از : بهمن پارسا
عنوان : بحران سمایه داری
ه بیست و ششم اسفند ۱۳۸۷
در بحران کاپیتالیسم ،ما کجاییم !
ظواهر امر حکایت از آن دارد که جهان به لحاظ اقتصادی عمیقا در بحران بسر میبرد.اگر از این چه هست بدتر نشود حداقل در کوتاه مدت - مثلا دو سال آینده - نشانی از بهبودی اوضاع مشهود نیست.نتیجه ی بلاواسطه ی چنین بحرانی نگرانی های عمده یی را نزد مردمی ایجاد میکند که در معرض ،اخراج وبیکاری هستند،با در آستانه ی بی خانمانی و در بهترین شرایط افت قابل ملاحظه ی در آمد های ناشی از مشاغل مختلف حتی دولتی.
در چنین شرایطی که عموم مردم جهان مورد صدمه ی جدی قرار گرفته اند نیروهای چپ در هر جا که هستند،چه برنامه هایی را ارایه کرده اند و یا میکنند؟و آیا در کوتاه مدت برنامه یی هست یا نه؟.در حال حاضر سرمایه داری با اختلال زیر بنایی روبرو است و اگر نیرو های چپ در این مقطع ظرح و روش کاری ارایه نکنند با کمال تاسف آنچه جانشین وضعیت فعلی خواهد شد بمراتب بد از همه ی عمر چهار صد ساله سرمای داری خواهد بود.
این بحران پدیده جدیدی نیست،وبار اول هم نیست که واقع میشود و مشابه آنرا حد اقل در آمریکا در دهه سی داشته ایم.لذا باید مترصد آن بود که سرمایه داری از این بحران نیز بیرون رود!علت هم واضح است،این سیستم در مقیاس جهانی هرگز نگران اوضاع ورفاه شهروندان نیازمند خود نبوده ونیست.بهمین دلیل است که اینها در خیال نگهداری وضعیت فعلی بهر قیمت نیستندو چون هدف تامین منافع فردی مشتی سرمایه اندوز سیری ناپذیر است در فکر ایجاد و ابداع روشهای جدید تری در افزایش سود این طبقه میباشند که نتیجه مستقیم آن هرچه فرسوده تر شدن طبقات فرودست جوامع است.در اینجا آنچه بطور خاص قابل ملاحظه و مداقه است این است که،هم سرمایه داری در فکر روشهای جدید برای بقای خویش است و هم نیروهای مترق و چپ در جهان در کار اندیشدن به تغییر این وضعیت به نفع عموم میباشند،یعنی که هر دو این معادله ی نا متعادل در کار تغییر موقعیت اقتصادی میباشند. سوًال این است در این شرایط کدام تدابیر بهترین است؟نیروهای مترقی چه میتوانند بکنند؟در مرحله اول لازم است با استفاده از همه وسایل موجود و منطقی مردم را در هر جا که هستند آموزش داد که مبارزه دارای چه هدفی است. لازم است به وضوح و روشنی این نکته برای عموم تشریح شود در لحظه کنونی سخن بر سر انتخابی است اساسی و زیر بنایی که شیوه های فعلی بهره برداری از ثروت های ملی و عمومی را بنفع همگان تغییر خواهد داد.و برای وصول به چنین هدفی از همه ی شیوه هایی که در جهت مثبت ومترقی در حال جرکت هستند میباید بهره گرفت.این کاری بس مشکل ،اما امکان پذیر.
آنچه مسلم است این که،رژیم های فعلی جهان نیز بیکار نیستند و با هوشیاری در کار تمهیداتی هستند که در مقابل هر حرکت مردمی با قدرت تمام ایستادگی و برخورد کنند.ایجاد پلیس و نیروهای تعلیم یافته ضد شورش در صدر برنامه های کاری دول غربی قرار دارد. در روسیه حتی قانونی به مرحله اجرا در خواهد آمد که برپایی تظاهرات و شرکت در آن را جرم تلقی خواهد کرد.اوضاع جوامع را با تبلیغات وسیع وبه شیوه های بمباران های فکری بگونه یی ترتیب خواهند داد که راست و راست افراطی بطور صد در صد در کنار صفوف سرمایه داری قرار گرفته و با توسل به عرق ملی و میهن پرستی کاذب ، نیروی فشاری باشند علیه هر جرکت ترقی خواهانه. واز این آب گل آلود بنفع خود ماهی گرفتن.
یکی از وظایف عمده نیرو های چپ انتخاب متحدین است، چپ دارای نیروی فکری قوی و ایدیًولژی برتر هست ،اما بلحاظ تشکیلاتی رنجور مینماید!ودر پاره یی کشور ها اساسا فاقد تشکل و انسجام است.وظیفه چپ هوشیاری و مراقبت است از تشکل های مردمی بی طرح و برنامه که خطر اینان بمراتب بد تر از هر خطر دیگری است.میشود با مطالعه در روشهای بکار گرفته شده در آمریکای جنوبی در سهای خوبی آموخت وپی برد چگونه این کشورها در یکی دو دهه گذشته توانسته اند گامهای بسیار موثری در تشکیلات و بسیج نیرو های مردمی ومترق بردارند. بعنوان مثال "جنگ آب"در بولیوی یکی از این حرکتهاست که موفق شد با استفاده از روشهای مفید و در عمل قابل اجرا و بدور از شعار و هوچیگری دست کمپانی "بکتل"را از منابع آب این سرزمین کوتاه کرده وآن را در دوره ،مرالس،رییس جمهور مردمی بولیوی،ملی اعلان کند !
چپ باید از چنین روشها و جنبش های موفق در جهان در جهت بسیچ نیرو مدد بخواهدواما از انقلاب ایران در این زمینه در ذهن من چیزی باقی است که مرا وامیدارد در همه حرکتهای اجتماعی با وسواس نگاه کنم،وآن این که،حضور توده های میلیونی در خیابانها به معنای آن نیست که همه در یک جهت حرکت میکنند. لذا در بسیج نیرو باید که هوشیار بود.
نوشته شده توسط بهمن در ساعت ۱:۴۶ | لینک | نظر
٨٣۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣٨۷
|