«بحث نه بر سر یک سخنرانی ساده
بلکه بر سر سرنوشت نهضت ملی آذربایجان است»


احد واحدی


• باید برای گفتگوی متقابل فضای لازم را ایجاد کرد؛ باید فضایی بوجود آورد که تمامی افکار و اندیشه ها بشکل علنی طرح شده و ابراز کنندگان آنها از مواضع خود در برابر مخالفین، قدرت دفاع داشته باشند. نباید تسلیم جو شانتاژ شد و نباید هم همه چیز را از زاویه تنگ انحصار طلبی نگاه کرد. همه ما رهروان بهروزی فردا هستیم؛ همه ما برای جامعه دموکراتیک در سرزمین خود، خود را به آب و آتش می زنیم! بهر رو باید سخن ها را شنید و بشکل متمدنانه با آنها برخورد کرد. راه پیشرفت هر جنبش دموکراتیکی این هست! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۷ بهمن ۱٣٨۷ -  ۱۵ فوريه ۲۰۰۹


غربال ائده ر حرکت هرج و مرج اولار
یوخ عیبی چونکی آریتماق خیالی وار!!


برای فعالین سیاسی چپ، برای اهل فرهنگ و ادب و برای فعالان جنبش ملی ـ دموکراتیک آذربایجان و سایر خلقهای ایران «سیروس مددی» نام ناآشنایی نیست! او از جوانی زندگی خود را صرف مسائل سیاسی، ادبی و ملی کرده است؛ نوشته ها ، ترجمه ها و تحقیقات وی بیش از ٣۰ سال است که در مطبوعات کشور به چاپ می رسد. اکنون که دوره میانسالی را می گذراند، با تجربه اندوزی از سالهای سپری شده، همچنان با اعتقادی محکم و ذهنی نقاد و واقع بین در جنبش دموکراتیک ایران و بخصوص نهضت ملی ـ دموکراتیک آذربایجان فعال می باشد؛ سخنرانی اخیر وی در ۶٣ مین سالگرد نهضت دموکراتیک آذربایجان (۲۱ آذر) نشان این ادعاست!

این سخنرانی حاوی مسائل بس مهمی است که برای فعالان امروز نهضت ملی، به جهت اینکه با چشم باز حرکت کنند و از اشتباهات تا حد مقدور پرهیز نمایند، اهمیت به سزایی دارد. سخنران پس از اشاره ای گذرا به ماهیت و خصلت اساسی نهضت ۲۱ آذر، به خطراتی که در این جا و آنجای حرکت ملی امروز آذربایجان کمین کرده است، می پردازد!

مددی ضمن توضیح مشخصات نهضت دموکراتیک ۲۱ آذر، جابجا با مثالهای زنده، سعی دارد موقعیت امروز این جنبش را به نقد بکشد؛ او با چشمانی باز، بعضی نارسایی های این جنبش وسوء استفاده های آگاهانه عده ای را به تصویر می کشد و نتیجه می گیرد که عده ای سعی دارند بجای خصلتهای دموکراتیک و مردمی نهضت ۲۱ آذر، مسئله «خون» و «نژاد» و... را بزرگ کنند، این افراد مختارند هر اسمی روی خود بگذارند ولی حق ندارند خود را ادامه دهندگان راه پیشه وری قلمداد بکنند!

او ضمن تقسیم بندی فعالین آذربایجان به ۴ گرایش متفاوت، یادآور می شود که:

«آذربایجاندوستی - آذربایجان گرائی، - که نقطه عزیمت آن مبارزه در راه حقوق ملی - دموکراتیک مردم آذربایجان است- با کوچکترین بی دقتی و سهل انگاری گام به گام به «افراط » می گراید و سرانجام به ضد بسیار خطرناک خود، پان تورکیسم و پان تورانیسم تبدیل می شود.»

این خطر جدی نهضت دموکراتیک آذربایجان را به نابودی و یا انحراف از اهداف مترقی آن که اهداف نهضت ۲۱ آذر نیز می باشد، تهدید می کند!

