در یافتن معشوقم کمک کنید!


میرزاآقا عسگری (مانی)


• شِنِلِ مِه را میگشایم و بیرون میدوم.
کلمهها را پاره میکنم و بیرون میسُرم.
پیراهنِ موسیقی را از تنم میکَنَم. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۹ بهمن ۱٣٨۷ -  ۱۷ فوريه ۲۰۰۹


 
باز:
گردباد در پیراهنم میچرخد.
هوای نازک نیمروز، دلم را خش میاندازد.
پرنده به دیوارهی دیوانگی سرمیکوبد.
یکی نیست به من بگوید
نام معشوق من در حنجرهی این پرنده چه میکند؟!
 
استخوانهایم تیر میکشند.
موسیقی از خاراسنگهایم برونمیتراود.
یکی نیست به من بگوید
معشوق من در این خاراسنگ چه میکند؟!
 
چون کاغذی سپید، زیر تانگوی کلمات، بیهوشم
مِه در شعرهایم جای گشوده
کاغذهایم آواز میخوانند
چون کودکی که بال فروبندد
در کتاب دبستانی غروبیدهام
چون مدادپاککن، بر واژهها سائیده میشوم.
یکی نیست به من بگوید
معشوق من در کدام واژه نهان است؟!
 
مرا یاری کن!
ای شاعری که در کلمات گم شدهای!
ای زنی که فوت و فن عشق را فوت آبی!
و تجربهی عشاق را در نگاهت نهفتهای!
ای آوازخوانی که عشق، تو را میخواند!
ای نقاشی که بر مناظر هستی بال گشودهای
مرا   یاری کنید و بگوئید
معشوق من در کدام نغمه جای گرفته است؟
 
شِنِلِ مِه را میگشایم و بیرون میدوم.
کلمهها را پاره میکنم و بیرون میسُرم.
پیراهنِ موسیقی را از تنم میکَنَم.
چون شعر از درون سنگ برمیجهم.
از گلوی سکوت، برون میغزلم!
از دبستانِ واقعیت میگریزم.
زیر مداد شما به هوش میآیم
اگر یکی از شما
تنها یکی از شما به من بگوید
معشوق مرا درکدام خیال خود پنهان کرده اید
                                      بیانصافها؟!