همگرایی جنبش زنان ایران - پرتو نوری علا

نظرات دیگران
  
    از : پرتو نوری علا

عنوان : پاسخ به پرسش های نیما
مسئولین محترم اخبار روز
فحش دادن افراد به جای نقد و نظر، برای من مهم نیست. اما از این که حقوق فردی که در این میان نیست را رعایت کرده اید، از شما تشکر می کنم.

از نیمای گرامی نیز سپاسگزارم که مشخص نظراتش را ابراز کرده است.
خوشبختانه حالا که ما در جاهایی زندگی می کنیم که بخاطر تفاوت عقیده، دست و قلم، نمی شکنند، لب، نمی دوزند، دستگیر و شکنجه و زندانی نمی کنند، به دیوانه خانه یا سیبری روانه نمی کنند و در نهایت دست به حذف فیزیکی نمی زنند، باید ارزش آشنایی با نظرات یکدیگر را مغتنم بشماریم چرا که راه رسیدن به آزادی، دمکراسی، سکولاریسم و برابری و عدالت، تبادل نظر است.

جواب به سئوال ۱-
شیوه های سنتی مبارزه، یعنی ابراز عقیده مخالف از طریق کاربرد خشونت. مثلاً در رژیم پهلوی، بویژه پس از غیرقانونی شدن حزب توده، سرکوب افسران توده ای، و بتدریج نفوذ ساواک در تمام اقشار و تجمعات مردم، تشکیلات مبارزین، بصورت زیرزمینی و پنهانی درآمد. به علت پنهانی بودن این تشکیلات، و عدم ارتباط کلامی یا نوشتاری میان دولت و مخالفین، شناخت از شرایط و رشد آگاهی، کافی نبود. بخش هایی از فلسفه و عقاید مارکس، که با اهداف حزب کمونیست شوروی همخوانی نداشت از کتابهای درسی دانشگاهی حذف شده بود. (حذف " وجه تولید آسیایی" و قابل پیاده نبود مارکسیسم در روسیه یکی از آن موارد است).
عقاید مارکس و لنین نیز که از طرف شوروی منتشر می شد، با ترجمه هایی دست و پا شکسته و غلط در کتابهایی که به کتابهای پشت جلد سفید معروف بود، مخفیانه در ایران در اختیار مخالفین پهلوی قرار می گرفت. نمونه انقلاب چین و تئوریهای متفاوت مبارزاتی مائو، یا تروتستکی و محبوبیت رهبران چپ مانند چه گوارا یا کاسترو، و مقصر قلمداد شدن آمریکا در تمام حوادث جهان، باعث شده بود تا نسل جوانی که مخالف رژیم پهلوی بود، به علت نبودن فضای باز سیاسی، دست به ترور و کشتن مثلاً مستشاران آمریکایی بزند. و مردمی که مطلقاً در جریان امور سیاسی نبودند اصلاً نمی دانستند چرا آمریکایی ها ترور شدند و چرا ساواک چون سگ هار به جان بهترین جوانان مان افتاده است. در اصطلاح امروز مبارزاتی از این دست را خشونت آمیز و سنتی می خوانند.

۲- من هرگز فعالان "همگرایی" "نماینده یک نسل" نخوانده ام. نوشتم آن ها افرادی با عقاید متفاوت هستند که بطور مشروط و موقت و مطالبه محور گرد هم جمع شده اند. و چون اکثرشان جوان هستند، آن ها را از نسلی خوانده ام که نقشی در روی کار آمدن انقلاب نداشتند. بدون تردید در میانشان مسن ترها هم هستند. مثل مادران صلح.
۳- شما درست می گویید. بسیاری از زنان و فعالان دنباله رو مشی "همگرایان" نیستند. هشت مارچ هم، با شهامت، توسط گروه های مختلف برگزار شد. این تفاوت ها نشانگر رشد یک ملت است.

