روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۴ بهمن ۱٣٨۷ -  ۲٣ ژانويه ۲۰۰۹


روزنامه «جام جم» با عنوان: «فرصت‌ها می‌گذرند» نوشته است:‌ «حتما شما هم این روزها خبرهایی را که حاکی از رسیدن موج دوم اثرات بحران اقتصادی جهان به ایران است، شنیده‌اید و شاید نگرانید که این موج دامن شما را بگیرد یا نه، اما نکته‌ای که در این برهه اهمیت می‌یابد، سرعت عمل مسوولان برای سیاستگذاری و ارائه راهکارهای مناسب جهت عبور از این دوره گذار است که به نظر می‌رسد به کندی در حال انجام است. البته این به آن مفهوم نیست که دولت دست روی دست گذاشته و تاکنون کاری در رابطه با بحران انجام نداده است.
به هر حال تشکیل کارگروه تخصصی ارزیابی بحران با حضور وزرا زمینه پرداختن به مساله بحران را از زاویه دید هر دستگاهی فراهم آورده تا بتوانند به نتایج هماهنگی برسند. با این‌که در این نشست‌ها به راهکارهایی برای حمایت از بخش تولید و شرکت‌های بورس و همچنین راهکارهای جبران کاهش درآمدهای نفتی دست یافته‌اند، اما نمایندگان بخش خصوصی هنوز از این‌که دولت بسته سیاستی مشخصی ارائه نکرده است، نگرانند.
به گفته تحلیلگران، بحران مالی اخیر می‌تواند از طریق تاثیر کاهش قیمت جهانی نفت بر کاهش ذخایر بین‌المللی ایران، افزایش کسری بودجه عمومی در سال آینده و کاهش شاخص سهام بورس اوراق بهادار ایران، اقتصاد کشورمان را تحت‌تاثیر قرار دهد، به‌طوری‌که پیش‌بینی می‌شود صادرات نفت و گاز در سال آینده به ٣۰ میلیارد دلار کاهش یابد. همچنین با کاهش سرمایه‌گذاری‌ها و اشتغال پیش‌بینی می‌شود، نیروی انسانی شاغل با ریزش مواجه شود. به‌عبارتی کمبود نقدینگی، نبود تقاضای کافی برای محصولات تولید شده، بالا بودن هزینه‌های تولید در کنار افزایش رقابت‌ جهانی، تولید کنندگان و صادرکنندگان را تحت فشار قرار خواهد داد.
در کنار جنبه‌های منفی که مطرح می‌شود، عده‌ای از کارشناسان بحران اخیر را فرصتی می‌دانند تا سرمایه‌هایی که نسبت به بازارهای مالی کشورهای توسعه‌یافته بی‌اعتماد شده‌اند به سمت کشورهای در حال توسعه‌ای که هنوز بازارهای مالی آنها در تار و پود اقتصاد جهانی گره نخورده و در آنها ضمانت‌های کافی برای حفظ اصل سپرده‌های مردم در بانک‌ها تعهد شده گسیل شود، اما تحقق این امر نیازمند آن است که مسئولان کشور زمان را برای فراهم‌آوردن بسترهای لازم اطمینان‌بخش از دست ندهند و از سوی دیگر با حمایت‌های لازم از فعالان بخش خصوصی ادامه حیات آنها را در چنین شرایطی فراهم سازند، ‌اما فرصت تا چه زمانی باقی است؟ به گفته کارشناسان تا زمان پایان دوره بحران وقت داریم تا از این فرصت‌ها به نفع اقتصاد کشورمان بهره ببریم.
برخی از موسسات و تحلیلگران از جمله صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده‌اند که پایان دوره رکود ایجاد شده ناشی از بحران مالی و اقتصاد جهان تا پایان سال ۲۰۰۹ است و برخی آن را تا پایان سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ پیش‌بینی کرده‌اند. بنابراین فرصتی نمانده است و اگر دولت بتواند از توانمندی‌های بخش خصوصی با تضمین‌ها و حمایت‌هایی که مدنظر آنهاست استفاده کند و سرمایه‌های هموطنان مقیم خارج از کشور را به داخل جذب کند، می‌تواند کشتی اقتصاد ایران را به سلامت از توفان بحران به ساحل برساند.»

