پایان انتخابات؟!
گزارش جمهوریت از یخ زدگی در فضای انتخاباتی


• اکنون دیگر ویژگی اصلی انتخابات چگونگی جلب نظر موافق رای دهندگان برای آمدن پای صندق های رای است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۶ فروردين ۱٣٨٨ -  ۵ آوريل ۲۰۰۹


جمهوریت: چه شرایطی پیش آمده است و چرا با انصراف خاتمی، تنور انتخابات که طی ماههای بهمن و اسفند ٨٧ به خوبی گرم شده بود، اما به ناگاه سرد شد به گونه ای که قویترین شوک ها هم نمی تواند گرمی رقابت های انتخاباتی ماههای بهمن و اسفند را برگرداند. اکنون این سوال مطرح است که آیا انتخابات ریاست جمهوری دهم در ٢٨ اسفند ماه ٨٧ پایان یافت و با انصراف خاتمی دیگر فرقی نمی کند که از بین محمود احمدی نژاد، مهدی کروبی و میرحسین موسوی کدام یک رئیس جمهور شوند؟
ظاهر امر این مسئله را نشان می دهد. چرا که تب انتخابات به شدت میان افکار عمومی و بخشهای وسیعی از نخبگان فکری و اقشار دانشگاهی فروکش کرده است و آنان به نوعی انزوا طلبی انتخاباتی پیشه کرده و حاضر به ورود به مباحث انتخاباتی نیستند. اکنون به راحتی می توان محشر انتخابات ایران را که می رفت با دو گانه خاتمی- احمدی نژاد بروز یابد، پایان یافته دانست. چرا که خاتمی و احمدی نژاد می توانستند به عنوان دو نماد کاملاً متفاوت خود را به رای مردم بگذارند و در واقع برای اولین بار رفراندومی واقعی بین دو جناح موجود در نظام جمهوری اسلامی برگزار شود.
در این میان خاتمی نماد اصلاحات و احمدی نژاد نماد اصولگرایی بود. دو نمادی که هر کدام برای اداره کشور تفکرات خاص خود را داشتند و از آن مهم تر دو چهره امتحان پس داده محسوب می شدند. به عبارت روشنتر دو گانه خاتمی- احمدی نژاد می توانست مردم را در برابر انتخابی آگاهانه قرار دهد. دیگر هیچ یک از این دو کاندیدا نمی توانستند با حمله به وضع موجود و مقصر جلوه دادن زمین و زمان خود را ناجی اوضاع به هم ریخته فعلی قلمداد کنند. هم از این رو بود وقتی خاتمی اعلام کاندیداتوری کرد بلافاصله تب انتخاباتی در کشور به اوج رسید و همگان از محشر انتخاباتی سخن به میا ن آوردند. محشری که دو جناح مدعی هر کدام داشته خود را رو می کردند و مردم در برابر انتخاب قرار می گرفتند.
اما انصراف ناگهانی خاتمی که ظاهراً به بهانه آمدن میرحسین موسوی به عرصه رقابت های انتخاباتی رخ داد، انتخابات ریاست جمهوری دهم را پیش از آنکه شروع شود، پایان داد. اکنون دیگر امکان رقابت تمام عیار میان دو نماد اصلاحات- اصولگرایی وجود ندارد. چرا که میرحسین خود را اصلاح طلب صرف نمی داند، مهدی کروبی هم از جلب نظر موافق جریانهای اصلاح طلبی نسبت به کاندیداتوری اش ناتوان نشان می دهد و در جبهه اصولگرایان هم امکان اجماع به حداقل ممکن رسیده است و حتی برخی آنرا غیر ممکن می دانند و البته دلیل شکننده تر شدن اجماع اصولگرایان به انصراف خاتمی برمی گردد. چرا که اگر خاتمی در صحنه می ماند و از آنجا که خاتمی از نظر اقبال مردمی در صدر کاندیداهای موجود قرار داشت، لذا اصولگرایان به ناچار پشت احمدی نژاد قرار می گرفتند.
اما اکنون دلیلی برای حمایت اجباری اصولگرایان از احمدی نژاد باقی نمانده است و هر کدام راه خود می روند. در مجموع حوادثی که طی دو روز آخر سال ٨٧ رخ داد، تنور گرم شده انتخابات را با سرعت باور نکردنی سرد کرد. اکنون دیگر ویژگی اصلی انتخابات نه حضور کاندیداهایی چون احمدی نژاد، کروبی یا میرحسین که چگونگی جلب نظر موافق رای دهندگان برای آمدن پای صندق های رای است. این را می شد از گپ و گفت های و نوروزی مردم فهمید. مردمی که آماده بودند بین دو گانه خاتمی- احمدی نژاد به یکی رای بدهند اکنون فقط یک گزینه دارند و آن هم احمدی نژاد است که البته هیچ مسابقه یی تنها با حضور یک رقیب رقابت نامیده نمی شود.