لیست بالا بلند مطالبات و فراموشی مطالبه اصلی؟ - م. مصطفوی

نظرات دیگران
  
    از : خشایار رُخسانی

عنوان : آوایِ دُهل شنیدن از دور خوش است!
جناب آقای مصطفوی،
هنگامیکه آدم نمی تواند بَخشی از گره-ی همبودگاه (جامعه) خودش را بِگُشاید، بهتر است که خود به بَخشی از گرفتاری مردم، فرانَروید. در این نوشتار ِکوتاه که تلاش کرده اید با نیک آهنگی (حسن نیت) فراپُرسش هایِ مردم را به زیر زره بین ببرید و راهکاری را نشان دهید، ناخواسته خود بر انبوه ِگرفتاری هایِ مردم افزوده اید. به باور من، پیش از اینکه شما در اندیشه-ی بیان خواسته ای باشید، بهتر آن است که نُخست بدانید که چی میخواهید. شوربختانه شُما به درونمایه (محتوی) خواسته هایِ خودتان که در این نوشتار بازنموده اید (اشاره کرده اید)، هیچگونه آگاهی ندارید، اگر بجز این میبود هیچگاه هوده-ی (حق) شهروندی را در برابر درخواستهایِ "گفتمان مطالبه محور" نمیگذاشتید. این از دو راه بیرون نیست؛ یا بند بندِ این "گفتمان" و درخواسته هایِ آنرا نخوانده اید و یا اینکه نکوهش و خورده گیری بی پایه-ی شما از هر جَنبش ِهمبودگاهی (اجتمایی) به بخشی از منش ِشما فراروییده است، اگر سوای این میبود، شما از سرگشته کردن خوانندگان با نوشتن این این گونه نوشتارهایِ نسنجیده و ناآگاهانه خودداری میکردید. برای نمونه (در اینجا من نمی خواهم که به بند بندِ خواسته های آمده در این "گفتمان" نماری کرده باشم برایِ خواندن آن خواسته ها خوانندگان را به این پیوند [۱] بازبُرد میدهم.).
هنگامیکه "گُفتمان مطالبه محور" از هوده-ی (حق) برپایی هَنگَمه های کارگری (سندیکاهای کارگری) و دانشجویی، هوده-یِ برپایی ِهَنگان ها (حزب ها)، سازمان ها و از هوده-ی (حق) راهپیمایی و گردِ همایی ها پدافندی میکند، اگر این خواسته ها خواسته های شهروندی، نیست، پس بفرمایید که شما از چه هوده ای و از کَدامین شهروندان گفتگو میکنید؟ "هنگامیکه گفتمان مطالبه محور" خواهان ِجلوگیری از گزینش هایِ فرنامشی (عقیدتی) و دینی در بکارگرفته شدن شهروندان در اداره هایِ کشوری میشود، پس اگر این یک خواستِ شهروندی نیست، پس چیست؟ همانگونه که در بالا به آن نمار کردم (اشاره کردم)، اگر شما رنج خواندن خواسته هایِ "گفتمان مطالبه محور" را به خود میدادید، از نوشتن اینچنین نوشتاری با داوش های (ادعاهای) بی بُنیان خودداری میکردید.
در جایی از نوشتار خود آورده اید که " چگونه است که به مانع اصلی برای توسعه سیاسی و ایجاد فضای تنفس و امکان حیات انسانی که حاکمیت ولایت فقیه است پرداخته نشده است؟".
آری، آقای مصطفوی گرامی دَم شما از جایِ گرم بلند، میشود؛ هنگامیکه شما در اروپا یا یک کشور دمکراتیک بدون ترس از گرفتار شدن در زندان و یا از دست دادن ِکار و نان ِخود، آسوده زندگی کُنید، میتوانید پشت میز رایانه خود بشینید، پا روی پا بیاندازید و و چپق به زیر لب، با ارایه-ی اینچنین راهکارهایِ پُرهَزینه ای برای مردم ایران، بر خود "ببالید"، زیرا که میتوانید در یک جهان هستنمای (مجازی) اینترنت دُنکیشوت وار به جنگ آسیاب بادی بروید. شما این نسخه های پُرهزینه را برای مردمی میپیچید که گرفتار شُده در دستِ یک دولتِ انیرانی، با پوست و استخوان خود، دوزخ اسلامی بر روی زمین را هر روز میآزمایند. و شُما نه دلواپس ِازدست دادنِ کارتان هستید و نه ترس از ریختن چماقداران حکومت در خانه شما، تا شما را مورد "مهرورزی ویژه" رهبری قرار دهند.
