی با ادبیات نامناسب نسبت به احتمال کاندیداتوری موسوی موضع میگرفتند. به هرحال روزشمار نزدیکی به انتخابات خرداد ٨٨ همزمان با روزشمار افزایش شکاف در میان اردوگاه محافظه کاران به کار افتاده و در این میان «ریش سفیدان» راست سنتی هم از پیچیدن «نسخه وحدت» گویا عاجز شدند.»
رشتهها پنبه شد
دکتر عطاءالله مهاجرانی با عنوان: «شانزده روز و شانزده سال!» در روزنامه «اعتمادملی» نوشته است:
«شیمون پرز را «پدرخوانده» اسرائیل خواندهاند. نخستین پدرخوانده بنگوریون بود که پرز از زمان او و تحت اشراف او کارنامه سیاسیاش را آغاز کرد. شیمون پرز بهتازگی از نیروهای نظامی احتیاط ارتش اسرائیل که آماده یورش به غزه هستند بازدید کرد. مناسب است به همین نکته هم اشاره کنم که در اسرائیل مفهومی به نام ملت مستقل از ارتش وجود ندارد! که بتوان از دوستی با چنان ملت موهومی سخن گفت... سخن پرز این است: «ارتش اسرائیل در این شانزده روز به دستاوردی رسیده است که دیگران در شانزده سال هم به آن دسترسی پیدا نکردند.» این عبارت از سوی کسی که همه جوانب سخن را معمولا میسنجد، نشانه «دشواری»ای است که اسرائیل با آن رویارو شده است. پرز میخواهد بگوید که تا همینجا اسرائیل پیروز است.
اما مطلقا سخنی از کم و کیف پیروزی به میان نیامده است. علاوه بر آن تا به حال شیمون پرز و دیگر رهبران اسرائیلی از آینده دیگری سخن میگفتند. از خاورمیانهای دیگر که اسرائیل محور و مرکز آن است و همه باید بهعنوان یک نمونه آرمانی پیشرفت به اسرائیل نگاه کنند. نتانیاهو کتابی دارد به نام «جایی زیر آفتاب»؛ در این کتاب به صراحت نوشته است کشورهای منطقه بیایند تا اسرائیل صنعت و کشاورزی و نظام اداری و دانشگاه را به آنها یاد بدهد. شیمون پرز هم در «خاورمیانه جدید» سخن اصلیاش این است که نبرد اعراب و اسرائیل تمام شد و از این به بعد باید از اقتصاد صلح سخن گفت؛ اقتصادی که اسرائیل محور آن است. همان نقشی را که آمریکا در جهان دارد؛ اسرائیل در خاورمیانه خواهد داشت. کتاب «خاورمیانه جدید» پرز درست شانزده سال پیش منتشر شده است! در مقدمه نوشته است، وقتی در دیروقت شب ۲۰اگوست ۱۹۹٣ نفس راحتی کشیده بود، دو هیات اسرائیلی و فلسطینی به توافقنامه صلح رسیده بودند. ابوالعلا نماینده ساف لبخندی به پرز میزند و میگوید: این هدیه جشن تولد شما است! آن شب، شب تولد پرز بود. هفتادسالگی! آن رویای شانزده سال پیش در غزه به کابوس تمامی برای اسرائیل انجامید. این دیگر هدیه جشن تولد نیست، چیزی شبیه تشییع جنازه است. تشییع جنازه صلحی که اسرائیل و آمریکا شرایط آن را دیکته میکنند. همان که ادوارد سعید گفت: استسلام! خاورمیانه جدید پرز یک چیز است و جنگ با حماس چیز دیگر. در آن روزگار نشانی از حماس در ذهنیت پرز نبود. کار را تمام شده میدانست و هدیه تولد را هم گرفته بود. مانده بود سر دواندن فلسطینیها در مذاکراتی که هیچگاه پایانی ندارد. شیخ عبدالعزیز عوده میگفت: «بنیاسرائیل سر گاو با موسای کلیم چهل سال بحث میکردند. که چند ساله باشد و چه رنگی و چاق باشد یا لاغر و...حالا شما انتظار دارید سر فلسطین با عرفات مذاکره تمام شود؟» شیمون پرز در سخنرانیای که در «خانه گفتوگو» در لندن داشت، گفت: «مذاکرات صلح را با عرفات آغاز کردیم اما نمیتوانستیم با او ادامه دهیم.» زیرا دیگر نمیشد عرفات را سر کار گذاشت... و به عبارت دیگر عرفات شهید شد. عرفات یک شخص بود که اسرائیل گمان میکرد با حذف او دیگر مشکلی نخواهد داشت. اما یک جریان نیرومند ملی و گسترده و عمیق نهضت اسلامی در عرصه فلسطین درخشید.
همان ارتش افسانهای که ظرف شش روز سه کشور عرب را شکست داده بود، اکنون هجده روز است دارد با مردمی میجنگد که نه هواپیما دارند و نه تانک و نه ناوگان دریایی و نه میتوانند، با یک تلفن رئیسجمهور آمریکا را در حد یک سرجوخه اسرائیلی تحقیر کنند و عرق شرم بر پیشانی رایس بنشانند... آنچه در این شانزده سال اسرائیل رشته بود؛ در غزه پنبه شد. درست معکوس ادعای شیمون پرز اتفاق افتاد.»
نتایج مقاومت مردمی
روزنامه «کیهان» در سرمقاله دیروزش: «جوشش غیرتهای انسانی» نوشته است:
«اعتراف روزهای اخیر مقامات نظامی رژیم صهیونیستی مبنی بر عدم دستیابی به اهداف نبرد خونین غزه و شکست در این عملیات از زبان وزیرجنگ و رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل و همچنین موضع گیریهای سران سیاسی این رژیم که با گذشت هر روز از حمله نظامی به باریکه غزه و مواجه شدن با موج مقاومت مردمی و حملات پی درپی حماس در موشک باران شهرکهای صهیونیستی، اهداف این جنگ را کمرنگتر از گذشته وانمود کرده و نهایتاً به شکست خود اعتراف میکنند، در صدر اخبار نبرد غزه قرار گرفته است.
جنگ غزه به واسطه خوی ددمنشانه صهیونیستها، حملات چندجانبه از هوا و زمین و دریا، بکارگیری انواع سلاحهای جدید و مخربتر و حمله مستقیم به غیرنظامیان و زنان و کودکان آن هم در منطقهای که مردم پیش از شروع نبرد، ۱٨ ماه در محاصره کامل اقتصادی، مواد غذایی و دارویی و قطع برق و انرژی به سر برده بودند، تبدیل به یک فاجعه بزرگ انسانی شد. عدم حمایت از سوی دولت تشکیلات خودگردان فلسطین و سران کشورهای عربی و امکان پذیر نبودن امدادرسانی به مردم مظلوم غزه نیز مزید بر علت شده و به عمق فاجعه افزود.
جنگ غزه یک نسل کشی آشکار در آغاز سال جدید میلادی بود. تصاویر منتشر شده از اجساد کودکان بیگناه فلسطینی که زیر هجمه ناجوانمردانه دشمن غرق در خاک و خون شده بودند، دل هر انسان آزادهای را به درد آورد. اما این جنگ علیرغم تلخیها و چهره زشت و نفرت انگیز خود، دستاوردهایی به همراه داشت که هر کدام از آنها را میتوان یک پیروزی بزرگ و تاثیرگذار به شمار آورد. تاثیر جنگ غزه در «خیزشهای اجتماعی» در سراسر دنیا به ویژه کشورهای مسلمان و برانگیختن غیرت انسانی، اسلامی و عربی مردم جهان و منطقه از جمله آثار و دستاوردهای مهم این جنگ است.
به دنبال حمله ارتش اسرائیل غاصب به غزه، حماس یک فرصت تاریخی بدست آورد تا نقش خود را به عنوان قهرمان مقاومت علیه رژیم غاصب صهیونیستی تثبیت کرده و بر روی تودههای مردم و افکارعمومی دنیا حتی در کشورهای عربی که دولتهایشان اگر به حمایت علنی از اقدام وحشیانه اسرائیل علیه مردم بیپناه غزه نپرداختند، با سکوت خود در برابر این جنایات، مهر تایید بر آن زدند، تاثیر بسیاری بگذارد.
دولتهای عربی میانه رویی چون مصر، عربستان و اردن که راه برقراری صلح فلسطین را نه در «مقاومت» علیه ۶۰ سال اشغالگری که در خفت «مذاکره» میبینند و در جریان جنگ غزه به حمایت صریح از رژیم سفاک صهیونیستی پرداخته و گناه خونهای ریخته شده زنان و کودکان را گردن جنبش مقاومت حماس انداختند، نیز از سیل توفنده مردم کشورشان در حمایت از حماس و محکومیت جنایات اسرائیل بینصیب نماندند.۶۰ سال حاکمیت غاصبانه اسرائیل، ۶۰ سال حاکمیت زور و اسلحه بوده است. صهیونیستها در باور پریشان و معیوب خود گمان میکنند میتوان ایدئولوژی را با ضرب گلوله نابود کرد. شاید بر همین مبنا ارتش اسرائیل در سال ۲۰۰۶ ابتدا با شعار نابودی حزبالله لبنان وارد جنگ شد. پس از مدت کوتاهی ادعا کرد که میخواهد جنبش مقاومت حزبالله را قدری تخریب کند و بعد به خاطر ناتوانی در پیروزی بر آنان اعلام کرد قصد داشته از خطر حزبالله جلوگیری نماید و دست آخر پس از ٣٣ روز نبرد با پذیرش شکست مفتضحانه خود اسلحههایشان را غلاف کردند و راه خانه غصبیشان را پیش گرفتند.
رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و نبرد با نیروهای حماس نیز به نوعی در شرایطی مشابه جنگ با حزبالله لبنان، اعلام کرد که قصد نابودی ایدئولوژی و توان نظامی حماس را دارد، غافل از آنکه برای مقابله با آرمانهای آزادی بخش مردمی که چند نسل گلوی خود را زیر چکمه غاصبان میبیند، نیروی نظامی و تجهیزات تسلیحاتی کارایی ندارد چرا که خونهای ریخته شده نه تنها رزمندگان حماس را حذف نکرده بلکه باعث تقویت جنبش مردمی مقاومت و حمایت روزافزون مردم جهان از جبهه به ظاهر ضعیف آنان شده است.
به دنبال جنگ غزه موج حمایتهای مردمی از حماس و خیزشهای اجتماعی در سراسر دنیا بلند شد. صدها هزار نفر جمعیتی که یکصدا نابودی اسرائیل را فریاد میزدند در کشورهایی چون انگلیس، آلمان، مصر، اردن و عربستان به خیابانها آمدند و برخلاف حکومتهای وابستهشان خواستار توقف جنگ در غزه شدند.
در انگلیس جمعیتی بالغ بر صدهزار نفر در میدان ترافالگار لندن در حمایت از آرمانهای مردم فلسطین دست به تظاهرات زده و با پلیس درگیر شدند.
در ترکیه نیز به یکباره فضای عمومی این کشور علیه حملات اسرائیل به غزه بسیج شد. از مسئولین و مقامات این کشور گرفته تا مردم، نهادها و سندیکاها در اعتراض به رفتار غیرانسانی رژیم صهیونیستی با ایراد سخنرانی، برپایی تظاهرات و تجمع به محکومیت این رژیم پرداختند.
در مصر که مردم آن کشور حاکمان خود را شریک در جنایات غزه میدانستند، تظاهرات و اعتراضات گستردهتر از سایر کشورهای عربی بود. پلیس مصر بارها با تظاهرکنندگان برخورد کرده و سران اخوانالمسلمین را دستگیر و زندانی کرد تا شاید موج اعتراضات فروکش نماید، اما چنین نشد. در مقابل حتی برخی از سازمانهای عربی، قاهره را به گشایش گذرگاه رفح برای انتقال کمک به مردم غزه و اخراج سفیر اسرائیل از آن کشور فراخواندند و در این مورد تا آنجا پیش رفتند که یکی از کشورهای عربی، ورود مصریها به آن کشور را تا زمان انتقال کمکهایش به غزه، ممنوع اعلام کرد.در اردن نیز روزی نیست که دامنه اعتراضات به خیابانها کشیده نشده و پرچم آمریکا و اسرائیل آتش زده نشود. عربستان هم که سابقه این قبیل اعتراضات مردمی را چندان نداشت ضمن اعلام ممنوعیت تظاهرات خیابانی دست به دامن مفتیها شد تا فتوای حرمت اینگونه اجتماعات را صادرکنند!
یکی از نتایج مقاومت مردمی حماس در نبرد نابرابر غزه آن است که کشورهای سرسپرده عربی حالا در هراساند تا مبادا موج اعتراضات مردمی به جریانهای مقاومتی چون حزبالله و حماس تبدیل شده و ساختار حکومتی و قدرت آنان را متزلزل سازد. بدون تردید در آینده امتداد و گسترش خیزشهای مردمی برای دولتهای عربی که ماموریتی جز اجرای سیاستهای دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی ندارند، خطرساز خواهد شد.
پیداست که حجم اعتراضات مردمی در کشورهای اروپایی، آمریکای لاتین، آمریکا، کشورهای عربی و آسیایی، رژیم صهیونیستی را به مرز بحران رسانده است.آنچه از وضعیت افکارعمومی در سطح جهان برمیآید این است که رژیم غاصب اسرائیل و حامی همیشگی آن-آمریکا - وضعیت بسیار بدی در مقابل افکارعمومی بین المللی دارند.
خیزشهای مردمی در سطح جهان نه تنها رژیم صهیونیستی و حکام عرب بلکه کشورهای غربی را نیز دچار بحران داخلی بیشتری کرده است. آمریکا و اروپا که در تب بحران اقتصادی میسوزند، حال دچار بحران سیاسی و اجتماعی نیز شده اند. مردم، سران کشورهای خود را به خاطر وابستگی به رژیم کودک کشی که از هیچ جنایتی در برابر انسانهای بیدفاع و تنها فروگذار نمیکند، بازخواست میکنند و مشروعیت - البته نداشته- اسرائیل غاصب را زیر سوال بردهاند.
اکنون انقلاب اسلامی ایران، درس آموز مکتب مقاومت و ایستادگی ملتهای مظلوم در برابر ظالمان شده، کسانی که از ستم ستمگران به ستوه آمده و با تاسی به الگوی پرافتخار انقلاب اسلامی و با ایمان به آرمانهای رهاییبخش به مقاومت و ایستادگی رو آوردهاند.
این روزها خون به جوش آمده ملتهایی که به حمایت از حماس و آرمان فلسطین و در محکومیت جنایات ارتش اسرائیل در جنگ غزه، مشتهای خود را گره میزنند، بوی زیتون دارد. آفتاب پیروزی از افق خیزشهای مردمی ملتهای آزاده جهان طلوع کرده است.»
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|