سی‌مین سالگرد انقلاب ۱۳۵۷
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۲ بهمن ۱٣٨۷ -  ۱۰ فوريه ۲۰۰۹


با گسترش مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی
برای تحقق اهداف انقلاب بهمن بکوشیم!

سی سال از انقلاب بزرگ مردم ایران گذشت. در این فاصله، نسل جدیدی پا به عرصه زندگی و حیات اجتماعی نهاده است. این نسل نیز، به نوبه خود، طبعا به بررسی و بازبینی این رویداد تاریخساز می‌پردازد. زیرا که نه تنها یافته‌ها و داده‌های تازه درباره آن به‌تدریج، فراهم می‌آید، بلکه نسل حاضر نیز از زاویه مسائل و نیازهای خویش به این انقلاب می‌نگرد، انقلابی که دارای آثار و نتایج متعدد و متناقض بوده است.

در سال ۱۳۵۷، مردم ایران در تلاشی سترگ برای ساختن ایرانی آزاد و آباد، با خواسته‌های اصلی آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی، یکپارچه به پا خاستند و رژیم دیکتاتوری وابسته شاه را سرنگون ساختند و بدین ترتیب فصلی تازه در تاریخ سرزمین ما گشودند. اما نظام استبداد دینی که جایگزین استبداد سلطنتی شد، از همان فردای انقلاب، نقض آشکار اهداف و شکست انقلاب را رقم زد:
انقلابی که آزادی اراده و اندیشه انسان، همه انسان‌ها اعم از مسلمان، معتقد به مذهبی دیگر و غیرمذهبی، در سرلوحه خواسته‌های آن بود، با الحاق صفت «اسلامی» مصادره به مطلوب شد. حق حاکمیت و اراده مردم برای تعیین سرنوشت خویش، که از مبانی اصلی جمهوریت است، در مسلخ «جمهوری اسلامی» نابود گردید و ولایت مطلقه فقیه جانشین دیکتاتوری شاه شد.

اما هیولایی که از اعماق قرون وسطی برخاسته و با لگدمال کردن اهداف آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه انقلاب، بر سرنوشت جامعه ما حاکم گشت، تنها به نقض حقوق اساسی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی توده‌ها بسنده نکرد. تفتیش عقاید و تجسس در زندگی خصوصی و امور شخصی افراد نیز تبدیل به سیاست رسمی و جاری رژیم تازه به دوران رسیده شد. چندی نگذشت که جمهوری اسلامی در سرکوب، کشتار و خفقان، روی سلف خود و ساواک آن را سفید کرد و در تلاش برای خاموش کردن هر صدای اعتراض و مقاومت و حق‌طلبی، زندان‌ها انباشته و هزاران نفر از زندانیان سیاسی اعدام و یا قتل‌عام شدند. زنان، روشنفکران، دانشجویان، کارگران، دهقانان، ملیت‌های تحت ستم ایران و بسیاری از اقشار دیگر، با فشار مضاعف، تبعیضات شدید و سرکوب‌های وحشیانه از جانب رژیم و ارگان‌های متعدد امنیتی و نظامی آن روبرو گشتند که تا به امروز نیز ادامه دارد.

فسادی فراگیر بزودی ارکان حکومت از بالا تا پائین را دربر گرفت. ثروت‌ها و درآمدهای عمومی متعلق به مردم، دستخوش یغماگری بیسابقه گردانندگان حکومت و وابستگان و شرکای آنان شد. استقلال سیاسی کشور بازیچه ماجراجویی‌های بسیار و اخیرا ماجراجویی اتمی رژیم، و صدور ارتجاع اسلامی و دخالتگری در امور کشورهای دیگر قرار گرفت. وابستگی اقتصادی کشور بازهم تشدید گردید، چنان که امروز نیز گردش چرخ‌های صنایع موجود و عمده فعالیت‌های اقتصادی جامعه، کماکان، به بند ناف صادرات نفت خام بسته است.

با شکست انقلاب بهمن، باری دیگر، تلاش‌ها و مبارزات مردم ایران برای آزادی و عدالت و برپایی نظامی دمکراتیک، ناکام ماند. در واقع، وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و شعارهای اصلی آن، نشانه دیگری از ناکامی و ناتمام ماندن اهداف انقلاب مشروطیت ایران بود. اما همانگونه که، به رغم عدم تحقق هدف‌های اساسی انقلاب مشروطه، این جنبش انقلابی زمینه‌ساز تغییر و تحولات بسیاری در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و هنری بوده است که بدون آن انقلاب امکان بروز نمی‌یافتند، انقلاب بهمن نیز فارغ از این قبیل آثار و پیامدها نبوده و نیست.

انقلاب بزرگ ایران در سال ۱۳۵۷، نقطه پایانی بر تاریخ طولانی ستم‌شاهی در سرزمین ما گذاشت. هرچند که بواسطه‍ی درماندگی و بحران‌های گریبانگیر رژیم اسلامی حاکم، هنوز هم میراث‌داران سلطنت پهلوی مطرود با اتکا به قدرت‌های بیگانه و خرج دلارهای آمریکایی، امیدهایی را برای بازگرداندن آب رفته به جوی در سر می‌پرورانند، اما این خیال خامی بیش نیست. ولی رژیم ولایت مطلقه فقیه هم، که دین را مبنای مشروعیت و ابزار سلطه جابرانه خود ساخته است، در عمل و به‌ناگزیر، نقاب از چهره بنیان دین، حکومت دینی و دین حکومتی برداشته و واقعیت پندارها و خرافات مذهبی و آئین و احکام قرون وسطایی و ماهیت ارتجاعی مذهب را بیش از پیش، عریان کرده است. اکثریت توده‌های‌ مردم، با پرداخت بهایی سنگین، در جریان کار و فعالیت، زندگی و یا پیکار روزمره خویش، بر واقعیت ارتجاعی، متحجر و ضددمکراتیک آن احکام و آموزه‌ها آگاه‌تر شده و، هر چه بیشتر، از حکومت اسلامی رویگردان و بیزار می‌شوند. اگرچه درسال‌های اخیر، دستجاتی از حکومت‌گران بر آن شده‌اند که با طرح و تبلیغ نوع «ملایم» جمهوری اسلامی، به اصلاح و استمرار حیات آن بپردازند، ولی مردم بنا به تجربه ملموس خود به روشنی دریافته‌اند که این رژیم اساسا اصلاح پذیر نیست.

انقلاب بهمن، بخش بزرگی از زنان، یعنی نیمی از جامعه ما، را به عرصه مبارزه و زندگی اجتماعی کشاند. خمینی و پیروان او نتوانستند و یا نخواستند مانع از حضور آنان در جنبش انقلابی شوند. اما با استقرار جمهوری اسلامی، حداکثر توان خود را با توسل به حجاب، ارعاب، چماق و انواع و اقسام قوانین و احکام اسلامی و یا سنت‌های ارتجاعی و تبعیض آمیز به کار گرفتند تا زنان را به پستوی خانه‌ها بازگردانند. ولی، با این همه، نتوانستند. امروزه، نه تنها حضور و سهم چشمگیر زنان در مدارس و دانشگاه‌ها و رسانه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی، دلیل بارزی بر ناکامی سردمداران حکومتی در این زمینه است، بلکه جنبش اجتماعی زنان از جمله پایدارترین و گسترده‌ترین جنبش‌های جاری در ایران است که خود می‌تواند سرمنشاء تحولات مثبت دیگری در جامعه ما باشد.
به رغم همه سرکوبگری‌ها، خشونت‌ها و فشارهای مستمر رژیم جمهوری اسلامی، جنبش‌های جوانان و دانشجویان، نویسندگان و هنرمندان، کارگران و زحمتکشان، ملیت‌های مختلف، خانواده‌های اعدام شدگان و زندانیان سیاسی و ... از پای ننشسته و بر خواسته‌های آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی، برای تحقق اهداف دمکراتیک و عدالت‌خواهانه انقلاب بهمن، پیکار و تلاش می‌کنند.

مردم ایران، در جریان مقاومت‌ها و مبارزات خویش دریافته‌اند و درمی‌یابند که رژیم استبداد دینی حاکم، بزرگترین سد و مانع تحول دمکراتیک جامعه ما است و نخستین گام برای خروج از نابسامانی‌های موجود و حل بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران، برچیدن بساط جمهوری اسلامی در کلیت آن است و با تغییرات روبنایی و یا جابجائی افراد، این نابسامانی‌ها ریشه‌کن نخواهند شد.
اما مهمترین تجربه انقلاب بهمن این است که نیروی جایگزین این رژیم باید به اهداف و خواسته‌های مبارزات مردم وفادار باشد و "جدایی دین از حکومت"، "آزادی"، "دموکراسی" و "عدالت اجتماعی" در سرلوحه برنامه‌های آن باشد. سرنگونی جمهوری اسلامی، بدون استقرار یک جمهوری با این اهداف، به شکست تلاش‌ها و مبارزات مردم منتهی و فاجعه پس از انقلاب بهمن تکرار خواهد شد.

در سی‌مین سالگرد انقلاب بهمن، با گرامیداشت یاد همه جانباختگان این انقلاب و همه مبارزان و پیکارگران راه آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم که قربانی ستم و سرکوب رژیم استبداد سلطنتی و استبداد اسلامی حاکم شده‌اند، همه نیروها و جریانات معتقد به آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی را برای همکاری و همراهی بیشتر با یکدیگر، و ایجاد جبهه‌ای سیاسی در جهت پشتیبانی و تقویت جنبش‌های اجتماعی جاری در جامعه و برای گسترش مبارزات مردم، به منظور تحقق آزادی و دمکراسی در ایران فرامی‌خوانیم.

کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
۲۱ بهمن ۱۳٨۷