مجموعه دروغگو ها* - بصیر نصیبی

نظرات دیگران
  
    از : هائیده آرام

عنوان : چرا حذف کردید؟
من با علاقه نظر های پیرامون مقاله طنز گونه و جذاب ومهم وماندگار بصیر نصیبی را تعقیب می کنم. بحث پیرامون این مطلب روال عادی خودش را طی می کرد تا شخصی که خودش را مستعار زاده معرفی کرد وارد شد وناشایسته ترین توهین ها را به نصیبی کرد شما توهین های او را حذف نکردید اما جواب به این شخص که معلوم نیست کی هست وجه منظوری دارد؟ را باقی گذاشتید . اگر واقعا بی طرف هستید نظر آن کار برراکه فاقد استدلال است را هم حذف کنید ویا نظر های دیگران را باز گردانید. باز هم تبریک به نصیبی که عصبانیت اینان را باعث شده است.
٨۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مستعار زاده

عنوان : یک تصادف ساده
گفتم: چه روزگاریه...
گفت: چطور مگه؟
گفتم: حسین شریعتمداری که معرف حضورت هست؟
گفت: حسین بازجو رو میگی که تو کیهان, مشغول پرونده سازی واسه ملت ه؟
گفتم: آره, خودشه...
گفت:حالا چی شده... مگه چیزی راجع به تو نوشته که رفتی تو فکر؟
گفتم: نه بابا, من که عددی نیستم ولی میدونستی که تو کیهان یه ستون طنز داره؟
گفت: ستون «گفت و شنود» رو میگی دیگه؟
گفتم: آره, فرم این ستون طنز به شکل «گفتم, گفت» تنظیم شده!
گفت: منظور؟
گفتم: منظورم اینه که جناب بازجو, در یک گفتگوی تخیلی بین دو نفر, دن کیشوت وار, شورت و کرست مخالفین رژیم رو سر نیزه میزنه...
گفت: خب؟
گفتم: یعنی که ایشون در این نوشته ها با تئوریهای مشعشعانه خودش مشغول افشاگری توطئه های دشمنان اسلام علیه انقلاب ه...
گفت: واسه چی این همه صغری کبری می چینی, این رو که همه تو ایران میدونند.
گفتم: آخه یه لحظه فکر کردم که شریعتمداری به اپوزیسیون پیوسته...
گفت: چطور مگه؟
گفتم: داشتم مطلبی رو توی سایت «اخبار روز» میخوندم؛ هم فرمش و هم منطق نویسنده اش, عجیب شبیه برادر حسین بود... ولی خوشبختانه از اشتباه درآمدم؛ مطلب رو یکی از مبارزین ضد رژیم نوشته بود!!!
گفت: مگه چی نوشته بود؟
گفتم: این دوست مبارزمون, شریعتمدارانه, توطئه هنرمندان کشور رو کشف کرده که همانا بزک کردن چهره رژیم آخوندیه.
گفت: ایشون مصداق این ضرب المثله شاید «دستت چو نمیرسد به بی بی.....دریاب کنیز مطبخی را»
گفتم: اما این شباهت بین دو نفر در دو جبهه متضاد خیلی عجیبه...
گفت: بالاخره همه ما, زاده یک مرز پرگهریم, گرچه سی سال هم در اروپا زندگی کرده باشیم...
گفتم: یعنی این شباهت فقط یه تصادفه؟
گفت:آره, یک تصادف ساده...
٨۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : هائیده آرام

عنوان : جواب به کاربر گرامی
کاربر گرامی
بصیر نصیبی نه گفت که به شکل ومحتوای فیلم کاری ندارد. بلکه به نظر نصیبی و همه آنها که به استفاده سیاسی از سینما و هنر توجه می کنند، ارزش های هنری فیلم خللی در اهدافشان ایجاد نخواهد کرد. لنی ریفنشتال یکی از خلاق ترین فیلمساران بود اما درخدمت بقای اندیشه فاشیسم فیلم می ساخت. ایا باید به خاطر خلاقیت وی همراهیش با هیتلر را ندیده گرفت؟
٨۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : حیدر مهربان

عنوان : حقایق
آقای نصیبی گرامی، به سهم خودم از شما ممنونم. وجدان آگاه هنرمند بیدار مانع تیره شدن فضای هنر است، هرچند هنر ستیزان و دروغگویان شمارشان از ریگ های بیابان هم افزون باشد. من شما را نمیشناختم هرچند دوستدار و نقاد سینما هستم، البته جوان. اما ممنون از اخبار روز که آشنایی با دیدگاه های بسیط شما را به این سایت مدیونم.
٨۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣٨۷       

    از : کاربر

عنوان : اتفاقا نقد خیلی لازم است
به محتوا و شکل فیلمها هم باید توجه کنیم. اینکه فیلمساز چه می خواهد بگوید، چطور می گوید و چرا به این شکل می گوید و نه به شکل دیگری. کردار سیاسی و اجتماعی فیلمساز را هم می شود نقد کرد، اما این نقد کارش نمی شود و کافی نیست. در حالیکه کل فیلمسازی سینمای ایران بعد از انقلاب باید نقد بشود. زد و بند سیاسی فقط یک طرف مسئله هست. البته مسئله وابستگی سینما به جناحهای حاکم سیاسی شامل تولیدات خارج کشوری هم می شود. مثلا فیلم خانه ای از شن و مه که بسیار مورد حمایت و توجه جناحهایی از لابی اسرائیل در آمریکا بود. یا سریالها و فیلمهایی که برخی از هنرپیشه های ایرانی در خارج از ایران بازی کرده اند، مثل بدون دخترم هرگز، که یک فیلم تبلیغاتی سیاسی به نفع خوب جلو دادن چهره آمریکا بود. واقعا باید علیه هر دخالت سیاسی، حزبی و دولتی در ساختن فیلمها و مطرح کردن آنها اعتراض کرد چه در ایران و چه در هر کجای ایران و هنرمندانی هم که به هر شکل و بهانه و توجیه زیر این بار این دخالتها و اعمال نفوذها می روند و یا برای مطرح شدن بیشتر دنبال این سیاستها می افتند، کردارشان واقعا محکوم است. کار اینها اکثرا مانند همان کردارشان می شود ، فیلم بد می سازند و با حمایت دولتها و سیاستها و لابی ها به عنوان شاهکار هنری مطرح می کنند.
٨۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣٨۷       

    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : سپاس
من باز هم می خواستم بخاطر این مقاله جالب که مطمئنا مورد استفاده من قرار خواهد گرفت، تشکر کنم. از این افرادی که با درون سیستم آشنایی دارند و به قول فرانسوی ها «وصل هستند» باید استقبال کرد.
با سپاس از شما آقای بصیر نصیبی
٨۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣٨۷       

    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : درباره‍ی ریدلی اسکات و سقوط شاهین سیاه
از نویسنده‍ی این مقاله متشکرم که از جهان سینما خبرهای دست اوّل در اختیار ما می گذاشته است.
البته من حوصله خواندن تمام مقاله را نداشتم یک کمی به سبک پچ پچ نوشته شده است.
البته دوستان کمابیش با دیدگاه من در خصوص سینما و تآتر آشنایی دارند. و نیازی به تکرار نمی بینم. تنها نکته ای که به نظرم «جالب » می رسد این است که بازیگر ایرانی در فیلم ریدلی اسکات بازی می کند.
پیش از این در یکی از سایت ها مقاله ای درباره فیلم او به نام «سقوط شاهین سیاه نوشته بودم» که اگر فرصت کافی و حوصله کافی داشته باشم، ممکن است که آن را سرو سامانی جدید بدهم و به شکل مستقل منتشر کنم.
این رید اسکات فیلم سقوط شاهین سیاه را با همکاری ارتش آمریکا و برای ارتش آمریکا و برای سیاست نظامی آمریکا ساخت.
در مورد بودجه فیلم او رقم های مختلفی دیده ام، نود تا صدوپنجاه میلیون دلار.
در مجموع از نظر من ریدلی اسکات فیلم ساز ماهری ست ولی هنر مند نیست.
در هر صورت سینما جزء هنرها نیست، و اتفاقا نظر آن آخوندی که گفته «هولیود در کنار پنتاگون وسیله مسخ انسانهاست»
کاملا درست است. هالیوود یعنی توقف اندیشه، این نقطه نظر مکتب فرانکفورت است.
رید اسکات با فیلم «سقوط شاهین سیاه» نشان داد که یک سرباز خوب آمریکایی ست.
البته این فیلم هرگز در تاریخ هنر به عنوان هنر ثبت نخواهد شد. و من این موضوع را کاملا به دقت نشان داده ام.

حالا یک زن ایرانی در فیلم او بازی می کند. مفهوم چنین اتفاقی چیست؟ اگر توجه کنید عموما آکتورهای صحنه رسانه ای در خارج از کشور زن ها هستند، مثلا آذر نفیسی، مرجان ساتراپی، شیرین عبادی، البته نسل اوّل مردها بودند مثل کیا رستمی و مخلملباف.

بگذریم حوصله ندارم توضیح بدهم خودتان یک جوری داستان خودتان را تعریف کنید. اصلا مهم نیست. cool
٨۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣٨۷       

    از : هوشنگ جوادی

عنوان : آقایان یا خام هایی که علوی ومیرزایی امضاء کرده اید
آقایان ویا خانم هایی که میرزایی وعلوی امضاء کرده اید بصیر نصیبی با نام واقعیش سالهاست یک تنه علیه صادرات فرهنگی/ هنری ج. اسلامی می جنگد. اگر میرفت زد وبند می کرد وفیلمهای جمهوری اسلامی را می آورد اینجا نمایش میداد ودلال آنها می شد آنوقت از نظر شما تعادل روانی داشت؟ بله درست است توی این وضعیت اپوزیسیون معلوم است راه وکار نصیبی شرط عقل نیست. شما تشخیص می دهید بعد از ۳۰ سال نیار نیست دیگر علیه صادرات فرهنگی رژیم حرف زده شود اما بعد از ۳۰ سال رژیم میخواهد خاتمی یا موسوی یا کروبی را دوباره بیاورد. سوزن گرامافون رژیم گیر کرده است یاسوزن گرامافون امثال نصیبی. تا رژیم حنایت کار جمهوری اسلامی هست هنرمندان بزک کن هم هستند وباید چهره واقعیشان شفاف شود. دست نصیبی را باید صمیمانه فشرد او اگر میخواست از میدان بدر برود همان زمان که جایزه نخل طلا را برای به سایه کشاندن ترور میکونوس جور کردند میدان را خالی می کرد وآقای علوی از شما می پرسم ، چرا نصیبی حسادت بکنند ؟ فیلمی ساخته که نتوانسته جایزه کن بگیرد؟ یک مقاله بنویسید وآنچه در چند سطر گفته اید بسط بدهید تا خواننده قضاوت کند چه کسی شجاع و واقع بین است وچه کسی ترسو و اتهام زن؟
٨۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣٨۷       

    از : فرحناز صادقی

عنوان : شما چه کار کردید؟
این دو خواننده گرامی سایت انگار مطلب را نخوانده اند با دیدن نام نصیبی که قبلا در دادگاهشان محکوم شده است رایشان را صادر کرده اند . نصیبی در این مقاله طنز گونه ومستدل منابعش را تماما از مطبوعات داخل استخراج کرده است. دیگر اینکه او ودیگر کسانی که به استفاده سیاسی در هنر معتقد هستند بر اساس باور های خودشان می نویسند ونطر می دهند نه برای دلخوشی شما ، مقاله بسیار جذاب نوشته شده وخواننده را با بسیاری از واقعیت های هنرمندان حکومتی آشنا می کند.شما می پرسید نصیبی چکار کرده است.؟ شما اگر اسم خودتان وسازمانتان را اعلام می کردید آن وقت می شد پرسید وخواست جواب دهید شما چه کرده اید؟ بعد ار ۳۰ سال احمدی نژاد رئیس جمهورکشورتان است !! شما که به این هنرمندان افتخار کرده اید چه قدم مثبتی برداشته اید؟ اینها که در انتخابات قبل اکثرشان رفتند زیر عبای رفسنجانی. اگر با انصاف باشید می پذیرید ایستادگی،مقاومت وحضور نصیبی،صیاد و...در رسوایی چهره آرایشگران رژیم بسیار موثر بوده است.از خشم خود کم کنید یکبار با دقت نوشته نصیبی را بخوانید.
٨۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣٨۷       

    از : میرزایی

عنوان : بدبیبی
بصیر نصیبی تا حال نتوانسته هیچ کار مقبولی در خارج از کشور ارائه بدهد. خشم و نفرت او از هر آنچه و هر آن کس که در مرزهای ایران کار می کند به نظر نوروتیک می آید. این نفرت مانع از یک نگاه منصفانه و بی طرف به یک مجموعه است؛ نگاه منصفانه ای که برای یک تحلیل حداقل متوسط لازم است. دوران این جور "تحلیل" و نگاه سر آمده. ۳۰ سال است بهمن ۵۷ را پشت سر گذاشته ایم و سوزن گرامافون امثال بصیر نصیبی همچنان گیر کرده است.
٨۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣٨۷       

    از : علوی

عنوان : حسادت؟
نمی دانم این آقای نصیبی با سینمای آزادش، با امکانات خارج کشور، تا الان چه شاهکاری خلق کرده.
آقای نصیبی با تمام فیلمهای ایرانی ساخته داخل کشور که در داخل و خارج به موفقیت می رسند دشمنی می ورزد.
٨۱۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣٨۷