آلاینده‌ها و هوای تهران
روزنامه «همشهری» که از سوی شهرداری تهران منتشر می‌شود در گزارشی از آلودگی هوای تهران با عنوان: «مرگ سالانه ۴ هزار تهرانی به دلیل آلودگی هوا» نوشته است: «روزانه ٨۰۰ گرم جرم انواع آلاینده‌ها، سهم هر شهروند تهرانی از آلودگی هواست که‏ وارد ریه او می‌شود.
محمد هادی حیدرزاده، مشاور شهردار تهران در امور محیط‌زیست، دیروز در دومین جلسه بررسی پرونده آلودگی هوای تهران، اضافه کرد: آلودگی هوا در تهران به وضعیت بحران رسیده است و آمار روزهای سالم با استانداردها بسیار فاصله دارد.
حیدرزاده خاطر نشان کرد: موضوع آلودگی هوا، فرماندهی واحد، مقتدر و کارآمد می‌خواهد و مردم در اجرای قانون تشنه اقتدارند.
همچنین در این مراسم، شفیع‌پور، استاد دانشگاه نیز با بیان اینکه از زمان تدوین بیانیه تهران در مورد هوای پاک در سال ۷۲، ۱۵ سال گذشته است و هم‌اکنون به مرحله‏ بحران رسیده ایم، افزود: هیچ ندانسته‌ای در مورد آلودگی هوا وجود ندارد و اقدامات مختلفی در این زمینه انجام شده است.وی افزود: براساس آمار ٣سال گذشته، ٨۹ درصد‏ آلودگی هوای تهران مربوط به منابع متحرک است و سالانه ۴ هزار مرگ زود هنگام در ‎تهران به‌دلیل آلودگی هوا داریم.
شفیع‌پور با انتقاد از اینکه اولویت‌ها را کنار گذاشته و دچار روزمرگی شده‌ایم، خاطرنشان کرد: کار را باید به اهلش سپرد که انگیزه زندگی دارد، انگیزه حل مشکل دارد و مسئولیت پذیر بوده و متخصصان علمی را در کنار خود به کار می‌گیرد و به جای اینکه کمیته‌ای را هبه کنیم باید به‌دنبال رفع مشکل باشیم.
در این مراسم، یوسف رشیدی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران نیز با اشاره به اینکه امسال و تا به امروز ۵٨روز آلودگی هوا از حد استاندارد بیشتر بود، افزود: ‎این در حالی است که در سال گذشته، ۱۵روز هوای آلوده در تهران داشتیم.
وی با بیان اینکه خودرو ساز، متولی خودرو از زمان تولد تا مرگ است، تصریح کرد: در بحث عدد اکتان، استفاده از بنزین بدون سرب تاکید شده است، درصورتی که اگر خودرویی که باید از بنزین سوپر استفاده کند، از بنزین بدون سرب استفاده کند، ۴۰درصد موجب آلودگی هوا می‌شود.»

سقوط ۲۲
روزنامه «کیهان» با عنوان: «سقوط ۲۲» نوشته است: «با قبول شکست و اعلام آتش بس از سوی رژیم صهیونیستی، جنگ غزه پایان گرفت و رزمندگان حماس و جنبش مقاومت مردمی غزه پیروز میدان این جنگ نابرابر شدند. شاید بزرگترین دستاوردی که این نبرد برای اسرائیل غاصب به همراه داشت، شمار تلفاتی بود که در نوار غزه برجای گذاشت! مضافا اینکه آبروی ـ نداشته ـ خود را در قتل عام زنان و کودکان فلسطینی آن هم با بکارگیری بمب‌های فسفری که جزو سلاحهای ممنوعه بین‌المللی است نزد افکار عمومی جهان بر باد داد و این گونه بود که پرده از جنایات رژیم کودک کش صهیونیستی کنار رفت و بهانه‌های آغازین آنان را برای حمله به غزه بر دایره یک رسوایی بزرگ ریخت. امروز ایهود اولمرت، لیونی و باراک از منفورترین جنایتکاران جنگی قرن بیست‌ویکم به شمار می‌آیند و خواست سراسری مردم دنیا محاکمه و مجازات آنان است.
