سکوت یا انتقاد
تاملی در موضع انتخاباتی جامعه روحانیت
اتفاقا اعلام نکردن کاندیدا از طرف جامعه روحانیت، در حقیقت مفهومی جز این ندارد که کاندیدای مطرح جناح راست به هیچ وجه مورد اطمینان و حمایت مطرح ترین تشکل سیاسی- روحانی، این جناح نیست و جامعه روحانیت نه تنها به صورت ایجابی هیچ حمایتی از احمدی نژاد نمی کند، بلکه به صورت سلبی و با عدم حمایت از وی، بزرگترین انتقاد را بر وی و برنامه هایش وارد کرده است.پس این موضع انتخاباتی نه تنها سکوت نیست که اتفاقا موضع انتخاباتی رسا و پر مفهومی است.



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ خرداد ۱٣٨٨ -  ۲۲ می ۲۰۰۹


در میان مجموعه گروه های محافظه کار یا اصول گرا، جامعتین همچنان به سکوت انتخاباتی خود ادامه می دهد و برخی پیش بینی ها نیز حکایت از آن دارد که این دو تشکل سیاسی روحانی، در این دوره از انتخابات وارد بحث مصادیق و حمایت از کاندیدای خاصی نشوند.

طی روزهای گذشته حرف و حدیث های فراوانی در کنار برخی تحلیل ها درخصوص این سکوت بیان شده که هر کدام از این اخبار غیر رسمی و تحلیل ها رویکردهای متفاوتی را مد نظر داشته اند.

در آخرین نمونه از این گونه تحلیل ها و اظهار نظرها، حمید رضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، سکوت جامعه روحانیت را به مخالفت چند تن از روحانیان عضو این تشکل با احمدی نژاد نسبت داده و اتفاقا با ادبیاتی غیر متعارف گفته است: تصور می‌کنیم که متاسفانه برخی از عناصر قدرت روحانی در کشور مبتلا به استبداد رای هستند و نمی‌خواهند بگذارند روحانیت به تصمیم شفاف در این زمینه برسد.
وی هر چند گفته است که از بیان این جمله منظوری نداشته است! اما مثل روز روشن است که مخاطب این عضو موتلفه اسلامی، کیست.

با این حال درخصوص سکوت جامعه روحانیت مبارز و سخنان حمیدرضا ترقی، نکته ای که قابل تامل است، اینکه؛ آیا عدم اعلام مصداق از طرف جامعه روحانیت به مفهوم سکوت است؟

بر همگان روشن است که جامعه روحانیت مبارز از قدیم الایام و از همان بدو تاسیس از جمله تشکل های ذینفوذ و تاثیر گذار در جناح محافظه کار سابق و اصول گرای امروز بوده و هست. در اثبات این ادعا همین بسنده می کند که سایر احزاب و گروه های این جناح سیاسی کشور همواره چشم به رهنمود ها و تصمیم های جامعه روحانیت داشته اند. مشخصا حزب موتلفه اسلامی در آستانه انتخابات خود را پیرو نظر جامعتین می خواند.

حال در شرایطی که از جناح محافظه کار آقایان محمود احمدی نژاد و محسن رضایی کاندیدای انتخابات شده اند و اغلب گروه های سیاسی این جناح نیز حمایت خود از رئیس جمهور فعلی را اعلام کرده اند، آیا انتظاری غیر از این می رود که جامعه روحانیت نیز همانند سایر احزاب و چه بسا زودتر و جلوتر از آنها علم حمایت از کاندیدای مطرح جناح راست را برافرازد؟ آیا این انتظاری غیر معقول و غیر قابل انتظار است که این تشکل روحانی و با ریشه در آستانه یک پدیده اجتماعی سیاسی مهم همچون انتخابات ریاست جمهوری، اعلام موضع کند و از برنامه ها و سیاست های کاندیدایی دفاع کند که چهره شاخص این جناح محسوب می شود؟
قطعا چنین انتظاری غیر معقول نیست و اتفاقا عدم حمایت از احمدی نژاد و همنوا شدن با سایر گروه های اصول گرا براساس منطق سیاسی که احزابی چون موتلفه دنبال می کنند،غیر طبیعی و دور از انتظار می نماید.

با این وصف، بیراه نیست اگر عدم اعلام کاندیدا از سوی جامعه روحانیت را نه سکوت انتخاباتی، که اتفاقا بلندترین و رساترین موضع انتخاباتی دانست. جامعه روحانیت مبارز به اعتبار عضویت روحانیون بلند مرتبه و با تجربه ای همچون، مهدوی کنی، ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، محسن دعاگو و.. بر خلاف سایر گروه های سیاسی غیر روحانی جناح راست، اصول گرایی و اعتبار جناح راست را خرج پیروزی یا شکست کاندیدایی که چندان امیدی به تغییر رفتار مورد انتقادش نمی رود، نمی کنند. چه به خوبی واقفند که اصول گرایانی از جنس دولت نهم و رئیس آن، در صورت پیروزی مجدد در انتخابات نیز هیچ تضمینی بر اصلاح و تغییر رفتارشان نیست.

بدین ترتیب ملاحظه می شود که اتفاقا اعلام نکردن کاندیدا از طرف جامعه روحانیت، در حقیقت مفهومی جز این ندارد که کاندیدای مطرح جناح راست به هیچ وجه مورد اطمینان و حمایت مطرح ترین تشکل سیاسی- روحانی، این جناح نیست و جامعه روحانیت نه تنها به صورت ایجابی هیچ حمایتی از احمدی نژاد نمی کند، بلکه به صورت سلبی و با عدم حمایت از وی، بزرگترین انتقاد را بر وی و برنامه هایش وارد کرده است.پس این موضع انتخاباتی نه تنها سکوت نیست که اتفاقا موضع انتخاباتی رسا و پر مفهومی است.

موضعی که امثال آقای ترقی و سایر هم حزبی های وی که همواره نظر خود را تابع تصمیم جامعتین می دانستند، معنا و مفهوم آن را نمی شنوند. البته آنقدر آبدیده و گرم و سرد روزگار چشیده هستند که حکم به ندانستن و نفهمیدن مفهوم موضع انتخاباتی جامعه روحانیت را به آنها نسبت نداد، لذا بهترین فرض این است که آنها خود را به نشنیدن و نگرفتن این پیام رسا می زنند و شاید همین تفاوت اساسی حزب موتلفه اسلامی با جامعه روحانیت مبارز باشد. مریدان اگر خود را به نفهمیدن و نشنیدن بزنند شاید بر آنها حرجی نباشد اما معلمان و مرادان، اگر چنن کنند، دیگر شایسته مقام خود نیستند.

ابراهم بهشتی نامدار
۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۸
منبع: جمهوریت