وی در بخش دیگری از سخنان خود به ویژگی بسیار مهم نهضت دموکراتیک ۲۱ آذر اشاره کرده و می گوید:

    «جنبش ملی دمکراتیک ۲۱ آذر ما، هیچگاه به معنی ملت پرستی افراطی نبوده است. حکومت ۲۱ آذر ما، حکومتی دمکراتیک و مردمی بود. عنوان «حکومت ملی» در شناسنامه این نهضت، نه به معنای ناسیونالیست بودن و یا ملیت پرستی آن، بلکه صرفاً به مفهوم تعلق آن به خلق و ملت آذربایجان بوده و هست.»

و ادامه می دهد:

«برخلاف رویه «تورک پرستان» و «ملت پرستان»، جنبش ۲۱ آذر هیچگاه آذربایجانی ها را صرفاً به خاطر آذربایجانی بودنشان مقدس نشمرده است. حکومت ملی، همواره حساب بخشی از ملت، یعنی حساب زحمتکشان و روشنفکران و خیرخواهان خلق آذربایجان را از حساب فئودالهای آذربایجان، اشرافیت آذربایجان و دولتمردان آذربایجانی جدا می کرد و بین آنها تفاوت جدی می گذاشت.»

و در پایان نتیجه می گیردکه:

«امروزه آنهایی که ملاحسنی ها و هادی غفاری ها را صرفاً به دلیل آذربایجانی بودنشان متحد ما قلمداد میکنند، هر چه دل تنگشان می خواهد می توانند بگویند. اما حق ندارند خود را ادامه دهندگان جنبش ۲۱ آذر جلوه دهند.»

سیروس مددی در جای دیگری از سخنرانی خود ضمن شمردن ویژگی سکولار بودن برای جنبش ۲۱ آذر، می گوید:

«رهبران ما اگر چه همیشه به اعتقادات دینی مردم احترام گذاشته اند اما هیچگاه با کسانی که دین و سیاست را در هم آمیخته اند سر سازگاری نداشته اند.... . بنابراین، کسانی که خواستار برقراری حکومت دینی هستند نمی توانند هیچ نسبتی با ۲۱ آذر داشته باشند. حضراتی که برای "ترویج " زبان ترکی، آثار خمینی را به این زبان ترجمه می کنند و تحت تأثیر آن تا صبح کله سحر می گریند، هر چه دلشان می خواهد بگویند، اما آنها حق ندارند خود را به جنبش ۲۱ آذر بچسبانند.»

سپس ضمن توضیح دشمنی امپریالیستها با جنبش ملی ـ دموکراتیک آذربایجان و اینکه خود نهضت ۲۱ آذر توسط همانها در دریای خون غرق شده است، اضافه می کند:

«پهلوان پنبه هایی نیز که تا دیروز در ضدیت با امپریالیسم کسی را پرشور و حرارت تر از خود نمی شناختند و امروز خود را لیدر برخی تشکیلاتهای آنچنانی می نامند و به برخی محافل دخیل می بندند، حق ندارند نهضت ۲۱ آذر را تحریف کنند. بگذار چاپلوسی در برابر دشمنان ۲۱ آذر را نه با نام ۲۱ آذر، بلکه با نام دیگری بکنند.»

سخنران در بخش دیگری از نطق خود به نحوه برخورد حکومت ملی و شخص پیشه وری با مسئله ملیتهای فارس، کرد و ارمنی و همچنین اشتراک فداکارنه مبارزان انها در رشد وتعالی جنبش مردمی ۲۱ آذر اشاره کرده و برخورد امروز افراطیان را به باد انتقاد گرفته و آخرالامر نتیجه می گیرد که، کسانیکه بدون توجه به رفتار نهضت ۲۱ آذر درقبال شرکت کنندگان وابسته به ملیتهای مختلف ساکن ایران از کرد، ارمنی و فارس و... سعی دارند با شعارهایی مثل: «فارس، کرد، ارمنی      آذربایجان دشمنی»، ضمن دور افتادن از شعارهای اصلی نهضت ۲۱ آذر، جنبش امروزی آذربایجان را هم به انحراف می کشند، هر اسمی می توانند روی خود بگذارند، ولی حق ندارند خودشان را ۲۱ آذرچی جا بزنند!

