عنوان : برای ایرج رشتی
پل کلبنیکوف دو کتاب نوشته که یکی «الیگارش بوریس برنزوسکی »، و دیگری «گفتگو با یک بربر » است. (منبع ویکیپدیا)
به زبان فرانسه تاکنون من یک کتاب بیشتر ندیده ام به نام «پدرخوانده های کرملین».
احتمالا باید یکی از مقالات این دو کتاب باشد. در ضمن این مقاله ای که در این جا منتشر شده، بخش ناچیزی از تمام مقاله است.
۷۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۷       

عنوان : مقاله یا کتاب؟
شما نوشتید:
پال کلب نیکوف (Paul Klebnikov) نویسنده کتاب معروف "آیت اله های ملیونر" است.
آقای کردستانی. ایشان یک مقاله در رابطه با آیت اله های ملیونر نوشتند. اگر کتابی نوشتند. کی وکجا منتشر شده ؟ اقلن ISBN را دقیق بفرمائید.

کتاب ایشان در باره روسیه است. شاید همین کتاب " سرمایه داری کانگستریم... " باید ترور ایشان شد؟

Godfather of the Kremlin: The Decline of Russia in the Age of Gangster Capitalism von Paul Klebnikov von Harcourt Brace & Co (Taschenbuch - September ۲۰۰۱)
۷٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷       

عنوان : به ملیونر مارکسیست
من با ملیونر مارکسیست موافقم! ولی باز هم راه و چاره ی مملکت را رهایی از دست آخوندان می دانم. زیرا برادر می شود با انقلاب مخالف بود ولی نمی شود در آتش اسلام سوخت و فریاد زد چه هوای خوبی! ما باید برای رسیدن به آنچه تو پیشنهاد می کنی بهر قیمت این حکومت را بر کنار کنیم. می گویم بهر قیمت، یعنی هزینه ی آنرا بر رسیدن در جیب داشته باشیم. برای رسیدن به آزدی همه ی ملتهای جهان هزینه پرداخت کرده اند و ما هم باید پرداخت کنیم. یک گروه از پست ترین قشرهای جامعه ی ما از خرافی ترینها و خشن ترین ها بر مسند قدرتند باید آنان را بزیر کشید. من هم چپی هستم و در ایران زندگی می کنم. چپی بودن من یک نوع «پاره سنگ» حکومتهای لیبرالی ست! یعنی من چپی یک کشور لیبرالی هستم، من ولو اینکه در یک محله ی فقیر تهران زندگی می کنم اما صد در صد خواهان زندگی در یک کشور دموکرات و لیبرال همچون هند، و یا اروپا و حتا آمریکا هستم، و در ایران هم امیدوارم همچنانکه شما هم نوشته اید ما روز یک کشور سکولار به معنای واقعی آن داشته باشیم. برای اینکار ما باید به ملایان بر قدرت بفهمانیم که به هیچ عنوان ما آنها را بر قدرت تحمل نخواهیم کرد. ما باید به خیابان بیاییم و آنقدر در خیابان بنشینیم تا آنها به مسجد بر گردند.
۷٨۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷       

عنوان : مگر این همه کشور در دنیا نیستند که از رفاه نسبی معقول برخوردارند و یا حداقل مشکلاتشان از ما بسیار کمتر است درحالیکه هرگز انقلاب نکرده اند ویا حداکثر یکبار در گذشته دور؟
بنویسید و پیام بفرستید و اگر هم شد انقلاب دیگری راه بیندازید و خون بریزید و دمار از روزگار ملاها و سپاه وبسیج و هر که شما را به این روز انداخت درآورید ولی بدانید که همه این کارها را ما کردیم و شاهی را که تصور می کردیم میلیاردها دلار پول مارا دزدیده بود و مارا در حلبی آبادها نشانده و از ما بهتران را در خانه های زیبا و مسافرتهای آن چنانی خارج و جشن های آن چنانی و ۰۰۰ غرق نعمت کرده بود و بهترین فرزندان خلق را کشت و زندانی کرد و آن گارد شاهنشاهی و ساواکش را تنها عامل بدبختی های خود می دانستیم و هنوز بعضی از ماها بر همان باور کودکانه هستیم که بد بختی ما از چند نفر که با آمریکا زدوبند دارند سرچشمه می گیرد و بس و تنها راه نجات ما جنگ مسلحانه و انقلاب پشت انقلاب و کینه ورزیدن به سرمایه و سرمایه داری و لیبرالیسم و ۰۰۰است ۰
ولی یکبار از خود نمی پرسیم چند کشور در دنیا وجود دارد که به فاصله ۳۰ سال دو انقلاب کرده و خوشبخت باشند؟
مگر این همه کشور در دنیا نیستند که از رفاه نسبی معقول برخوردارند و یا حداقل مشکلاتشان از ما بسیار کمتر است درحالیکه هرگز انقلاب نکرده اند ویا حداکثر یکبار در گذشته دور؟
با آمریکا و سرمایه داری دشمنی هم ندارند هیچ بلکه دوست و هم پیمان هم هستند۰

