روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨٨ -  ۱٣ می ۲۰۰۹


روزنامه «کیهان» دیروز یک گزارش تحلیلی با عنوان: «آرایش سیاسی در انتخابات دهم» داشت که در پی نقل شده است: «یک ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دهم، آرایش سیاسی کاندیداها و جناح‌های سیاسی حامی آنها تقریباً به طور کامل شکل گرفته و فضای سیاسی کشور در حال ورود به فاز «عملیات انتخاباتی» است. با پایان یافتن مهلت ثبت نام و مشخص شدن «کاندیداهای قطعی» اکنون با اطمینان می‌توان گفت که داستان «آمدن و نیامدن»- که چند ماهی فوق‌العاده گرم بود- تمام شده و صحنه انتخابات از حیث کاندیداهایی که تصمیم به رقابت گرفته‌اند کاملاً روشن است. به دنبال واضح شدن آرایش کاندیداها، طی روزهای گذشته احزاب و گروه‌های سیاسی هم در حال شفاف کردن موضع خود و اتخاذ تصمیم در حمایت کاندیداهای مورد نظر خود هستند. کاندیداها ظاهراً بیش از آنکه به جلب حمایت احزاب و گروه‌ها توجه داشته باشند در حال برنامه‌ریزی برای «عملیات‌های انتخاباتی» خود در یک ماه منتهی به انتخابات خصوصاً مسأله تبلیغات و حضور در برنامه‌های تلویزیونی هستند.
گذشته از همه اینها، شور و حال انتخاباتی در فضای عمومی جامعه نیز هر روز بیشتر از روز قبل می‌شود. تلفیق آخرین نظرسنجی‌ها توسط نهادهای مختلف همچنان از فاصله زیاد کاندیدای اصولگرایان با رقبای خود حکایت دارد، ضمناً حاکی از این واقعیت هم هست که با نزدیک شدن به ایام انتخابات به سرعت به تعداد کسانی که حضور خود در انتخابات را «قطعی» اعلام می‌کنند، افزوده می‌شود و هم اکنون جمع‌بندی نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که مشارکت در انتخابات ۲۲ خرداد حداقل بالای ۶۰ درصد خواهد بود. نکته مهم در این میان این است که مطابق نظرسنجی‌های موجود هر چه تعداد رای‌دهندگان افزایش پیدا می‌کند، «سرعت رشد» رای کاندیدای اصولگرا نیز بالاتر می‌رود اما رای کاندیداهای اصلاح‌طلب از حدود ۲ هفته پیش کاملاً ثابت مانده و نوسان آن بسیار اندک است. گزارش حاضر به اختصار تمام آرایش صحنه سیاسی کشور را توصیف می‌کند.
محمود احمدی‌نژاد که ستاد انتخاباتی رسمی تشکیل نداده اکنون کاندیدای اجماعی بخش اعظم اصولگرایان است. اگرچه جریان‌های مختلفی در ماه‌های اخیر تلاش کردند با متقاعد کردن برخی چهره‌های مطرح اصولگرا به کاندیداتوری و ایجاد انشقاق وسیع در میان اصولگرایان سبد رای احمدی‌نژاد را بشکنند و شرایط را برای - حداقل- رفتن انتخابات به دور دوم مهیا کنند اما به نظر می‌رسد که این پروژه در یافتن «مصداق» مناسب دچار مشکلات جدی شده و حالا که ثبت نام کاندیداها به پایان رسیده روشن است که به جز محسن رضایی- که به نظر می‌رسد رای او پایین‌تر از همه کاندیداهای حاضر در صحنه باشد - هیچ یک از چهره‌های مطرح مورد نظر جریان فوق حاضر به پذیرش و ریسک ایجاد شکاف میان اصولگرایان نشده است. از سوی دیگر، با وجود اینکه احمدی‌نژاد عملاً تمرکز خود را بر ارتباط گیری مستقیم با مردم، پاسخ به شبهات و به قول خودش «کار تا ثانیه آخر» قرار داده تقریباً تمامی گروه‌های اصلی اصولگرا از جمله جمعیت ایثارگران و جبهه پیروان خط امام و رهبری از او حمایت کرده‌اند و او در میان نخبگان سیاسی جریان اصولگرا دارای حمایت کامل است. گرچه همواره از آنها خواسته «به تکلیف خود عمل کنند.» او اکنون در تمامی نظرسنجی‌ها حتی نظرسنجی‌های داخلی اصلاح‌طلبان با فاصله‌ای جدی از رقبای خود پیش‌تر است.