در قسمت مهمی از سخنرانی وی به انتقاد تند بر علیه محمد امین رسول پرداخته و اذعان می دارد که، رسولزاده در افراط در آذربایجان دوستی به دام پان ترکیسم و ملیت پرستی افراطی افتاده و در پایان حتی با فاشیسم هیتلری بصورت تنگاتنگ همکاری کرده است.

تنها همین انتقاد بسیار بجا و جدی انگار آب به خوابگاه مورچگان ریخت و نشان داد که هنوز فوندامنتالیسم و مقدس گرایی حتی در میان فعالین جنبش آذربایجان حرف اول را می زند! در نقد کسانی که دورشان هاله ای از تقدس کشیده شده، نازکتر از گل چیزی نمی شود گفت! البته این نخستین بار نیست که سیروس از رسولزاده و همدستی او با فاشیسم آلمان حرف می زند. اولین بار این مسئله در هیئت تحریریه «آذربایجان سسی» طرح شد و به تشکیل دو سیاست و مشی در «آذربایجان سسی» انجامید و سبب توقف کار آن شد. و در ادامه همین اختلاف بود که نگارنده این سطور و سیروس مددی تصمیم به انتشار نشریه جدیدی گرفتند که آگاهانه نام «آذربایجان- نشریه آزادیخواهان آذربایجان» را داشت. دومین بار این موضوع در سمیناری علمی در ۱۹۹٨. ۱۱. ۲۱ ـ ۲۰ با نام «عصرین آستاناسیندا گونئی آذربایجان» که به همت «آذربایجان کولتور اوجاغی» در برلین برگزار شد، توسط سیروس مددی مطرح گردید. که متاسفانه از طرف اهل سیاست و تحقیق جدی گرفته نشد! محتوای همان سخنرانی سیروس مددی این بود که در رابطه با مسئله ملی، انسان باید از زاویه دموکراتیک به مسئله برخورد کند! اگر انسان با متد شوونیستی و نژادپرستانه با این پدیده برخورد کند، ضمن اینکه از محتوی دور می افتد، خطر به دام افتادنش نیز هست!

براستی چگونه می شود از گذشته، از گذشته ای که بیش از پیروزی شکست نصیبمان کرده است، درس گرفت؟ چرا حتی بعد از گذشت ۹۰ سال از یک واقعه ای نمی تواانیم حتی در ابعاد کوچکتر با خودمان روراست باشیم؟ چرا باید حقیقت را یعنی چیزی را که می تواند منبع انرژی بیشتری برای کارهای آتی مان باشد، فدای دروغها،افتراها و گنده گویی های الکی می کنیم؟ چرا نمی توانیم و یا نمی خواهیم حداقل بخاطر رشد و تعالی جنبش دموکراتیک سرزمین خودمان، همه دروغها و تهمت ها را فدای حقیقت بکنیم. یکی می گوید که، نباید به دست و پای رسولزاده پیچید! دیگری با چپ ستیزی نهفته در افکارش به تائید رسولزاده بر می خیزد و از همکاری او با فاشیسم هیتلری، به بهانه مبارزه با کمونیسم دفاع می کند! فاشیسم در تمامی دنیا و حتی در مهد تولد خودش یعنی کشور آلمان نه بعنوان یک ایدوئولوژی بلکه بعنوان «جنایت علیه بشریت» تعریف می شود! و بهمین دلیل در عین حال که کمونیستها حتی با شکست سوسیالیسم مدل شوروی، در تمامی جهان امروزی، احزاب خودشان را دارند و در مبارزات انتخاباتی غالب کشورهای اروپایی آزادانه شرکت می کنند، فاشیستها در هیچ یک از کشورهای جهان از مشروعیت قانونی برخوردار نیستند! آن یکی بازبینی حادثه ای مربوط به اوایل قرن گذشته را چنان در بوق و کرنا کرده است که انگار بزبان آوردن چنین مقولاتی «گناه نابخشودنی» می باشد.