با این شکست که دومین شکست بزرگ رژیم صهیونیستی پس از جنگ ٣٣روزه است، اسرائیل بایستی این حقیقت را درک کرده باشد که در برابر آرمان‌های آزادیبخش فلسطین، هرگز نخواهد توانست خواسته‌های تجاوزگرانه خود را به مردمی که ۶۰سال مقاومت و رهایی سرزمین مادری‌شان، راه و ایده زندگی آنان شده، تحمیل کند.
اسرائیلی‌ها با ذهن علیل خود گمان می‌کردند که حماس ضعیف‌ترین جبهه مقاومت است و می‌توان آن را پس از ۱٨ماه محاصره به راحتی درهم شکست و از این طریق دولت مردمی و قانونی فلسطین را سرنگون و به تمام جبهه مقاومت و انتفاضه این سرزمین ضربه زد. هدف اصلی آنان از حمله به غزه سرنگونی حماس بود. برای این کار قاعدتا ارتش اسرائیل می‌بایست اردوگاه جبالیا و شهر غزه را اشغال می‌کرد و بر گذرگاه‌ها و محور فیلادلفیا تسلط می‌یافت تا حماس را تحت فشار قرار دهد. رژیم صهیونیستی برای این منظور دامنه حملات هوایی خود را گسترده کرده و با استفاده از بمب‌های چندتنی و مخرب اهداف خود را مورد حمله قرار داد و پس از آن با اعزام نیروهای پیاده و زره پوش عملیات زمینی خود را در منطقه آغاز کرد. اما با تمامی این اوصاف نابودی حماس تحقق نیافت.
«آویگدور لیبرمن» وزیر تهدیدات راهبردی رژیم اشغالگر قدس و رئیس حزب تندرو و راستگرای «اسرائیل؛ خانه ما» در گفت وگو با روزنامه صهیونیستی هاآرتص به این موضوع اعتراف می‌کند؛ «ارتش اسرائیل نتوانست در حمله به غزه پیروز میدان شود و هیچ دستاوردی از جنگ برایش حاصل نشد. البته من از اینکه نتوانستیم به اهداف خود برسیم تعجب نمی‌کنم! چرا که نتیجه این جنگ شبیه جنگ ٣٣روزه با حزب‌الله لبنان بود. به دنبال آتش‌بس همه این سوال را می‌پرسند که چگونه قوی‌ترین ارتش جهان(!) نتوانست بر ۱۲هزار نیروی جنگجوی فلسطینی غلبه کند. این موضوع به قدرت بازدارندگی اسرائیل لطمه جدی وارد می‌کند.»
برای تبیین موضوع این چند گزاره را بخوانید؛
۱ـ حمله به غزه به جای آنکه حماس را سرنگون کند، قدرت منطقه ای مهم و بزرگتری به این جنبش مردمی بخشید. حالا دیگر مردم فلسطین انتظار سقوط دولت غیرقانونی تشکیلات خودگردان محمود عباس در رام‌الله را می‌کشند؛ کسی که متحد با رژیم صهیونیستی، از یک سو دنبال طرح صلح(!) بوده و از سوی دیگر در صف مشوقان اسرائیل در قبال فجایع غزه سکوت اختیار می‌کند و حماس را مقصر خون کودکان فلسطینی می‌خواند! با سرنگونی محمود عباس، اسرائیل اصلی‌ترین مهره فلسطینی خود را در مقابله با جنبش‌های مردمی و انتفاضه از دست خواهد داد.
۲ـ قطعا در سال ۲۰۰۹ حماس به حزب‌الله پیشرفته دیگری تبدیل شده که قادر خواهد بود موشک‌های خود را تا تل آویو، کریات و برج‌های عزرائیلی شلیک کند. این موضوع یهودیان شهرک نشین را با هراس جدی مواجه کرده و به سیر مهاجرت منفی در سرزمین‌های اشغالی دامن زده است.