۴- من با نظرات شما در بخش ۴ موافقم. اگرچه می دانم سر و کله فرصت طلبان همیشه در فرصت های خاصی پیدا می شود، اما کلاً تغییر فکر و اندیشه و روش را حق هر انسانی می دانم. چه خوبست که بسیاری از طرفداران مبارزه سنتی و خشونت آمیز دیروز، امروز مسالمت جو شده اند.
۶- چون از شماره ۴ به ۶ رفته اید، من هم به مورد ۶ نظر شما می پردازم.
در هیچ یک از بیانیه های "همگرایی جنبش زنان"، کاندیداها و رئیس جمهوری به قول شما "به رسمت" شناخته نشده اند. اما بسیاری از زنان و مردان فعال به این نتیجه رسیده اند که بهتر است مخالفت و مبارزه را در همین رژیم و با اصول خود همین رژیم اسلامی آغاز کنند. اگر کسی آن روش را نمی پسندد می تواند شیوه دیگری را انتخاب کند.
۷- اعلام عدم صلاحیت کاندیداها، فعلاً در برنامه "همگرایی زنان" نیست. آنان همین افراد را که سی سال است در رژیم اسلامی کار کرده اند، تنها در دو مورد مشخص به چالش کشیده اند.
۸- پیوستگان به "همگرایی زنان" می توانند هم از مخالفین و هم از موافقین حجاب باشند. همگرایی اجتماعی از افراد با عقاید مختلف است.
۹- گرچه من واژه "رادیکال" را در مقاله خود نیآورده ام، معذالک نکات در مورد ۹ ، می تواند درست باشد، اما من در مقاله خود به شیوه "همگرایی زنان" پرداخته ام و چون موافقش هم هستم در باره آن نظر داده ام. مثلاً همان تلاش برای لغو قانون تعدد زوجات، (که البته الان این محور مطالبات همگرایان نیست) برای من روشن تر است تا بقول شما " حل ریشه ای مسائل زنان". اصلاً اگر کسی به دنبال "حل ریشه ای مسائل زنان" دارد قدم برمی دارد، قدمش مبارک. چرا حل کنندگان ریشه ای مسائل زنان از دیگران می خواهند خفقان بگیرند؟ یا فکر می کنند اگر هر اقدامی متفاوت با شیوه های آنان برداشته شود راه آنان سد می شود؟
۱۰- در این جا ظاهراً نیما متوجه مطلبی نیست. من نوشتم لایحه ای که رژیم اسلامی با نام "لایحه خانواده" به مجلس برده بود و به مردان تمام اختیارات را می داد و در واقع ضد خانواده بود، به علت کوشش زنان از مجلس بازپس گرفته شد. حالا اگر افرادی مثل من یا خیلی های دیگر فکر می کنیم، در رژیم آدمکش اسلامی این اقدامی مهم و چشمگیر در راه فعالیت زنان است، چه زیانی به نیماها می زند؟
۱۱- متأسفانه من جز مخالفت خوانی و تمسخر و طعنه، از فعالیت های خیلی از زنها اطلاع ندارم. من آن چه را که می دانستم نوشتم. نیما هم به جای دعوا کردن با من، می تواند اطلاعاتش را در مورد "بیلان کار فعالان مورد نظر" خودش را بنویسد.
از لطف سایت اخبار روز، و کامنت نیما که به من فرصت تبادل نظر داد سپاسگزارم.
۱۲٨۴۶ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣٨٨       

    از : کامران ن

عنوان : پرتو نوری علا
فحش آقایی به نام محمد؟؟... را دیدم که حالا دیگر نیست. هر چند لایق ریش خودش بود. مثل این که مسئولان سایت متوجه شدند و برداشتند. واقعا این جور آدم های بی ادب و لاکتاب و بی فرهنگ ننگ همه مردمند، نه فقط ایرانی ها. این اوباش فقط برای آشفته کردن فضای روشنفکری اقدام می کنند. متاسفم خانم نوری علاء.
۱۲٨۱٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : نیما

عنوان : دنباله شرف و شعور در مبارزه...
خانم پرتوی می نویسید:
"زمانی که شیوه های سنتی مبارزه، کارکردی ندارد، بهتر است به جای طعنه و ریشخند و برچسب زدن به مبارزات نسلی که کوچکترین نقشی در روی کار آوردن رژیم اسلامی نداشت اما اینک تمام زندگی فردی و اجتماعی اش در گرو آن است بدیده احترام بنگریم. نسلی که بخردانه راه تغییر را در انتخاب مبارزه ای بدون خشونت، گام به گام و با حمایت مردم، شناخته است."

۱ - لطفن مشخص کنید "شیوه های سنتی مبارزه" یعنی چه؟

۲- شما دارید فعالان در "جنبش همگرایی" و "مطالبه محور" را نماینده ی "نسلی که کوچکترین نقشی در روی کار آوردن رژیم اسلامی نداشت" قلمداد می کنید. شما با کدام آمار و محاسبه ای به این نتیجه رسیده اید؟

۳ - بسیاری از جوانان در ایران، و بسیاری از زنان جوان در ایران دنباله رو این شیوه ها نیستند و به روش خود کار می کنند، از جمله اینکه بر خلاف توصیه ی این فعالان، هشت مارس امسال را علیرغم ممنوعیت به خیابانها آمدند و خواستهای صریح خود را بدون باج دادن به حاکمیت طرح کردند. در چندین شهر مهم ایران این حرکت شکل گرفت و بسیار مهم بود اما این فعالان هیچ تلاشی برای انعکاس این حرکتها نکردند.

۴ - از قضا این فعالان چسبیده به همان "شیوه ها سنتی مبارزه" هستند و شماری شان از همان سیاستی پیروی می کردند و می کنند که به جمهوری اسلامی و خمینی یاری رساند که راحت تر بر سر کار بیایند و در قدرت بمانند.کیست که نداند حزب توده و اکثریت در این میان چه نقشی بازی کردند و کیست که نداند که شماری از این فعالان از همان سنتها برخاسته اند و برخی شان میانسال که هیچ، که دیگر پا به سن گذاشته اند.

۶ - در بیانیه ی "جنبش همگرایی" و "مطالبه محور" کاندیداها و رئیس جمهوری به رسمیت شناخته شده اند. و می دانیم که مسئله زنان بر سر "محدودیت رئیس جمهور" نیست، بلکه خود رئیس جمهوری است که به عنوان مهره ی این دستگاه و آپارات سی سال در جنایتهای رژیم علیه زنان و دیگر مردم ایران سهیم بوده است.

۷ - در هیچ کجای دنیا، نیروهای مردمی و آزادیخواه و عدالت خواه کسانی را که متهم به دست داشتن در سیاست های جنایتکارانه هستند، مثل کشتار دسته جمعی، شکنجه، جنگ افروزی، سرکوب و... هستند به عنوان نمایندگان مردم به رسمیت نمی شناسد، فعالان مورد نظر شما اما هیچ اشاره ای به عدم صلاحیت این کاندیداها نمی کنند. یعنی اینکه مسئله اصلا "محدودیت رئیس جمهور" نیست، مسئله عدم صلاحیت اینهاست.

۸ - آن زنانی که علیه حجاب اجباری در روزهای انقلاب تظاهرات کردند هیچ سنخیتی با این فعالان مورد نظر شما نداشتند و ندارند. موسپیدان این فعالان همان کسانی بودند که می گفتند به عقاید مردم احترام بگذارید و روسری سرتان کنید!

۹ - مجموعه ی اعتراضات مردمی، از جمله اعتراضات زنان، بسیار جلوتر از این "همگرایی" با حاکمیت است، و حرکت این فعالان تنها می تواند عقب گرد را ترویج کند چنانکه آنها دیگرانی را که همراهشان نیستند با انگ "خشونت طلب" ، "رادیکال" محکوم می کنند، بگذریم از اینکه اینها معنی رادیکالیسم را هم درک نمی کنند. رادیکال کسی است که برای حل ریشه ای مسائل قدم بر می دارد و زنان ایران نیازمند حل ریشه ای مسائلشان هستند و نه مثلا تلاش برای حفظ قانون تعدد زوجات با اجازه ی همسر .

۱۰ - چه با لایحه خانواده چه بی لایحه خانواده مردان هر غلطی خواستند در این جمهوری اسلامی کردند، کم و زیاد شدن یک تبصره هیچ کمکی به بهبود وضعیت زنان نکرده.

۱۱ - اینکه زنان در ایران مقاومت می کنند و یا سعی می کنند که وضعیت خود را تغییر دهند، چرا این را پای بیلان کار فعالان مورد نظر خود می نویسید. زنان ایران در فعالان مورد نظر شما خلاصه نمی شوند.

حرفها خیلی خیلی بیشتر است اما تا همینجا به عنوان یک کامنت.
۱۲٨۱۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : پرتو نوری علا

عنوان : بیایید گفتگوی مسالمت آمیز داشته باشیم
از توافق گرگین با خودم خوشحالم، از گفته های نیما در حیرتم و از فحش محمد ایرانی هم می گذرم، چرا که اولاً این طفلک نمی داند اسماعیل نوری علا، برادر بزرگ من است نه همسر من. در ثانی به لحاظ نظرات سیاسی و راهکارهای برون شد از رژیم اسلامی، بین برادرم و من اختلافات زیادی وجود دارد.
پس می پردازم به گفته های نیما و می پرسم من در کجای مقاله خود هر عمل سیاسی را خشونت آمیز خواندم؟ اگر من بگویم می خواهم حقوق حقه خود را از فرهنگ پدرسالار، (که قدمتی هزاران ساله دارد و امروز مظهر آن رژیم اسلامی است) بطور مسالمت آمیز بگیرم، به معنی آنست که من "حرکت مردم را به عنوان خشونت یا بی عملی تخطئه" کرده ام؟
همه می دانیم که در رژیم اسلامی فقط اختلاف عقیده و انتقاد، سزاوار دستگیری و زندانی و شکنجه شدن و حتی حذف فیزیکی است. لازم نیست کسی دست به خشونت بزند تا این بلاها را بر سرش بیآورند. مگر زنان فعال ایرانی که بطور "مسالمت آمیز" حرف خود را می زنند، کم فحش خوردند؟ مگر از مأموران حکومتی کتک نخوردند؟ دستگیر نشدند؟ به زندان نیفتادند؟ ممنوع الخروج نشدند؟ من در توضیح واژه "همگرایی" یا Coalition یکی از خصوصیاتش را راه "مسالمت آمیز" برای طرح مطالبات ذکر کردم.
شیوه استدلالی نیما روشن نیست. این که فعالیتهای زنان "در عمل به بی حقوقی زنان دامن می زند" یعنی چی؟ کدام بی عملی. زنان گرچه در سخت ترین شرایط، بر سر خواسته های خود ایستادند و ایستاده اند. در سایه فعالیت های سی ساله زنان ایرانی است که امروز درصد قبول شدگان دختر در دانشگاه ها آنقدر از پسرها بالاتر است که رژیم به وحشت افتاده و می کوشد تا با پیاده کردن طرح سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاه مانع پذیرش دختران شود.
همگرایی مطالباتش را صریح و روشن بیان می کند و کاندیداها را به چالش آشکار می کشاند.
لطفاً به وبلاگ من خانه آفتابی www.noorialapartow.blogfa.com سَری بزنید و بیانه ای را که همین امروز "همگرایی زنان" در مورد رد صلاحیت کلیه ۴۲ زن شرکت کننده در کاندیداتوری انتخابات در کلیه سایت های زنان منتشر کرده است را بخوانید و ببینید در همین مورد چگونه کاندیداها به چالش کشیده شده اند.
۱۲٨۱۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : نیما

عنوان : صداقت و شرف انسانی لازمه ی هر حرکت سیاسی است.
مگر آقای محمد ملکی که بیانیه داده اند و یکسری حقایق را که هر انسان آگاهی در ایران آن را می داند، متذکر شدند، راه غیر مسالمت آمیز پیش گرفته اند؟ مگر اعتصاب و یا تظاهرات در خیابانهای ایران خشونت آمیز بوده که این همه دستگیر و شکنجه شده اند؟ مگر محمد مختاری و پوینده اسلحه دست گرفته بودند که کشته شدند؟ واقعن کلمه ها به کلی از مفهوم خودش تهی شده، "راه مسالمت آمیز" را لطفن تعریف کنید، "خشونت" را تعریف کنید. اگر کسی از شرف انسانی خودش دفاع کند و به مردم دروغ نگوید و ایجاد توهم و ناروشنی در واقعیت این حاکمیت نکند، راه خشونت پیش گرفته؟ حرف این است که در بیانیه همگرایی بسیاری نکته ها مهم در باره ی این انتخابات مسکوت مانده و به عمد هم مسکوت مانده تا سازش با بالا که باز هم به بی حقوقی زنان در عمل دامن می زند، صورت بگیرد. معلوم نیست این فعالان می خواهند مطالبات خود را مطرح کنند که به چی برسند؟ اگر به حاکمیت امیدی ندارند، پس در پی چی هستند؟ آگر می خواهند با این آگاهی را به میان مردم ببرند، مردم را تشویق به حرکت کنند، خب چرا حرکت مردم را به عنوان خشونت و یا بی عملی تخطئه می کنند؟ وقتی مردم می خواهند حرکت کنند، اعتراض کنند، یا با حاکمیت رودرو شوند، چرا به این مردم انگ خشونت جویی می زنند؟ این جماعت صداقت ندارند و دروغ می گویند و اعتراف نمی کنند که پس سالهای سال سازش و کرنش و چانه زدن بر سر تبصره های بی حقوقی به هیچ بهبودی نسبی برای زنان در جامعه نرسیده اند و می بینیم که زنان اگر چه آگاه می شوند و مقاومت می کنند اما در چک و چانه ها و کرنش ها و حقارتها و دروغگویی ها به هیچ حق و حقوقی نرسیدند و بر فرض هم که قانونی کمی شل تر شده باشد، هیچ تغییری در زندگی آنها ایجاد نشده بلکه شرایط بدتر هم شده، این فعالان صداقت و شعور و شرف را در مبارزه بوسیده اند و گذاشته اند کنار.
۱۲٨۰۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : / گرگین

عنوان : درود
درود بر شما خانم نوری علا، اندیشمند، شاعر و ژرف اندیش. با گفتار خوب و دقیق و عمیق شما موافقم. از نشریه خوب و روشنفکری اخبار روز هم ممنونم. نشریه ای فرهنگی و شاید منحصر به فرد در فضای رسانه ای ایرانی.
۱۲۷٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨٨