گـذشت ۳۰ سال از قیام بیست ودوم بهمن ۱۳۵۷
دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲٣ بهمن ۱٣٨۷ -  ۱۱ فوريه ۲۰۰۹


هم میهنان مبارز!
خلقهای تحت ستم ایران!
مردم مبارز کردستان!

٣۰ سال پیش، در بیست و دوم بهمن ماه ۱٣۵۷ شمسی، قیام خلقهای ایران به ثمر نشست و به عمر نظام ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی در ایران خاتمه داد. قیام سراسری بهمن ۵۷ که تومار رژیم پادشاهی را در هم پیچید، ادامهو نقطه¬ی اوج مبارزاتی بود که به درازای دهها سال در مناطق مختلف ایران علیه استبداد، دیکتاتوری و ستم و نقض حقوق مردم ایران جریان داشت. حزب دمکرات کردستان و خلق کرد در کشور ایران پیشاهنگ مبارزه برای آزادی و رفع ستم بودند. مبارزان پرچمدار اندیشهی چپ و مترقی، مبارزان جبههی ملی و شخصیتها و جریانات اسلامی در داخل و خارج کشور، برای رهایی ایران از چنگال دیکتاتوری مبارزه میکردند. هر چند رژیم پادشاهی سعی بر آن داشت، ایران را از یک جامعهی سنتی و فئودالی به سوی جامعهی سرمایهداری و مظاهر پیشرفت سوق دهد، اما به سبب نقض آزادیهای سیاسی و حقوق ملی و اعمال یک نظام دیکتاتوری خشن بیش از پیش با مخالفت مردم روبرو میگشت. همین مسئله سبب گشت گروهی آخوند مرتجع با سوء استفاده از احساسات دینی میلیونها مردم ناراضی کشورو با استفاده از عدم انسجام و یکپارچگی نیروهای انقلابی و محرومیت این جریانات از یک رهبری تأثیرگـذار، سکان رهبری قیام مردم ایران را به دست بگیرند. این گونه بود که شعارهای آنها از شعار سازمانهای چپ و دمکرات و ملیگرا پیشی گرفت و قیام خلقهای ایران که دارای ماهیتی دمکراتیک، عدالتخواهانهو مترقی بود از مسیر اصلی خویش منحرف شد.

٣۰ سال پیش، زمانی که مردم به ستوه آمده از دیکتاتوری و فقرو ستم، پس از چندین ماه راهپیمایی، اعتصاب و تظاهرات، با نثار خون خویش و فرزندانشان، شاه را وادار به ترک ایران نمودند و خمینی به ایران بازگشت، پیش بینی نمیکردند که با سقوط رژیم پادشاهی، دیکتاتوری بمراتب بدتر از دیکتاتور پیشین بر مسند قدرت تکیه بزند. اما با به قدرت رسیدن خمینی، ماهیت واقعی "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" ـ شعاری که آخوندها آن را بر زبان مردم انداخته بودند ـ عیان گشت. حاکمیت جدید تحت رهبری خمینی، روزهای آغازین حکومتش را بدون رعایت معیارهای حقوقی و قضایی در تسویه حسابی خونین با سران و مسئولان رژیم سابق آغاز نمود. حکومتی که در نتیجه مبارزهو فداکاری مردم به قدرت رسیدهبود، بلافاصله بقایای ارتش پادشاهی و گروههای مسلح خویش را برای ارعاب و سرکوب مردم روانه ساخت. قتل و عام مردم سنندج در نوروز خونین سال ۵٨ آن شهر، از اولین هدایای این حکومت برای مردم کردستان بود. هنوز ماهیت سیستم حکومتی که در همهپرسی غیردمکراتیک ۱۲ فروردین ماه ۱٣۵٨ رأی آری را کسب کردهبود آشکار نگشته بود که نیت شوم رهبرو بنیانگـذار رژیم نسبت به زنان، روشنفکران، جراید و دانشگاه آشکار گشت. ملت کرد در شرق کردستان و حزب دمکرات کردستان، که بسیار پیشتر از خمینی و آخوندهای تازه به قدرت رسیده مبارزه با رژیم پهلوی را آغاز کرده بودندو بهای سنگینی نیز در این مبارزه پرداخت کردهبودند، بیدرنگ مورد خصومت و هجوم این رژیم قرار گرفتند، بطوریکه در ۲٨ مردادماه سال ۱٣۵٨، خمینی فتوای جهاد علیه ملت کرد را صادر و حزب دمکرات کردستان را منحله اعلام نمود.

٣۰ سال حکومت جمهوری اسلامی بسیاری از لحاظ قابل تأمل است. با به قدرت رسیدن این رژیم ظاهرا سیستم حکومتی از پادشاهی به جمهوری تغییر یافت. اما همانگونه که طی ٣۰ سال گـذشته شاهد بودهایم دیکتاتوری عمامه به سر که او را "ولی فقیه" و "رهبر نظام " نامیدهاند، جایگزین دیکتاتوری تاجدار گشتهاست. اگر در رژیم پادشاهی مجلس و دولت و نخست وزیر، نهادهای فرمایشی و تحت امر شاه بودند، در جمهوری اسلامی نیز، مجلس دولت و رئیس جمهور، نمی¬توانند برخلاف خواست و میل و اراده رهبر نظام، عمل کنند.

اگر در رژیم پادشاهی کار ساواک و ارتش و پلیس قبل از هر چیز دفاع از حکومت دیکتاتوری و سرکوب هرگونه مخاالفت مردمی با این دیکتاتوری بود، ارتش و سپاه پاسداران و بسیج و دیگر ارگانها و دستگاههای سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی نیز، در سرکوب اعتراضات مردمی علیه این رژیم، هزاران مرتبه از اسلاف خود پیشی گرفتهاند.

انکار نباید کرد قانون اساسی ایران که در فضای انقلابی و مملو از توقعات سال ۵٨ و پس از دهها سال مبارزهی خلق های ایران در راستای رسیدن به اهداف والای انسانی تدوین و تصویب گشت، در مقایسه با گـذشته شامل تغییرات مثبتی بود. اما از دگر سو برخی از دستاوردهایی که در دوران رژیم سابق بهدست آمده و در قانون اساسی کشور بازتاب یافته بودند به بهانهی مغایرت با دین اسلام، از قانون اساسی ایران زدوده شدند. جالب است که همین تغییرات مثبت نیز که در قانون اساسی کشور به چشم می آیند، پس از گـذشت ٣ ده از حاکمیت جمهوری اسلامی هنوز اجرا نشدهاند. تاکنون نیز کاندیداهای نمایندگی مجلس و پست ریاست جمهوری، با وعدهی اجرای این اصل های فراموش شده قانون اساسی به میدان مبارزات انتخاباتی قدم می نهند، این در حالی است که به دفعات برای فعالان مدنی و روشنفکران کشور به جرم تلاش برای اجرای این قوانین پرونده سازی صورت گرفته و آنها را روانهی زندان کردهاند.

اگرچه در رژیم جمهوری اسلامی، بیش از رژیم سابق انتخابات مختلف برگزار می شود و ظاهراً نمایندگان مجلس، رئیس جمهور، اعضای مجلس خبرگان و حتی رهبر نظام نیز از طریق "انتخابات" برگزیده می شوند، اما راهکار و قوانین این انتخابات به گونهای سازماندهی گشتهاست که مردم نمی توانند تغییری اساسی در ساختار حکومت ایجاد کنند و اراده خویش را بر حاکمان تحمیل نمایند.

"دستاورد" جمهوری اسلامی برای مردم ایران، فقط این نیست که طبق قانون و عملاً آنها را از بسیاری از حقوق و آزادیهای مسلمشان محروم کردهاست. مردم ایران در حالیکه از آزادی بیان، آزادی ایجاد احزاب، سازمانها و تشکلهای سیاسی و بسیاری از آزادیهای فردی و اجتماعی دیگر محرومند، با تبعیض دینی، جنسی و ملی روبرو هستند، یا حق ندارند به زبان مادری خویش درس بخوانند و حتی حق ندارند نام دلخواهشان را برای فرزندانشان انتخاب کنند. از سوی دیگر باید به شیوهای مداوم، مستقیم و غیر مستقیم از جان و مال خویش، هزینهی سیاست های غلط رژیم را بپردازند.

سیاست خارجی این رژیم که شالوده آن بر اساس گروگانگیری، صدور انقلاب، گسترش تروریسم دولتی و دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر بودهاست، جدای از به هدر دادن بخش قابل توجهی از ثروت مردم ایران، محاصرهی اقتصادی و تحریم های مختلف دیگر ایران از سوی بسیاری از کشورهای جهان را در پی داشتهاست که تأثیرات مستقیمی بر اقتصاد کشور برجای گـذاشتهاند. در این بین کسانی که متضرر گشتهاند و چوب این ندانم کاری ها را می خورند فقط مردم ایران هستند. جنگی ٨ ساله که رژیم خود در بر افروختن شعلههای آن و در ادامه یافتن آن نقش داشت زیانهای جانی و مادی غیر قابل جبرانی را به مردم ایران وارد کرد.

جنگ نابرابر و دراز مدتی که جمهوری اسلامی بر مردم کردستان تحمیل نمود، تنها از مردم کردستان قربانی نگرفت بلکه موجب کشته شدن هزاران تن از جوانان ایرانی نیز گردید که رژیم برای سرکوب ملت کرد روانهی شرق کردستان نموده بود. سیاستی که این رژیم در جهت تبدیل شدن به یک قدرت نظامی و بدست آوردن سلاح اتمی در پیش گرفته و آن را ادامه میدهد، نهتنها هیچ سودی برای مردم ایران در بر نداشته است، بلکه آنان را با برخی تهدیدات و خطرات نیز روبرو ساخته است.

عمق فاجعه ٣۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی بر مردم ایران زمانی آشکارتر میگردد که کارنامهی این رژیم را در همهی زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوق بشر مورد بررسی قرار دهیم. قربانیان سیاستهای و کهنه پرستانهی این رژیم قرون وسطایی به هزاران انسان مبارز و والایی که در زندان ها اعدام شدند، یا در خیابان ها تنها به جرم آزادیخواهی به رگبار گلوله بسته شدند خاتمه نمییابد. میلیونها جوان معتاد، دهها هزار مبتلای به ایدز و همهی انسانهایی که با فروختن کلیههایشان و حتی با تن فروشی به زندگی مرارت بارشان ادامه میدهند یا کسانی که به علت ناامیدی از زندگی خودکشی میکنند، جملگی قربانیان سیاستهای غلط این رژیم به حساب می آیند.

اگرچه ٣۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، جز بازگرداندن مردم ایران به دورانهای گـذشته هیچ نتیجهی دیگری در برنداشته است و علیرغم تمام حقایقی که در سطور قبل به آنها اشاره شد، قیام بهمن ماه ۱٣۵۷، واقعهای تاریخی و بسیار مهم بود که حزب دمکرات کردستان، ملت کرد در شرق کردستان و ملیتهای دیگر ایران باید از آن درسها بیاموزند.

این رویداد وضعیتی نوین برای ملت کرد و حزب دمکرات کردستان به وجود آورد. جنبش ملی در کردستان به سرعت رشد کرد و توانست حضور و وجود خود را اعلام نموده و با سربلندی در مقابل دیکتاتوری و استبداد ایستادگی نماید. تجربهی انقلاب ۱٣۵۷، حاوی پیامی است بدین مضمون : که در آینده نیز با هر تغییر اساسی سیاسی در ایران، کردستان به فاکتور مهم در معادلات سیاسی تبدیل خواهد شد. بنابراین اگر در بین نیروهای سیاسی کردستان اتحاد و همکاری وجود داشته باشد و همراه با مردم با آمادگی به استقبال تغییرات و رخدادها بروند، سهم ملت کرد در حاکمیت آیندهی ایران و شانس تحقق اهداف و تأمین حقوقش بیش از پیش خواهد بود.

درس بزرگ دیگر انقلاب ۱٣۵۷ برای خلقهای ایران و سازمانهای سیاسی این است که سرنوشت مبارزات چندین سالهی خویش و روند رویدادها را به دست تقدیر نسپارند. نباید اجازه داد بار دیگر تجربهی انقلاب ۱٣۵۷ تکرار گردد و گروهی فرصت طلب سوار بر امواج انقلاب و احساسات مردم، انقلاب را در راستای منافع خویش به انحراف بکشانند. لازم است از هم اکنون حول برنامهای مشترک گردهم آیند و همکاری جهت برپایی مبارزهای جدی و فراگیر را آغاز نمایند.

٣۰ سال حاکمیت رژیمی توتالیتارو مذهبی، علیرغم کارنامهی سیاهی که این رژیم از خود برجای گـذاشته است، نتوانسته مانع از رشد فکری و سیاسی مردم ایران گردد. مردم ایران که پیامدهای یک حاکمیت مذهبی و حکومت برجامعه تحت لوای دین، محرومیت از حقوق و آزادیهای گوناگون را از نزدیک تجربه و لمس کردهاند. اکنون بیش از هر زمانی دیگر از تغییر این رژیم و روی کار آمدن نظامی دمکراتیک و سکولار استقبال میکنند، نظامی که مردم ایران و تنوعات مختلف تشکیل دهنده آن را نمایندگی کند و به همهتعلق داشته باشد. این درک صحیح مردم میتواند به مثابه سرمایه بزرگی در مبارزه در راستای متحقق ساختن اهداف ناکام انقلاب ۱٣۵۷، به کار گرفته شود.

در سی امین سالگرد پیروزی قیام ۲۲ بمهن ۱٣۵۷، به همه شهدایی که در راه آزادی و پیکار علیه ستمگری جان باختهاند، درود می¬فرستیم. یکبار دیگر بر ضرورت مبارزهی مشترک ملل ایران و همکاری نیروهای مبارز متعلق به آنها تأکید میورزیم و همه آنها را به گام نهادن در این جهت فرامیخوانیم. حزب دمکرات کردستان با مردم کردستان و همه دوستداران آزادی در ایران تجدید پیمان مینماید که تا استقرار آزادی و دمکراسی و تحقق حقوق ملت کرد در ایران به مبارزه ادامه خواهد داد.

حزب دمکرات کردستان
دفتر سیاسی
۲۲ بهمن ماه ۱٣٨۷
۲۰۰۹/۲/۱۰