٣ـ وقوع انتفاضه‌ای که به زندگی عاریتی و حیات نامشروع رژیم صهیونیستی پایان دهد در آینده ای نه چندان دور بسیار جدی است به گونه ای که اعراب حاضر در اسرائیل نیز به کمک مبارزان فلسطینی عملیات ضداسرائیلی انجام می‌دهند. «انقلاب چاقو» پدیده‌ای است که در روند مبارزات مردم این سرزمین و انتفاضه الاقصی در سرزمین‌های اشغالی آغاز شده است. مسلمانان عرب، دشنه‌های کینه خود را در خیابانها و کوچه‌های مناطقی که یهودیان و اعراب در کنار هم زندگی می‌کنند در سینه صهیونیست‌ها فرو کرده و آرام از محل دور می‌شوند. این روش به خاطر کاهش پیامدهای آن در مقایسه با عملیات انتحاری، سران رژیم اسرائیل را غافلگیر و مستاصل کرده است. پیروزی مقاومت اسلامی فلسطین موجب آبیاری بذر مقاومت در کرانه باختری و سرزمین‌های اشغالی شده و این کار عرصه را برای غاصبان تنگ تر می‌کند.
۴ـ ناامیدی بزرگ اعراب منطقه به خاطر شکست اسرائیل کاملا مشهود است. حمایت و پشتیبانی برخی سران عرب از رژیم کودک کش در طول جنگ و تلاش آنان در راستای اعمال فشار بر مقاومت و دادن فرصت لازم به دشمن، اعراب را در ابتدای نبرد غزه بر آن داشت تا از اسرائیل بخواهند در اجرای عملیاتش عجله به خرج دهد و اشتباهات جنگ ٣٣روزه را تکرار نکند. اما مقاومت و ایمان ملت فلسطین و حمایت گسترده مردم کشورهای منطقه از حماس و در نهایت تکرار شکست اسرائیل، سران خائن عرب را ناامید کرد. اکنون رژیم غاصب صهیونیستی مغلوب مقاومت حماس و مردم غزه شده و افتضاح به بار آمده طبعا نمی‌تواند برای اسرائیلی‌ها خوشایند باشد چرا که وجهه این رژیم را نزد افکار عمومی خرابتر از گذشته می‌کند.
این گزاره‌ها همگی نشانه افول «قدرت بازدارندگی» رژیم بی‌ریشه و هرزی است که برای نجات جان خود و استمرار حیات بی‌مقدارش دست و پای بی‌حاصل می‌زند. رژیم کودک‌کش در جنگ ۲۲ روزه در سراشیبی تندتری از سقوط قرار گرفت.
اما اکنون پس از جنایات غزه و وحشیگری ارتش اسرائیل و شکست رژیم اشغالگر قدس نوبت محاکمه صهیونیست‌ها فرا رسیده است. این کار شاید میخ دیگری بر تابوت کسی باشد که خیلی پیشتر از اینها مرده است. در کنار مردم جهان، بسیاری از نهادهای بین‌المللی نیز خواستار مجازات سران رژیم کودک کش به عنوان جنایتکار جنگی شده‌اند. یکی از موضوعاتی که در اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری (لاهه) قابلیت پیگیری دارد «نسل کشی» است. محاصره دارویی و غذایی، بمباران مناطق مسکونی و صدها زن و کودک شهید فلسطینی مصداق بارز این بند هستند.
موضوع دیگر «جنایات جنگی» است. بکارگیری سلاح‌ها و بمب‌های فسفری نقض کنوانسیون ژنو است. همچنین بمباران اماکنی چون بیمارستان، مراکز امدادی، مدارس و مراکز مذهبی نیز ذیل جنایت جنگی تعریف می‌شوند. در کنوانسیون ژنو تاکید شده که حتی اگر حمله ای با قصد مقابله با نظامیان صورت گیرد بایستی هیچ غیرنظامی در آن قربانی نشود. این در حالی است که ارتش صهیونیستی به دفعات و عمدا مناطق غیرنظامی و مسکونی غزه را مورد بمباران و آماج حملات خود قرار داد.
به هرحال مردم فلسطین، بازماندگان حوادث خونبار غزه و در گستره عام، مردم جهان خواهان محاکمه سران رژیم کودک‌کش در یک دادگاه بین‌المللی جنگی هستند تا شاید قدری از آلام مادران فلسطین کاسته شود. روزنامه هاآرتص به نقل از یک وزیر اسرائیلی که خواست نامش فاش نشود، می‌نویسد: «زمانی که میزان خسارت در نوار غزه برای دنیا مشخص شد، من تصور می‌کنم که دیگر برای تفریح به آمستردام سفر نخواهم کرد، بلکه فقط برای حضور در برابر دادگاه بین‌المللی به آمستردام خواهم رفت.»