ژاپن و ترکیه و سنگاپور و کره جنوبی و تایوان و ۰۰۰۰

مشکل ما آیا همین سفید و سیاه اندیشی و جنگ با واقعیات روز جهان نیست ؟

مشکل ما آیا همین قانون همه یا هیچ نیست که از بزرگ و کوچکمان به آن به مثابه یگانه قانون مقدس حاکم بر مناسبات جهانی چسبیده ایم؟

چرا وقتی ویتنام آن گذشته دردناک را فراموش می کند و بنا بر اقتضای زمان و قانون نسبیت حاکم بر روابط بین المللی فرش قرمز زیر پای همان دشمن جنایت کار سابق پهن می کند تا با استفاده از همان سرمایه متعفن خارجی مثل چین و روسیه به رشد دست یابد ( نه اراجیف شعارگونه که نان وآب نشد برای کسی و نمونه اش کره شمالی است ) مااینقدر دودستی به شعارهایی که ۱۵۰ سال است ذره ای مارا به جلو نبرده بلکه موجب عقب ماندن ما نسبت به بقیه شده چسبیده ایم

بیائید از شعار به شعور و از کینه به تعقل برسیم۰ از گذشته خود و دیگران درس بگیریم و راهی را برویم که اکثر مردم دنیا رفته اند نه راه شکست خورده ها و مفلوکین را۰

یک دولت سکولار و همسو با نظام جهانی و متعهد به خدمت به همه صرف نظر از نژاد و زبان و مذهب و ایدئولوژی راه چاره همه بوده و راه چاره ما هم خواهد بود۰
همه از راست و چپ از این دروازه گذشتند فقط ما با کره شمالی و ونزوئلا چون کودکانی شرور و بدنام به شیشه های خانه دیگران سنگ می پرانیم برای باج گیری۰
۷٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷       

عنوان : از کمیته ی شعار
من جزو گروهی از سربازان ایرانی هستم. ما در اینجا مجموعه شعارهایی را تهیه کرده ایم که از شش ماه پیش آنرا طرح و با موبایل برای دیگران فرستاده ایم. این شعارها چنان همه ی ایران را گرفت که انعکاس آن به خود ما بر گشت. پیش از آنی که به این شعار ها بپردازم باید به نویسنده ی نظر زیر این ملیونر سابقا کمونیست بگویم که آدم با حال و روزی ست. اما آن بیچاره که با پادرمیانی روسیه ی تازه سر به مایه فرو کرده و شاید هم گـُه لوله ی اسلام ناب ساخته مشهد مکثف یا قم متقم کشته شده یک اشتباه لپی کرده و آن اینکه روحانیون تلقین خوان نکیر و مکیر گوی فبرستان ثروتشان امروز ملیونر نیستند بلکه آنها هزاران میلیارد پول این مردم فقیر را به جیب زده اند مردمی که از فقر مجبورند هر روز کلیه و کبد و بیضه های خود را برای مخارج زندگی به این روحانیت شنیع بفروشند.
آما مورد اشاره اینها بوده اند و امروز باید شعار همه ی مردم ایران اعم از چپ و راست لیبرال و رادیکال، مشروطه خواه و جمهوریخواه فقط تحریم و سرنگونی این رژیم خونخوار باشد همین. اینکه بهانه می آورند که احمدی نژاد بد کرده باید شرکت کرد تا یک ذره بهتر شود، باید پرسید بهتر شود برای که؟ من نه کمونیستم و نه کاپیتالیست، زندگی فقیرانه ای دارم و سرباز ایران زمینم ... ولی بچه پولدارهای کرواتی ای را می شناسم که هم برای عشق و حال و دمی به خمره زدن با پول دزدی های حاج بابا به اروپا و ترکیه و تایلند و حتا هند و دوبی می روند و هم دفترچه بسیج و کارت بسیج در جیب دارند، در واقع کارت بسیج پاسپورت داخل شدن در قاب صندوق ایران است با جیب خالی و بیرون آمدن با چمدانهای پر از دلار و یورو و پاند، فرانک و...
مردم ایران باید داد خود را از این بیداد گران بستاند.
مرگ بر حکومت اسلامی ورد زبانتان باشد، اگر تا کنون این کار را نکرده اید از همین حالا روی موبایلهاتان بصورت پیامک بنویسید و بفرستید، در دالانها و مستراحهای مسجدها، حسینه ها، در دستشوییهای دبیرستان و دانشگاه و حتا دبستان ، بیمارستانها، درمانگاهها، در راهروهای مترو، در راهروهای وزارتخانه، و سربازخانه ها، و دانشگاهها و هتلها ، روی اتوبوسهای مسافربری شرکت واحد، روی اتومبیلهای دولتی در کوچه ها و خیابانهای شهرها و شهرکها و دهکده ها در محله های خودتان و هر کجا که می توانید با ماژیک و خودکار و خودنویس حتا ذغال، بنویسید:

این است شعار ملی ــ مرگ بر، حکومت اسلامی
این است شعار ایران ــ مرگ بر، حکومت ملایان
بسیجی ، پاسدار، تویی برادر من؛ نشو شریک خونخوار
پاسدار، بسیجی، تویی برای ایران، نه ای برای دیوان
خواهش من این است که دوستان با استعداد دیگری که خواهانند در این ابداع شعار با ما شرکت کنند. آنرا در این سایت و سایتهای دیگر بگذارند تا ما بتوانیم یک شبکه ی شعار و انتشار آن تشکیل دهیم. دوستان هر کس باید در هر کجا که هست با دوستان خود کمیته های شعار سازمان دهد. رژیم کلافه شده و در عصبیت کامل بسر می برد.
متشکرم از دوستان
جمعی یک پادگان در ایران
۷٨۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۷       

عنوان : سوال این است که چه کسی او را ناجوانمردانه کشت ( در مسکو)؟
سوال این است که چه کسی او را ناجوانمردانه کشت ( در مسکو)؟
شرکای میلیونر سابقا مارکسیست همین آیت الله ها در روسیه؟

چرا حالا این خبر مهم شده؟

موقع انتخابات همیشه چپ گرایی رادیکال با هیاهو به صحنه می آید تا مردم عادی هوادار حکومت قانونی و سکولار را از شرکت در انتخابات منصرف یا آرای آنها را متشتت کند۰
حاصلش چه می شود؟
رادیکالهای اصول گرا که به هر حال رای هواداران شستشو مغزی داده شان را دارند و منسجم هم هستند و تقلب هم که می کنند با اندکی زحمت پیروز می شوند۰
مخالفت ها با رفسنجانی و تقسیم آرا بین کروبی و معین به آمدن احمدی نژاد منجر شد۰ البته تقلب هم شد.

اما اگر همه آرای کروبی و معین و رفسنجانی یک جا جمع می شد همان اجماع خاتمی پیش می آمد و اصول گراها مجبور به شکست می شدند۰

نتیجه اینکه اگر به شرکت در انتخابات معتقد نیستید پس در آن به نفع احمدی نژاد و پاسداران آگاهانه یا ناآگاهانه خدمت نکنید۰
این حداقل بینش سیاسی است که متاسفانه در ایران بسیار کمیاب است

بنابراپن باز هم شاهد امثال احمدی نژاد خواهیم بود۰ چون میلیونر نیستند۰ لیبرال هم نیستند .ولی وطن را با جاش می فروشند۰ به روسیه و چین و ۰۰۰
۷٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۷