از : حمید محوی
عنوان : بن بست
من فکر می کنم که مردم ایران نمی توانند به این شعارها دل خوش کنند. البته خصوصا نسل جوان با زورآزمایی با قدرت حاکم است که حدود آزادی خود را درک می کند.
چندی پیش از یک جوان ایرانی شنیدم که می گفت وقتی دولت برای مبارزه با آلودگی هوا روزهای مجاز را برای عبور و مرور شهری را بر اساس شماره های زوج و فرد تقسیم بندی می کند. در روزی که شماره های فرد مجاز هستند، افرادی که اتومبیل هایشان شماره زوج دارد نیز ماشین هایشان به علامت اعتراض به خیابان ها می آورند. خب نام چنین کارهایی اعتراض نیست، بلکه بزهکاری ست. باید بین عمل انقلابی و بزهکاری تفاوت قائل شویم.
اگر چه انقلاب بهمن که به فروپاشی سلطنت پهلوی انجامید، برای جامعه ایران یک گام به پیش بود، ولی گام های تاریخی الزاما خطی نیستند و هزار تداخل و پیچ و واپیچ را پشت سر می گذارند.
از نقطه نظر مشکلاتی که جامعه ایران با آن روبرو بود، البته تحول چندانی نسبت به گذشته مشاهده نمی شود، مداخلات امپریالیسم جهانی و طبقه بورژوازی معامله گر، تهدیدات و مخارج سنگین نظامی که کشورهای امپریالیستی به کشورهای جهان سوم تحمیل می کنند، و خلاصه خشونتی که خاص دوران زوال نظام سرمایه داری ست، و از طرف دیگر مشاهده می کنیم که نیروهای بالنده از هر سو با محدودیت هایی مواجه می شوند، از داخل طبیعتا نظام سرمایه داری وابسته، با یک دولت قدرتمند مذهبی، و سوی دیگر مداخلات کشورهای اروپایی و آمریکا در به روی صحنه آوردن مبتذل ترین و منحرفترین تمایلات در قالب آلترناتیو ، جملگی امکان تشکیل یک آلترناتیو معتبر و پیشگام را از بین برده است. بر این اساس و بر فرض اینکه بلوایی نیز به پا شود، مطمئنا بلوایی خواهد بود بدون قانون مندی و یعنی بدون نظریه انقلابی که معمولا باید پاسخ گوی ضروریات پیشرفت باشد.
۷۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣٨۷
|