اتفاق دیگری که در جنگ ۲۲روزه افتاد اینکه بار دیگر چهره کریه لیبرال دموکراسی به نمایش درآمد. لیونی، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی، در روزهای آغازین حمله، صحبت از جنگ ارزشها و جنگ دنیای لیبرال با تروریست‌ها به میان آورد. صهیونیست‌ها به خوبی نشان دادند که ارزشهای لیبرال چقدر پست، وحشی و غیرانسانی اند و در مقابل ارزشهایی که برخاسته از ایمان الهی باشند چگونه استوار و پابرجا بوده و در نهایت پیروز خواهند شد.
این پیروزی تنها متعلق به فلسطین نیست بلکه متعلق به همه کسانی است که در جای جای دنیا از فلسطین و آرمان‌های ملت آن حمایت کرده، به خیابانها آمده و علیه اشغالگری شعار دادند. اسرائیل اگر عاقل باشد نقطه زوال و هزیمت خود را در مقاومت مردمی حماس، انتفاضه فلسطین و مشت‌های گره شده مردم جهان علیه خود، می‌بیند. انتفاضه بزرگ شروع شده و سقوط آخر نزدیک است.»

ستاره‌ای خاص
دکتر عطاءالله مهاجرانی با عنوان: «غوغای عام و ستاره خاص» در روزنامه «اعتماد ملی» نوشته است: «زمان ناقد بصیری‌ست! شاید از همین روست که تاریخ‌نگاران باور دارند تا از حادثه‌ای دست کم دو نسل سپری نشود، به دشواری می‌توان درباره آن درست و دقیق نوشت.
درباره اشخاص شاید اندکی آسانتر باشد، به گمانم می‌توان اشخاص را به دو گروه تقسیم کرد؛ مرادمان اشخاصی است که در زندگی اجتماعی و سیاسی نقش داشته‌اند پس از گذار سالها برخی چهره‌ها از آنچه از آنها نموده می‌شد، فاصله می‌گیرند؛ غبارها زدوده می‌شود و خدشه‌ها محو و چهره آنان روز به روز روشن‌تر و درخشنده‌تر و جذاب‌تر می‌شود.
چهره‌هایی هم هستند و بوده‌اند که گذر زمانه آنها را تاریک و تیره می‌کند؛ شاید تاریخ از آنانی که به داوری تاریخ اعتقاد ندارند، به شیوه خود انتقام می‌گیرد.
مهندس بازرگان از زمره گروه نخست است. در ۱۴ سالی که از درگذشت او می‌گذرد، هر سالی که گذشت سیمای بازرگان روشن‌تر و درخشان‌تر شد، اکنون در جمع‌های دوستانه هر گاه نام او به میان می‌آید، دریغ بر زبانها شعله می‌کشد، چه گوهری را داشتیم و قدرش را ندانستیم و حتی آزارش دادیم و او با چشم‌هایی مهربان صبور و خاموش نگاه کرد.
مهندس بازرگان از زمره آنانی بود که گناهش دیدن افقی بود که دیگران آن افق را نمی‌دیدند. چنین انسانهایی در روزگار التهاب هر انقلابی تنها می‌مانند، آنها از سطح و افق روزگار خود فراترند و باید عذاب بچشن و آزار ببینند.
گه دهری و گه کافر و ملحد باشد
گه دشمن خلق و فتنه‌پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که زعصر خود فراتر باشد.
شاید هم این افراد به تعبیر امام علی علیه‌السلام میوه‌های نارس زمانه خویشند که نمی‌توان از چنان میوه‌ای نابهنگام بهره برد، چیننده میوه در زمان نامناسب، مثل کشاورزی‌ست که زمین ندارد.»
اما زمان که گذشت آن میوه‌ها در ذهن جامعه می‌پرورند و می‌رسند و حسرتی ماندگار در ذهنیت جامعه بر جای می‌ماند، مثل حسرت ما وقتی نام مهندس بازرگان را می‌شنویم و به یاد می‌آوریم که در غوغای عام او ستاره‌ای خاص بود.»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی