از : احمد فراهانی
عنوان : دیگر دیر ست بخود آیید
مملکت عجیبی داریم ؛
۳۰ سال از فرو پاشی رژیم پادشاهی مطلقه گذشته ولی هنوز دست اندرکاران آن از مسئولیت های ایران برانداز خود شانه خالی می کنند و مخالفان آن حکومت «بله قربان گویان» را مسئول خرابکاری ها و گشاد کاریهای خود میدانند. حکومتی که تمام در ها را بروی دیگران بسته بود. از همه مضحک تر این ست که با وجودیکه غرب هم برای آوردن آنها به قدرت «کودتا» و هم برای برکنار کردن آنها همیشه نقش مهمی داشته هنوز که هنوز ست با «چشم داشت » به قدرتهای خارجی برای «استقلال » کشور سینه میزنند.
۳۰ سال تمام جهان شاهد حکومت قرون وسطائی مذهبی ایران ست که جنایاتش علاوه بر اینکه میلیونها نفر را در ایران تا ابد داغدار کرده و هنوز ادامه دارد ، از مرزهای کشور به سراسر جهان هم صادر شده و دنیائی را به تعجب وادار کرده و «جهانخواران » هم از قبل این عقب ماندگی زرادخانه های خود تجهیز می کنند. مردم هر روز مستعصل تر میشوند و نا امید تر ! ولی با کمال وقاحت از خامنه ای و رفسنجانی گرفته تا بقیه ی طلبه های و چماقداران خیمه ی اسلام «ناب محمدی» با حماقت بی نظیری به روی خود نمی آورند و به غارت ثروتهای مردم ادامه میدهند.
۳۰ سال از سرکوب پیوسته تمام نیروهای مخالف ارتجاع پادشاهی و مذهبی گذشته ولی هنوز از انقلاب بهمن به قدر کافی و شفاف نیاموخته اند که چه بر سر آنها و مردم شریف ایران رفته که بیشترین خسارتهای مادی و معنوی و جانی را تحمل کرده ست.
دوستان عزیز عنایت فرمائید که از قبل از امضای پیش نویس قانون اساسی مشروطه -۱۲۸۵ - تا ۱۲۹۹ ایران آرام و قرار نداشته و جولانگاه قدرتهای منطقه - روسیه - و قدرتهای بین المللی - انگلیس بوده که با کمک طرفداران خود به هرج و مرج دامن میزدند. از ۱۲۹۹ تا امروز هم با کودتا و سرکوب پیوسته مردم را از شرکت در تعیین سرنوشت خویش محروم کرده اند.
با اذعان به تمام پیشرفتهائی که در بعداز ۱۲۹۹ تحقق یافته ست ، کشور ما نتوانسته با وجود تمام پتانسیل های اقتصادی و اجتماعی موجود درآن به یک سطح منطقی از رشد و توسعه برسد. تردیدی نیست که حکومت های فاسد عرضه ی اداره ی مملکت را نداشته و ندارند. این نقش و وظیفه ی ما را در ارائه ی پیشنهاد های اصولی و توجیه نمی نماید.
نبود حداقل امکانات سیاسی و آزادی احزاب نیز نه در زمان شاه و نه امروز ما را از اشکالات اساسی مبارزاتی تبرئه نمی نماید.
- دیگر دیر ست که حزب توده در باره ی عدم درک درست وظیفه ی ملی و دموکراتیک خود در ایران عقب مانده ی ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ فلسفه بافی نماید.
- دیگر دیرست که چپ ندانم کاریهای خود در بعداز انقلاب بهمن را بندبازی کند.
درست است که نیروهای ملی - جبهه ملی - و ملی - مذهبی - نهضت آزادی ، جنبش مسلمانان مبارز در تشکیل دولت موقت عملا حضور داشتند ولی این نمی تواند بار مسئولیت «چپ» در اول انقلاب را سبکتر نماید. حتی هواداری علنی یا ضمنی مجاهدین از خمینی در اوایل انقلاب باز هم دلیلی برای توجیه سیاست های « چپ روانه » یا «راست روانه» نیروی های وابسته به طیف چپ نمی توانست باشد.
مشکلات چه بود ؟
قغقط
اول - چپ «انقلابی» میخواست توده های میلیونی را که زیر پرچم اسلام خمینی جمع شده بود را با «شعار» سوسیالیستی و خط ومشی مسلحانه به زاه «چپ» هدایت کند. این مشی نمی توانست در آن شرایط گذار پیش برود. فقط خمینی و اعوان وانصارش نبودند که با کمک مردم میخواستند ما را قتل عام نمایند. امپریالیسم هم با این کار موافق بود. خودمان این را می گفتیم و لی در عمل مواظب اوضاع نبودیم ! بقیه نیروها هم - جبهه ی ملی - نهضت آزادی و مجاهدین هم در آن هنگامه ی انقلاب هنوز الفبای بازی دمکراسی را یاد نگرفته بودند و پلورالیزم محلی از اعراب نداشت. هرکی به فکر خویش بود !
دوم - چپ روسی - حزب توده - با حمایت دربست از خمینی تمام خط و ربط های و مرزهای متعارف « چپ» و «راست» را بهم ریخته بود . همه را عصبی کرده بود ! این هم دلیل قانع کنند نیست . وقتی قواعد بازی وجود نداشت ، هرج و مرج حاکم شد.عقلانیت وجود نداشت.
بخشی از «چپ انقلابی » بعداز اشغال سفارت به موضع دنباله روانه و مبتذل حزب توده پیوست .
مجاهدین از بعداز اشغال سفارت از خمینی بتدریج فاصله گرفت چرا ؟
در بهار ۱۳۵۹ میرفت به بهانه ی انقلاب فرهنگی در دانشگاه تهران حمام خون بپا شود و با هوشیاری و عقب نشینی «چپ» آنطور نشد - بنی صدر در دانشگاه روضه خواند و رجوی در کنارش ! با وجود این در سایر شهر ها خونها ریخته شد
رقابت اصلی در داخل حکومت بود و نیروهای خارج از حکومت وجه المصالحه شدند - فشار شدید بر مجاهدین به عنوان بزرگترین سازمان سیاسی مشهود بود
در ۵۹ مجاهدین از حکومت بکلی فاصله گرفت و «سوپر انقلابی» شد !
«چپ انقلابی» این فاجعه را در افق خونین ایران نمی دید. با تمام بربریت حکومت از ۲۲ بهمن تا خرداد ۶۰ معلوم نیست که مجاهدین و «چپ انقلابی » چگونه می اندیشیدند.
آیا تا بحال هیچ یک از نیروهای یاد شده از بی خبری خود حرف زده اند.
حساب حکومت ها ی شاه و ملا ها معلوم ست و تا ابد لاف میزنند که گناهی نداشته اند.
مجاهدین هم نشان داد آن نیروئی نبود که « چپ » برایش سینه سپر کرد. ممکن ست ۱۰ نفر مثل مهدی سامع و هزارخانی هنوز که هنوز ست ، از پاپ هم کاتولیک تر باشند.
«چپ» انقلابی تا کی میخواهد با عجز و لابه تمام بی خبری های به äردن حزب توده و اکثریت بیاندازد ؟
دیگر دیر ست بخود آیید
احمد فراهانی
چپ مستقل
٨٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣٨٨
|
از : Hadi Shahab
عنوان : بمثابه داستان شخصیتان که نمیتوانید برای اکثریت شناسنامه جعل کنید
آقای جعفر بهکیش،
اینکه شناختهای شخصی، رفاقت، فامیلی ،آشنایی و همسایگی در بعضی موارد مانع همکاری هواداران اکثریت با کمیته و سپاه بوده را نمیتوانید با فراخوانهای سازمان اکثریت در همکاری با ارگانهای رژیم برای سرکوبی ضد انقلاب "پیکار، کومله، کل خط سه ،راه کارگر ، اقلیت و... ) از یاد ببرید. بفرمایید به نظر شما یک هوادار صادق اکثر یت چه کسی بوده. کسی که خط رهبری سازمان اکثریت را عملی میکرده یا کسی که عکسش را عمل میکرده... من شما را نمی شناسم اما تنها شما عزیزانی از دست نداده اید ویا کسی را لو نداده اید. بمثابه داستان شخصیتان که نمیتوانید برای اکثریت شناسنامه جعل کنید. اسناد اکثریت از آن سالها مانع از جعل تاریخ میشود.
٨٨۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣٨٨
|
از : هادی رباط کریمی
عنوان : رهبری اکثریت مقصر بود
با دورد به رفقای شهید خانواده بهکیش و با سلام به آقای جعفر بهکیش امیدوارم که سلامت باشید. مسلما تمامی هوادران و اعضای سازمان اکثریت مقصر نبودند و چه بسا بیشتر آنها هیچ نقشی در همکاری با رژیم نداشتند. می توان به جرات گفت که حتی تعداد زیادی از اعضا و هواداران حزب توده نیز با رژیم همکاری نکردند و اگر چه سیاست هر دو حزب توده و سازمان اکثریت در دفاع از رژیم فاشیست اسلامی بود اما این غیر مسولانه است که هواداران و اعضا این دو را مقصر دانست. متاسفانه هم رهبری حزب توده و مخصوصا رهبری وقت سازمان اکثریت به شکل بیشرمانه ای به تبلیغ علیه بقیه رفقا سازمانهای چپ و سازمان مجاهدین خلق پرداختند. تعدادی از پاک ترین رفقای پیکار و راه کارگر و اقلیت و ... به وحشیانه ترین شکل توسط رژیم فالانژ ها و چماقدارن اسلامی به قتل رسیدند و سازمان اکثریت از این اعمال جنایتکارانه حمایت کردند. خوب سازمان اکثریت در نشریه خود از هواداران و اعضا خود می خواست که به پاسداران رژیم برای حفظ به اصطلاح انقلاب کمک کنند و این خود مطلقا قابل بخشش نیست اما اینکه اعضا یا هواداران واقعا به این رهنمودها عمل کرده باشند عملا ثابت نشده است. بهرحال همین که کانال ارتباطی با نهادهای امنیتی داشتند و تعدادی از هوادران خود را نجات می دادند نشان می دهد که این ارتباطات اگر چه برای هواداران خودشان چه بسا نجات بخش بوده ولی همزمان برای هوادران دیگر گروهای فدایی که برای فرار از اعدام و شکنجه خود را چه بسا اکثریتی معرفی می کردند همین رابطه اکثریت با دژخیمان مرگبار بوده است.
رهبری سازمان اکثریت در بهترین شکل آتش بیار معرکه رژیم جنایتکار شد و با اتهاماتی که به سایر رفقای چپ بطور دیوانه وار می زد آب پاکی به دستهای خونین پاسداران می ریخت. این قابل بخشش نیست و هیج عضو و هوادار صادق اکثریت که نقشی در این تحریکات نداشتند نمی توانند به آسانی این رفتار هیستریک سازمانشان را در آن زمان توجیه کنند.
بهرحال نتیجه قتل عام رفقای عزیز و انقلابی ما توسط رژیم فاشیست اسلامی شد. متاسفانه هنوز افرادی که زمام رهبری سازمان اکثریت را در آن زمان در اختیار داشتند هنور طلبکارانه با این موارد برخورد می کنند و حاضر به قبول مسولیت نیستند.
با دورد به یاد شهدای انقلابی به خصوص خانواده بهیکش.
٨٨۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣٨٨
|
از : juybaar
عنوان : شاید همیشه...
Beautiful, beautiful poem
٨٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣٨٨
|
از : روزبه گرانمنش
عنوان : این بار هم توهینی در کار بود؟
مسولین محترم سایت اخبار روز، این بار هم توهینی در کار بود که دوباره نظر مرا سانسور کردید. راستی چرا مطلبی که به آقای خویی توهین میکند و او را "شاعر خلسه ای " مینامد همچنان پا بر جاست؟ "خلسه ای" بودن بمراتب با ارزش تر است تا همکاری با رژیم اسلامی
٨٨۰۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣٨٨
|
از : پویان مدائن
عنوان : غبار زمان؟الزایمر؟!یا سادکی بیش از حد ؟؟؟؟!
آقای بهکیش با یک داستان فامیلی {دراماتیک}(که من شخصا دهها مورد شنیدی تر را تجربه کرده و موارد مهیجی را شنیده ام )ما را به این نتیجه رهنمون میکنند که اصلا شما اشتباه کردید که حکومت اسلامی را بد دانستید چرا که ما را با تایید سازمان بلافاصله ازاد کردند و ما داداش خودمان که اقلیتی بود را قایم کردیم..........
اگر میخواهید تحقیق کنید اول از مسئولین انموقع اکثریت بپرسید چه روابطی ؟در چه سطحی؟تا چه تاریخی ؟ با مسئولین (لابد امنیتی) حکومت وجود داشت که با تاییدیه افراد ازاد یا بدون ان اعدام میشدند.؟؟
تا بشود تحقیق را شروع کرد .
البته اگر زمان اسناد را ازبین نبرده باشد یا ان مسئولین به آلزایمر دچارنشده باشند
البته من به سادگی و صداقت آقای بهکیش شک ندارم.
برای انکه جای تحقیق باز بماند من از ابتدای انقلاب تا چند سال بعد که امکان فعالیت وجود داشت در منطقه شرق تهران فعال بودم مدتی هم در حوزه کارگری جنوب تحت مسئول شهید (لقمان)بودم -اکنون نیز اماده برای ادامه تحقیق هستم
poyan۴۸@yahoo.com
٨۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣٨٨
|
از : ابوالفضل اردوخانی
عنوان : غبار گذشته !
غبار گذشته !
چه سود، غبار گذشته را گرفتن و
بر رخ یکدیگر پاشیدن؟!
من، این لحظه و لحظه های دگر را،
فردا و روزهای دگر را،
ماه ها و سال های دگر را
به غبار گذشته، به انزجار و حسادت آلوده نمی کنم.
با عشق به تو می اندیشم و می نگرم.
من، تو را به غبار گذشته آلوده نمی کنم!
۴ فرودین ۱۳۸۸ ــ ۲۴ مارس ۲۰۰۹ ــ اردوخانی بروکسل
http://ordoukhani.blogfa.com/post-۳۴۱.aspx
٨۷۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : اخبار روز
عنوان : به آقای روزبه گرامنش
در «مطلب کوچک» شما هم توهین به افراد بود و هم طرح ادعاهایی که اخبار روز نمی تواند مسئولیتی در قبال آن ها به عهده بگیرد. آبا اگر زمانی مجبور به اثبات این ادعاها شدید (از لو دادن خواهر خود تا سیامک اسدیان توسط سازمان اکثریت)، می توانید از آن ها به طور محکمه پسند دفاع کنید؟ ما که نمی توانیم و شما هم به احتمال زیاد قابل دسترس نخواهید بود! بنابر این مطلب شما از روی سایت برداشته شد.
با احترام
٨۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : yaran yaran
عنوان : این همه تفاوت!
سلام اقای بهکیش! نمیدانم چرا آرامش و متانت قلم شما که در مقالهاتان به وفور یافت میشود، در جوابی که به علی صمد دادهاید یک دفعه درهم شکست و به جوی تهاجم گرانه و پرخاشگرانه تبدیل شد! راستی علت این همه تفاوت در چیست؟ آیا به مطالبی که در مقالهاتان به آن پرداختهاید واقعا باور دارید؟ یا تنها به مانند شاعران خلسهای به یاد آن سالها شما را فراگرفتهو نهایتا به چنین متنی تبدیل شده بود؟ راستی کدام یک از این دو متن نشان از منش و هویت واقعی شما دارد؟
٨۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : زاوش
عنوان : فصلی دیگر
شاید گلی را که به چشم تو سرخ می آمد
زرد دیده باشم من.
شاید راهی را که در چشم تو راست می آمد
چشمان من پُر پیچ و خَم می دیدند.
شاید صدایی که تو آن را با صدای آوای بال فرشته
یکی می دیدی
در گوش من غژغژ سوهانی بود
روی یک پیچ فلزی؛
شاید همیشه
چنین فاصله هایی
میان نگاه من و تو
باقی بمانند
اما
هیچ کدام از ما
با دیدن گنجشک یخ زده ای پای درخت
پایکوبی نکرده ایم.
شاید همیشه،
پشت فاصله ها
فصلی بوده است
که در آن فصل
ما یکدیگر را دوست می داشته ایم.
" سیما یاری "
٨۷٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : علی صمد
عنوان : به دوست محترم آقای بهکیش
دوستان اخبار روز: یاداشت قبلی من اشکال تایپی داشت که تصیح مردم. لطفاً زحمت بکشید ۲ تای قبلی را پاک کنید. با احترام
سلام آقای جعفر بهکیش،
یاداشت شما را خواندم. ممنون از توجهی که به یاداشت من نشان دادید.
نکاتی را مطرح کردید که فقط برای روشنگری و اطلاع شما و دیگران به عرضتان میرسانم
۱- در آن مقطع سال های ۶۰-۶۱ بنده یک جوان ۱۷ -۱۸ ساله بودم و در تصمیمات رهبری وقت در آن زمان هیچ نقشی نداشته ام. من خودم را در قبال مواضع و تصمیمات اتخاذ شده از کنگره اول سازمان به این طرف مسئول می دانم و نسبت به اتخاذ آن تصمیمات پاسخگو هستم.
۲- در آن زمان از دمکراسی های درون حزبی و حق و حقوق اعضا در سازمان خبری نبود و اعضای سازمان در انتخاب سیاست های سازمان بدلیل ساختاری که وجود داشت، نقشی نداشتند. البته این به مفهوم این نیست که نسبت به آن گذشته بعد از انقلاب برخورد صورت نگیرد و اینکه ما دارای مسئولیت نیستیم. برعکس تلاش ما در این جهت است که در آن خصوص روشنگری و برخورد انتقادی بیشتری صورت گیرد.
۳- در کنگره اول سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در خارج از کشور یکی از جوانترین اعضای کنگره بودم و تلاش زیادی برای برخورد با گذشته سازمان به همراهی بخش بزرگی از اعضای کنگره انجام دادیم و نتیجه اش آن مصوباتی است که در کنگره اول به ثمر رسید.
۴- هنوز هم جز نیروهایی در سازمان هستم که بر این اعتقادم که باید توجهات، برخوردها و انتقادهای بیشتری با مجموعه اسنادی که از سازمان ما در مقطع سال های ۶۰-۶۱ وجود دارد، صورت گیرد. چنین امر مبارکی را لازم نمی دانیم که بنده یا دوستان دیگر در سازمان، با های و هوی در سایت ها ی بیرونی پیش ببریم. ما روش خود را داریم و دوستان،منتقدان و دشمنان بیرونی هم حتماً به روش خود اقدام خواهند کرد و مطمئن باشید نگرانی در این عرصه شخصاً ندارم.
۵- من نمی دانم آقای بهکیش چرا من حتماً می بایست در آن یاداشت کوتاه در رابطه با احتمالات گفته شده با شما وارد بحث و گفتگو شوم؟ اتفاقاً مناسب است که با دوست عزیزم آقای باقرپور وارد چنین بحثی شوید. زیرا که ایشان چنین بحثی را در بیرون از سازمان آغاز کرده اند.
۶- صمیمانه بگویم شما از کجا تشخیص دادید که بنده چشم بر تمام واقعیات موجود بسته ام؟ تازه شما را هم دجار حیران کرده ام؟ شما حتی من را نمی شناسید و با افکارم آشنایی ندارید و از فعالیت هایی که ما در درون سازمان پیش می بریم بی اطلاع هستید و تنها به صرف نوشتن یک یاداشت در حمایت از نوشته تان، شما را دچار حیرت کرده ام و اینکه در آخر نوشته اید که پیشنهادات شما موجب ناراحتی من شده است. واقعاً آقای جعفر بهکیش عزیز این همه را از روی یاداشت کوتاه من فهمیدید؟ من نسبت به ایجاد فاصله ای که می خواهید در این بحث با امثال من داشته باشید آگاه هستم و برایم قابل فهم است و اصلاً اشکالی در آن نمی بینم!
۷- در آخر نوشته اید که امثال آقایان شالگونی و خوئی حق دارند که با چنین ادبیاتی برخورد کنند و ما باید در قبال این آقایان پاسخگو باشیم. من میان انتقاد شما نسبت به خطا های سازمان با این آقایان محترم بسیار تفاوت می بینم و متذکر شدم که به نوشته های شما توجه دارم.
۸- من در آن یاداشت متذکر شدم که "ما همواره نشان داده ایم که نسبت به برخورد با گذشته سازمان، خود را مسئول می دانیم و باید حتماً به نقد بیشتر آن سیاست ها و نیز مشخصاً به مواضع اتخاذ شده در نشریه کار ارگان سازمان توجه نشان دهیم و تا آنجا که من می دانم چنین سمتگیری برای چگونگی برخورد با گذشته در سازمان قوی است و تدارکاتی هم در این عرصه در حال انجام گرفتن است". پس چنانکه می بینید انتقاد نسبت به گذشته در درون سازمان بحث اش بسته نشده است. و یک سازمان جدی سیاسی نباید هیچگاه بحث انتقاد از پراتیک و سیاست خود را کنار بگذارد. از نظر من سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت به عنوان یک سازمان چپ دمکرات می بایست نسبت به هر عمل و سیاستی که ظرف ۳۸ ساله گذشته اتخاذ کرده است، پاسخگو باشد.
٨۷٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : روزبه گرانمنش
عنوان : کدامین را باور کنیم؟
در ارتباط با نوشته آقای بهکیش مطلبی کوچک نوشتم که گویا بمذاق مسولین سایت اخبار روز خوش نیامد. شاید هم چون نه در لفافه که بسیار اشکار نوشتم که سیاست اکثریت از کجا سرچشمه میگرفت و از سر اشتباه نبود. اگر گردانده گان سایت اخبار روز که بخش تحول یافته و روشن بین اکثریت هستند چنین به سانسور دست میزند، آیا آقای بهکیش انتظار دارد نگهدار، عبدالرحیم پور، بهزاد کریمی، و یا علی صمد به عملکردشان اقرار کنند؟ گر چه مطمن هستم همین مطلب هم به بخش ارشاد سایت میرود و سانسور میشود. تا روزگار ما بر این پایه میچرخد، جمهوری اسلامی هم پایدار هست
٨۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : جعفر بهکیش
عنوان : به آقای علی صمد
آقای علی صمد از من تشکر کرده اند که خاطره ای را نقل کرده ام، اما در نوشته ایشان نشانی از نظر ایشان در مورد مطالبی که در مورد احتمال همکاری سازمان اکثریت با نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نوشته ام خبری نیست. شاید گذشت زمان نوشته های قبلی ام را از نظر ایشان دور کرده است، اما ایشان حتما نوشته اخیر من خطاب به اقای باقر پور را به خاطر می آورند!
حقیقتا حیران مانده ام که چگونه ایشان می توانید چنین آشکار چشم بر تمام واقعیات ببندید.
شما باید توضیح دهید که چگونه با کسانی که چنان وقیحانه شخصیت آقای هلیل رودی را مورد تعرض قرار دادند برخورد شده است؟ مسئولیت آنان در حال حاضر در سازمان اکثریت چیست؟
شما باید توضیح دهید که در مورد اتهام شراکت هواداران سازمان اکثریت در قتل یک اقلیتی در هندوستان، چه تحقیقی انجام شده است؟ و نتیجه این تحقیق چیست؟
شما باید توضیح دهید که به چه دلیل هوادارن سازمان اکثریت در سرکوب گروه سربداران با نیروهای دولتی همراهی کردند؟
شما باید توضیح دهید که چرا مسئولین اکثریت اسامی مسئولین انشعاب ۱۶ آذر را افشا کردند؟
شما باید ثابت کنید که رهنمودهایئی از قبیل سرکوب ضد انقلاب و گزارش تحرکات مشکوک به سازمان اکثریت و سپاه، هیچ نتیجه عملی نداشته است؟
شما و همکارانتان در سازمان اکثریت باید توضیح دهید که چرا با درخواست تشکیل یک کمیته تحقیق مستقل در مورد احتمال همکاری اطلاعاتی میان سازمان اکثریت و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی موافق نیستید؟ آیا از نتیجه چنین تحقیقی نگران هستید؟
این گفته آقای علی صمد که " برخورد سازمان با گذشته خود با غوغا سازی و برخوردهای جریاناتی چون راه کارگر، آقای شالگونی،آقای خوئی و ... حتماً متفاوت است. آنها برای زدن سازمان یورش آورده اند و بالطبع بحث با آنها چندان ضرورتی ندارد و قرار نیست که آنها را متقاعد کنیم." بیشتر به شوخی شبیه است.
بگذارید صریحا بگویم که آقای شالگونی و خوئی حق دارند که چنین کنند. شما به گواهی نشریاتتان اعمالی را توصیه کرده اید و لازم است در مقابل آقای شالگونی و خوئی و دیگرانی که از شما انتقاد می کنند پاسخگو باشید.
آقای علی صمد مخالفان و منتقدان شما حق دارند از نقاط ضعف و خطاهای شما برای کوبیدنتان استفاده کنند. من و شما که در فرنگ زندگی می کنیم هر روزه شاهد چنین برخوردی در این جوامع دمکراتیک هستیم. از چه چیزی گلایه می کنید. نکند شما هم تنها "انتقاد سازنده" را مجاز می دانید؟
٨۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : جعفر بهکیش
عنوان : به اقای ایزدی
از میان تمام نوشته هائی که چند سالی است در مورد نقض حقوق بشر در روابط درون سازمانی نوشته ام، تنها این جمله از نوشته اخیرم که سئوال کرده ام "... شاید (منتقدان سازمان اکثریت) نگران هستند که با باب شدن چنین بررسی هائی، سازمانهای دیگر سیاسی (از جمله راه کارگر، اقلیت، مجاهدین و ...) نیز مجبور باشند در مقابل اعمالی که انجام داده اند پاسخگو باشند." توجه آقای اصغر ایزدی را جلب کرده است. ایشان سوال کرده اند که
"... سازمان "راه کارگر" کدام عمل نابکاری را انجام داده است که شما اعمال این سازمان را با اعمال سازمان "اکثریت" همراه کرده اید؟"
صراحتا بگویم که از آنچه برخی از خوانندگان به ان اشاره کرده اند، بی خبر بودم (شاید به این دلیل که کسی از میان راه کارگر در ملاء عام در مورد آن سالها صحبت نکرده است)، دلیل من برای آوردن نام راه کارگر اشاره به یک تجربه ساده بود.
مطلبی را چند سال قبل با عنوان "گزارش مصاحبه های انجام نشده" در بیداران منتشر کردم. عنوان مطلب را به این دلیل انتخاب کرده بودم که نشان دهم که چگونه اعضا و مسئولین سازمانهای سیاسی وقتی منافع گروهی اشان ایجاب کند، در مقابل هر عمل خلافی که از طرف همراهان و یا سازمانشان سر زده باشد سکوت اختیار می کنند.
آن مطلب گزارش تلاش نا موفق من است در یافتن نشانی از سیاست مبارزه با خشونت خانوادگی از طرف اکثریت و راه کارگر. با تعدادی از مسئولین اکثریت تماس گرفته و خواسته بودم که سیاست سازمانشان در دفاع از حقوق زنان و سیاستهای اکثریت برای مقابله با خشونت خانوادگی از طرف اعضای این سازمان را برایم توضیح دهند. همه آنها به تقاضای من پاسخ منفی دادند. دلیل امتناع اعضای سازمان اکثریت روشن بود، در آن روزها یکی از مسئولین اصلی سازمان اکثریت در یکی از دادگاههای اروپائی پرونده ای به دلیل خشونت خانوادگی داشت. سکوت مسئولین اکثریت حمایت آشکار از عملی بود که فرد مذکور انجام داده بود.
در همان مطلب گزارشی از مصاحبه انجام نشده با یکی از مسئولین سازمان راه کارگر نیز آمده است. از ایشان خواسته بودم که به سئوالاتی مشابه پاسخ دهند. علت این درخواست مطالبی بود که برخی از فعالین زنان در داخل کشور منتشر کرده بودند و در آنها به این نکته اشاره کرده بودند که سازمان راه کارگر برای چند سالی به هشدارهای آنان در مورد یکی از همکاران آنان که از نظر نویسندگان آن مقاله متهم به قتل همسرش بود بی توجه بوده است. می خواستم که سیاست و حساسیت سازمان راه کارگر در مقابله با خشونت خانوادگی را از زبان مسئولین این سازمان بشنوم.
از آقای ایزدی درخواست می کنم که پاسخ مسئول سازمان راه کارگر (آقای آرش کمانگر) را با پاسخ آقای بهزاد کریمی (از مسئولین سازمان اکثریت) مقایسه کنند تا بدانند چرا خود را مجاز می دانم که نام سازمان راه کارگر را در کنار نام سازمان اکثریت قرار دهم.
امیدوارم توضیحات آقای ایزدی مرا به این نتیجه برساند که سازمان راه کارگر آماده شنیدن انتقادات و پاسخگوئی است.
٨۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : siamak farid
عنوان : khaterh
با سلام ! آقای بهکیش روی مسئله حساسی انگشت نهادید۰ در آن دوره ترور و وحشت من مسئول سازمان فداییان اکثرت در محله ای در رشت بودم۰ محله ای که ما خود گلسرخی اش می نامیدیم ۰ در آن موقع بحثی که در هسته های محل و دانش آموزی مطرح شد یکی هم این بود که بدانیم ضد انقلاب کیست۰ در تحلیلهایی که از بالا می رسید عموما تجار بزرگ بازار و لیبرالها در زیر مفهوم ضد انقلاب جای می گرفتند۰ ما هرگز سازمان فداییان اقلیت و حتی مجاهدین را در زمره ضد انقلاب جای نمی دادیم بلکه آنها را به کل تفکک می کردیم و می گفتیم که آنها در راه ضد انقلاب گام برمیدارند ولی ماهیتا انقلابی هستند . در یک مرحله که با مقداری کتاب و نشریه کار اکثریت دستگیر شدم و در کمیته ای که در شهربانی رشت وجود داشت مورد بازجویی قرار گرفتم دقیقا همین تحلیل را اراعه کردم و به بازجو که یک پاسدار بود در مورد مجاهدین و نظرم را در مورد آنها پرسید و من گفتم که اعمال آنها در خط ضد نقلاب است وی متوجه این تفاوت شد و پرسید یعنی چی در خط ضد انقلاب هستند و من توضیح دادم که ما آنها را ماهیتا ضد انقلاب نمی دانیم و معتقدیم که آنها به اشتباه در این مسیر قرار گرفته اند۰ با کمال تعجب وی با من موافقت کردو گفت درست است و در میان آنها آدمهای صادق کم نیستند۰ من همان شب آزاد شدم ولی بعد از مدتها فهمیدم که آن پاسداری که از من بازجویی می کرد خود گرایش به امت( جنبش مسلمانان مبارز ) داشته است ۰ اسم کوچکش در ذهنم نمانده ولی نام فاملش افتخاری بود۰ پس از آن بازجویی دیگر او را ندیدم تا اینکه در اطلاعیه ای خبر شهادت او در جنگ را خواندم۰ یکی از دوستانی که وی را می شناخت گرایش امتی او را به من گفت۰ تا آنجا که من اطلاع دارم در رشت کسی که همکاری کرد خود تنها جدا شده اقلیت از تشکلات گیلان بود که البته تحت فشار و شکنجه وی را وادار به همکاری کرده بودند۰ یکی از دوستانی که به همراه کشتگر هلیل رودی از ما جدا شده بود به من گفت چند شب او را باموتور در محلات می گرداندند تاوی بچه ها را شناسایی کند۰ در آن زمان رابطه ما با جدا شدگان کشتگر هلیل رودی و در مواقعی با جدا شدگان به همراه مصطفی مدنی وجود داشت و حتی با هواداران اشرف دهقانی در رشت که از دوستان ما بودند مجادله داشتیم۰ که برخی از آنها هنوز بامن ارتباط دوستی دارند ۰ البته امروز دیگر از طرفداران اشرف دهقانی نیستند۰ مورد دیگری که لازم می دانم بگویم ولی چون از نقل کننده اش برای این کار اجازه نگرفته ام از بردن نامش خودداری می کنم۰ وی از اعضاء اقلیت در نقطه دیگری از گیلان بود و از زبان خودش شنیدم که مدتی در منزل یک اکثریتی پناه گرفته بود۰ عجیب است که آقای خویی با وی آشناست و خودش هم در خانه یک اکثریتی خوب دیگر پناه گرفت ولی ۰۰۰۰۰۰
٨۷۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨٨
|
از : یک هموطن هموطن
عنوان : به آقای آیزدی
آقای ایزدی با سلام
از جمله کارهای راه کارگر کمک گرفتن از دولت بعث عراق است. نمی شود از دیکتاتوری مثل صدام کمک گرفت و سرافراز هم بود(شما به صدام کمک نکردید از صدام کمک گرفتید) به نظر شما که جهانی فکر می کنید سرکوب مردم عراق با سرکوب مردم ایران فرق نمی کند؟ سازمان راه کارگر در قبال کمک گرفتن از صدام دست به چه کاری زد؟. برخورد راه کارگر با انقلابیون عراق چگونه بود؟
از دیگر شاهکارهای راه کارگر این است که خواهان اخراج افعانی های مهاجر در ایران شد.!!!! این فعلا ۲ تا
٨۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨٨
|
از : .. ..
عنوان : " تف سربالا " برای نرم کردن دل " آمریکا"!
مسئولین متعهد سازمان ، یعنی آن عده که هنوز پشت سر خر دجال جانماز خود را به سوی قبله واشنگتن پهن نکرده اند ، بارها گفته اند که اگر کسی حتی یک نمونه میتواند نام ببرد که اعضای سازمان اکثریت هواداران گروه های چپ و مجاهدین را به مقامات معرفی کرده اند بیاید و مطرح کند و ما بررسی خواهیم کرد . لاکن هنوز کسی چنین کاری نکرده است.
این هوچی گری ها هدف مشخصی را دنبال میکند و آن بی اعتبار کردن تتمه تلاش برای " عدالت اجتماعی " است.
هیچ اندیشیده اید که چرا "علمداران " این "نهضت " ، همگی دیر یا زود سر از توبره سرمایه داری جهانی در می آورند؟ در حالی که اکثرا خود در آن زمان بخشی از همین سازمان بوده اند. آن ها "تف سربالا " را به جان میخرند تا شاید جایی زیر سایه "قدرت آمریکا" برای خود دست و پا کنند. امتحان انشای خود را با به لجن کشیدن گذشته خود پس میدهند تا در صدای آمریکا و رادیو فردا و... نمره قبولی بدست آورند.
در پاسخ به آقای مسعود پیر : من حزب اللی های زیادی میشناسم که به شکار و معرفی انقلابیون دگر اندیش مشغول بودند. آیا شما حتی یک نفر از اکثریت میشناسید که چنین کاری کرده باشد؟ حال بیاندیشید که "تحلیل سطحی" یعنی چه. ضمنا آقای بهکیش در نوشتار خود ادعای "تجزیه و تحلیل" نکرده است.
٨۷۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨٨
|
از : مسعود پیر
عنوان : تحلیل سطحی
آقای جعفر بهکیش روابط دوستانه و عاطفی بین اعضای یک خانواده و فامیل را با سیاستهای در پیش گرفته شده از طرف یک سازمان را، که علنا در نشریاتشان منتشر شده بود، قاطی میکند.من خودم دو پسر عمه حزب الهی داشتم که بسیجی بودند و با اینکه امکان لو دادن من را داشتند ولی اینکار را نکردند.حالا من بیام و بگم که همه حزب الهی ها اینطور بودند و کسی را لو نمیدادند. آیا درست است؟
٨۷۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨٨
|
از : علی جباری
عنوان : برای دوست ارجمند اصغر ایزدی
من از نوشته ی آقای بهکیش مثل شما برداشت نکردم و فکر نکنم با این روش بتوان مسائل را بحث و فحص کرد.
در باره ی انحراف ، اشتباه و یا هر چه شما در باره ی سازمان اکثریت از بعداز اشغال سفارت آمریکا تا حمله ی رژیم به آنها فکر میکنید. دلایل و مدارک رسمی وجود دارد.
ولی اگر راه کارگر و اقلیت فراتر از این انحرافات به حربه های «تهمت » و «هوچیگری» متوسل شده باشد لازم ست که به نوبه پاسخگو باشد.
علاوه بر اینها که مربوط به برخورد راه کارگر ،اقلیت و مجاهدین با اکثریت می باشد
باید دید راه کارگر چگونه با شبهات مربوط به حضور خود در عراق برخورد می کند.
فقط نمی توان انحرافات اکثریت را دید انتقاداز خود هم لازم ست.
امیدوارم با پاسخ شما رفع ابهام شود.
٨۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨٨
|
از : اصغر ایزدی
عنوان : کدام حقیقت؟
آقای بهکیش شما نوشته اید: " شاید نگران هستند که با باب شدن چنین بررسی هائی، سازمانهای دیگر سیاسی (از جمله راه کارگر، اقلیت، مجاهدین و ...) نیز مجبور باشند در مقابل اعمالی که انجام داده اند پاسخگو باشند."
از شما سوال می کنم که سازمان "راه کارگر" کدام عمل نابکاری را انجام داده است که شما اعمال این سازمان را با اعمال سازمان "اکثریت" همراه کرده اید؟ نمونه ای سراغ دارید که "راه کارگر" خواهان همکاری اطلاعاتی و امنیتی با رژیم جمهوری اسلامی شده و به تایید سرکوب نیروهای سیاسی توسط جمهوری اسلامی همت گماشته باشد؟ کنار هم قراردادن کارنامه هایی که از جنس های مختلف هستند به روشن شدن حقیقت نه تنها کمکی نخواهد کرد، بلکه می تواند برای توجیه پلیدی ها مورد استفاده قرار گیرد.
٨۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨٨
|
از : علی صمد
عنوان : به دوست محترم آقای بهکیش
با سلام آقای بهکیش،
از مطلبی که نوشتید از شما ممنون هستم. من هم تجربه ای چون شما داشته ام و اگر فرصت یاری کرد چون شما به آن خواهم پرداخت. اما صمیمانه بگویم در دوران سال های سیاه ۶۰-۶۱ تعدادی از نیروها و کادرهای سازمان اقلیت، راه کارگر و مجاهدین و شخصیت های سیاسی و فرهنگی مخالف جمهوری اسلامی در آن سال ها، در خانه های اکثریتی ها پنهان شده بودند و بسیاری از این دوستان چپ با کمک و یاری فدائیان خلق ایران اکثریت از ایران خارج شدند و یا در شهرهای دیگر برای مخفی شدن به آنها جا داده شده بود. رفقای آن زمان سازمان چریک های فدائی خلق ایران اقلیت قبل از انشعاب، ما با آنها در یک سازمان در مدرسه، دانشگاه، کارخانه و در تمام سطوح جامعه فعالیت می کردیم و حتی فعالین گروه های دیگر جریانات چپ را بخوبی می شناختیم و با هم بحث و گفتگو روزانه داشتیم. در دوران دشوار و سیاه سال های ۶۰- ۶۱ با وجود اختلافات شدید میان ما، در مواقعی که نیاز و لازم بود به کمک شان پرداختیم و ذره ای اختلافات ما در کمک هایی که به آنها کردیم تاثیری نداشت. ما خودمان را انقلابی می دانستیم و آنها را هم جز نیروهای انقلاب می دانستیم و اغلب برادر، خواهر، دختر عمه، پسرخاله، دوست، همسایه، هم محلی ... ما بودند و هیچگاه احساس نکردیم و حتی لحظه ای هم فکر نکردیم که آنها را می بایست به لحاظ امنیتی زیر ضرب ببریم.
روشن است که برنامه و خط مشی سیاسی ما در آن دوران بزرگترین خطای سیاسی ما محسوب می شود و خودمان هم در اولین کنگره مان به این موضوع توجه و دقت نشان دادیم و در اولین کنگره ای که در خارج برگزار کردیم به این امر مهم پرداختیم. اگر اجازه بدهید بندهایی از مصوبات کنگره اول که در مورد سال های ۵۹ تا ۶۱ است را برایتان بنویسم:
- سیاست شکوفاسازی جمهوری اسلامی به سود رژیم و بر ضد منافع ملت ایران بود. این مشی ضربات بسیار سختی به اعتبار جنبش فدایی، جنبش دمکراتیک و حق طلبانه مردم ایران، به ویژه خلق کرد و ترکمن وارد ساخت و موجت سیاستهای ستیزه جویانه و خصمانه نسبت به دیگر نیروها و فعالان جنبش گشت. کنگره این سیاست را محکوم میکند و مسئولیت اصلی آن را متوجه رهبران وقت سازمان میداند. //// بر گرفته از قطعنامهی کنگره اول سازمان
- کنگره سیاست و برنامه سازمان در راه شکوفایی جمهوری اسلامی را به جهت تقابل آن با دمکراتیسم و پیشرفت و تجدد، بزرگترین خطای سیاسی سازمان ارزیابی می کند. ... بی اعتنایی به دمکراسی و عدم شناخت دستگاه روحانیت، از جمله عوامل موثر در شکل گیری این سیاست و برنامه بودند. //// بر گرفته از قطعنامهی کنگره اول سازمان
البته در مصوبات کنگره در این خصوص موارد مهم دیگری نیز وجود دارد که می شود به آنها مراجعه کرد. ما می دانیم که در نشریه کار آن زمان خطاهای فاحشی با نام ارگان سازمان انجام گرفته است و اطمینان داشته باشید که چنین سیاست هایی مورد قبول ما نمی باشد و حتی رهبرانی که در آن دوره زمانی آن سیاست ها را طرح ریزی کرده بودند با آن روش ها فاصله گرفته اند و کسی در سازمان فدائیان خلق اکثریت چنان برخوردهایی را قبول ندارد.
ما همواره نشان داده ایم که نسبت به برخورد با گذشته سازمان، خود را مسئول می دانیم و بایدحتماً به نقد بیشتر آن سیاست ها و نیز مشخصاً به مواضع اتخاذ شده در نشریه کار ارگان سازمان توجه نشان دهیم و تا آنجا که من می دانم چنین سمتگیری برای چگونگی برخورد با گذشته در سازمان قوی است و تدارکاتی هم در این عرصه در حال انجام گرفتن است. اما نوع برخورد سازمان با گذشته خود با غوغا سازی و برخوردهای جریاناتی چون راه کارگر، آقای شالگونی،آقای خوئی و ... حتماً متفاوت است. آنها برای زدن سازمان یورش آورده اند و بالطبع بحث با آنها چندان ضرورتی ندارد و قرار نیست که آنها را متقاعد کنیم. ما یک سازمان سیاسی جدی و مطرح چپ دمکرات هستیم و در قبال سیاست های خودمان دارای مسئولیت مستقیم می باشیم و خود را موظف می دانیم که با آن سیاست های اتخاذ شده برخورد کنیم و سمتگیری ما نیز تاکنون بر این اساس بوده است.
در آخر این را هم اضافه کنم نوشته های شما در برخورد با گذشته سازمان مورد توجه ما نیز قرار دارد. و از اینکه به موضوعات مربوطه توجه نشان می دهید از شما سپاسگزار هستم
با احترام
٨۷٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨٨
|
از : یاران انجمن
عنوان : با سلام
با سلام آقای بهکیش. امیدوارم که چنین بشود که شما میگوئید. من هم معتقدم سازمان اکثریت به پادوی حکومت علیرغم سیاست غلط آن دوران تبدیل نشد. این سازمان ریشه در جنبش فدائیان دارد و اگرچه چند صباحی آب گل آلود شد اما چشمه تواناتر بود. با درود
٨۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨٨
|