   سخیف ترین و شگفت آورترین رفتار در این میان رفتار چند تنی است که گفته های سیروس مددی را سفارش نیروهای امنیتی ... قلمداد کرده و با این اتهام واهی دشمن پسندانه، ضمن تلاش در بدنام جلوه دادن یکی از چهرهای فعال و مبارز جنبش ملی ـ دموکراتیک آذربایجان، غرض و ناآگاهی خود را اثبات کرده است.

غیر قابل انتظارترین برخوردها مربوط به نیروهایی است که با پیشینه چپ امروزه در مسائل آذربایجان فعال می باشند. این دوستان که خدا را یکجا با ۱۲۴ هزار پیغمبرش مثل سر کشیدن یک لیوان آب، انکار کرده بودند، وقتی به رسولزاده پیغمبر می رسند، حتی در شک کردن به پیغمبری اش دچار تزلزل می گردند! براستی چه چیزی سبب شده است که بخاطر نجات رسولزاده از مخمصه گرفتار شده در آن، حتی حاضر به دفاع از فاشیسم و هیتلر می شوند! جای تعجب آنجاست که این جماعت معترض در حین سخنرانی (منظور جماعت حاضر در اجلاس است) و یا یکی دو روز اول بعد از سخنرانی و چاپ آن در سایت های اینترنتی، اتهام دروغ پراکنی و تهمت پوچ و توخالی برعلیه شخصیت محمد امین رسولزاده به سخنران می زدند و مصرا" خواهان ارائه اسناد و مدارک برای اثبات این ادعا از طرف سخنران بودند، ولی به محض اینکه این مسئله روشن شد سخنران این مسائل را پربی راه هم نگفته، سریعا" موضع شان عوض شد و به توجیه یا دفاع از همکاری رسولزاده با فاشیسم هیتلری پرداختند!   

مددی در بخش دیگری از سخنرانی خود، ضمن تذکر نکاتی در باره گرایشات ترک پرستی افراطی ، خطر بزرگی را هشدار می دهد: جریانی سعی دارد بتدریج هر آنچه منسوبیتی با کلمات آذربایجان، آذربایجانی مثل: «سرزمین آذربایجان»، «مردم آذربایجان»، «خلق آذربایجان»، «ملت آذربایجان»، «فرهنگ آذربایجانی» و حتی «زبان آذربایجانی» دارد، حذف کرده و بجای آن از واژه «ترک» و «ترکی» استفاده کنند! این جریان با سوءاستفاده از احساسات پاک مردم آذربایجان و خواسته های برحق آنها و بالطبع" بر بستر زمینه های آشکاری که شوونیسم فارس با سیاست های خود محوربینانه و انحصارطلبانه خود فراهم آورده سعی بر آن دارد که افکار منسوخ یک قرن اخیر را دوباره زنده کرده و بیداری ملل ترک زبان ایران و حتی منطقه و خواسته های هویت طلبانه آنها را ملعبه سیاستهای خود قرار دهد. پان ترکیسم که ابتدا با شعار مبارزه با سنت گرایی و بخاطر تجدد علیرغم نابسامانیهای زیاد، در سالهای آغازین قرن بیستم منشاء تغییرات بسیار بزرگی در کشور ترکیه شده بود، در روند خود مثل هر «پان» دیگری به یک اندیشه و بالاتر از آن سیاست توتالیتر و تمامیت گرایی تبدیل شد. در نزدیک به یک قرن اخیر کمتر جریان سیاسی چپ، راست و ملی را در ترکیه می توان سراغ گرفت که ضرب شست جنایتکارانه و هولناک این اندیشه بشدت خطرناک را نچشیده باشد. امروزه در پی رسوایی های ۵۰ ساله اخیر و همچنین بخاطر روشنگریهای جریانات مترقی ترکیه این جریان فکری در محافل روشنفکری و حتی بین عامه مردم ترکیه از کمترین استقبال برخوردار است؛ بطوریکه در انتخابات اخیر کمترین آرا را در کل عمر سیاسی خود بدست آورد. در برخورد به این مسئله، سیروس در سخنرانی اخیر خود، ضمن تذکر این نکته که این جریان از آغاز با نهضت ۲۱ آذر دشمنی ورزیده و بخون رهبران آن تشنه بوده است، از یک خطر بالقوه و بالفعلی اسم می برد، که این جریان تا امروز مرز بندی مشخصی با ۲۱ آذر و ۲۱ آذرچی ها داشت و خود را قاطی آن نمی کرد؛ ولی امروزه سعی در مصادره کردن این جنبش و دستاوردهای آن دارد! این پدیده به دو علت انجام می گیرد:

۱ـ پان ترکیسم هیچ سابقه ای تاریخی در جنبش دموکراتیک مردم آذربایجان ندارد و برای ما یک پدیده تازه و بیگانه ایست؛

۲ـ نهضت ملی ـ دموکراتیک آذزبایجان تجربه تاریخا" شکل گرفته بسیار زیبایی است که هنوز در اذهان مردم ما جا و منزلت شکوهمند و فراموش نشدنی خود را حفظ کرده است. ظرفیتهای دموکراتیک و مردم پسندانه آن هر اهل سیاستی را در سوء استفاده از آن به وسوسه می اندازد.

واقعیت اینست که حرکات سیاسی بزرگی که در یک قرن اخیر در آذربایجان انجام گرفته، به جهت اینکه از اوایل قرن بیستم بدین سو، عثمانی ها و بعدها جریان اکسترم ترک گرایی در ترکیه، نیت سویی نسبت به این جنبش ها داشته اند، همواره با این پدیده مرزبندی روشنی داشته است. از نهضت مشروطیت برهبری ستارخان گرفته تا آزادیستان شیخ محمد خیابانی و تا نهضت ملی آذربایجان برهبری سیدجعفر پیشه وری، همیشه آنها موضع مخالف در برابر این جنبشها داشته اند.

اینهم غیر طبیعی نیست که علیرغم اینکه انسانها و یا گروههای اجتماعی متفاوت به چه ملتهایی تقسیم شده اند، اولا" نقش اصلی را سیاست و بعبارتی دولتمردان بعهده دارند؛ ثانیا" موضع گیری آنها بربستر منافع طبقاتی آنها شکل می گیرد. جنبش های یاد شده در یک کلام جنبشهایی دموکراتیک با محتوایی بسیار مردمی بوده اند و بسیار طبیعی بنظر می رسد که دولتهای مرتجع صرف نظر از اینکه به کدام ملل تعلق دارند، موضع دشمنانه ای در قبال آن اتخاذ نمایند. بهمان میزان طبیعی است که همزمان عامه مردم و نیروهای مترقی عثمانی و بعدها ترکیه از محتوای مردمی جنبشهای مشروطیت، خیابانی و ۲۱ آذر دفاع می کردند. بطوریکه نقش نیروهای مترقی عثمانی در دو جنبش اول اظهر من الشمس است. جنبش ۲۱ آذر با محتوای دموکراتیک و اجتماعی خود، ارتجاع ترکیه را بمقابله و دشمنی با خود کشاند و برپایه همین استدلال محمد امین رسول زاده که تحت حمایت مادی و معنوی همین ارتجاع سیاستهای ضد آذربایجانی خود را به پیش می برد، دشمنی آشتی ناپذیری خود را در قبال حکومت ملی و شخص پیشه وری اعلام کرد؛ کسانیکه امروزه تصاویر پیشه وری و م.ا.رسولزاده را در روزنامه ها، مجلات، سایت های اینترنتی، مراسم و بزرگداشت ها در کنار هم قرار میدهند، یا این حقایق را نمی دانند که در آن صورت باید این تفصیلات را شرح داد و انها را نسبت به این امر آگاه کرد و یا میدانند و عمدا" با سوء استفاده از حیثیت نهضت ۲۱ آذر سعی در انحراف جنبش امروزی مردم آذربایجان دارند، که باید مشت آنها را باز کرد!

متاسفانه روی مسائل مربوط به جنبش مردم آذربایجان هنوز بحث جدی ای انجام نگرفته است و بر بستر بی اطلاعی برخی از فعالین این جنبش،عده ای با نشان دادان عکس مار و انکار کلمه مار، سعی می کنند جوانان فعال و کم تجربه را فریب داده، احساسات آنها را تحریک کرده و از آب گل آلود ماهی بگیرند. سالهاست که تلاش می شود ذهن فعال شرکت کنندگان در نهضت ملی ـ دموکراتیک آذربایجان را با شعارهای انحرافی، با تاکتیک های غلط و استراتژی های غیرواقعی از مسیر اصلی جنبش خارج کدند. البته در این میدان مبارزه نقش بشدت مخرب جمهوری اسلامی را نباید نادیده گرفت؛ این سیاست رژیم از راه اندازی سایت های اینترنتی گرفته تا نفوذ در تشکل های متفاوت آذربایجان را در برمیگیرد. حدودا" ۱۵ سالی می شود که، فعالین آذربایجانی را با مسائل انحرافی مثل نوع پرچم آذربایجان و یا شکل سمبل حرکت ملی آذربایجان به بی راهه و جمود فکری کشانده اند. شعارهای مراحل بعدی جنبش طوری ذهن برخی از فعالین را در برگرفته است که تاکتیک و شعارهای امروزی را بعضا" فراموش می کنند.

از زندگی ۴۰ ـ ٣۰ میلیون آذربایجانی در ایران صحبت می شود، از مشکلات مدنی ـ فرهنگی، سیاسی و حقوقی آنها مقاله ها نوشته می شود و از ظلمی که در حق مردم آذربایجان انجام می گیرد، داستانها گفته می شود ولی سیاستی که از نظر تاکتیکی و استراتژیکی بکار برده می شود، چیزی جز اتلاف وقت و انرژی فوق العاده زیاد قسمت بزرگی از فعالان عرصه ملی نیست و نتیجه ای که در این چند سال حاصل شده است، چیزی در حد صفر می باشد.

تظاهرات گسترده مردم ترک زبان بر علیه توهین و تحقیر ملی، در خردادماه ٨۵، اگر جدی گرفته می شد، اگر آن حرکت حماسی درست آنالیز می شد و درسهای بسیار مهم آن فراگرفته می شد، می توانست کمک بزرگی برای تدوین استراتژی کوتاه و بلند مدت نهضت ملی آذربایجان باشد! و طبیعتا" رژیم جمهوری اسلامی امروز نمی توانست تمام جنبش ما را تحت نظر گرفته و از اعتراضات بحق مردم جلوگیری نموده و بخش چشم گیری از فعالین ما را به بند بکشد!

*****

جنبش دموکراتیک مردم آذربایجان راه پیشرفتی ندارد بجز اینکه باید جنبش از اندیشه های ناسالم پالایش شود! و این مهم عملی نمی شود مگر یک دوره جدی برای برخورد اندیشه های مختلف و بعضا" متضاد در نظر گرفته شود. شاید جسارتی لازم بود که مسائل مهم و جدی حرکت ملی آذربایجان بشکل عامتر مطرح شود؛ و این مهم با سخنرانی فوق الذکر به انجام رسیده است! باید برای گفتگوی متقابل فضای لازم را ایجاد کرد؛ باید فضایی بوجود آورد که تمامی افکار و اندیشه ها بشکل علنی طرح شده و ابراز کنندگان آنها از مواضع خود در برابر مخالفین، قدرت دفاع داشته باشند. نباید تسلیم جو شانتاژ شد و نباید هم همه چیز را از زاویه تنگ انحصار طلبی نگاه کرد. همه ما رهروان بهروزی فردا هستیم؛ همه ما برای جامعه دموکراتیک در سرزمین خود ، خود را به آب و آتش می زنیم! بهر رو باید سخن ها را شنید و بشکل متمدنانه با آنها برخورد کرد. راه پیشرفت هر جنبش دموکراتیکی این هست!   

www.azer-online.com