انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری
از سرخی گلهای حجاب زهرا رهنورد
شهلا شفیق
•
رد این خونها را نمی شود پاک کرد. همه جا هست. نگاه کنید. از سرخی گلها روی حجابها سر می زند، می ریزد و مثل رودی نامرئی راه میافتد در کوچهها و خیابانها، شتک میزند روی دیوارها، می پاشد روی زردی زهرخندهها در آفیشهای انتخاباتی.... این رود آیا آتش نیم سوز تنور انتصابات را خاموش خواهد کرد؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۵ ارديبهشت ۱٣٨٨ -
۵ می ۲۰۰۹
گلهای سرخ حجاب زهرا رهنورد قرار است پیام آور گشایش باشد درمقابل حجاب سیاه همسر احمدی نژاد.
سیمای زهرا رهنورد، نقاش و مجسمه ساز و پروفسور قرار است نمایشگر راهی باشد که زنان اسلامی ایران به سوی کمال درنوردیده اند.
حضور دایمی زهرا رهنورد در کنار شوهرش میر حسین موسوی قرار است نشانگر حضور فعال و بانشاط زنان باشد در صحنه انتخاباتی جمهوری اسلامی.
گلهای حجاب زهرا رهنورد وعده گلستانی است که قرار است درهایش بر مردم ایران گشوده شود اگر احمدی نژاد از صحنه کنار برود.
کاپشن خلقی احمدی نژاد مژده آمدن پول نفت را بر سر سفره مردم می داد و گلهای حجاب زهرا رهنورد وعدهی گشوده شدن فضای تنگ و تار ایران را.
حجاب و سفره اما، اگر نیک بنگریم، در امتداد اسلامی ـ ایدهئولوژیکی شان به عبای سیاه ولی فقیه می پیوندند. و از آنجا به حجره های حکومتی راه می برند که در آن یاران ولایت و متولیان خط امام به پشتوانه غارت ثروتهای ملی و به ضرب سرکوب آزادی و حقوق بشر، بر سر قدرت چانه می زنند و برای هم خط و نشان می کشند.
در این حجرهها سفره و چادر می بُرند و می دوزند. برای جشن اتمی کیک زرد می پزند و نقش گل سرخ بر حجاب می نشانند.
آن زردی اما بیخود زرد نشده است. مایه اش رنگ و روی زرد صدها هزار معتاد است که برکات عینی و غیبی جمهوری اسلامی هر روز به شمارشان میافزاید؛ زردی زر صاحبان زور؛ زردی زهرخنده هاشان در آفیش های تبلیغاتی انتخاباتشان، وقتی بی حقوقی چیره است و سانسور و دروغ بیداد می کند، گزمهها در خیابانها به جرم واهی "بدحجابی" زنها را به تازیانه توهین و تحقیر میکشند، رکساناها به گروگان گرفته می شوند، دل آرا ها اعدام میشوند وجلوهها و کاوهها، اصانلوها، امیر یعقوبعلیها و شهنازغلامیها و مریم و لاله و روناکها را به جرم حق خواهی به حبس میبرند و خانواده هایشان پریشانحال به دنبال وثیقههای چند ده میلیونی میدوند.
و این سرخی گل روی حجاب هم هیچ بیخود نیست. مایه اش خون کشتههای جنگی است که برای دراز شدن عمر جمهوری اسلامی بی جهت دراز شد؛ و خون آن هزارانی که در سردابه های زندانهای سیاسی حکومت به زمین ریخته شد؛ و خون دل آراها، و سرخی گلهای گورستان خاوران که مدام زیر بولدوزرها له میشوند تا خاطره جنایت علیه بشریت پاک شود، تا رد خون پاک شود.
اما رد این خونها را نمی شود پاک کرد. همه جا هست. نگاه کنید. از سرخی گلها روی حجابها سر می زند، می ریزد و مثل رودی نامرئی راه میافتد در کوچهها و خیابانها، شتک میزند روی دیوارها، می پاشد روی زردی زهرخندهها در آفیشهای انتخاباتی.... این رود آیا آتش نیم سوز تنور انتصابات را خاموش خواهد کرد؟
|