تعدد کاندیداهای اصلاحطلب روند تصمیمگیری را در جناح رقیب مختل میکند
تاجزاده: نامزد واحد یا متعدد ؟
لازم است از حضور یا تداوم فعالیتهای تبلیغاتی دیگر نامزدهای مطرح اصلاحطلب همچنان استقبال کنیم و به دلایل زیر از آقایان موسوی، کروبی و نوری بخواهیم در صحنه رقابتهای انتخاباتی تا اردیبهشت ماه سال ۸۷ فعال بمانند
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۹ اسفند ۱٣٨۷ -
۲۷ فوريه ۲۰۰۹
راهبرد اصلاحطلبان درباره انتخابات ریاست جمهوری دهم بر این مبنا استوار شده است که هر شخصیتی که خود را شایسته این مقام میداند یا از سوی احزاب، گزینه مناسبی ارزیابی میشود، به عنوان نامزد به جامعه معرفی شود تا ضمن تبیین دیدگاهها و برنامههای خود، وضع موجود را نقد و نقاط ضعف و قوت آن را روشن کنند. آنان میتوانند بدون تعرض به یکدیگر، رقابت سالم خود را تا زمان مورد نظر ادامه دهند. در آن لحظه با ساز وکاری که به توافق خواهند رسید همه داوطلبان به سود نامزدی که از بیشترین اقبال عمومی برخوردار است و بهرغم شرایط ناعادلانه انتخاباتی (رسانهای، امکانات عمومی، دولتی و...) میتواند نامزد نهایی اصولگراها را که علیالقاعده آقای احمدینژاد خواهد بود، پشت سر گذارد، انصراف دهند.
بر این مبنا گروههای مختلف اصلاحطلب از یکی از آقایان خاتمی، موسوی، کروبی و نوری حمایت کردند و چهرههایی مانند آقای عارف نیز اعلام نمودند چنانچه آقای خاتمی نامزد نشود، آمادگی دارند در صورت وجود شرایطی نامزدی انتخابات را بپذیرند.
بر اساس راهبرد فوق گروههای مختلف اصلاحطلب کوشیدند نامزد مورد نظر خود را به پذیرش کاندیداتوری و اعلام آن قانع سازند. به علاوه قریب به اتفاق گروهها سقف پیشنهادی را دهه فجر اعلام کردند. سرانجام در تاریخ ۲۰ بهمن ماه سال جاری آقای خاتمی که از حمایت اکثر قریب به اتفاق احزاب اصلاحطلب برخوردار بود و در نظرسنجیها در رأس چهرههای مطرح قرار داشت، اعلام کرد به عنوان نامزد در این دوره از انتخابات شرکت خواهد کرد. به این ترتیب آرایش نیروهای سیاسی تغییر یافت.
اصولگرایان میکوشند با نامزد واحدی در برابر وی صفآرایی کنند و نامزدهای دیگر اصلاحطلب نیز در معرض این پرسش قرار گرفتهاند که با حضور آقای خاتمی چه ضرورتی برای کاندیداتوری آنان وجود دارد. بهویژه آنکه تجربه انتخابات دور نهم ریاست جمهوری حاکی از آن است که پیروزی اصولگراها ناشی از تفرقه اصلاحطلبان بود.
با وجود این گروهی از اصلاحطلبان هنوز از حضور همزمان چند نامزد شناخته شده اصلاحطلب تا روز آغاز تبلیغات رسمی نامزدها (دو هفته قبل از برگزاری انتخابات) دفاع میکنند. به باور این عزیزان با وجود آنکه آقای خاتمی نامزدی خود را اعلام و حضور ایشان فرصتی تاریخی برای ملت ایران فراهم کرده و فواید آن به مراتب بیش از هزینهها و تهدیدات احتمالی اعلام کاندیداتوری است، اما لازم است از حضور یا تداوم فعالیتهای تبلیغاتی دیگر نامزدهای مطرح اصلاحطلب همچنان استقبال کنیم و به دلایل زیر از آقایان موسوی، کروبی و نوری بخواهیم در صحنه رقابتهای انتخاباتی تا اردیبهشت ماه سال ٨۷ فعال بمانند.
۱. اصلاحطلبان با بیعدالتی رسانهای مواجهند. جناح رقیب علاوه بر اینکه از تبلیغات رادیو و تلویزیون به طور کامل بهرهمند است، به تضعیف و تخریب اصلاحطلبان نیز میپردازد. افزون بر آن از همه دستگاهها و تریبونهای رسمی تبلیغاتی کشور به سود خود و علیه اصلاحطلبان استفاده میکند. همچنین از روزنامهها و نشریات بیشتری بهرهمند است. در چنین شرایطی حضور نامزدهای متعدد اصلاحطلب فرصت بیشتری را برای دفاع از اصلاحات و نقد وضع موجود ایجاد میکند. زیرا همه نامزدهای اصلاحطلب در یک اصل مشترکند و آن مخاطرات ناشی از مدیریت کنونی برای ایران و ایرانی است. آنان معتقدند قطار مدیریتی کشور باید روی ریل خود قرار گیرد، چراکه ادامه مدیریت کنونی کشور میتواند به ایران، اسلام و مردم آسیبهای جدی وارد کند. همه کاندیداهای اصلاحطلب وظیفه ملی، دینی و اخلاقی خود میدانند این روند را اصلاح کنند. به این ترتیب بیعدالتی رسانهای موجود و محدودیتهای اصلاحطلبان در انتشار روزنامه و ... با حضور نامزدهای متعدد تا حدودی جبران میشود. به این ترتیب فقط یک نامزد اصلاحطلب و طرفدارانش به دفاع از اصلاحات و نقد وضع موجود نخواهد پرداخت.
۲. با حضور نامزدهای مختلف اصلاحطلب، تمرکز تخریب علیه آقای خاتمی کمتر میشود، چراکه اصولگریان نمیتوانند حضور نامزدهای دیگر اصلاحطلب را به طور کامل نادیده انگارند و فقط به تخریب آقای خاتمی بپردازند. به همین دلیل هر زمان حضور مهندس موسوی را در انتخابات جدی ارزیابی میکنند، علیه او موضع میگیرند و گاه صریحاً میگویند که مصلحت نیست ایشان وارد انتخابات شوند. همچنین وقتی آقای کروبی به آقای فیروزآبادی نامهای انتقادی نوشت، بعضی اصولگراها به ایشان اعتراض کردند که چرا شأن نیروهای مسلح را رعایت نمیکند. گویی آقای کروبی برخلاف قوانین و وصیتنامه امام و تجربیات بینالمللی، میکوشد نظامیان را وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی کند! حملات کیهان پس از موضعگیریهای اخیر آقای نوری نیز نمونه دیگری از این حملات است.
٣. تعدد کاندیداهای اصلاحطلب روند تصمیمگیری را در جناح رقیب مختل میکند. از نظر این گروه چنانچه همه اصلاحطلبان فط از یک نامزد حمایت کنند، جناح راست علیرغم نارضایتی در پایین، با فشار از بالا میتواند اختلافات گسترده و عمیق خود را تحتالشعاع قرار دهد و یک نامزد را برای رقابت با خاتمی معرفی کند. ولی در صورتی که اصلاحطلبان با چند نامزد مطرح و شناخته شده در صحنه بمانند، اصولگرایان نمیتوانند مانع حضور نامزدهای دیگری از جناح خود شوند. تکثر در نامزدهای اصولگرا هم متناظر خواهد بود با نقد بیشتر عملکرد دولت کنونی و این به سود جناح اصلاحطلب است که رسانه کافی در اختیار ندارد.
به بیان دیگر نتیجه مستقیم حضور نامزدهای مختلف اصولگرا، نقد گستردهتر مدیریت و وضع موجود است نه دفاع از عملکرد دولت نهم. به این ترتیب همه نامزدها (اصلاحطلب یا اصولگرا) به جز آقای احمدینژاد مدیریت و وضع موجود را نقد خواهند کرد. پس هر چند کاندیداهای اصولگرا میکوشند خود پیروز نهایی انتخابات شوند، اما در نقد وضع موجود همراه اصلاحطلبان خواهند شد و به این ترتیب تبلیغات رسمی از جمله در صدا و سیما خنثی میشود که طبق آن گویی ایران ژاپن اسلامی شده است، نه اینکه قطار میهن در حال حرکت به سوی کره شمالی اسلامی شدن است.
۴. فضای نابرابر تبلیغاتی، ضرورت استفاده از تجربیات کشورهای دموکراتیک را برای اصلاحطلبان دو چندان میکند. بهویژه آنکه رقابتهای درونگروهی اصلاحطلبان به معنی صفکشی آنها در برابر یکدیگر نیست و همه آنها به نقد وضع موجود و به تبلیغ نامزد مورد نظر خود میپردازند، کاری که بهویژه طرفداران آقای خاتمی آن را تئوریزه کردهاند. نامزدهای اصلاحطلب حاضر نیستند یکدیگر را نقد کنند و معتقدند با تکیه بر پایگاه مردمی و کارنامه قابل قبول در اداره میهن برغم همه مشکلات و کارشکنیها، قادرند در انتخابات پیروز شوند و کشور را از وضعیت فعلی نجات دهد. از دید کسانی که معتقد به تعدد کاندیدا هستند، رقابت درونگروهی اصلاحطلبان، به شیوه فوق فضای انتخابات را تسخیر میکند، شبیه آنچه در انتخابات اخیر آمریکا رخ داد؛ رقابت بین کلینتون و اوباما فضای انتخاباتی آن کشور را در ماههای پیش از برگزاری انتخابات تحتالشعاع قرار داد و بسیاری پیشبینی کردند به این ترتیب نامزد نهایی حزب دموکرات، رییسجمهور آمریکا خواهد شد. در ایران نیز عدم خویشتنداری جناح اصولگرا و توجه همه رسانهها اعم از اصلاحطلب یا اصولگرا به رقابت درون جناحی نامزدهای اصلاحطلب، فضای انتخاباتی کشور را تحتالشعاع قرار داده است. جالب آنکه تاکنون مسأله اصلی رسانههای جریان راست از کیهان تا رسالت، به جای دفاع از نامزد یا نامزدهای اصولگرا این بوده است که آیا یکی از داوطلبان مطرح اصلاح طلب کاندیدای نهایی آنان خواهد بود یا آنان به رقابت با یکدیگر تا انتها ادامه خواهند داد. رسانههای اصولگرا ناخودآگاه به این موضوع دامن زدند که رقمزنندگان اصلی رقابت انتخابات ریاست جمهوری دهم اصلاحطلبان هستند و گاه تصریح میکنند چنانچه اصلاحطلبان از نامزد واحد حمایت کنند پیروز انتخابات خواهند بود. بعضی اصولگراها نیز تا این حد پیش رفتهاند که بگویند اگر اصولگراها نتوانند از نامزد واحدی پشتیبانی کنند، موفقیت اصلاحطلبان حتی در صورت نداشتن نامزد واحد هم دور از دسترس نیست.
این در حالی است که آقای احمدینژاد مصلحت نمیبیند نامزدی خود را از هماکنون اعلام کند، چراکه در آن صورت بسیاری از کارها را نمیتواند به علت شائبه تبلیغاتی داشتن انجام دهد. به علاوه برای سایر نامزدهای اصولگرا بهانه و فرصت فراهم میکند که آنان نیز نامزدی خود را اعلام کنند. به نظر میرسد آقای احمدینژاد مایل است سایر نامزدهای اصولگرا فرصتها را از دست بدهند، زیرا در وضعیت تعلیق، آنان نخواهند توانست علناً وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شوند و در کنار اصلاحطلبان، عملکرد آقای احمدینژاد را نقد کنند. به این ترتیب تا اطلاع ثانوی نامزدهای مطرح اصلاحطلب حرف نخست را در جامعه میزنند و اصولگراها نمیدانند باید اختلافات آنان را پر رنگ کنند و به این جو دامن زنند که مهمترین مسأله انتخابات کشور، اجماع یا تعدد نامزدهای اصلاحطلب است یا درباره این وضعیت سکوت کنند. در هر دو حال به سود اصلاحطلبان حرکت کردهاند، مگر آنکه زود...
۵. با حضور نامزدهای متنوع، اصلاحطلبان میتوانند از جنبههای مختلف از اصلاحات دفاع و وضع موجود را نقد کرد. عدهای با موضع رادیکال و با سطح انتقادی بالاتر و گروهی با گفتمان معتدلتر. جمعی از آنها حکومت یکدست را نقد میکنند و عدهای دیگر منتقد وضع قوه مجریه میشوند. هر نامزد اصلاحطلب با روش و ادبیات خاص خود میتواند ضرورت اصلاح را تبیین کند. توجه کنید که در ایام انتخابات حتی اصولگراها سعی میکنند مواضع اصلاحطلبانه اتخاذ کنند. به همین دلیل آقای احمدینژاد در ماههای آخر ریاست جمهوری خود به یاد حقوق شهروندی مردم و جوانان میافتد و در این باره به وزیر کشور خود نامه مینویسد. به این ترتیب تعدد نامزدهای اصلاحطلب موجب میشود اصلاحطلبی، صرف نظر از نتیجه انتخابات، گفتمان حاکم بر همه رسانهها مکتوب و اینترنتی و... شود. به علاوه اگر هر نامزد از یک منظر خاص اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، دینی و اخلاقی دولت را نقد کند، و در حالی که بسیاری از اصولگراها مایل یا حاضر به دفاع از عملکرد آقای احمدینژاد نیستند، جناح رقیب در موضع ضعیفتری قرار خواهد گرفت. تسخیر فضای تبلیغاتی کشور بدون داشتن رسانه هنر بزرگ اصلاحطلبان بوده است.
۶. تعدد نامزدها نشاندهنده توان اصلاحطلبان و بر خلاف تبلیغات اصولگراهاست که آنان را فاقد چهرههای موثر و پایگاه مردمی گسترده میخوانند. تلاش اصولگراها برای تخریب خاتمی سبب شده است که عملاً مبلغ نامزدهای دیگر اصلاحطلب شوند و بعضاً آنان را محبوبتر از خاتمی بخوانند و به این ترتیب به پایگاه مردمی وسیع اصلاحات اعتراف کنند.
۷. تکثر و تعدد کاندیداها به سلامت انتخابات نیز کمک خواهد کرد. حضور چند نامزد اصلاحطلب و انتقاد آنان به دخالت نظامیان در انتخابات و جانبداری صدا و سیما و سوء استفاده دولت از امکانات عمومی به سود خود، فضا و ظرفیتهایی ایجاد میکند که جناح مقابل وادار به عقبنشینی و دست کشیدن از رفتارهای غیرقانونی میشود. به این ترتیب امکان رقابت آزاد و سالم برای همه نامزدها البته به صورت نسبی به وجود میآید.
به دلایل فوق، این عزیزان از حضور چند نامزد مطرح در جبهه اصلاحات دفاع میکنند و معتقدند این امر بیش از آنکه نشانه نقطه ضعف یا تهدید علیه اصلاحطلبان باشد، فرصتی بینظیر برای آنان فراهم میکند که با تدبیر میتوانند از مزایای آن استفاده کنند، بهویژه آنکه اصلاحطلبان در نهایت میتوانند با مکانیزم روشن و موجهی مانند نظرسنجی یا شورای حکمیت یا پارلمان اصلاحات یا مجمع مدیران اصلاحطلب و... درباره یک نامزد توافق و او را به جامعه معرفی کنند و احترام خود را به خرد جمعی ثابت و به خواست عمومی اکثریت شهروندان تمکین کنند.
در نقطه مقابل، بسیاری از اصلاحطلبان ضمن تأیید نکات مثبت یاد شده و اینکه بدون داشتن رسانه توانستهاند فضای انتخابات را در دست بگیرند، معتقدند تعدد نامزدها تا زمانی معین (بهمن ماه ٨۷) مفید بود، اما اکنون میتواند آسیبزا باشد. به باور این گروه، حال که آقای خاتمی اعلام حضور کرده است و نظرسنجیها نشان میدهد که از نامزدهای دیگر اصلاحطلب و نیز آقای احمدینژاد رأی بیشتری دارد، بهتر است سایر نامزدهای اصلاحطلب از او حمایت کنند و ایشان نیز متقابلاً با آن عزیزان همکاری و تعامل کنند. دلایل طرفداران این نظر عبارت است از:
۱. درست است که ما در موقعیت نابرابر رسانهای وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شدهایم و تدبیر اصلاحطلبان فضای انتخاباتی را به سود آنان تغییر داده است، اما با اعلان حضور آقای خاتمی در عرصه رقابتهای انتخاباتی شرایط تغییر کرده و توجه افکار عمومی در داخل و نیز رسانههای جهان معطوف به نامزدی وی شده است. چنین اقبال گستردهای، بیعدالتی رسانهای کشور را تحتالشعاع قرار داده است، بهویژه آنکه آقای خاتمی خود مانند یک رسانه موفق و مردمی عمل میکند و اگر نامزدهای دیگر از وی حمایت کنند، این موقعیت بهتر نیز میشود.
از سوی دیگر عملکرد غیرعلمی و غیرکارشناسانه دولت نهم موجب شده است که نارضایتی از وضع موجود فراگیر شود و تبلیغات رسمی نتواند توجیهگر مدیریت اجرایی کشور شود. افزون بر آن قرار نیست نامزدهای محترم با اعلام حمایت از آقای خاتمی، دفاع از اصلاحات و نقد وضع موجود را رها کنند. اتفاقاً در موقعیت جدید سخنان آنان تأثیر بیشتری خواهد داشت، چراکه از موضع یک نامزد انتخاباتی سخن نمیگویند.
۲. چنانچه چند نامزد اصلاحطلب در صحنه رقابتهای انتخاباتی حاضر باشند، باز هم اکثر قریب به اتفاق تخریبها متوجه آقای خاتمی خواهد شد، چراکه به تصور رقیب، شخصی که در نهایت میتواند در جامعه موج ایجاد کند و در فرهنگ و رفتار انتخاباتی شهروندان (حتی اصولگراها) اثر گذارد، آقای خاتمی است. به همین دلیل با وجود نامزدهای دیگر، همت اصلی اصولگراها و گردانندگان رسانه و تبلیغات آنان تخریب و تضعیف آقای خاتمی بوده، تا جایی که کار را به تهدید ایشان به ترور فیزیکی کشاندهاند. حتی اگر آقای خاتمی دیرتر کاندیداتوری خود را اعلام میکرد، کم و بیش همین وضعیت را مشاهده میکردیم. زیرا اصولگرایان در این توهم به سر میبرند که میتوانند با افزایش هزینه کاندیداتوری، آقای خاتمی را از حضور در این عرصه منصرف کنند. در هر حال تعدد کاندیداها تمرکز تخریبها علیه آقای خاتمی را منتفی نخواهد کرد، اگرچه ممکن است اندکی آن را کاهش دهد.
نکته بسیار مهم آنکه تلاش غیرقانونی و غیراخلاقی بعضی اصولگرایان در تخریب خاتمی تاکنون نتیجه عکس داده است. گذشته از آن جبهه ضداصلاحات سوژه جدیدی ندارد که بتواند آن را علیه خاتمی به کار برد. آنان آنچه داشتهاند را مطرح کردهاند. این تخریبها بر مظلومیت و محبوبیت «فرزند باتقوا، فاضل و متعهد» امام خمینی افزوده است.
٣. دلیل اصلی اینکه جناح راست نمیتواند در مورد یک نامزد انتخاباتی به اجماع برسد، اختلافات عمیق آنها است. در حقیقت درصد عظیمی از اصولگرایان تداوم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد را برای ایران و ایرانی فاجعهبار میدانند و حاضر به حمایت از آقای احمدینژاد نیستند و بعضاً میگویند با حضور وی، به آقای خاتمی رأی خواهند داد. در هر حال، چه اصلاحطلبان یک نامزد داشته باشند چه چند نامزد، اختلافات میان اصولگراها ادامه خواهد داشت و فشار از بالا، نارضایتی در پایین را از بین نخواهد برد ولو آنکه همه گروههای اصولگرا رسماً از آقای احمدینژاد حمایت کنند.
اختلافات اصولگرایان آنقدر گسترده و عمیق است که حتی پس از اعلام کاندیداتوری آقای خاتمی، هنوز نتوانستهاند درباره حمایت از آقای احمدینژاد اجماع کنند و هیچ کدام از نامزدهای اصولگرا ستادهای انتخاباتی غیررسمی و غیرعلنی خود را تعطیل نکردهاند و بعضاً میگویند تحت هیچ شرایطی نمیتوانند طرفداران خود را مجاب کنند که به آقای احمدینژاد رأی دهند. به باور آنان حتی اگر اصولگراها درباره آقای احمدینژاد اجماع کنند، پیروز انتخابات نخواهند بود و بعضاً به این مسأله اعتراف کردهاند.
افزون بر موارد فوق اگر دو قطبی خاتمی- احمدینژاد در انتخابات شکل گیرد، به سود اصلاحطلبان است، زیرا رقابت را جدیتر و شهروندان بیتشری را به نفع آقای خاتمی بسیج خواهد کرد. بهویژه آنکه سقف آرای آقای احمدینژاد ثابت است.
۴. دغدغههای خاتمی و خطای استراتژیک اصولگرایان باعث شده است پس از مدتها بحث درباره آمدن خاتمی و سپس طرح دوگانه خاتمی یا موسوی، مسأله کنونی جامعه پیروزی نهایی نامزد اصلی اصلاحطلبان باشد. در حقیقت دغدغه و تدبیر آقای خاتمی بدون اینکه حتی یک روزنامه داشته باشد، سبب شد توجه افکار عمومی در چند ماه گذشته به این موضوع معطوف شود که خاتمی میآید یا نه، سپس به این موضوع تغییر یابد که خاتمی یا مهندس موسوی؟
در حال حاضر نیز بحث مهم ایرانیان این است که چگونه از آقای خاتمی حمایت کنند تا بتواند در این رقابت نابرابر که همه ارکان حکومت به سود آقای احمدینژاد بسیج شدهاند، پیروز شود.
به این ترتیب اصلاحطلبان در مرحله اول (تا دهه فجر سال جاری) به آنچه میخواستند رسیدهاند. سوال از اینکه خاتمی میآید یا نه و سپس سوال از اینکه خاتمی میآید یا موسوی، در حقیقت پرسش از این بود که خاتمی رییسجمهور میشود یا موسوی؟ در مرحله کنونی تمرکز امکانات و حمایتها باید بر نامزد نهایی اصلاحطلب باشد. جلب توجه هرچه بیشتر شهروندان مهمتر از اختلاف یا اجماع اصولگراهاست.
به باور این عده در شرایط آزاد و فضای رقابتی است که میتوان تا ایام منتهی به ثبتنام، از تعدد نامزدها بهره برد. اما در شرایط نابرابر انتخاباتی، رسیدن به اجماع چند ماه قبل از روز انتخابات ضروری است.
۵. خوشبختانه جایگاه مردمی اصلاحطلبان و نامزدهایشان و نیز برتری گفتمان اصلاحی یکبار دیگر مشخص شد. آقای خاتمی نیز علاوه بر جاذبههای شخصیتی، گفتمانی را نمایندگی میکند که موجساز است و میتواند با دفاع از حقوق شهروندان، آنان را بسیج کند. حضور یک نفره وی میتواند پیروزی نهایی را به ارمغان آورد.
۶. ایرانیان میدانند چنانچه انتخابات آزاد باشد، همه از جمله اصلاحطلبان میتوانند چهرههای جدیدی معرفی کنند که احتمال پیروزی آنان در رقابت آزاد و برابر با آقای احمدینژاد زیاد است، اما هفتخوان انتخاباتی اصولگرایان، بسیاری از اصلاحطلبان را مجبور کرده است که بر آقای خاتمی تأکید کنند چراکه میتواند همه خوانها را به سلامت پشت سر بگذارد و کشور را از وضعیت بحران کنونی نجات دهد. شهروندان ایران اسلامی از توان اصلاحطلبان و تنگنظری اصولگراها مطلعند.
۷. سلامت انتخابات، دغدغه همه اصلاحطلبان و بسیاری از مردم است و بهترین راه تضمین آن، هوشیاری عمومی است، مانند آنچه در دوم خرداد سال ۷۶ اتفاق افتاد که تخلفها نتوانست نتیجه انتخابات را تغییر دهد. به نظر این گروه، نامزدی آقای خاتمی موج اجتماعی ایجاد و مشارکت مردم را حداکثری خواهد کرد. همین مسأله، تخلف و تقلب وسیع را ناممکن و سلامت نسبی انتخابات را تضمین خواهد کرد. در عین حال لازم است همه اصلاحطلبان تا پایان برگزاری انتخابات هوشیاری و اقدامهای نظارتی خود را حفظ کنند.
با توجه به این دو دیدگاه، به نظر میرسد تا زمانی که همه گروههای اصلاحطلب رسماً از آقای خاتمی حمایت نکردهاند، باید از حضور نامزدهای متعدد استفاده کنیم و نگذاریم این فرصت به تهدید علیه اصلاحطلبان تبدیل شود و خدای ناکرده حامیان هر نامزد به جای نقد عملکرد اصولگراها و دفاع از نامزد مورد نظر خود، به نقد نامزدهای دیگر اصلاحطلب بپردازند.
مردم میدانند که چنین روشی، اصلاحطلبانه نیست و خواست و آرزوی قلبی اقتداگرایان است. پس در جبهه اصلاحات باید همه نیروها صرف دفاع از گفتمان اصلاحی و عملکرد اصلاحطلبان و نیز نقد وضع موجود شود که موجودیت و کیان ایران اسلامی را به خطر انداخته است. عموم اصلاحطلبان در این انتخابات با اتکال به خداوند و اتکای به مردم از یک نامزد حمایت خواهند کرد و پیروز مهمترین انتخابات جهان، پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا شود.
سید مصطفی تاجزاده
۲۹ بهمن ۱۳۸۷
منبع: نوروز
|