رستن در "نه" گفتن


علی کریمی


• شوالیه های جنگ مقدس و قدیسان ماکیاولی (که ترس را در چشمان ملت نشانده اند و لبخندشان را از ما پنهان نمی کنند) آهنگهای کهنه ای را می خوانند که گویی پیشتر از این برای کرها نواخته بوند. و شنیدنی اینجاست که ظالمان دست کوتاه که از قدرت وامانده اند و شریک دزدند و نارفیق قافله؛ با دعوت از ما در این خل بازیهای انتصاباتی؛ بر آنند تا از دوستان دیروز دلربایی کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۴ بهمن ۱٣٨۷ -  ۱۲ فوريه ۲۰۰۹


در حکومتهای توتالیتر و خود کامه همواره تن مورد بی حرمتی و ضرب و شتم قرار می گیرد تا روح ؛ ترسیده و فرمانبردار فرمانروایان باشد.
بیدادی که بر ما رفته، همگی از پیامدهای سیاستهای فرهنگی – اجتماعی پیگیر و سیستماتیک نظامیست که بنای بودن خود را بر نفی و ریشخند همه ی ارزشهای ماندگار و پذیرفته شده جهانی از ابتدای کار گذاشته است و پایه های فرمانروایی خود را بر بی خبری و وحشت همگانی استوار کرده است. سنگسار؛ سرکوفت؛ زندان؛ اخراج؛ کشتار؛ تبعیض و هر چه در چنته ی سیاستگذارن ستمگر بود؛ در این دیار تجربه شده است. دیگراندیشان؛ دارندگان سلیقه ای فردی؛ پیروان ادیان غیرحکومتی؛ بی دینان؛ و دارندگان گویشهای متفاوت و اقوام همگی در یک امر مشترکند؛ و آن چشیدن مزه ی بی عدالتی نظام حاکم در در طول و عرض هستی اشان است. نظامی که گویی از سر صدقه اوست که ما زنده ایم. و از آن جهت بر ما واجب است تا هر از گاهی در صحنه حاضر شویم؛ تا آنها با صرف ملیونها تومان از سرمایه ی ملت؛ گروهی را در مجالس قانون گذاری، موسسات آموزشی؛ شهرداری یا جنبشهای زنان و کارگران؛ سند رسمی سرکوب و ویرانگری را با آرا ریخته شده در صندوق بگیرند و بعد هم بریش ما بخندند. در این راستا رهبران دستچین شده خواسته های شخصی خود را نیز وارد معرکه کرده اند؛ که شهرت؛ ثروت و قدرت از ان جمله اند.
و در این شگرد شبه دموکراسی؛ اینبار روح و روان آدمی مستقیماَ مورد حمله قرار می گیرد تا با دستکاری در حقایق موجود؛ مثل واپس ماندگی های اجتماعی و یا با بحران های در راه و شبح قدرتهای بیگانه؛ شهروندان را از دستیابی به حقیقت باز دارند.؛ و به ستمگری های خود وجاهت قانونی بدهند. شوالیه های جنگ مقدس و قدیسان ماکیاولی (که ترس را در چشمان ملت نشانده اند و لبخندشان را از ما پنهان نمی کنند) آهنگهای کهنه ای را می خوانند که گویی پیشتر از این برای کرها نواخته بوند. و شنیدنی اینجاست که ظالمان دست کوتاه که از قدرت وامانده اند و شریک دزدند و نارفیق قافله؛ با دعوت از ما در این خل بازیهای انتصاباتی؛ بر آنند تا از دوستان دیروز دلربایی کنند. حالی که بقول آن عزیز در عذاب: آزموده را آزمودن خطاست.

این باصطلاح اصلاح طلبان؛ که فراشان ولایتند، با کارناوال وعده های پوسیده خود؛ تنها کاری که می کنند؛ اشک ما را از خنده در می آورند. و شاید هم به کلاس های بالاتر قدرت برسند و بعد درد ملت را بی دوا می گذارند و می گذرند. و وقتی خرشان از پل انتخابات گذشت؛ برای کسی تره هم خرد نمی کنند؛ همان طور که بعد از سال 76 نکردند. و بعد از خیمه شب بازی هم که باز: رفتیم بصندوق عدم یک یک باز. تا انتخاباتی دیگر بریزیم پای صندوقهای رای و به تدارکچی ها و فعله های قدرت فاسد دست مریزاد بگوییم. پرسش اینجاست مگر ما در کجای تاریخ ایستاده ایم که می گذاریم ارباب بی مروت از بر گرده امان سوار شوند.
با یک نه به این حکومت صد آری را به خویشتن خویش گفته ایم.
                        
Karimi49@hotmail.com