اقــــرار


الف رفیوجی


• ما به خورشید رنگ خون دادیم
ورنه خوشرنگ و پرتغالی بود

می درخشید شاد و می رخشید
آسمانش به این زلالی بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۹ فروردين ۱٣٨٨ -  ۲۹ مارس ۲۰۰۹


 
 
باز زیر   ِ نقاب خالی بود
آنهمه کـَروفـَر! خیالی بود!؟
 
آن تلاوت که می رسید به گوش
ضرب آهنگ ماستمالی بود
 
چشم و گوش و دل و دماغ همه
همه کوری، کری و لالی بود
 
راه‏ها سوی چاه‏ها می رفت
باز هر پاسخی سئوالی بود
 
ما به خورشید رنگ خون دادیم
ورنه خوشرنگ و پرتغالی بود
 
می درخشید شاد و می رخشید
آسمانش به این زلالی بود
 
باز بیگانه شد خداوندی
که هوادار این حوالی بود؟
 
http://baaarzemazerat.blogspot.com