نویسندگان "گفتمان مطالبه محور" تلاش کرده اند که با بهره گیری از تنگ ترین روزنه هایی که همکنون از سویِ حکومت اسلامی بسته نه شده اند و از میان آن ها هنوز مردم میتوانند نفس بکشند، و با راه رفتن بر رویِ مرزهایِ سرخ حکومت اسلامی، ناخُرسندی شان را از نِهِشت (وضعیت) موجود، بیان کُنند، بدون اینکه خود را در پَژمرگ (خطر) خشم ِرژیم تبهکار اسلامی، در ازدست دادن جان و یا کار شان و رفتن به زندان قرار بدهند. شاید برای شما که در جایی امن در اروپا یا آمریکا زندگی میکنید و دلهره-ی از برخورداری از " الطفا مقام رهبری" را ندارید، درخواست های ِ این "گفتمان مطالبه محور" از یک " بُرندگی انقلابی" برخوردار نباشند، ولی پایه گُزاران و کسانیکه پایِ خواسته هایِ این "گفتمان" را دستَنیده اند (امضا کرده اند)، از آنچنان هوشیاری ستایش کُننده ای برخوردارند که هَدفمند تلاش کرده اند که هوده هایِ (حقوق) شهروندی مردم را که در سی سال ِگذشته بیشرمانه از سوی آخوندها به زیر ِپا گذشته شده اند، با سازوکارهایِ شهرینگی (متمدنانه)، بدست آورند؛ بدون اینکه بخواهند به یک انقلاب کور ِدیگر و یا آشوبی دیگر روی آوردند آنهم در نِهِشتی (شرایطی) که مردم ِایران هنوز نتوانسته اند از آسیب هایِ آن انقلابِ بدشگونِ پیشین کمر راست کنند.
در جایی دیگر گُفته اید که: "راستی چگونه است که مطرح کنندگان لیست مطول مطالبات که قصد این را دارند که بگویند روشنگرانه و با روش های مدنی به مسائل ایران پرداخته اند به مهمترین معظل این جامعه نمی پردازند و چرا و چگونه از کاندیداهای این نظام که ولایت فقیه را کاملا قبول دارند و بارها و بارها این موضوع را یادآوری کرده اند انتظار برآورده کردن این مطالبات را دارند؟"
دوست گرامی، اگر شما رویدادهایِ کشورمداریک (سیاسی) ایران را در سال هایِ پیش از نزدیک دنبال میکردید، باید میدانستید که در میان کسانی که خود را در گُزیدمان آینده، برای بدست آوردن پست فرنشینی دولت نامزد کرده اند، آقای دکتر قاسم شعله سعدی [۲] در جُرگه-ی آن غلامان چَنبره بگوش دَرگاه آیت الله خامنه ای نیست؛ او کسی است که بارها با نامه های سرگشاده [۳] آیت الله خامنه ای را خویشکار (مسئول) نهادین (اصلی) همه بدبختی ها، کشتار شخصیت های سیاسی، و ورشکستگی کشور کرده است. و با اینکار با درخواستِ آشکار برای نهادینه کردن یک ساختار جهانگرا (سکولار) برای ایران، سامان تئوکراسی اسلامی و خودکامگی ولایت فقیه را به چالش فراخواسته است. امید من این بود که اپوزیسیونی که این همه داوش (ادعای) تلاش برای پیداکردن ِراهکاری در راستایِ بُرون راندن ِمردم ِدر بندِ ایران از دست تبهکاران چیره شده بر کشور ما را دارد، دستکم توانایی بازشناختن میان دوست را از دشمن میداشت، و در این هنگامه-ی سرنوشت ساز از گذشتهنگاری ایران، با هوادرای از آقای دکتر قاسم شعله سعدی که بگونه آشکار راهکار ِ برون شدن ِکشور از این گندابِ اسلامی را در نهادینه کردن سکولاریسم و دمکراسی جستجو میکند، پشتیبانی میکرد. ولی شوربختانه از آنجا که داوش هایِ (ادعا های) بدون ِدرونمایه، و نغ زدن های بی پایه و ناتوان بودن در شناختِ راستینگی ها (واقعیت ها) در راستایِ نشان دان ِراهکارهایِ درخور از ویژگی هایِ نهادین ِ (اصلی) اَپوزیسیون ِدمکرات ایران شُده است، اینچنین ژایش هایِ (فرصت های) گرانبها برای دگرگون ِکردن ِساختار خودکامگی آخوندی از دست میروند، بدون اینکه بخشی از اَپوزیسیون ایران، هرگز به هستی اینچنین ژایش هایی (فرصت هایی) آگاه شُده باشد.
در جایی دیگر از نوشتار ِخود گفته اید که: " رژیم ولایت فقیه و نامزدهایش ابهامی ندارند و به وضوح حقوق مردمی و ملی ما را زیر پا میگذارند، اما این روشهای مبهم برخی از مخالفان است که با سردگمی برای حرکت مانع ایجاد میکنند و به نسل جوان علائم متضاد میفرستند. از اینرو بیانشان جدی گرفته نمیشود و در جامعه زمینه پیدا نمیکند. "
آقای مصطفوی گرامی، بفرمایید بگویید که فرید شما (منظور شما) در اینجا از "حرکت" چیست؟ آن کس و یا سازمانی که باید این "حرکت" را آغاز کند و سازمان دهد کیست و چیست؟ آیا این گفته ها در پیشایندی (شرایطی) که حکومتِ اسلامی بیرحمانه از برپایی هرگونه سازمان ِکشورمداریک (سیاسی) جلوگیری میکند، نه هَنگان (حزب) و نه سازمانی شایش (امکان) پاگرفتن در ایران را دارد، و نه حکومتِ اسلامی آن اندازه شکیبایی دارد که بتواند یک گرده همایی ساده چند تن از هموندان ِجبهه ملی را در خانه-ی خودویژه-یِ (خصوصی) یکی از هموندانش برتابد، و آنها را با پَتِستِ (تهدید) تلفنی از فرجام ناخوشایندِ آن گِردِهمایی، بازمیدارد، اگر شما این جَنبش "گُفتمان مطالبه محور" را به شگون نیک (فال نیک) نگیرید که بخواهد آغازی برای برپایی اینچنین سازمان ها و هَنگان هایی (حزب هایی) باشد که "حرکت" مردم را در آینده در یک حُنبش سامان دهند و رهبری کنند، پس راهکار برای آغازیدن این "حرکت" چیست؟ اگر که که فرید شما (منظور شما) شورش های کور خیابانی نباشد؟
در جایی دیگر گفته اید که: " بجای کش و قوس دادن لیست مطالبات و به فراموشی سپردن مطالبه اصلی مسئولان سیاسی باید با صدای بلند فریاد زنند رژیمی که از ما سلب حاکمیت کند را نمیخواهیم، ما فرد فرد ایرانیان شخصیت داریم و صاحب حق تشخیص ایم و نمی پذیریم که رهبر و شورای نگهبان دست نشانده اش برای ما رای تعیین کنند و وارد بازی بیمزه و تکراری این رژیم نمی شویم و خواستار حق حاکمیت خود هستیم."
آری، دوست گرامی، اگر این داوش های (ادعا های) شما زپاکان (سفسطه) و بازی با واژه ها نیست پس چیست؟ اگر شما در خواسته های شهروندی ایکه در "گفتمان مطالبه محور" آمده اند، نشانی از فریاد زدن برای بجا آوردن ِخواسته های شهروندی نمییابید، پس فرید شما (منظور شما) از "فریاد زدن" برای گرفتن هوده های همبودگاهی (حقوق اجتمایی) شاید که این است که آزادیخواهان باید حتمن در پیشاپیش کاخ آیت الله خامنه ای گردهم آیند و خواسته های شهروندیِ خودشان را بدون چون و چرا در "بلندگو فریاد زنند"، تا شما باور کنید که بانیان "گفتمان مطالبه محور" در رسیدن به خواسته هایشان فَرسخت میباشند (جدی میباشند).
در جایی دیگر گفته اید که: "به تکرار باید گفت رای دادن وسیله ای است برای اعمال حق حاکمیت و در فضایی که امکان عمل به این حق وجود ندارد این نه گفتن به نمایش نظام است که وسیله اعمال حاکمیت ملی میشود".
دوست گرامی، زمامداران حکومت اسلامی در سی سال گذشته همه تلاش شان این بوده است که با زیرپا گذاشتن کوچکترین هوده های شهروندی مردم که گزینش زمامدارانشان است، این اندیشه را به پیروی از خمینی به مردم به باورانند که سرچشه-ی حق حاکمیت آنها خواستِ الله است و نه اراده-ی مردم، زیرا که خمینی بر این باور بود که:" اگر همه بگویند آری من میگویم نه"، در اینچنین نِهشتی (وضعیتی) باید که بدانید که حکومت اسلامی سزاواری خود را در به بندکشیدن مردم، از توی لوله های تفنگ هایِ مُزدورانش بیرون میکشد و نه از توی صندوق های، رای.
در جایی دیگر شما میگویید که: " وظیفه نیروهای سیاسی این نیست که پشت خواسته های جنبش های مدنی خود را پنهان کنند و یا از آنها گرته برداری نمایند. بلکه در شرایط فعلی میهن وظیفه نیروهای سیاسی استقامت بر اصول اساسی مردمسالاری، یعنی استقلال و آزادی، و باز کردن راه و افق برای جنبش های اجتماعی و مدنی است، پیوند دادن این جنبشها برای ایجاد جنبش عمومی است. (این گفته ها اگر شعار نیست پس چیست)؟"
دوست گرامی، اگر این ها همه شعار های توخالی نیست پسش چیست؟ چگونه میتوان بر "اصول اساسی مردمسالاری مانند استقلال و آزادی و باز کردن راه افق برای جنبش های اجتمای و مدنی استقامت" کرد، بدون اینکه به پذیریم که برای رسیدن به این آرمان ها باید از جایی همانند بُردن درخواستهایِ این " گفتمان مطالبه محور" در میان مردم، آغازید؟
با ارجمندی

خشایار رُخسانی
‏جمعه‏، ۲۰۰۹‏/۰۵‏/۱۵

یاداشت:

[۱]http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۰۹/۰۳/۰۸۵۲۹۲.php
[۲] http://www.sholehsadi.com/news۰.php
[۳] http://www.mihan.net/۵۷/mihan-۵۷-۴۳-۰۱.htm
۱۲۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : امید

عنوان : روشنگری تنها راه رسیدن به ازادی
با تشکر از اقای مصطفوی به خاطر نوشته اگاه گرانه تان
۱۲۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : کمال جمالی

عنوان : تبریک
دوست عزیز چه مسئله مهمی را مطرح کردید! اصلاً هیچ کس تا بحال به این فکر بکر شما نرسیده بود!! فقط لطفاً برای ما بنویسید چطور؟ بله چطور؟
۱۲۶۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : ایرانی داخل مرزها

عنوان : شما بیایید ایران و فریادی که بدیگران از فرسنگ ها فاصله تجویز می کنید را خود بزنید
شما بیایید ایران و فریادی که بدیگران از فرسنگ ها فاصله تجویز می کنید را خود بزنید.
۱۲۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨٨