آغاز بکار اوباما و چالش های پیش روی او


قویدل



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲ بهمن ۱٣٨۷ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۰۹


سرانجام رقابت ماراتنی انتخابات امریکا بپایان رسید، باراک اوباما پیروز این رقابت طولانی اعلام شد و بدین ترتیب سکان امریکا بدست چهل و چهارمین رئیس جمهور منتخب مردم امریکا سپرده شد. عکس العملها نسبت به نتیجه این انتخابات چنان وسیع بود که گویی دنیا در حال تجربه کردن ظهور ناجی جدید بشریت در قرن ۲۱ میباشد. اغراق نخواهد بود که اگر گفته شود که نه تنها اکثریت مردم امریکا بارقه امید در دلشان روشن گشت بلکه بخش بزرگی از مردم جهان نیز همراه امریکائیان از این انتخاب به وجد و هیجان آمده و پیروزی باراک اوباما را چون پیروزی خودشان جشن گرفتند. در این خصوص کمی بعدتر دلیل این شعف و شادی بینظیر جهانی را توضیح خواهم داد .
در مدتی کوتاه از یک فرد گمنام تا تبدل شدن به محبوب ترین فرد امریکا و جهان و قرار گرفتن در پست ریاست جمهوری امریکا از شگفتی های این دوره انتخابات بود در حالی که اسلاف سابق او بنوعی دارای اسم و رسم و اتیکت خاصی و از همه مهمتر سفید پوست بودند که او فاقد آن بود. باور کردن پیروزی او چنان ناباورانه و غیر ممکن بنطر میرسید که حتی عده ای شرکت او در انتخابات را بازی و تاکتیک از پیش تعیین شده قلمداد میکردند و از همین سبب هم ناخودآگاه پرسشهایی مطرح میشوند مثلا اینکه آیا دستگاه سیاسی آمریکا قصد رهایی از بحرانها و باطلاق های متعدد ایجاد شده را دارد؟ و یا اینکه آیا با جلو انداختن باراک اوباما قصد تخلیه انرژی و مخالفتهای درونی جامعه خود را برنامه ریزی کرده اند؟ آیا قصد بازسازی وجهه خراب شده آمریکا در جامعه جهانی را دارند؟ و سئوالاتی از این قبیل .. لازم است اشاره شود که مگانیسم انتخابات در آمریکا نه بر اساس اراده شخصیتها و افراد بلکه با محوریت احزاب اصلی آن که دموکرات و جمهوریخواه هستند رقم میخورد که معروف به کبوترها و بازها هستند.
تنظیم سیاستهای کلان آمریکا نیز تابع سیستم حاکم و احزاب برآمده از آن سیستم میباشد بنابراین توقع اینکه فرد انتخاب شده بدون اذن سازمان سیاسی خود بتواند دست به تغییرات عمیق و اساسی خارج از چارچوپ برنامه حزب خود بزند بعید بنظر میرسد. بعبارت دیگر افراد و شخصیتها عموما بخشی از اجزا و عناصر سیستم سیاسی آن محسوب میشوند و خارج از چارچوپ مورد نظر فاقد هرگونه امکانی برای قدرنمایی هستند. جابجایی قدرت را هم میتوان از همین منظر مد نظر داشت.
اما علیرغم نکات بالا انتخابات اخیر امریکا خلاف دفعات پیشین و روند سنتی آن، هیچ شباهتی به دوره های قبلی نداشت و این دقیقا با شخص باراک اوما ارتباط مستقیم داشت و علاوه بر آن بحرانهای متعددی که گریبانگیر امریکا شده است نیز در این تمایز دخیل هستند. هر چند آقای اوباما قادر نخواهد بود نقش سوپرمن تغییرات اساسی و عمیقی را ایفا کند و آرزوهای دیرین هواداران خود را تحقق بخشد اما او در حال حاضر مدنی ترین فرم اصلاحات توده ها را نمایندگی میکند. اینکه او دارای چنین توانی هست یا نه؟ حدس و گمان آن از هم اکنون چندان هم سخت نیست.
واقعیت اینست که بشریت از هرچه که او را تحت عنوان راه حل احاطه کرد است خسته شده است آنچه که سیستم کنونی تحت عناوین گوناگون برای رهایی او از اسارت بشارت داده است به بن بست خورده اند. نه ادیان با ادعای قوانین الهی خود و نه مکاتب گوناگون با وعده های علمی خود توانستند چشم انداز عملی پیش پای انسان قرار دهند. آنچه که پیش چشمان و حافظه تاریخی بشریت حک شده است یک اصل است، اصلی که روز به روز خود را هرچه بیشتر با قدرت تمام برتمام جهان انسان مسلط میسازند و این چیزی نیست جز سرمایه و انباشت هر چه بیشتر آن به هر بهایی، تکرار میکنم به هر بهایی. امروز میرود که محور و انگیزه تمام رفتارها تحت تاثیر این عنصر ویرانگر قرار گیرد. اسارت، بخشی از رفتار رشد نیافته ی انسان کنونی میباشد و سرمایه ابزار کلیدی این اسارت در زمان حاضر میباشد و همه اینها نهایتا پاسخگویی به ارضا و اثبات برتری خویشتن میباشد که به لذت بدوی صاحبان آن می انجامد. آنچه که در این میان به عنصری بی مقدار تبدیل گشته و موجودیت او در سایه قرار گرفته، انسان است .
در این میان البته فاکتور اردوی بینوایان و سیاه پوستان را که در آخرین رده بندی هرمی این سیستم جای میگیرد نمیتوان نادیده گرفت. بنابراین اگر گفته شود که بشریت در جستجوی نجات دهنده ای میباشد نجات دهنده ای که هیچ شباهتی به تاکنونی ها نداشته باشد قابل درک میباشد. اوباما عمدا و یا تصادفا بر این موج جهانی برخورد و بزودی عیان خواهد شد که حتی اگر در اراده او برای تحولات شک نکنیم او قادر نخواهد شد این سیستم پیچیده جهانی را دگرگون سازد. اما لازم است بیاد داشته باشیم که بشریت و بخشی از مردم امریکا در تاریخ خود صفحه ای را رقم زدند که حداقل آن سرآغاز تکان افکار رسوبی و پی ریزی فرهنگ جدیدی خواهد بود تا زمینه لازم برای تغییرات بعدی مهیا گردد.
در اینجا لازم میدانم تا نگاهی به شعارهای انتخاباتی باراک اوباما انداخته شود تا روشن شود دلیل استبال توده های مردم از او در چه چیزی نهفته بود. اوباما با انگشت گذاشتن به اساسی ترین خواسته های مردم، مرتب تکرار میکرد: زمان تغییر فرا رسیده است، تغییرات به امریکا رسیده است، همه چیز بخاطر شما و برای شماست، اگر شما اراده کنید ما اوضاع را تغییر خواهیم داد... و از این قبیل شعارها که نوید بخش آمال توده هاست. از سوی دیگر پایان جنگ در عراق و حل بحرانهای دیگر را وعده میداد که هر کدام طرفدارانی داشت. حتی تنها این شعارها رمز پیروزی او نبودند، بلکه سیاهپوستان و دیگر رنگین پوستان که خود را برابر حقوق نمیدانند و تبعیض نژادی را مانع بهره یکسان از امکانات موجود می پندارند با حمایت یکپارچه خود از آقای اوباما، فردی که چهره ای مشابه و رنگی همانند آنان داشت، توازن را به نفع او برهم زدند و بدین ترتیب سمبولیک هم شده آخرین سنگ دیوار جدایی نژادی را از سر راه برداشتند تا صاحب فرهنگی جدید گردند و این دست کمی از یک انقلاب نداشت انقلابی که از بدو پیدایش آمریکا، آرزوی بخش بزرگی از توده های ستم دیده بود .
باراک اوباما در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی امریکا با مشکلات عدیده ای مواجه میباشد که اهم آن عدالت اجتماعی، بیمه درمانی، جنگ، مسئله اتمی ایران، بحران مالی، امنیت ملی، محیط زیست، روابط بین المللی و سرانجام مسئله اسرائیل و اعراب میباشند که حل این مشکلات به زمان نیاز دارد. اما برای محک زدن اوباما بعنوان یک انسان ناظر، حداقلی توقعی که از او میتوان داشت اینست که در اولین فرصت بیمه درمانی رایگان را برای تمام شهروندان امریکا قانونی سازد و برای یک ایرانی نیز نوع برخورد آقای اوباما در مواجه با نقض حقوق بشر و ناقضان آن در ایران معیار قضاوت خواهد بود.