گمانه زنی درباره برنامه اتمی ایران و تهدیدات اسرائیل!
بخش دوم
ایالات متحده: کنار نهادن سیاست چماق و هویج! - اسرائیل: ناکامی،خشم،و تهدید!


تهمورث کیانی


• پیروزی هر کدام از نامزدهای اصلاح طلب یا نامزدی از اصول گرایان و محافظه کاران سنتی – کسانی چون محسن رضایی، علی لاریجانی، حسن روحانی، باقر قالیباف، و علی اکبر ولایتی می تواند کابوس دولت کنونی اسرائیل باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۶ ارديبهشت ۱٣٨٨ -  ۲۶ آوريل ۲۰۰۹


    "اسرائیل در دو دهه گذشته کوشیده است تا با تصویر ایران به مثابه دولتی مطرود و هیولا که می خواهد سلاح اتمی بسازد،ایالات متحده را وادار کند تااز هر گونه تغییری در موازنه قوا در خاورمیانه – که تا کنون به شدت به سود اسرائیل بوده است- به ضرراسرائیل جلوگیری کند" (راجر کوهن،ادیتور بخش خارجی نیویورک تایمز).
همزمان با رهیافت تازه دولت پرزدینت اوباما،و در حالیکه در ایالات متحده شکست گفتمان "چماق و هویج" آشکار شده است و برخی از برجسته ترین تحلیل گران آمریکایی دولت آن کشور را به در پیش گرفتن سیاست "مذاکره مستقیم درباره همه نگرانی ها و اختلافات دو کشوراز موضع احترام متقابل" فرامیخوانند،در اسرائیل،اما،صدا های تهدید آمیز در برابر ایران فزونی گرفته است. گویی اسرائیل بر آن است تا اکنون که قرار است ایالات متحده نقش چماق را در گفتگوهای کشورهای ۵+۱ با ایران به کناری نهد،خودبه تنهایی این نقش را بازی کند. برخی از روزنامه های اسرائیلی حتی درباره جدول زمانی حمله اسرائیل به ایران به گمانه زنی پرداخته اند. روزنامه معاریو هفته پیش گزارش داد که فرماندهان ارتش اسرائیل خلاصه برنامه حمله به ایران را در اختیار آقای نتانیاهو،نخست وزیر،قرار داده اند. به گزارش این رسانه ها،اغلب فرماندهان اسرائیلی بر این باورند که گفتگوی کشورهای غربی با ایران حاصلی نخواهد داشت و،بنابراین،اسرائیلیان تصمیم گرفته اند که به طور جدی خود را برای حمله ای برق آسا به ایران آماده سازند. دولت اسرائیل برای نشان دادن جدیت خود حتی در صدد برآمده است تا با حفر سنگر در جلوی اغلب خانه های مسکونی،خود را برای حملات تلافی جویانه ایران آماده سازد. همچنین،خبرگزاری نووستی روسیه در گزارشی از حتمی بودن جنگ میان ایران و اسرائیل خبر داده است (۱). جدول زمانی که رسانه های اسرائیل از آن نام می برند بین ماههای پایانی سال جاری و نیه نخست سال آینده میلادی است. به نظر کارشناسان دولتی اسرائیل این همان دوره ای است که ایران خواهد توانست مقدار لازم (۷۵ کیلو گرم) اورانیوم   با درجه بالا غنی شده را برای آزمایش یک بمب اتم و ساخت دو بمب دیگر بدست آورد. دولت اسرائیل و گروههای تندرو در این کشور،همواره کوشیده اند هر گونه حمله به ایران را تلاشی برای ممانعت از دستیابی گروهی"تندرو،بنیاد گرا،و نهیلیستی- دینی" در ایران،که نه به بقای خود دلبسته اند و نه به بقای دیگران علاقه ای دارند،جلوه دهند. آنان کوشیده اند تا جهان را متقاعد کنند که در صورت دستیابی ایران به فن آوری هسته ای،جمهوری اسلامی بلافاصله دست به ساخت بمب اتم و تدارک حمله برای نابودی اسرائیل- که دارای دست کم صد موشک با کلاهک اتمی است- خواهد زد! بررسی دقیق نگرانی های اسرائیل و توجه به قدرت بازدارندگی اتمی این کشور به روشنی نشان می دهد که در پس اینهمه تهدید و خشم اسرائیل،اما،واقعیتی دیگر نهفته است.
اسرائیلیان برای آنکه بتوانند ایده خود را به کشورهای غربی بقبولانند دست به تلیغات وسیعی زده اند. آقای نتانیاهو،نخست وزیر اسرائیل،قرار است در سفر آینده خود به ایالات متحده بکوشد پرزیدنت اوباما را درباره خطر جدی ایران متقاعد کند. او در گفتگویی با آقای جفری گولدبرگ از مجله آتلانتیک می گوید: "ریاست جمهوری اوباما دو مأموریت مهم دارد: یکی اصلاح امور اقتصادی است و دیگری جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی. هر کس باید با دستیابی یک فرقه آخرالزمانی باورمند به ایجاد مصیبت برای خود و دیگران به سلاح اتمی مخالفت کند. چنین فرقه ای در هیچ کدام از کشورهای دارای سلاح اتمی وجود ندارد (۲). ایران اتمی یک تهدید برای موجودیت اسرائیل است،و همچنین ضربه ای بزرگ بر منافع ایالات متحده،خاصه در زمینه انرژی،خواهد بود. چه کسی قرار است بر نفت در منطقه تسلط داشته باشد،ایران یا ایالات متحده؟" آقای نتانیاهو همچنین با اشاره به برخی از سخنان آقای احمدی نژاد می گوید ایران به هیچ فشاری به جز حمله نظامی تسلیم نخواهد شد و گفتگو راه حل بحران اتمی ایران نیست. آقای گولدبرگ در مقاله خود می گوید: "اگر چه هیچکدام از رهبران اسرائیل به صراحت از زمان معینی برای حمله به ایران نام نمی برند،اما همه آنها می گویند این زمان کمتر از یک سال است و به ماه قابل شمارش است نه با سال. آنها می گویند از نظر نظامی اسرائیل توانایی این حمله را دارد اما شجاعت سیاسی انجام آن موضوعی دیگر است".
آقای نتانیاهو،اما،به خوبی می داند متقاعد کردن رئیس جمهور کنونی ایالات متحده کاری سخت خواهد بود چون در ایالات متحده بسیاری از دولتمردان تهدید ایران را،آنچنان که اسرائیلی ها جلوه می دهند، بزرگ و نزدیک نمی دانند. از دیگر سو،آقای نتانیاهو می داند که در واشنگتن همه از او انتظار دارند تا درباره برنامه دولت خود برای پیشبرد صلح با فلسطینیان سخن بگوید. او به خوبی میداند که در واشنگتن اغلب دولتمردان با وزیر خارجه او،اقای لیبرمن،به سبب مواضع فوق افراطی اش میانه خوبی ندارند. بنابراین،او می کوشد بر "جنبه های دیگر خطر ایران" انگشت بگذارد. او می گوید "در صورت اتمی شدن ایران،گروههای مسلح مخالف اسرائیل،مانند حزب الله و حماس،خواهند توانست با تکیه بر چتر اتمی ایران دست به حملات موشکی و نظامی بسیار بیشتری نه تنها در اسرائیل بلکه در اغلب نقاط جهان خواهند زد. به علاوه،ایران خواهد توانست تهدیدی واقعی برای جریان نفت به ایالات متحده و غرب ایجاد کند. سرانجام،این فرآیند موجب بر هم خوردن موازنه قوای شدید در منطقه حساس خاورمیانه خواهد شد. کشورهای عربی، اگرچه آشکار نمی گویند،ازاین تغییر به شدت نگرانند و خواستار اقدام نظامی ایالات متحده برای متوقف کردن ایران هستند. آمریکائیان باید بدانند اگر ایران اتمی شود متحدین عرب واشنگتن در مدار هواداران ایران قرار خواهند گرفت".

نگرانی و مشکلات واقعی اسرائیل!

به نظر می رسد از تهدیداتی که نتانیاهو بر می شمارد تنها نگرانی واقعی همان بر هم خوردن موازنه قوای سنتی در منطقه خاورمیانه است. اسرائیل میداند این موازنه قوا،برخلاف میل اسرائیل،در سالهای اخیر به سود ایران بر هم خورده است،اما می کوشد با ممانعت از گفتگوی مستقیم جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده از یک سو از رسمیت یافتن این تغییر جلوگیری کند و،از سوی دیگر،با راضی کردن ایالات متحده برای همکاری در حمله به ایران،بکوشد آب رفته را به جوی برگرداند. تا پیش از انقلاب اسلامی،ایران اگرچه از قدرت بزرگی در منطقه برخوردار بود،اما هیچگاه به طور جدی وارد منازعه اعراب و اسرائیل نشد. نظام پیشین موازنه قوا از یک سو بر برتری بی چون و چرای نظامی اسرائیل و،از دیگر سو،بر مبنای برتری دولت های سنی بوروکرات و تبعیض شدید بر ضد اقلیت شیعه تشکیل شده بود. پشتیبانی محمد رضا شاه از تلاش های امام موسی صدردر لبنان برای بدست آوردن حقوق اقلیت شیعه – که طبعأ به سود قدرت منطقه ای ایران می بود- نیز تلاشی برای برهم زدن نظام پیشین بود. پس از انقلاب اسلامی،و با تسخیر سفارت ایالات متحده در تهران وتشدید تنش بین ایران و غرب،و سپس تجاوز نظامی عراق بر ضد ایران،از نفوذ ایران به مراتب کاسته شد. پس از آن،دو کشور مصر وعربستان درباره اغلب مسائل منطقه ای،خاصه مسائل مربوط به اعراب و فلسطین و کشورهای عربی،تصمیم گیری می کردند. از آغاز دهه نود میلادی جمهوری اسلامی با تغییر استراتژی خود در صدد تغییر نظام پیشین و بازیابی نقشی حتی فراتر از نقش برجسته پیشین ایران در منطقه برآمد. تحولات لبنان به سود گروههای شیعه،گسترش ارتباطات جمهوری اسلامی با گروههای کردعراقی،وتقویت رابطه با ترکیه از نشانه های بارز این تغییرات بود. حمله ایالات متحده به عراق،و بهره برداری هوشمندانه جمهوری اسلامی از تحولات عراق و افغانستان،اخرین حلقه زنجیر برتری بی چون و چرای ایران در منطقه را تکمیل کرد. بی شک دستیابی به چرخه سوخت هسته ای و عضویت در باشگاه کشورهای اتمی جهان- در کنار توان پرتاب ماهواره- ایران را در وضعیت برتری ِ بلامنازع قرار خواهد داد. آنچه،اما،می تواند به سان یک ملاط التصاقی همه این دستاوردها را به هم پیوسته و با رسمیت دادن به آن موجب بهره برداری ایران از این تغییرات باشد،حل و فصل برخی از مهمترین اختلافات ایران با ایالات متحده و خارج شدن از وضعیت بحرانی و شبه جنگی سالهای اخیر با آن کشور می باشد. روابطی که اکنون کشورهایی نظیر چین،هند، برزیل،و روسیه با ایالات متحده دارند،نمونه های رابطه ای هستند که جمهوری اسلامی قادر است با ایالات متحده داشته باشد. تلاش های دولت راستگرای اسرائیل،و برخی از لابی های دیگر در واشنگتن، نیز،در راستای جلوگیری از واقعی شدن چنین فرآیندی است.   آیا تهدید اسرئیل واقعی است؟
بی شک تا زمانیکه ایران رابطه خصمانه ای با اسرائیل دارد،مردم اسرائیل حق دارند از قدرت یابی ایران نگران شوند. هولوکاست،و سایر فجایع بی شمار بر ضد یهودیان،چنان روانشناسی و ذهنیتی برای اغلب یهودیان بر جای گذارده است که نمی توانند نسبت به قدرت هایی که ممکن است موجودیت آنها را تهدید کند،بی تفاوت باشند. تشکیل کشور اسرائیل و تاسیس دولت یهود،نیز،بر ممانعت از تکرار فجایع گذشته استوار بوده است. این ترس در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد- که بیش از هر مقام دیگر ایرانی کوشیده است از کارت اسرائیل و انرژی هسته ای در بازیهای سیاسی داخلی و منطقه ای بهره برداری کند- به مراتب افزایش یافته است. تقریبأ همه گروههای سیاسی عمده اسرائیل در تلاش برای جلوگیری از افزیش قدرت ایران و بر هم خوردن موازنه قوا به سود ایران،مشترک اند. اغلب آنها نیز می کوشند با پنهان ساختن نگرانی واقعی خود،ایران را متهم به ساخت سلاح اتمی و استفاده محتمل از سلاح هسته ای بر ضد اسرائیل کنند. تفاوت آنها درباره نحوه مقابله با ایران است. بیش از پانزده سال است اسرائیلیان از خطر دستیابی قریب الوقوع ایران به بمب هسته ای سخن می گویند. هر زمان نیز تاریخی را به عنوان خط قرمز ترسیم می کنند. نخستین بار در سال ۱۹۹۲ آقای شیمون پرز،رئیس جمهور کنونی،پیش بینی کرد که ایران در سال ۱۹۹۹ دارای سلاح اتمی خواهد بود و تهدید کرد که اسرائیل نمی تواند این تحول را تحمل کند. سپس،اهود باراک،وزیر دفاع کنونی،در سال ۱۹۹۶ پیش بینی کرد که ایران تا سال ۲۰۰۴ به سلاح اتمی دست خواهد یافت. یک سال پیش نیز آقای افریم سنه،نماینده پیشین حزب کارگز در کنست،در نامه ای هشت ماده ای به نامزدهای ریاست جمهوری ایالات متحده اعلام کرد که هنگامیکه ایران از "خط قرمز یعنی کامل کردن جرخه سوخت هسته ای بگذرد،اسرائیل به طور جدی حمله ای پیشگیرانه را به ایران بررسی خواهد کرد". همین دو سال پیش بود که خبرگزاری نووستی با قلم همین نویسنده فعلی از خطر قریب الوقوع حمله اسرائیل و ایالات متحده به ایران نام برد. بنابراین،اسرائیل می کوشد با بزرگ جلوه دادن خطر ایران،جهان را به مقابله با ایران وادارد.همچنین،همانطور که آقای تاریتا پارسی،استاد دانشگاه جان هاپکینز،می گوید اسرائیل می کوشد تا فضای کنونی را نظامی کرده تا از گفتگوی محتمل ایران و ایالات متحده جلوگیری کند (٣).   
گروههای راست و افراطی در این کشور،اما،با تاکید بر خطر ایران و مقابله با آن می کوشند با بهره برداری از نگرانی و ترس مردم اسرائیل،از یک سو بر رقبای داخلی برتری یابند و،از سوی دیگر،با فشار فزآینده کشورهای عربی،گروههای میانه رو و صلح طلب درون اسرائیل،گروههای مختلف در جوامع یهودی ایالات متحده- که خواستار صلح بر پایه تشکیل دو کشورند- و گرایش جدید دولت ایالات متحده مقابله کنند. برخی رهبران عربی در سخنان اخیر خود نسبت به از دست رفتن فرصت برای صلح بر پایه تشکیل دو کشور هشدار داده اند. دولت تازه اسرائیل در فشار است تا هر چه زودتر نسبت به طرح نقشه راه و طرح "ابتکار عربی صلح" پاسخ داده و مواضع خود را روشن کند. دولت اسرائیل،اما،می کوشد و امیدوار است تا دولت های عربی را متقاعد سازد که ایران خطری بزرگتر بری آنان است تا بتواند از حجم این فشارها بکاهد. حتی گفته می شود که آقای نتانیاهو قرار است در دیدار آینده خود با پرزیدنت اوباما در برابر فشار رئیس جمهور ایالات متحده برای تسریع در مذاکرا ت صلح،بگوید: " اگر می خواهی ما گامی در مسیر صلح برداریم، تکلیف برنامه اتمی ایران را معلوم کنید" تا از رهگذر آن از فشارها بر خود بکاهد.

موانع و ناتوانی اسرائیل در حمله به ایران!

برخی از افراد با اشاره به تمرین های نظامی اسرائیل،آزمایش های موشکی،و عملیات اسرائیل در غزه و لبنان از آنها به عنوان عملیات آماده سازی اسرائیل برای حمله به ایران نام می برند (۴). درباره تمرین نظامی باید گفت اغلب کشورها با ترسیم استراتژی نظامی و جنگ های فرضی با کشورهای غیر دوست و متخاصم دست به تمرین نظامی می زنند که به هیچ وجه به معنای آماده شدن برای جنگ نزدیک نست. ایالات متحده طرح حمله به دست کم پنجاه کشور را در قفسه های وزارت دفاع خود دارد و همواره نیز آنها را تازه می کند. آزمایشات موشکی و نظامی نیز یک کار معمولی اغلب کشورهاست،خاصه اسرائیل که خود را در حالت تخاصم با همه همسایگان می داند. بی شک،ایران پس از سوریه در صدر کشورهایی قرار دارد که اسرائیل نقشه یک جنگ محتمل با آن را بررسی و تمرین می کند. هیچکدام از این برنامه ها،اما،نشانه قریب الوقوع و حتمی بودن یک جنگ نیست. جنگ بیش از هر چیز یک تصمیم سیاسی است،نه یک تمرین نظامی،و تنها یکی از نشانه و اسباب آن آمادگی نظامی است.
از نظر سیاسی،دولتمردان اسرائیل به خوبی می دانند ایران هیچگاه قصد ساخت سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل را ندارد.همچنین،آنها می دانند اسرائیل قدرت بازدارندگی اتمی دارد. بنابراین،با خظر قریب الوقوع حمله اتمی ایران روبرو نیستند که برای جلوگیری از آن دست به چنین عملیات پر خطری زنند. عامل نگرانی از برهم خوردن موازنه قوا و پی آمدهای آن،اما،بر جای می ماند. حمله به ایران به قصد جلگیری از برآمدن ایران به مثابه قدرت برتر منطقه ای،شرایط سیاسی فراوانی لازم دارد که هنوز فراهم نیست.
   بنا بر گزارش نیویورک تایمز،تا کنون تلاش این دولت برای متقاعد کردن اعراب و ایالات متحده برای همکاری در جنگ با ایران با ناکامی مواجه بوده است. شرکت گروههای ناسونالیست افراطی در دولت نتانیاهو و فقدان رغبت شخص نتانیاهو به ایده تشکیل دو کشور،کار را بر اسرائیل سخت تر کرده است. اسرائیلیان،البته می کوشند نگرانی برخی کشورهای عربی از قدرت یابی ایران را به علاقه آنها برای حمله به ایران تفسیر کنند و بر عمق بی اعتمادی بین ایران و این کشورها بیافزایند. به نوشته نیویورک تایمز،نکته مهم این است که باراک اوباما،به اظهارات نتانیاهو به دیده شک و تردید می‌نگرد و تأکید کرده است که آمریکا در مذاکرات هسته‌ای گروه ١+٥ با ایران فعالانه شرکت خواهد کرد و مهم‌تر اینکه اوباما با احتراز از شعار «یا با ما یا بر ما» بر آن است تا با برقراری روابط مثبت با دنیای اسلام،تروریست‌ها را به انزوا بکشاند. هرگونه حمله به ایران تمام این استراتژی را بی اثر می کند. اغلب کارشناسان نظامی اسرائیل بر این باورند که حتی اگر اسرائیل توانایی فنی-عملیاتی حمله هوایی موثر به ایران را داشته باشد- که مورد شک و تردید جدی بسیاری از کارشناسان نظامی مستقل است- دو مانع عمده وجود دارد. نخست،عملیات تلافی جویانه ایران،که بی شک وسیع و سخت خواهد بود و برخلاف میل اسرائیل یک حمله برق آسا را به یک جنگ عمومی تبدیل خواهد کرد. اکنون تقریبأ در میان کارشناسان نظامی درباره واقعی بودن تهدیدات دفاعی و تلافی جویانه گاه به گاه فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی ایران اتفاق نظر وجود دارد. همه می دانند که تهدیدات آنان یا کسانی چون آقای لاریجانی گزافه گویی نیست. دوم،مخالفت جدی ایالات متحده با هر گونه حله نظامی به ایران موجب می گردد تا اسرائیلیان دچار شک و تردید شوند. آنها به خوبی می دانند که حمله به ایران لقمه ای چنان بزرگ است که اسرائیل نمی تواند آن را فروبرد. پیآمد سیاسی چنین حمله ای،نیز،به شدت به زیان اسرائیل خواهد بود. دشمنی وسیع ایرانیان و پیوستن مردم ایران - که تا کنون اغلب خواستار آشتی با اسرائیل و احترام به حقوق یهودیان در دارا بودن یک کشور امن بوده اند- به اعراب موجب انزوای بیشتر اسرائیل و افزایش بلندای حصارهای کنونی به دور اسرائیل خواهد شد.

در چه صورتی اسرائیل حمله خواهد کرد؟

اسرائیل،از یک سو،همچنان خواهد کوشید تا ایالات متحده را متقاعد سازد که ایران خواستار حل و فصل اختلافات خود با ایالات متحده نیست و می کوشد تا با وقت کشی به سلاح اتمی دست یابد. از دیگر سو،اسرائیل خواهد کوشید تا بر برجسته تر کردن اختلاف شیعه و سنی،و فارس و عرب،بر نگرانی برخی دولت های عربی از قدرت گیری شیعیان بیافزاید.فرافکنی کنونی حکومت حسنی مبارک نماد چنین چیزی است. با اینهمه،عواملی که می توانند شرایط مطلوب سیاسی را برای اسرائیل به ارمغان آورد و ایران را در وضعیت نامطلوبی قرار دهند دو چیز اند. نخست،شکست کامل گفتگوهای محتمل ایران و ایالات متحده به نحوی که جهانیان جمهوری اسلامی را مسبب شکست بدانند. این عامل می تواند چراغ سبز ایالات متحده رادر برابر حمله اسرائیل محتمل گرداند. تا کنون ابتکار آقای اوباما برای آغاز دوره تازه ای در روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده از سوی رهبران ایران با پاسخی حسابگرانه و سنجیده مواجه بوده است. این نوع پاسخ بیش از هر چیز در این جمله آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران،بازتاب یافت که با فراخواندن مردم به سکوت- که در سخنرانی او در مشهد شعار "مرگ بر آمریکا" می دادند- گفت: " هنگامیکه موضوع بررسی مسائل مهم در میان است،ما دچارهیجان نمی شویم. ما بر اساس محاسبه سود و زیان تصمیم می گیریم". عامل دوم: رویگردانی اکثریت مردم ایران از انتخابات آینده ریاست جمهوری و پیروزی آقای احمدی نژاد با رأی کم،خاصه اگر با تقلب و تضییع حقوق نامزدهای رقیب از سوی دولت و شورای نگهبان همراه شود. بنابراین،به جرأت می توان گفت نتیجه و نحوه برگزاری انتخابات آینده رئیس جمهوری ایران- که می توان گفت پس از انتخابات اخیر ایالات متحده مهمترین انتخابات دو سال اخیردر جهان است- سرنوشت برنامه اتمی ایران و نقش منطقه ای آن را برای دهه آینده رقم خواهد زد. پیروزی هر کدام از نامزدهای اصلاح طلب یا نامزدی از اصول گرایان و محافظه کاران سنتی – کسانی چون محسن رضایی،علی لاریجانی،حسن روحانی،باقر قالیباف،و علی اکبر ولایتی می تواند کابوس دولت کنونی اسرائیل بشد. در این باره بیشتر خواهم نوشت.

تهمورث کیانی، سیاتل (ایالات متحده)، سوم اردیبهشت (۲٣ آوریل) یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت شمسی
پانوشت ها:
۱) نگاه کنید به ترجمه خانم الاهه بقراط از گزارش این خبرگزاری در "گویا نیوز" ۲۱ آوریل
۲) البته آقای نتانیاهو نه تنها درباره کلاهک های هسته ای کشورخود،که به بهانه بازدارندگی ساخته شده اند،و فرقه های یهودیان افراطی در میان شهرک نشینان،سکوت می کند – هم آنهایی که اسحاق رابین نخست وزیر فقید اسرائیل را به سبب تمایل به صلح "مهدور الدم" اعلام کردند ،بلکه درباره پاکستان اتمی که گروه به شدت افراطی طالبان در آستانه تسلط بر آن هستند و فرقه های های افراطی سلفی هم اکنون در ارتش و سازمان اطلاعاتی آن نفوذ بالا دارند،نیز،سکوت می کند.
٣) آقای تاریتا پارسی در گفتگو با رادیو ان پی آر ۲۴ آوریل. آقای پارسی کتابی به نام "ائتلاف شکننده ..." درباره تاریخ روابط ایران و اسرائیل نیز نوشته است که یکی از بهترین منابع برای درک درست پیچیدگی های روابط ایران و اسرائیل است. این همان کتابی است که نیویورک تایمز به پرزیدنت اوباما پیشنهاد کرده تا پیش از دیدار با نتانیاهو آن را بخواند.
۴) هنگام سخن گفتن از فرآیند تازه در روابط ایران و ایالات متحده و احتمال گفتگوی مستقیم و حل برخی از اختلافات عمده،نیز،این افراد با اشاره به برخی سخنان تند رهبران دو کشور درباره همدیگر می گویند نه تنها مذاکره بعید است بلکه رویارویی محتملتر است. گویی دو کشور قرار است پس از سی سال اختلاف و پیش از حل اختلافات در سخنان از همدیگر تعرف و تمجید کنند