ضمیر


ساناز زارع ثانی


• باران
مصلحتی می بارید
و هیچ کنایه ای در خور این حالت نبود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨٨ -  ۶ می ۲۰۰۹


 
 
 
 
 
باران
مصلحتی می بارید
و هیچ کنایه ای در خور این حالت نبود
 
چیزی شبیه بود به آسمان
شباهتی از روی ناچاری
 
دیشب بی وقفه آفتاب می تابید
و گاهواره های رنجور
با تخته های سوخته ی پیر
آواز می خواند
خود بخود
تلو تلو خوران
 
جیرجیرک صمیمانه ترین صدای شب بود انگار
که می تابید
روی ذهن
روی دیوار
 
دستهای مترادفی
  لاغرانه خط می نوشت
روی کاغذ
روی دیوار
 
 
خبر از " من " نبود
خبر از " تو " ؟!
 
نه !
 
 
خالی ترین شعر این بار
تمام شد
به نام _ سوم شخص غائب مفرد .