انتخابات دوره دهم ریاست‌ جمهوری
تاملاتی در بیانیه حقوق بشری میر حسین موسوی


بهنام دارایی زاده


• آقای موسوی به همراه مشاوران خود یا نمی دانند که ارزش های حقوق بشری ارزش های "مدرن" اند و هیچ ارتباطی با دنیای باستان و تاریخ آن ندارد و یا خود خواسته، تعمدی دارند که چنین مبنای کلی و غیر واقع ای را برای "حقوق بشر و حقوق شهروندی" قائل شوند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ خرداد ۱٣٨٨ -  ۲۲ می ۲۰۰۹


 
اشاره :
در هفته ای که گذشت، آقای میر حسین موسوی در چهارچوب فعالیت های تبلیغاتی خود بیانیه ای تحت عنوان "حقوق بشر و حقوق شهروندی" منتشر کردند. صرف نظر از این که چرا حقوق شهروندی در بیانیه ایشان از حقوق بشر جدا شده است؟ و اگر هم به زعم ایشان این دو مقوله جدا از یک دیگر اند،چرا اثر چنین تفکیکی در بیانیه ایشان ملاحظه نمی گردد؟ در خصوص مفاد این بیانیه تبلیغاتی، اشاره به برخی از مبانی فکری-حقوقی را  لازم است که در ذیل به آن ها اشاره می کنم:
 
۱) آقای موسوی در صدر بیانیه خود آورده اند که" در طول تاریخ همواره مردمان صالح مُنادی حقوق بشر و آزادی بوده‌اند و سرآمد همه آن صالحان و پاکان که زندگی خود را وقف تضمین آزادی و کرامت بشر کرده‌اند، پیامبران اند." نگرشی اینچنینی به موازین و ارزش های حقوق بشری ریشه در ذهنیتی دارد که به تمامی غیر تاریخی و غیر عینی است.
 آقای موسوی به همراه مشاوران خود یا نمی دانند که ارزش های حقوق بشری ( در معنای خاص آن ) ارزش های "مدرن" اند و هیچ ارتباطی با دنیای باستان و تاریخ آن ندارد و یا خود خواسته، تعمدی دارند که چنین مبنای کلی و غیر واقع ای را برای "حقوق بشر و حقوق شهروندی" قائل شوند. هنجار های حقوق بشری بی شک محصول دوره روشنگری اروپا و تغیر و تحولات بنیادین آن عصر اند. عصری که انسان توانست به کمک خرد سکولار شده خود، گفتمان "تکلیف-محور" ادیان را به کناری نهد و موازین قانونی جدیدی را بر پایه "حقوق و آزادی ها"سامان دهد. حق "اعتصاب کارگران صنعتی" و یا "تشکیل سندیکا ها" و "محیط زیست سالم" و "کپی رایت" و "توسعه" و... چه ارتباطی با مقتضیات دنیای باستان و اظهارات کوروش کبیر دارد؟ مشاوران آقای موسوی خوب باید بدانند که بدون لائیسیته و فردیت و دولت مدرنی که خود را در حیطه حقوق نسل دوم و سوم مسئول می شمارد تحقق کامل حقوق بشر تقریباً بی معنا است.
۲) آقای موسوی در بخش دیگری از بیانیه خود عنوان کرده اند که: " حقوق بشر در اسلام به عنوان حقوقی خدادادی شناخته می‌شود. بنابراین هیچ فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمی‌تواند به هیچ طریق حقوق بشر را که از سوی خداوند اعطا گردیده، محدود یا نقض کند و هیچ فردی نمی‌تواند از این حقوق چشم پوشی نماید. " خدمت آقای موسوی و تیم مشاوران ایشان باید یادآور شد: حقوق بشر در توسعه یافته ترین کشورهای شمال اروپا غربی نیز به هیچ وجه مفهومی مطلق و خدشه ناپذیر به شمار نمی رود، چه رسد به شرایط جامعه ایران و فرضاً فضای دهه شصت آن!!. مسئله بسیار ساده است، بسیاری از حقوق و آزادی های مهم وجود دارد که در پاره ای از مواقع در تقابل جدی با یک دیگر قرار می گیرند. بی تردید حق حمایت از "حریم خصوصی" افراد ایجاب می کند که "آزادی بیان" به عنوان یکی از حقوق بنیادین شهروندان تا اندازه زیادی محدود شود. خوشیختانه وفق اسناد حقوق بشری ساز و کار اعمال این دست از محدودیت ها نیز کاملاً روشن شده است. برابر مقررات( فرضاً بند دوم از ماده ۲۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر) اعمال این محدودیت ها تنها به هنگامی امکان پذیر است که، اولاً به موجب قانون باشد. ( و نه اقدامات خودسرانه) و در مرتبه بعدی با لحاظ معیارهای یک جامعه آزاد و دموکراتیک و به منظور حفظ حقوق دیگران صورت گرفته باشد.
٣) آقای موسوی در بیانیه خود "حق حیات" را در کنار "حق مالکیت" و برخی دیگر از حقوق در زمره "حقوق طبیعی" قلمداد کرده اند، جدای از این امر که بررسی های تاریخی نشان داده است که اصولاً هیچ حقی، "حق طبیعی" نیست و تمامی حقوق و آزادی ها در سیر تحولات اجتماعی هست که شکل می گیرند، بایستی باز به ایشان یادآور شد لازمه ی حقوقی تضمین  "حق حیات" لغو مجازات اعدام است. چگونه     می توان به طبیعی بودن و سلب ناپذیری حق حیات باور داشت اما در بیانیه انتخاباتی که ظاهراً قرار است برنامه های حقوق بشری ایشان را در طول دوره ریاست جمهوری معرفی کند، کوچک ترین اشاره ای به مجازات اعدام آن هم در کشوری که مطابق آمار بیش ترین سرانه اعدام را دارد نکرد؟