میرحسین موسوی اگرچه تصور می‌کرد که به سرعت بدل به کاندیدای اجماعی اصلاح‌طلبان خواهد شد اما اکنون تقریباً واضح است که وی نه در «الیت سیاسی» و نه در «بدنه اجتماعی» موفق به شکل‌دهی هیچ نوعی از اجماعی نشده است. موسوی در ۵,۱ ماه گذشته با هجوم وسیع تندروهای اصلاح‌طلب به سمت خود مواجه بوده و در موارد مهمی نیز با آنها به «ائتلاف کاری» رسیده است. حزب مشارکت از طریق یکی از اعضای شورای مرکزی خود اکنون نقشی مهم در چینش ستادهای استانی او دارد و سازمان مجاهدین نیز عملاً نقش لیدر فکری و جریان گفتمان ساز را در اردوگاه وی به عهده گرفته است. اگرچه پروژه تندروها برای تسخیر کامل اردوگاه موسوی دقیقاً به آن نحو که آنها می‌خواستند عملیاتی نشده اما موسوی، آزادی عمل فراوانی به حامیان خاتمی که برخی از آنها حتی با اکراه وی مواجهند، داده است.
ستاد میرحسین موسوی که تقریباً حمایت تمامی احزاب و گروه‌های حامی خاتمی را پشت سر خود دارد عمده برنامه‌ریزی‌های خود را بر دو دهه منتهی به انتخابات متمرکز کرده و با نام نهادن آنها به عنوان دهه‌های «تبلیغ» و «ترویج» درصدد استفاده وسیع از نهادهای مذهبی از جمله رنگ سبز در تبلیغات انتخاباتی خود است. به لحاظ گفتمانی نیز خود او در این مدت اگرچه سعی کرده نشان دهد که اصلاح‌طلب به معنای دوم خردادی کلمه نیست اما این موضوع را هم روشن ساخته که «اصولگرا» هم نیست و برای خود مدلی شبهه مستقل قائل است...
مهدی کروبی جزو پدیده‌هایی در انتخابات دهم است که سرنوشت او در دو ماه پایانی به شکلی متفاوت از آنچه پیش‌تر بود در حال رقم خوردن است. تا حدود ۵,۱ماه پیش، کروبی عمده تلاش سیاسی خود را بر مرزبندی با جناح تندرو جبهه اصلاحات قرار داده و تلاش می‌کرد تمایز میان خود و آنها را شفاف کند. اما مدتی است که اردوگاه او وضعیتی کاملاً متفاوت پیدا کرده و بخشی از جریاناتی که در ساختارشکنی و داشتن سوابق ضدیت با نظام تابلودار و شهره هستند، توانسته‌اند اردوگاه شیخ را به تسخیر خود درآورند. از مجموعه قرائن می‌توان فهمید که این افراد با دو هدف عمده در ستاد کروبی اجتماع کرده‌اند: ۱- بهره مندی از منابع مالی تقریباً وسیعی که در ستاد کروبی موجود است و ۲-تعقیب هدفی که خود در برخی محافل آن را «تیراندازی به نظام از سنگر کروبی» نامیده‌اند. تحلیل برخی از اطرافیان تندرو کروبی این است که کروبی سنگر امنی برای تهاجم به نظام است و می‌توان در این سنگر نشست و حملاتی سنگین علیه ارکان نظام و انقلاب تدارک دید. شیخ خود به احتمال فراوان از این قصه مطلع نیست و اطرافیانش را انسان‌هایی صدیق می‌پندارد که درصدد «جمع کردن رای» برای او هستند اما حقیقت قضیه این است که این عده تنها درصدد سوءاستفاده از وی و مطرح کردن بحث‌هایی هستند که به قول خودشان «جای دیگر نمی‌توان به آنها پرداخت.» دو بیانیه به امضای کروبی، یکی در انتقاد از اعدام کودکان(؟!) و دیگری درباره اقلیت‌ها، قومیت‌ها و دانشجویان محروم از حق تحصیل حلقه‌هایی از همین پروژه بوده و فازهای دیگری هم در راه است.
در کنار پروژه «سوءاستفاده تندروها از کروبی» البته یک داستان موازی هم وجود دارد و آن تلاش همین عده برای کنار بردن کروبی از صحنه انتخابات «در شرایط مقتضی» است.برخی از اطرافیان کروبی هم اکنون در حال مذاکراتی با حامیان خاتمی و موسوی هستند که روشی برای «براندن»، و خلوت کردن صحنه به نفع موسوی بیابند...
محسن رضایی آخرین چهره مطرحی است که در انتخابات ریاست جمهوری دهم ثبت نام کرده است. وی اگرچه خود را بخشی از جریان اصولگرا می‌داند اما اعلام کرده است که در دولت ائتلافی خود از همه نیروهای سیاسی حتی اصلاح طلبان استفاده خواهد کرد.
تئوری سیاسی پشت سر حضور رضایی «جمع کردن ریزش‌های رای احمدی‌نژاد» است که بسیاری آن را غیرمنطبق با واقعیات می‌دانند.
رضایی در مدت کوتاه حضور خود در صحنه انتخابات بیشتر به انتقاد از دولت پرداخته و کمتر متعرض اصلاح طلبان شده است.»

انتظار تغییر در کابینه
روزنامه «سیاست روز» از قول دبیرکل جمعیت ایثارگران ـ یک گروه حامی احمدی‌نژاد ـ نوشته است: «هر دولتی که می‌خواهد برای مرحله بعدی ادامه فعالیت‌ دهد با توجه به دستاوردهای گذشته حتماً اصلاحاتی در به کارگیری نیروها اعمال خواهد کرد.»
«سیاست روز» با عنوان «انتظار تغییر در کابینه» نوشته است: «حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی روز گذشته در نشست خبری خود در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوال سیاست روز مبنی بر اینکه آیا جمعیت ایثارگران معتقد است که احمدی‌نژاد بعد از پیروزی در انتخابات باید در کابینه دولت تغییر انجام دهد؟ گفت: قاعدتا هر دولتی که می‌خواهد برای مرحله بعدی ادامه فعالیت دهد با توجه به دستاوردهایی که از گذشته دارد و نسبت به عناصری که همکاری می‌کردند اطلاعاتی به دست می‌آورد و حتماً‌ اصلاحاتی در به کارگیری نیروها اعمال خواهد کرد و ما طبیعتاً این انتظار را داریم.
وی در پاسخ به سوال دیگری با تاکید بر اینکه در شرایط کنونی کشور شاهد عملیات روانی گسترده‌ای از سوی یک کانون قدرت‌طلب و فتنه‌گر هستیم، افزود: البته این موضوع پدیده جدیدی نیست و از ابتدای انقلاب کانون فوق شکل گرفته و همواره مشی آنها براساس این مطلب بوده است که هدف وسیله را توجیه می‌کند.
دبیر کل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه در سه چهار ماهه اخیر نیز تلاش‌هایی برای بحرانی نشان دادن شرایط کشور از سوی این جریان فتنه‌گر صورت گرفته است، افزود: آنان خواهان ایجاد تردید در بین اصولگرایان هستند تا جریان اصولگرا نتواند ظرفیت‌های خود را منسجم کند.
نماینده مردم تهران به طرح شبهه تخلف در انتخابات از سوی این جریان تندرو اشاره کرد و گفت: آنان برای ایجاد یاس و ناامیدی در بین مردم این موضوع را به صورت جدی با طرح مباحثی مانند صیانت از آرای مردم دنبال می‌کنند و البته آنان با ایجاد یاس به دنبال کاهش مشارکت حداکثری در انتخابات هستند...
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه شما گفتید که یک جریانی می‌خواهد شرایط کشور را بحرانی جلوه دهد و محسن رضایی هم شرایط کشور را بحرانی خوانده آیا اینها تحت تاثیر القائات گروه فتنه‌گر است؟ گفت: جنس حرفهای من با حرفهای رضایی یکی نیست ایشان نسبت به وضع اقتصادی اظهارنظر کرده‌اند ولی آنچه که من مطرح کردم نسبت به یک کانون فتنه بود که مدل رفتاری این جریان بود ولی کسانی که نامزد می‌شوند که موضعشان این است که نسبت به وضع کنونی و برای مدیریت کشور سلیقه دیگری دارند.
وی درخصوص مواضع آیت‌الله هاشمی گفت: در خصوص نوع موضع‌گیری هاشمی با حفظ حرمت ایشان از آنجایی که به هر حال از پیشکسوتان این انقلاب هستند خیلی از مواضع ایشان را نمی‌پسندیم و گاهی از اوقات موضع‌گیریهای‌شان به سمتی می‌رود که سوال برانگیز است.
دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی ادامه داد: اینکه می‌گویند شرایط بحرانی داریم که باید توجه کرد شرایط بحرانی دارای شاخصه‌هایی است و باید بگوییم که کجا این شرایط دیده شده که اینگونه مطرح می‌کنیم درحالی که به لحاظ وضعیت داخلی بهترین شرایط را داریم و در واقع این موضوع برای ما قابل قبول نیست...»

داوری مردم در روز ۲۲ خرداد
روزنامه «رسالت» در سرمقاله دیروزش: «حریم و حرمت نقد» در پاسخ به انتقادهای اخیر دبیر مجمع روحانیون مبارز نوشته است: «حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی خوئینی‌ها دبیر محترم مجمع روحانیون مبارز در جمع تعدادی از دانشجویان حامی آقای موسوی فرموده‌اند: «نمی‌شود بگوییم از دربان وزارتخانه می‌شود انتقاد کرد اما از خود وزیر نمی‌شود انتقاد کرد. نمی‌شود گفت از وزیر می‌شود انتقاد کرد اما از رئیس‌جمهور نمی‌شود انتقاد کرد.»
ایشان در توضیح این مطلب می‌افزایند: «اگر قرار است مردم بدون شناخت و بدون حق انتقاد فقط روز انتخابات یک اسم روی کاغذ بنویسند بهتر است به یک عده‌ای از اصولگرایان وکالت دهند تا خودشان از طرف مردم اسم کسی را بنویسند.»
جناب آقای موسوی خوئینی‌ها معمولا کم حرف می‌زنند اما گاهی هم زبان به سخن می‌گشایند و مطالب مهمی می‌گویند که در این دیدار غیر از مطلب فوق مطالب مهمی نیز گفته‌اند که اگر فرصتی در روزهای آینده پیدا شد به نقد آن می‌پردازیم.
اما در مورد جملات پیش گفته، سوال این است آیا واقعاً فضای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری طوری است که هیچ‌کس حق ندارد از وزیر یا رئیس‌جمهور انتقاد کند؟
چه کسی گفته است از دربان وزارتخانه می‌شود انتقاد کرد اما از وزیر نمی‌شود؟
انصافا فضای نقد در دولت نهم گسترده‌تر و بازتر از دولتهای پیشین است به دلیل اینکه روسای دولتهای پیشین اغلب روحانی بودند و در مجلس و رسانه‌ها به دلیل حفظ حریم روحانیت کمتر انتقاد می‌شدند. اما رئیس دولت نهم به دلیل اینکه از این عنوان محروم است از ابتدا از دو جهت مورد نقد ناقدان بوده است، از یک طرف از سوی دوستان و نزدیکان خود و از طرف دیگر از سوی رقبای سیاسی و جناحی خود همواره زیر چکش نقد بوده است. شاید نقدی که به دولت از سوی دوستان وی شده به اندازه نقد رقبا نبوده است. میزان سوالات که در مجلس از رئیس‌جمهور و وزراء و نیز نقدهای صریح در نطق‌های قبل از دستور به قدری زیاد است که اصلا قابل مقایسه با دولتهای پیشین نیست. رئیس‌جمهور و دولت در رسانه ملی و رسانه‌های الکترونیک و رسانه‌های مکتوب همواره مورد نقد بوده است. احزاب و گروههای سیاسی نقدهای خود را آزادانه مطرح کرده‌اند. اقتصاددانان دیدگاههای انتقادی خود را داشته‌اند. حتی رئیس دولت از نقد آنها استقبال کرده و با آنها در دو نشست به تعامل پرداخته است. هیچ کس سراغ ندارد که کسی بگوید از وزیر یا رئیس‌جمهور نمی‌شود انتقاد کرد.
حتی خود رئیس‌جمهور منتقدترین فرد نسبت به عملکرد دولت بوده است.تعداد ٨ وزیر را خودش به دلیل اختیاری که در اصل ۱٣۶ قانون اساسی به او داده شده به دلیل نقدبرعملکرد و کارآمدی آنها برکنار کرده است...
اینکه گفته شود: «اگر مردم نتوانند عملکرد مسئولان را نقد کنند چگونه می‌توانند نظرشان را اعلام کنند» واقعاً چه کسی مانع است که مردم نتوانند عملکرد مسئولان را نقد کنند. اکنون رسانه ملی در خدمت مردم است و هرگونه نقدی را بی‌پروا پخش می‌کند که گاهی هم مورد گله مسئولان دولتی است. هیچ وقت فضای ایران این‌قدر باز و آزاد نبوده است، اگر قدر این را ندانیم کفران نعمت کرده‌ایم.رئیس‌جمهور اخیرا به بهانه همین بی‌مهری‌ها تصریح کرده است «هیچ کس حق ندارد جلوی طرح واقعیت‌ها را بگیرد و ضعف‌ها را بپوشاند، هر کس ضعف و اشکال دارد.»
اگر کسی مطمئن از کارنامه خودش نباشد و خود را در مقام پاسخگویی نبیند این‌طور محکم حرف نمی‌زند. اگر کسی خواهان اعتلای نظام و پیشرفت کشور است به ترویج فضای بدلی کمک نمی‌کند.
عدالت حکم می‌کند حریم و حرمت نقد را پاس بداریم. اکنون که یک رجل سیاسی و مذهبی چهار سال شبانه‌روز برای ملت دویده و زحمت کشیده و خاضعانه کارنامه خود را در معرض نقد، نقادان قرار داده است با مطالب واهی و غیرواقعی آن را آلوده نسازیم.
او به سوگند خود در «پرهیز از خودکامگی و حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته» عمل کرده است. روز ۲۲ خرداد مردم داوری خود را در این مورد با رایی که به صندوق‌ها می‌ریزند اعلام خواهند کرد.»

مسائل قضائی تحت تاثیر مسائل سیاسی
با اعلام خبر آزادی رکسانا صابری خبرنگار ایرانی – آمریکایی، محمد علی ابطحی معاون رئیس جمهوری در دوران خاتمی در روزنامه «اعتماد ملی» با عنوان:‌ «کرامت و جدل‌های سیاسی» نوشته است: « ظهر روز گذشته که خبر آزادی خانم رکسانا صابری را از یکی از خبرگزاری‌ها شنیدم، خوشحال شدم و دوست داشتم به خود ایشان و خانواده‌اش تبریک بگویم. دو بار قبلا با ایشان مصاحبه کرده بودم ولی تلفنش را نداشتم. اصلا گمان نمی‌کردم که روزی این دختر خانم جوان و ساده به برکت سیاست و انتخاب اوباما و انتخابات ایران این قدر چهره سرشناس بین‌المللی شود. ماجرای رکسانا از اتفاقات سخت برای نظام جمهوری اسلامی بود. به تناسب مسائل جهانی و داخلی جرائم مختلفی برای او اعلام شد، از خرید و فروش مشروبات الکلی تا مصاحبه بدون مجوز و جاسوسی. این روش خوبی برای رسیدگی نبود. اعتمادی در جامعه برای این قوه که باید فصل‌الخطاب اعتمادبخش باشد، ایجاد نمی‌کند و به حرمت قضاوت آسیب فراوان می‌رساند. اساساً این غیراخلاقی‌ترین شیوه است که جان و آزادی افراد در حوادث سیاسی و فراز و فرود‌های بین‌المللی مورد بده و بستان قرار گیرد. حرمت کرامت انسان‌ها و حرمت قضاوت در این است که نموداری از اتفاقات سیاسی در آن موثر نباشد. در ماجرای رکسانا صابری برداشت جهان و برداشت افکار عمومی داخلی و بین‌المللی این شد که یک انسان در معرض مجادلات سیاسی قرار گرفت. کسی که تا چند روز پیش به ٨ سال زندان محکوم شده بود، امروز آزاد شده است و باید زودتر از کشور هم خارج شود. یکبار هم چند سال پیش این اتفاق در مورد تفنگداران انگلیسی در ایران تجربه شد. تا صبح یک روز آنها متجاوزان به کشور معرفی می‌شدند و عصر آن روز در کاخ ریاست جمهوری در آغوش رئیس‌جمهور کشور قرار داشتند و با مهرورزی تمام بدرقه شدند. مردم ایران از دخالت خارجی خیلی رنج می‌برند. خیلی‌ها هم به هر دلیلی همواره مورد اتهام قرار می‌گیرند که طرفدار خارجی‌ها هستند و متهم به ترس و وادادگی در برابر خارجی‌ها هستند. بدترین شیوه عدم استقلال در هر کشوری این است که افراد در آن کشور، مسایل قضایی تحت تاثیر مسایل سیاسی با خارجی‌ها قرار گیرد. آزادی رکسانا کار خوبی بود ولی وارد کردن این پروسه قضایی در دالان معاملات سیاسی نشانه بزرگی برخدشه در استقلال ملی و اهمیت به نیروهای خارجی است ولی احتمالا در این موارد به قدرت برتر ایران تعبیر می‌شود. این دوگانگی در معیارها باعث می‌شود که حساسیت دخالت خارجی در جامعه به حداقل برسد. اینکه آقای احمدی‌نژاد که رئیس قوه مجریه است در آستانه سفر به ژنو برای شرکت در کنفرانس مشهور مبارزه با تبعیض‌نژادی از قوه مستقل قضایی می‌خواهد که در این پرونده تجدیدنظر نمایند و مورد پذیرش آن قوه هم قرار می‌گیرد آغاز ورود به مساله سیاسی در مورد آزادی و جان یک انسان بود و اعلام ٨ سال زندانی و جاسوسی و در مقابل مخالفت جدی رئیس‌جمهور آمریکا با این کار و سفر وزیر خارجه ژاپن به ایران و آزادی ایشان ادامه این جدل روی آزادی و کرامت انسانی بود. اگر مسائل داخلی ایران و به خصوص انتخابات هم در این معامله تاثیرگذار باشد تا به دنیا اعلام شود که رئیس‌جمهور در آینده اهل معامله است، فاجعه را عمیق‌تر می‌کند. در کنار این اتفاق، اینکه کسی به دلیل داشتن پاسپورت غیرایرانی و حمایت دولت‌های خارجی مشکلات ادعایی‌اش به این راحتی حل می‌شود ولی صدای کسانی مثل دانشجوبان یا زنان و کارگران دستگیرشده که تنها شناسنامه ایرانی دارند، در جایی شنیده نمی‌شود هم دردناک است و هم تحقیرآمیز. در ماجرای خانم صابری و قبل از آن در ماجرای خانم‌هاله اسفندیاری، به‌رغم محکومیت آنها، اجازه خروج از کشور که خیلی‌ها از این حق محروم هستند، هم از نکات طنزآلودی است که قابل توجه است.»

چند سوال درباره مواضع دولت
محمد صادق خرازی سفیر پیشین ایران در فرانسه با عنوان:‌ «مواضع دولت نهم و چند سوال» در روزنامه «اعتماد ملی» نوشته است: «هفته گذشته گزارش سازمان ملل متحد در خصوص عملیات نظامیان رژیم صهیونیستی علیه ساختمان‌ها و پرسنل این سازمان در طول جنگ ۲۲ روزه در غزه منتشر شد. این گزارش که در ابتدا حاوی ۱٨۴ صفحه بود جزئیات عملیات مکرر اسرائیلی‌ها علیه ساختمان‌های سازمان ملل را که منجر به کشته و مجروح شدن افراد بیگانه و وارد آمدن دهها میلیون دلار خسارت به این سازمان شد آشکارا به تصویرکشیده است.
رژیم اسرائیل و حامیانش در شورای امنیت که از انتشار این گزارش به خشم آمده‌اند با انتقاد از آن و با تحت فشار قراردادن دبیرکل سازمان ملل، وی را وادار کردند که این گزارش را تلطیف کرده و نهایتا به ۲۷ صفحه تقلیل دهد. تحت فشار صهیونیست‌ها، آقای بان‌کی‌مون با ارسال نامه‌ای به رئیس شورای امنیت اعلام کرد که از نظر وی لازم نیست که تحقیقات رسمی دیگری در این زمینه انجام شود.مواضع جمهوری‌اسلامی ایران درخصوص رژیم اسرائیل که توسط امام راحل و مقام معظم رهبری به کرات بیان شده، روشن است. از سوی دیگر جنایات این رژیم بر مردم جهان پوشیده نیست. گزارش اخیر سازمان ملل یک بار دیگر ثابت کرد که این رژیم در پیگیری سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود هیچ حدومرزی نمی‌شناسد و اگر لازم ببیند ساختمان‌ها و پرسنل سازمان ملل نیز از گزند این رژیم در امان نیستند. اکنون سوال این است که چرا در حالی که جو بین‌المللی علیه صهیونیست‌هاست، اقداماتی نظیر شرکت در اجلاس اخیر تبعیض‌نژادی (دوربان۲) سازمان ملل در ژنو در بالاترین سطح صورت می‌گیرد که بدون داشتن کوچک‌ترین دستاوردی برای ما زمینه‌ای فراهم شود تا حامیان رژیم صهیونیستی با مظلوم‌نمایی برای آن رژیم تبلیغ کنند.
این سوال نیز مطرح است که طرح موضوع هولوکاست درطول چند سال گذشته چه منفعتی برای کشور به دنبال داشته است؟ آیا طرح این موضوع دردی از دردهای فلسطینی‌ها را درمان کرده است؟ آیا روابط ما با اعراب را بهبود بخشیده است؟ رژیم صهیونیستی با بهره‌برداری از این موضوع تلاش کرده تا فشار بین‌المللی بر خود را کاهش داده و در ادامه اقدامات تجاوزکارانه خود به اصطلاح تهدید ایران را جدی‌ترین مانع در برقراری صلح در خاورمیانه قلمداد کند. دولت جدید اسرائیل که یکی از افراطی‌ترین دولت‌ها درطول چند دهه گذشته است سرمایه‌گذاری زیادی در این زمینه کرده و تلاش دارد دولت اوباما را نیز در این زمینه همراه خود کند. در شرایطی که دولت جدید آمریکا صحبت از تغییر در سیاست خارجی خود کرده و درحال بررسی سیاست خود درباره ایران است، ضروری است دولتمردان ما از اتخاذ مواضعی که سودی برای جمهوری‌اسلامی ایران نداشته و سبب بهره‌برداری دشمنان ایران می‌شود و دست حامیان تصحیح روابط با ایران را می‌بندد، اجتناب کنند.»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی