دیکتاتورها بشنوند! - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : محمد رضا رقابی

عنوان : چنین مباد
گردانندگان محترم سایت با تآسف فراوان و بدون توجه به اصول،پاسخ مرا به تعبیرات آقای محمد رضا رقابی حذف میکنید. اجازه ندهید که تحزب گرائی مشترکتان که باحتمال بسیار با اشارات واقعی اینجانب بر علیه آن بوده باعث عدم روشن شدن امور مطروحه بشود که در رابطه با مسائل خانوادگی اینگونه نا عادلانه مطرح گردد...فی المثل اینکه من اطلاع واثق دارم که اسم کوچک ایشان با اجازه والدینشان از پدرم بوده و مراتب را باین ترتیب یک جانبه درج میفرمائید... و این خلاف مروت و جوانمردی نیست !؟ و ایا این موردِ خردو حقیر نشانه ونمونه طرز برداشتها ی شما رادر مسائل و مراتب بسیار بزرگتر، زیر سئوال نمیبرد !؟...
با کمترین امعان نظر به مراتب ونظرات مطرح شده از سوی اینجانب در مقالات متعدد درج شده از سوی مفسرین محترم صداقت مرا در می یابید .
آیا فکر نمیکنید همین جانبداری ها و بیعدالتی هاست که افرادی مانند اینجانب را که صمیمانه در وطنشان خدمت کرده و فعالیتهائی داشته اند وطبعآ دارای تجارب فراوانی هستند را دلسرد وموجب کناره گیریشان از مراتب روز نمیگردد وباین ترتیب بسیاری از مسائل و مراتب وطن در محاق فراموشی و نا آگاهی قرار نمیگیرند !؟ نتیجه اینکه امور باین ترتیب ناقص بر ملا گردیده وافراد فرصت طلب و...بر خر مراد سوار و روزگار باین بلبشو و ... منجر میگردد....
تا زمان آنکه ما نتوانیم و نخواهیم واقعیات را که حتی بر علیه خویش بوده باشد درج واز کرده خلاف خود اظهار ندامت و پشیمانی ننمائیم ویا از اقدامات نا هنجار و نا صواب خویش با شجاعت و بزرگواری عذر نخواهیم روزگاری بهتر از این هر گز نخواهیم داشت و همه اینها ...آب در هاون کوبیدن است ونان به نرخ روز خوردن .که کاشکی این چنین مباد و اگر هست "خداوندا...تصحیحمان گردان آمین
۱٣۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : محمدرضا رقابی

عنوان : این شخص کیست ؟!!!
سلام
من تصادفا در حالی که در اینترنت اسم جستجو میکردم. این سایت را دیدم و این شخصی که با نام من (محمدرضا رقابی) این مطالب را مینویسد !
از آنجایی که فامبل خود را به خوبی میشناسم و از منحصر بودن اسم خود اطمینان دارم، برایم کاملا عجیب است که این شخص کیست که با این صحبت ها سعی در ایجاد دردسر برای من دارد ؟!!!!!!

تمام رقابی ها فامیل هستند و به راحتی همدیگر را میشناسند !
از این شحص خواهش میکنم که دست از دردسر سازی برای من بردارد و حداقل با نام دیگری مسدولیت کارهای خود را به عهده گیرد !!!
ممنونم
۹۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : حمید خاجیان

عنوان : تتشتت آرای مخالفان رژیم
آقای محمد رضا رقابی ! همانطور که می بینید عنوان این مقاله «دیکتاتورها بشنوند!»
می باشد . در ایران ما معنی و مفهوم ان روشن ست . از قبل از مشروطه تا امروز تلاش شده تا بلکه مانند بسیاری از کشورهای جهان ، همه ی مردم از صدر تا ذیل به قانون پاسخگوباشند.
این کار ساده ای نیست بعداز از صد ها سال تسلط انواع سلسله های عجیب و غریب اجنبی و عقب مانده معلوم ست که روحیه ی فئودالی و سلطانی و ملوک الطوایفی به آسانی از کالبد فلات ایران بیرون نخواهد رفت،با لغو ارباب رعیتی نه ملاکان نه روحانیون مردم را رها نکردند و نحواهند کرد. با سقوط حکومت پادشاهی نیز شاهدوستی از بین نرفت. با حذف حکومت اسلامی هم سنت گرائی محو نخواهد شد.
با وجودی که مناسبات سرمایه داری را دهه ها هست که داریم و «قواعد بازی» آن را نداریم ، خب معلومه بلبشو میشه !
مردم ما از هیچ ملت دیگری که کشور خود را سر وسامان دادندکمتر نیست و یک جا باید قواعد بازی اجتماعی به اجرا درآید . مانند تمام رقابت ها ! ادواری و انتخابی مثل انگلستان بدون دخالت ملکه الیزابت !
ببینید چه کسانی تابحال خواسته اند همیشه در راس باشند؟ آنها دیکتاتور هستند !
۱. خامنه ای و شرکا که در حکومت می باشند .
۲.شاه اللهی ها منتظر «جلوس» رضاشاه دوم هستند.
۳. مجاهدین که مریم رجوی اولین رئیس جمهور زن ایران را به نیابت ازجانب مردم انتخاب کردند.
۴. بقیه ( نیروهائی که به کمتر دیکتاتوری کارگری رضایت نمی دهند)
این ۴ دسته باعث شده اند که انتخابات ادواری تحقق نیابد و مردم حرف اول را نزنند !

اگر گروه ۲و۳و۴ که مخالف حکومت اسلامی هستند دست از مواضع «انتخابات از پیش» تعیین شده بر دارند میشود گفت همه در مقابل سیستم حکومتی قرون وسطائی ولایت فقیه خواهند بود که کاری کارستان ست و خامنه ای شانسی برای فرار نخواهد داشت.

امیدوارم توضیحات لازم مورد قبول شما واقع گردد.
۷۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨۷       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : مختصات یک ایرانی عاشق و واقعی ونه تقلبی...(پاسخ راحت ا لحلقوم!!!)
آقای" راحت الحلقوم" من در عجبم از شما ودیگر هموطنان که چرا میترسید و از افشای نام خویش ابا دارید. آیا میدانید وهیچ فکر کرده اید این گونه مخفی کاری مقدمه بسیاری سوء تفاهمات،خطاهاو و و و...است که شما وامثال شما موجد آن میباشید لابد هم با صدها ادعای سیاسی ...وآیا مستحضرید که صراحت و نا پنهان کاری ،مقدمه جلو گیری ازاین بسیاری ناهنجاریها ...است. آیا هیچ بررسی و تحقیق فرموده ایدکه شاید ما ایرانی ها جزو نادر کشور های جهانیم که این چنین مجهولیم! و این تجارب ، زیانها و فاجعه ها کافی نیست؟!...بگذریم!.
واما نظرات بنده را استفسار فرموده اید، باستحضار جنابعالی میرسانم قربان!!!،که البته مفصل خواهد بود. خیلی خلاصه!:
من پادشاهی را غیر معمول ترین سیستم حکومتی در کشورهای شرق!...میدانم ولی هر پیرو این سیستم را که وطن خویش را دوست داشته باشدو عاشق ملتش باشد،حقوق بشر منتشره از سوی سازمان ملل را صمیمانه قبول داشته باشد و بخصوص دزد ، کلاهبردار ودروغگو نباشد، ضمنآ اضافه کنم در طول زندگی آنرا ثابت کرده باشد"البته با احتساب سن وسال...". من, جمهوری خواه چنین شخص یا اشخاصی را بهر جمهوری خواه دیگر که فاقد اوصاف ذکر شده باشدمرجح میدانم!.
سئوال دیگری هست!؟
۷۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨۷       

    از : راحت الحلقوم

عنوان : ؟
آقای رقابی نظرات شما مبهم است. به جای افشاگری!!! لطف کرده و نظرات خود را به صورت واضح افشا کنید.

با تشکر،

راحت الحلقوم
۷۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣٨۷       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : آفتاب آمد دلیل آفتاب!
باری وآری که صد البته مردم باید حرف اول را بزنند.همه این را میگویند ویا همه این ادعا را دارند. منتها تفقد فرموده آقای حمید خاجیان و بفرمائید چگونه و چطور حرف اول را این مردم واین ملت باید بزنند که بگوش بنده،شما و و و... برسد که مشگل بزرگ و معمای پیچیده در وطن نیز همین است که چگونه این مردم دردمند، زحمتکش وایرانی قرون و تاریخ میبایست حرفشان را بزنند؟؟؟ در واقع ,اعمال کنند و دیگران دایه دلسوز تراز مادر نباشند...
آقای" روشن بین" منظور مرا استفسار فرموده اند. همین اسم باحتمال قریب به یقین مستعار ایشان و خواندن مطالب مطروحه در سر مقاله،دیگران، ایشان و اینجانب بر هر فردی بسیار افشاگریها دارد...
۷۱۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۷       

    از : حمید خاجیان

عنوان : مردم باید حرف اول را بزنند
آقای محمد رضا رقابی تا زمانیکه مردم به آن حد از آگاهی نرسندکه همه ی شهروندان دربرابر قانون باید از حقوق برابر برخوردار باشند،از حقوق شهروندی خود استفاده کنند ،.مسولیت بگیرندو پاسخگو باشند.

کاملا طبیعی ست ،
یکی شاه گردد یکی هم امام،
سر خلق را کنند زیر آب،

هردو طایفه در ایران با انواع عوام فریبی ها حقوق مردم را به آسمان و ریسمان بافتند و بنا به ضرب المثل معروف : دیگ به دیگ بر میگه روت سیاه ! حکایت شاهدوستان به حزب الهی هاست . این وسط مجاهدین سابق و طرفداران انواع دیکتاتوری ها هم مثل « سه پایه» میگویند «صل الی» !

تمام اینها خود را قیم مردم میدانند و از رشد و آگاهی و احترام به حقوق مردم فرار میکنند
۷۱٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۷       

    از : .. ..

عنوان : باد های اردوبادی
بجای محنت آنالیز "آروغ" و "استفراق" دیگران ، برای کشف ویروس " سوسیالیزم"،
پس از لذت نوش جان کردن استیک و هامبورگر آمریکایی، که از" ارجح ترین " لذایذ در نظر بعضی ها محسوب میشود،کمی هم به بمب های فسفری و دیگر محصولات عموجان فکر کنید، که سهمیه کودکان عراقی و فلسطینی و شاید فردا نصیب هم وطنان ما و همشهریان استیک دوست اردوبادی شما گردد.
۷۱۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۷       

    از : روشن بین

عنوان : ؟
آقای رقابی خلاصه ی منظورتان چیست؟
۷۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۷       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : کاشکی بدون حب و بغض عشق بوطن ،عدالت خواهی واقعی وصادقانه نه تظاهر و ریب وریا...
جنابعالی نیز مخیرید که آنچنان زشت!... یا لااقل کج ومعوج نظر مرا تفسیر کنید ومسئله ودرد نیز همین است. تا زمانیکه نتوانیم سیاهی و سفیدی را آنطوریکه هست تشخیص دهیم و قضاوت درست و صحیح کنیم ،انتظار روزگار بهتری از برای ما مردم بسیار بعید است مگر معجزه...،
تا زمانیکه تحت تآثیر اسامی که با انواع ترفندها و شیطنت ها، جاه طلبی ها و و و...بر ما تحمیل شده ویا عده ای از این اسامی مرعوب و مقهور میشوند...ویا منافعشان ایجاب میکند قرار بگیریم ، آش همین آش و کاسه همن کاسه خواهد بود .
از خاطرتان محو نشود که کسانیکه امروزه روز سنگ وطن پرستی و مردم دوستی بسینه میزنند وشعار های شیرین... میدهند واز انواع واقسام بوق های تبلیغاتی شعار حل من مبارز میدهند،وطن فروشان دیروز بودند که بدامان هر اجنبی برای کسب قدرت میآویختندو میاویزند ...همین ها بودند که در زمانه ایکه بکمترین استقامت و مبارزه نیاز بود، یا بدامان قدرت آویختند ویا فرار را " آنقدر ها فرصت داشتند که با,اعمال کمترین مقاومت ما را از این سرنوشت مبرا کنند " بر قرار مرجح دانستند و باور مندانشان را بسر نوشتی دچار کردند که اکنون سالگردشان را گرامی میداریم...
بخاطر خطیر بسپارید اکثر قریب باتفاق اینهائی که من در جریان, ایشان هستم اکثرا "رفیق دزدند و شریک قافله ...
میبایست:
چشم دل باز کن که" آن" بینی آنچه "نادیدتی" است آن بینی
آمین!
۷۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۷       

    از : ارژنگ اردوبادی

عنوان : استیک آمریکائی آورغ سوسیالیستی
سالهاست که در کشور ما ژست ضد آمریکایی بودن در بین یک عده ای مد محسوب میشود ولی اگر خوب به گفتارشان گوش دهی کلمات و شعار های کلیشه ای و جملات تکراری در مورد چند حادثه ای که مثلا در طول یک قرن گذشته اتفاق افتاده و بدنبال آن دنیا دگر گون گشته و مناسبات و روابط متهول گردیده و حتی شوروی سابق که مرکز لنین و استالین بود و قطب مقابل امریکا بنا به همان تحولات جهانی آن شعارهای کلیشه ای را به دور ریخته ولی متاسفانه اقلیت نا چیزی در مقابل ملت ایران همچنان و هر روز یک داستان را تکرار میکنند که فکر هم میکنند مردم به این داستانهای تکراری گرایش پیدا میکنند ، در حالی که برای مردم و ملت این حرفها پشیزی ارزش ندارد و مهم برایشان چگونه از این زندان فاشیستی ایدئولوژیک مذهبی رهایی یافتن و از یک زندگی نسبتا آزاد برخوردار شدن میباشد . این آقایانی که در قلب کشورهای سرمایه داری و یا متحد آمریکا جا خوش کرده و استیک آمریکائی میخورند ولی آروغ سوسیالیستی میزنند لازم نیست برای ملت ایران رهنمود ضد امریکایی صادر کنند چون حسین چماق در کیهان تهران و مجموعه رژیم صبح تا شام مشغول استفراغ کردن میباشند علیه امریکا . متاسفانه در این ستون نمیتوان تاریخ علمی و تحلیل تاریخی دقیقی از خدمات امریکا خواسته یا ناخواسته برای ایران ارائه داد ولی میتوان فجایع و غارتگریهای روسها را بازگو کرد ،ترکمان چای و گلستان و اشغال شمال ایران و فجایع بیشماری که کردند ولی رفقای داخلی همیشه شتر دیدی ندیدی بر گذار نمودند و زیر سبیلی رد کردند .امروز هم هر چقدر خودتان را زحمت دهید و از سیاهیهای دوران پهلوی بگوئیید ملت قضاوت دیگری دارد و آن اینکه یک کیلو برنج صدری درجه یک را در آن رژیم سیاه به گفته شما میخرید ۵ تومان و در رژیم انقلابی شما میخرد ۷۰۰۰ تومان !
۷۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۷       

    از : روشن بین

عنوان : قبول مسئولیت
بحث از خمینی شروع شد و به سارا پیلین ختم شد؟ این یکی از مشگلات ما و اکثر کشورهای خاورمیانه است که هرگز حاضر به قبول مسئولیت نیستیم که خود کرده ایم و خود می کنیم. پس بی دلیل نیست که پس از "صد سال" هنوز در رسیدن به یک جامعه آزاد ناکامیم. هستند جوامع خردگرا و آزادی که در زمان انقلاب مشروطه ایران حتی به عنوان یک واحد سیاسی مستقل وجود نداشتند و ما هنوز سرگم انداختن تقصیرات خود به گردن آمریکا و امثالهم هستیم. آیا این غیر ایرانیان هستند که در اعدامهای خیابانی در ایران شرکت می کنند و کودکان خود را هم به تماشا می آورند؟ در مقابل جنایت سنگسار سکوت می کنند؟ فرزندانشان به دلیل فقر اقتصادی به مزدوری و فحشا روی می آورند؟
۷۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : بیاتی

عنوان : مردم آمریکا
هرکس مدتی در آمریکا زندگی کرده باشد میداند که در مسایل سیاسی و فرهنگی مربوط به سایر کشور ها، امریکاییان از بی خبر ترین مردم دنیا هستند و هیچ شناختی نسبت به اوضاع جهان ندارند. این نادانی ذاتی در میان خیلی از سیاستمداران آنها هم وجود دارد. نمونه آخری همین خانمی که از حزب جمهوریخواه کاندید معاونت ریاست جمهوری بود. این شخص در مصاحبه ای نمی دانست که افریقا قاره است و سر این موضوع با مصاحبه کننده بحث می کرد!

ما نبایستی ندانم کاریهای خودمان را به گردن سایرین و بخصوص امریکا بیندازیم. سیاستمداران امریکایی قرار نیست حافظ منافع ایران باشند و بیش از این ازشان توقعی نیست.
۷۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : هومن دبیری

عنوان : شئونات دیپلوماسی
جناب «روشن بین» واقف می باشند که شاه فقید با از حامیان آمریکا بود و بالعکس ، با دست و دلبازی تمام مرز های زمینی،آبی و هوائی روی آمریکا باز کرده بود و مستشاران آمریکائی بهترین جا های تهران و ایران را قرق کرده بودند . دستگاه استراق سمع بهشر خاط مبارک میاید. رژیم آنقدر تو عالم هپروت بود که صدای رادیو آمریکا در تهران از رادیو ایران اعتبار بیشتری پیدا کرده بود و مردم خبر های دست اول را از آن میگرفتند. ولی با همه ی اینها یک روزی راه هاشون جدا شد....
هنوز خیلی ها از آن حادثه ی تاریخی در سال ۵۶و ۵۷ نیاموختند که درست ست در کودتا ی ۲۸ مرداد ، آیزنهاور و نیکسون و یارانش دلار پخش کردند تا اعلیحضرت دوباره به حکومت باز گردد. ولی وقتی تاریخ مصرفش گذشت اعلیحضرت بی اعلیحضرت در مورد صدام هم صدق می کند.
البته ما باید با تمام کشورهای جهان با رعایت شئونات دیپلوماسی حشر و نشر کنیم . اما ایالت متحده در ماجرای اسفناک اشغال سفارت آمریکا بسیار نابخردانه عمل کرد و از ایران به مجامع بین المللی شکایت نکرد تا در همان اول انقلاب جلوی وحشی گریهای رژیم را بگیرند. در عوض مرحوم رونالد ریگان در یک ماجرای کثیف سیاسی در ادامه ی گروگانگیری قول تسلیحات به ایران داد که نشان دهنده ی ماهیت مردم دوستی او و توجه به دلواپسی های شهروندان آمریکائی بود که عزیزانشان در چنگال خونین خمینی اسیر بودند. وقتی ریگان در انتخابات پیروز شد در روز
تحلیف « » گروگانهای بعداز ۴۴۴ روز در خاک آمریکا پیاده شدند. بعدا ها جناب ریگان با ماجرای مک فارلین مراتب « حق شناسی» خود را نسبت به رژیم مافیائی ایران نشان داد و با فروش اسلحه به ایران خمینی را دربرابر صدام تجهیز نمود. با درآمد های این معاملات کثیف ضد انقلاب نیکاراگوئه را حمایت فرمودند و بعدا به افتضاح ایران گیت معروف گردید.
نتیجه : آمریکا با شاه یا صدام و خمینی هر صور که دلش میخواست معامله می کری و اقتدار نشان میداد و پرنسیبی را نیز رعایت نمی کرد. به امید روزی که روابط کشور ما شفاف و محترمانه از طریق قانون و دولت منتخب مردم تنظیم و دنبال شود. آمریکا هم مستثنی نیست.
۷۰۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۷       

    از : روشن بین

عنوان : اولویت؟
بیماری این است که اولویت انسان آمریکا ستیزی باشد هنگامی که در مملکتش سنگسار، اعدام، کشتار فعالین سیاسی و اقلیتهای مذهبی و قومی "هر روز" اتفاق می افتد.
۷۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۷       

    از : .. ..

عنوان : روشن نر اگر بنگرید خواهید دیدکه
"آمریکا نوازی" ، بیماری است و آمریکا ستیزی با آنچه اوکرده و میکند، امری طبیعی است.
۷۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۷       

    از : روشن بین

عنوان : بیماری آمریکا ستیزی!
باعث تاسف است که شخصی اینهمه فجایع، قتل عام زندانیان سیاسی، سرکوب اقلیتهای قومی و مذهبی، مجازاتهای غیر انسانی از قبیل سنگسار، فقر و عقب افتادگی اقتصادی را ببیند و دل خوش باشد به گردنکشی برای آمریکا و غرب! همین حکومت ظاهرا گردنکش به گدایی دوستی پیش سوریه می رود و نفت را مجانی به آنها تقدیم می کند. جوانان این کشور از زور فقر و بیکاری در ژاپن، مالزی و کشورهای خلیج فارس به هر عملی دست می زنند. ولی ظاهرا آنچه غرور ملی بعضی افراد را جریحه دار می کند دوستی با آمریکا است!
۷۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۷       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : ...دریاب کنیز مطبخی را...
اغلب هموطنانی که قلم بدست میگیریند با تآسف فراوان نه اینکه بررسی وکنکاش کنند و واقعیات انقلاب را دریابند و بیطرفانه بنویسند بلکه با انواع طرفندها سعی در مخدوش کردن واقعیات اند وطرح مطالبی را انعکاس میدهند که سراسر اگر کذب نباشد فرار از واقعیات است ویا توجیه و تبرای خویش از اقدام خود ویا مشارکتشان احیانآ در انقلاب ویا از عاشقان !!!...حکومت گذشته و و و... چه درست گفته اند که پیروز هزاران شریک پیدا میکند و ...

انقلاب بدلایل عدیده ( فرصت تذکار آن در ایجا نیست و من که در وطن البته بعنوان یک ایرانی بسیار معمولی و خدمتگزار!...،شاهد وناظر بوده ام وبه هیچ حزب و گروه و سازمانی نیز وابسته نیستم و صد البته مثل سایر هموطنان در انقلاب شرکت کرده ام وآرزوئی نداشته ام جز بزرگی ایران و خوشبختی هموطنان...)شخص شخیص شاه یعنی اعلیحضرت!!! محمد رضا شاه پهلوی بوده اند وبه نسبت بسیار پائینی دیگر اطرافیان ایشان! و لاغیر!

واما دلایل شکست آن بطور خلاصه :گروههای جبهه ملی ایران،حزب توده ایران،احزاب وگروه ه ها ی ریزودرشتی که از چپ روی به چپول !!!... میماندند ، حمله صدام دیوانه و بلاخره شخص شخیص آقای بختیار که مورد توجه و تقدیس!خیلی ها است...(سه دلیل ابتدائی بسیار ساده:۱-اگر ایشان وطن پرست بودندفرزنداشان را بخدمت در ایران تشویق میکردندو نه یک کشور بیگانه "با توجه بجو زمانه و نه امروزه روز ۲- ایشان مانند بسیاری از هم میهنان اداری... که عاشق پست ومقام بودند قبول پست نمی کردندو ضربه به حزبشان نمیزدند و آنرا تضعیف نمیکردند. ۳-ایشان اگر بامور سیاسی وطنشان آگاه بودند ، با شنیدن صدای انقلاب از سوی شاه و با این وجود انتخاب اذهاری به نخست وزیری ، باید در می یافتند که انقلاب را هیچ گونه سدی نمانده است چنانکه از او خیلی بزرگتر و وطن پرست تر، از قبول پست نخست وزیری خود داری کردند مگر با شرائطی که البته اعلیحضرت شجاع!!! و وطن دوست، از قبول شرائط ایشان خود داری کردند...
-
اکنون نیز راست است که هرگز به آن آرزوهائی که داشتیم وبآن دلایل انقلاب کردیم نرسیدیم که حتی بسیار از دست داده ایم که وحشتناک است ومصیبت بار و و و...
ولی حد اقل اینکه شاهد و ناظریم ودل کوچکمان "خوش "است که آقای فلان کشور وجناب بهمان دولت نمیتواند البته آنطور که میخواهد ودر این تاریخ زشت دویست ساله گذشته مان مضبوط! است به راهبران دزد وبی لیاقت مان مراتب خویش را دیکته کنند و البته منهای بعضی مسائل و مراتب...و نا دیده گرفتن آنها...حتی امروزه روز...
۷۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۷       

    از : روشن بین

عنوان : فریبکاری و فرصت طلبی
جناب همایون این روشنفکران بودند که آنچه که می خواستند می شنیدند و آنچه نمی خواستند نمی شنیدند. اگر خمینی گهگاهی می گفت: در حکومت اسلامی مارکسیستها آزادند و یا از این قبیل گفته ها، در مقابلش مصاحبه ها و گفتارهای بسیاری از وی هست که در آنها فقط و فقط از حکومت اسلامی دم می زد. موضع خمینی در جریان انقلاب سفید یا نظریه ولایت فقیه او باید ماهیت ارتجاعی او را برای روشنفکران آشکار می کرد. چطور روشنفکر می تواند همه این شواهد را ببیند و ادعا کند که فریب خورده است. فریبکار روشنفکری است که به حماقت مردمی که عکس خمینی را در ماه و ریش او را لای قرآن می دیدند و وعده تقسیم پول نفت را باور می کردند، می خندید و فرصت طلبانه می گفت: بگذار شاه برود ما خودمان از پس این آخوندها بر می آییم. با این فریبکاری و فرصت طلبی نه فقط خود که یک ملت را به نابودی کشیدند.
۷۰٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨۷       

    از : همایون

عنوان : خمینی یک فریبکار بزرگ بود
شاید آقای روشن بین دوران پیش از انقلاب را به خاطر نمی آورد. کجا خمینی گفته بود مقامات عالیه ی کشور فقط در اختیار روحانیون قرار می گیرد، و هر چه امتیاز است مال آن ها باشد و سهم دیگران زندان و گورستان؟ چه کسی بود که می گفت به قم می رود و روحانیون در دولت و حکومت دخالت نخواهند کرد؟ چه کسی بود که می گفت جمهوری ما مثل همه ی جمهوری های دیگر خواهد بود؟ چه کسی بود که می گفت مارکسیست ها هم در جمهوری اسلامی آزاد هستند... آقای خمینی یکی از بزرگترین فریبکاران تاریخ ایران بود.
۷۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۷       

    از : روشن بین

عنوان : خمینی کسی را گول نزد
خمینی کسی را گول نزد. افکار و نظریات ارتجاعی و فاشیستی او برای هر کس که می خواست ببیند و بشنود و وجودش آکنده از نفرت نبود کاملا مشخص بود. این روشنفکران بودند که مردم را از جانب خمینی گول زدند و شورش سیاه را انقلاب دموکراتیک و مردمی خواندند. این ظاهرا انقلاب، شورشی به رهبری خمینی بود. بنابراین جای تعجب نیست بعد از پیروزی آن خمینی و اطرافیانش زمامداران مطلق شدند. این که می گویند انقلاب مردمی توسط خمینی ربوده شد یک تحریف تاریخ است.
۷۰۲۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۷