کمپین انتخابات آزاد
نقشه راه گذار گام به گام به دمکراسی


رضا سیاوشی


• در ایران نیروهای فراوانی وجود دارند که نه تنها خواهان دمکراسی، بلکه نیازمند آنند... همانگونه که عدسی نوری قادر است نور خورشید را در یک نقطه متمرکز نماید تا قدرت آن صدها بلکه هزاران بار افزایش یابد. به همان قیاس نیازمند عدسی مفهومی هستیم تا توان همه جریانات خواهان تغییر و تحول را متمرکز و همسو سازد تا تاثیر آنها صدها بلکه هزاران بار موثر تر گردد. چنین نقشی تنها از دو خواسته بر می آید: «رفع تبعیض» و «انتخابات آزاد» . اما میان این دو خواست هم در نهایت دومی راه حل اولی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۴ خرداد ۱٣٨٨ -  ۲۵ می ۲۰۰۹


معرفی و چکیده
۱ – فرآیند گذار به دمکراسی، به آنگونه که بعضی از نخبگان سیاسی ایران القاء می کنند، ابهام آمیز و رمز آلود و دور از دسترس نیست. در سه دهه گذشته، در روند موج سوم دمکراسی، بیش از ۶۰ کشور جهان سوم فرآیند گذار به دمکراسی را از سر گذرانده اند و به نظام دمکراسی حداقلی دست یافته اند. و امروز در آنها ازادی احزاب، سازمانهای مدنی، سندیکاها، و آزادی بیان وجود دارد و کلیه صاحبان اصلی قدرت از طریق انتخابات آزاد و واقعی برگزیده می شوند. کشور ما ایران گرچه از این قافله عقب مانده، اما با توجه به تلاش های صدساله خود در این راه، و تاثیر بذیری از بقیه جهان ، تجربیات مهمی در باره گذار به دمکراسی انباشته است که در ضمیر مردم و نخبگان حک شده اند، و خواهی نخواهی ظرفیت های مهمی برای گذار به دمکراسی در جامعه شکل گرفته است. اما برای استفاده از این ظرفیت ها نیازمند یک نگاه «فرصت شناس و فرصت ساز» [٣] هستیم که بی باکانه به «شکار ثانیه ها و فرصت ها» [۴] بروند و پروسه گذار را واقعیت بخشند.

۲ – یک نمونه از این ظرفیت ها، فضاهای پیشا انتخاباتی هستند. با آنکه انتخابات جمهوری اسلامی نه آزاد و نه واقعی است. اما به دلایل مختلف، فضاهای پیشا انتخاباتی فرصت ها و پتانسیل های مهمی برای پروژه گذار فراهم می آورند. نمونه آن وقایع دوران انتخابات دهم است که در آن، فضای پیشا انتخاباتی برای زمان کوتاهی آب و هوای دوران گذار را داشت. و نمونه ها و صحنه هائی از فرآیند گذار ایران به دمکراسی را در پیش روی ما به نمایش گذاشته و آن را قابل لمس و تجسم نمود. مهمتر آنکه در این نمایش نیروهای دمکراسی خواه تنها تماشاچی نبودند، بلکه بازی گر نیز بودند. هر چند نقش محدودی داشتند، اما همین نقش محدود تمرین و آزمایش اقداماتی بود که برای گذار به دمکراسی لازم است. با مشاهده این اتفاقات می توان تجسم کرد که از این به بعد دمکراتیزاسیون سیاسی از چه جنس و چگونه مقوله ای می تواند باشد و چگونه ممکن است رقم بخورد. این تجربیات باید هضم و تئوریزه و مدون شوند تا مانند قطب نما راهنمای ما باشند. و در نهایت و در صورت امکان درس های آن به صورت نقشه راه گام به گام در سفر گذار به دمکراسی فرموله شوند.

٣ – مصداق دمکراتیزاسیون سیاسی ایران چیزی نیست به جز توسعه کیفی و کمی، و تثبیت همین فضاهای پیشا انتخاباتی. توسعه کیفی یعنی ظرفیت و پتانسیل این فضاها ارتقاء یابند. برای مثال اگر نظارت استصوابی لغو گردد. کیفیت این فضاها بمراتب بالاتر می رود. از آنها می توان برای کارهای سیاسی جدی تر استفاده کرد و یک گام به دمکراسی نزدیک تر شد. منظور از توسعه کمی آنست که زمان این فضاها در ماورای روز رای گیری امتداد یابند و در صورت امکان به انتخابات بعدی متصل شوند، تا فعالیتهای سیاسی ما از حالت متقاطع خارج شوند. منظور از تثبیت آنست که این فضاها به صورت نرم سیاسی در بیایند و یا قانونی گردند. اما این توسعه برای آنکه به بیراهه نرود باید به گرد «خواست آنتخابات آزاد» هدایت شود. معیار پیشرفت آن هم همین درجه دستیابی به انتخابات آزاد است. کمپین انتخابات آزاد می تواند مکانیزم و یا ماشین پیش برد این پیکار باشد. پرسش بعدی آنست که «چه نیروئی» این مبارزه را بر دوش خود به پیش می برد. پاسخ این پرسش از درون پرسش دیگری بیرون می آید. چه کسانی و یا چه نیروهائی بیشترین نیاز را به «انتخابات آزاد و واقعی» دارند؟ برای پاسخ به این پرسش دوم بگذارید از نقظه دیگری شروع کنیم و از زاویه دیگری به همین مسئله گذار بنگریم.

۴ – از نگاه دیگر - هرگاه همه مطالبات جامعه کنونی ایران را لیست کنیم و تلخیص و تقطیر نمائیم، و گوهر و چکیده و عصاره آنها را استخراج کنیم، خلاصه می شوند به دو خواست «رفع تبعیض» و «انتخابات آزاد». این دو خواسته باید کانون مطالبات و اقدامات نیروهای دمکراسی خواه اصیل و مسالمت جو باشند. خواسته های دیگر، تجلی این دو در حوزه های مختلف، و به رنگ های متفاوت اند. اما از میان ایندو، یعنی «رفع تبعیض» و «انتخابات آزاد»، در نهایت دومی راه حل اولی است. یعنی دست آخر بدون انتخابات آزاد، تبعیض از میان نمی رود. علاوه بر آن، نبود انتخابات آزاد به معنی سلب حق مشارکت در اداره کشور برای اکثریت مردم است، که خود از بزرگ ترین تبعیضات می باشد و موجب تقسیم ایرانیان به شهروندان درجه یک و درجه دو شده است.

۵ – اتحاد بیشترین بر علیه کمترین تنها به گرد خواست انتخابات آزاد ممکن است. زیرا این خواست، امروز بنیادی ترین خواسته و مطالبه می باشد، و دستیابی به بقیه مطالبات (در حد قابل قبول) در گرو دستیابی به آن می باشد. این خواست می تواند شعار مشترک همه نیروها و حلقه متصل کننده آنها در پروسه گذار به دمکراسی باشد. در متن نشان داده می شود که چرا این خواسته :
-- نیاز مشترک و شاه کلید زنده ماندن همه گرایشات سیاسی محذوف و محدود شده در ایران است.
-- حلقه مفقوده سیاست، در میان جریانات مدنی، و فرا- خواست [۲] Master Frame در جنبش های اجتماعی است.
-- مکانیزم همسوئی میان اصلاح طلبان حکومتی و دمکراسی خواهان بیرون حکومتی است. شعار انتخابات آزاد نه تنها جناح های حکومتی را حذف نمی کند، بلکه برای آنها فرصتی فراهم می آورد تا در پروسه گذار نقش داشته باشند و به جبران اشتباهات گذشته خود همت گمارند.
-- متصل کننده داخل و خارج است برای نمونه لغو تحریم در مقابل انتخابات آزاد

۶ – خواست «انتخابات آزاد» شرط لازم برای همه اتحادهای فراگیری است که موضوعشان گذار مسالمت امیز و گام به گام به دمکراسی با کمترین هزینه و مطمئن ترین نتیجه است. برای مثال یکی از این گام ها لغو نظارت استصوابی است که همه نیروهای دمکرات و نیمه دمکرات می توانند بر روی آن هماهنگی و همسوئی داشته باشند .

این نوشته شامل شش گفتار و چندین پیوست است.
یکم – پرده آخر، نقشه عبور به آینده
دوم – نوبت ایران
سوم – کمپین آنتخابات آزاد و فضاهای پیش انتخاباتی
چهارم – رابطه جامعه سیاسی و مدنی با جنبش انتخابات آزاد
پنجم - رئوس طرح کمپین انتخابات آزاد
ششم – نمونه پروژه های کمپین

********************************************


یکم - پرده آخر، و نقشه عبور به آینده   
۱
برای اولین بار پس از چند دهه، امروز شاهدیم که اکثر نخبگان سیاسی ایران، چه حکومتی و چه آپوزیسیون، بر سر چند موضوع به توافق رسیده اند: اینکه وضعیت کنوی نمی تواند ادامه یابد، اینکه ایران نیازمند حکومت بهتری است، و اینکه ابزار انتخابات می تواند دست کم بخشی از راه حل باشد. اما تفاوت بر سر مضمون انتخابات آغاز می شود. نخبگان حکومتی شامل اصولگرایان و اصلاح طلبان حکومتی وقتی از انتخابات سخن می گویند منظورشان انتخابات میان خودی ها است. مدل انتخاباتی آنها شبیه به مدل آفریقای جنوبی قبل از برچیده شدن رژیم آپارتاید است که تنها سفید پوستان حق انتخاب شدن داشتند. به همان قیاس، نخبگان حکومتی ایران هم انتخابات را تنها در حد ابزار تقسیم قدرت میان قشر کوچکی از خودی ها قبول دارند. با این فلسفه، نخبگان دو جناح حکومتی، علی رغم همه اختلافات جدی که با هم دارند، و با اینکه به بن بست سیاسی موجود که کشور را تهدید می کند اذعان دارند، اما کماکان بر دور نگه داشتن و یا حذف کاندیداهای نیروهای دمکراسی خواه از انتخابات جمهوری اسلامی، با یکدیگر توافق و تبانی دارند [۱] . ادامه این امر موجب شده تا اکثریت مردم ایران کماکان از حق داشتن نماینده سیاسی محروم بمانند، شکاف دولت ملت متداوما" گسترش یافته، گره کور بن بست سیاسی ایران هر روز کور تر شود، و کشور ما هر روز بیشتر به بسمت پرتگاه فروپاشی رانده شود.   

در تقابل با گفتمان جناح های حکومتی، شاهد شکل گیری گفتمان دیگری در میان علاقمندان به سرنوشت کشور هستیم که با استفاده از تجربیات گرانبهای چند دهه گذشته، بخصوص درس های موج سوم دمکراسی و تجربه های دمکراتیزاسیون در دیگر کشورها در سی سال اخیر، به این نتیجه رسیده اند که «انتخابات آزاد» می تواند محوری یاشد که به گرد آن بن بست سیاسی ایران را گره به گره باز کنند، چشم انداز آینده کشور را از سیاهی بیرون آورند، و خطرجنگ و فروپاشی را منتفی نمایند. در غیر این صورت خطر آنست که مجموعه ای از بن بست های سیاسی در داخل، تنش و تشنج با خارج، و خلاء فزاینده قدرت سیاسی ناشی از کاهش متداوم مشروعیت رژیم، و واگرائی فزاینده میان اجزای مختلف جامعه ایران ناشی از تجاوزات رژیم به حقوق مردم و اقلیت ها، دست به دست هم دهند و کشور ما را گام به گام بسمت انفجار کور اجتماعی و فروپاشی و نیستی برانند. از این نگاه سرنوشت کشور ما امروز در گرو نتیجه مسابقه میان انتخابات آزاد و فروپاشی است. یا انتخابات آزاد زودتر به ایران می رسد و از فروپاشی جلوگیری می کند، و یا پس از فروپاشی، به ناچار باید به گرد همان پروسه «انتخابات آزاد» ، آشتی ملی بوجود آورد و کشور را از درون خرابه های فروپاشی بیرون کشید.

هرگاه سناریوهای مختلف سرنوشت آینده ایران را بنویسیم. خواهیم دید که استراتژی انتخابات آزاد هم می تواند بستر دست یافتن به بهترین سناریو، و هم مکانیزم بیرون آمدن از بدترین و دهشتناک ترین سناریو باشد. پس کسانی که مسابقه میان انتخابات آزاد و فروپاشی را درک می کنند، لازم است از هم اکنون بصورت جدی، برای تاثیرگذاری بر نتیجه این مسابقه تلاش کنند. طرحی که در زیر فرموله می شود تجلی چنین تلاشی است. شاید راه های دیگری هم باشد. در آنصورت پروژه زیر می تواند برای رسیدن به راه های بهتر مورد نقد قرار گیرد. پروژه زیر باید در پرتو نقد سیتسماتیک تصحیح و تدقیق شود و تکامل یابد، و یا رد شده و پروژه بهتری جایگزین آن گردد. در نهایت نیازمند پروژه ای پخته و تکامل یافته و واقع بینانه و صیقل یافته هستیم تا بر مبنای آن نخبگان ما بتوانند بصورت هماهنگ در مسابقه میان فروپاشی و انتخابات آزاد، به عوض داور بی طرف، بازیگر فعال باشند.

۲
به کوتاهی، هدف «کمپین انتخابات آزاد» ایجاد فشار متداوم و فزاینده بر حاکمیت از هزار و یک سو برای عقب راندن گام به گام آن است تا سرانجام به خواست انتخابات آزاد و پیش شرط های آن مانند لغو نظارت استصوابی، آزادی احزاب و سازمان های مدنی ، و آزادی بیان و مطبوعات و. . . گردن نهد. این کمپین متداوم و ابدی است، ابدی است بدین معنی که تا رسیدن به مقصود ادامه دارد. متداوم است، بدین معنی که فعالیت های آن به دوران انتخابات محدود نیست و پس از روز رای گیری هم ادامه می یابد. زیرا اگر انتخابات امری دوره ای است، اما مطالبه انتخابات آزاد امری دائمی است. البته بدیهی است که دوران انتخابات در جمهوری اسلامی فرصت سیاسی ویژه ای برای تشدید کمپین فراهم می آورد که باید مورد استفاده ویژه قرار گیرد. و از طرف دیگر، در صورت قوام گرفتن کمپین می توان از آن برای تاثیر گذاری در همین انتخابات کمک گرفت. رابطه میان انتخابات در جمهوری اسلامی و کمپین در بخش های بعدی تشریح می شود.

دوم - نوبت ایران
۱
فرآیند گذار به دمکراسی در ایران از مجرای تلاش برای دست یابی به انتخابات آزاد می گذرد. انتخابات آزاد هم محوری است که به گرد آن می توان گذار به دمکراسی را سامان داد، و هم معیاری است که با استفاده از آن می توان مسیر گام به گام گذار را برای تعیین درجه موفقیت، یا وقوع انحراف، رصد کرد. برای مثال اگر در خرداد ۷۶ اصلاح طلبان تمام کوشش خود را بر این خواست متمرکز کرده بودند شاید موفق می شدند.

بدیهی است که همه فرهیختکان ایران برای انتخابات آزاد همان نقش مرکزی مورد تاکید این نوشته را قائل نیستند. در آینده کوشش می شود به تک تک پرسش ها و چالش های نظری که از سوی منتقدین وجود دارد پاسخ داده شود. باشد تا در پرتو یک جدال فکری، طرح حاضر دقیق تر شود و تکامل یابد. اما به کوتاهی اشاره می کنیم که رویکرد نوشته حاضر تحت تاثیر این حقیت است که امروز جهان در عصر تفوق دمکراسی، به اضافه ارتباطات اینترنتی و تلویزیون ماهواره ای قرار دارد. و شرایط سیاسی ایران نسبت به بقیه جهان کاملا" استثنائی است.

۲
عده ای دست یافتن به انتخابات ازاد در ایران را در آینده قابل پیش بینی غیر ممکن می بینند. دلیل آن را هم ساختارهای اجتماعی و سیاسی، فرهنگ مردم و ... می دانند. در پاسخ به نظر فوق، باید یاد آوری کرد که در ٣۰ سال گذشته، در پروسه موج سوم دمکراسی، بیش از ۶۰ کشور جهان شبیه همین راه را رفته اند. در بیشتر آن کشورها، طرفداران دمکراسی با موانعی کمابیش شبیه آنچه امروز در ایران وجود دارد، روبرو بوده اند. و با همین نوع ادعاهای خاکستری به چالش کشیده شده اند. با اینهمه در آن کشورها طرفداران دمکراسی توانستند بر موانع فائق آیند. در نتیجه، امروز انتخابات آزاد در بیشتر کشورهای جهان از جمله در پاکستان، مالزی، ترکیه، افغانستان، عراق، اکثر کشورهای امریکای جنوبی (جز کوبا) و بسیاری از کشورهای افریقائی مانند نیجریه، و . . . بصورت منظم برگزار می شود. این درست است که در مورد «آزادی انتخابات»، کشور ما، به برکت نظام اسلامی، حتی در میان کشورهای عقب مانده جهان سوم هم جزو عقب مانده ترین ها است. اما خود این مسئله موجب شده نیاز به انتخابات آزاد در ایران هر چه بیشتر خودنمائی کند، و خلاء آن بیشتر حس شود. این نیاز در انتخابات دهم ریاست جمهوری به خوبی مشاهده می شود. در واکنش جامعه به خلاء یاد شده، پتانسیل هائی بروز می کنند که فعالین سیاسی و مدنی کمتر انتظار آن را می کشند.

٣
در کنار موانع دمکرسی در ایران، پتانسیل های ارزنده ای هم برای رفع آن موانع شکل گرفته اند. برای مثال، مردم ایران با شرکت در همین شبه انتخابات جمهوری اسلامی تجربیات مهمی درباره نقش انتخابات بدست آورده اند، با مفاهیم انتخابات و اهمیت آن کمابیش آشنا هستند، و تفاوت انتخابات آزاد و غیر آزاد را کمابیش می دانند. بالاتر از همه آنکه خرد جمعی جامعه ایران توانسته از همین انتخابات نیم بند بعنوان روزنه ای هر چند کوچک برای اعمال مشارکت سیاسی خود بهره جوید. اکنون پرسش این است: آیا می توان با تکیه بر همین تجربیات ناقص، جنبش انتخابات آزاد براه انداخت و حکومت را گام به گام به عقب راند تا در مقابل این خواست تمکین کند؟ چگونه؟

۴
فعالیت های دوران انتخابات دهم مصداق خوبی برای این پروژه هستند. در این دوران نیروهای اصیل دمکراسی خواه ایران برای اولین بار با صف مستقل خود، و به تفکیک از دو جناح حکومتی، وارد حوزه رسمی سیاست ایران شدند، و با طرح برنامه ها و مطالباتشان توانستند قدمهائی در جهت ایجاد یک آلترناتیو انتخاباتی مستقل و مجزا در مقابل دو آلترناتیو حکومتی بردارند. این نیروها گرچه نتوانستند نامزد، یا نامزدهای مشترک معرفی کنند، یا ستادهای انتخاباتی براه بیاندازند و یا نوعی شورای یا ستاد هماهنگی برای شرکت همسو و منسجم در پروسه این انتخابات تشکیل دهند، اما تا همین جا هم دست آوردهای گرانبهائی داشته اند که در مقایسه با چند دهه گذشته منحصر به فرد است. جنس و سرشت این دست آوردها به گونه ای است که می توانند راهگشا و راهنمای اقدامات بعدی ما باشند. سرمایه سیاسی که در این مدت جمع شده، هر چند محدود است، اما مانند اولین دشت بازرگانان اهمیت ویژه دارد. چون از یک سو مکانیزم انباشت سرمایه سیاسی در فضای کنونی را به نیروهای تحول طلب نشان می دهد، از سوی دیگر این سرمایه سیاسی کوچک می تواند دستمایه حرکات سیاسی بزرگتر آینده شود. و با تکرار این چرخه اسپیرال، رشد فزاینده جریانات دمکراسی خواه را نظام دهد تا سرانجام در معادلات سیاسی به حساب بیایند. باید دست آوردهای ارزش مند انتخابات دهم را محافظت کرد، درس های آنرا بصورت سیستماتیک جمع بندی و تئوریزه نمود و برای تدقیق و تصحیح در معرض نقد قرار داد تا تکامل یابند، تکمیل شوند، و صیقل یابند و به بعنوان راهنمای آینده مدون شوند.

سوم – کمپین آنتخابات آزاد و فضاهای پیش انتخاباتی
۱
یکی از اهداف طرح حاضر رمز گشائی و راز زدائی از پروسه گذار است که کوشش شده با ارائه طرح عملی کمپین این منظور برآورده شود. گوهر طرح حاضر تلاش سیستماتیک و با برنامه برای دست یافتن گام به گام به انتخابات آزاد است. جنبش انتخابات آزاد بستر این پروسه گام به گام، و کمپین انتخابات آزاد بخش متشکل آن جنبش است. فضاهای انتخاباتی جمهوری اسلامی می توانند زمین های بارور برای کاشتن تخم کارزار انتخابات آزاد، و رشد و شکوفائی آن باشند. هرگاه از زاویه دست یابی به انتخابات آزاد به فرصت های پیشا انتخاباتی نگاه کنیم، خواهیم دید که راهکارهای متنوعی برای استفاده حداکثری از این فضاها پیش روی ما گشوده می شوند.

۲
در نقل قول زیر، عبدالله مومنی راجع به پتانسیل های نهفته در فضاهای پیشا انتخاباتی می کوید:
«بنا به گزارش ادوار نیوز، عبدالله مومنی در نشست مجمع عمومی این سازمان در همدان گفت «در جامعه ایران فضاهای پیشا انتخاباتی یکی از مجراهای فرصت ساز برای نیروهای مدنی و سیاسی است و در این بین همبستگی و انسجام نیروهای هوادار دمکراسی و توافق آنها بر اهداف حداقلی اما اصولی می تواند دستاوردهایی را فارغ از نتیجه انتخابات به همراه داشته باشد که تقویت کننده گام های کوچک اما موثر در مسیر اهداف کلان جریان دمکراسی خواه باشد.» بنا به همان گزارش مومنی طرح گفتمان مطالبه محوری، کمیته ی صیانت از آرا و دفاع از سلامت انتخابات و ادامه فعالیت کمیته دفاع از انتخابات آزاد به رغم فشارهای امنیتی را نشانه های روشنی از وفاق میان نیروهای مدنی دانست که حاکی از کنشگری امیدوارانه نیروهای دمکراسی خواه در کشور و ایستادگی آن در برابر افراطی گری جریان اقتدار گرای حاکم است.» [٣]

در اینجا مومنی به عوض آنکه وارد نزاع های دو جناح شود و سیاست را به «انتخاب میان بد و بدتر» فرو بکاهد، در جستجوی فرصت ها است. او از فضاهای پیشا انتخاباتی بعنوان « مجراهای فرصت ساز » سخن می گوید که در آنها می توان « گام های کوچک اما موثر در مسیر اهداف کلان جریان دمکراسی خواه» برداشت.

نوع برخورد بالا نشانه نگاه جدیدی نسبت به سیاست است که به عوض آسیب شناسی ، بدنبال فرصت شناسی و فرصت سازی است. این نگاه که به نظر می رسد بازتاب تفکر و بینش در حال تکوین در میان جنبش زنان نزدیک به پروژه یک میلیون امضاء، و دانشجویان نزدیک به ادوار تحکیم است، تا همین جا هم بسیار راهگشا و پربرکت بوده است. در امتداد همین نگاه باید به بینیم چگونه پتانسیل این فضاها را بالاتر ببریم، طول زمانی آنها را به پس از روز انتخابات امتداد دهیم، و آنها را تثبیت کنیم که به نرم حوزه سیاست تبدبل شوند.

٣
با توجه به آنچه تا کنون گفته شده، دست کم یکی از راه های گذار ایران به دمکراسی از مسیر توسعه فضاهای پیشا انتخاباتی می گذرد. توسعه این فضاها در سه جهت لازم است
الف - توسعه کیفی، یعنی تلاش برای بالا بردن ظرفیت این فضاها، که نمونه آن در بند بعدی می آید.
ب - توسعه کمی، به معنی امتداد زمان این فضاها به ماورای روز رای گیری و متصل کردن آنها به انتخابات بعدی است. باید ابتکاراتی بکار برد که همان فعالیت های دوران پیشا انتخاباتی، در ماورای روز انتخابات با شدت و ضرباهنگی متفاوت ادامه یابند تا فعالیت های ما از حالت متقاطع خارج شده و متداوم شوند.
ج - تثبیت این فضاها از طریق ریشه دارد شدن در صحنه سیاست ایران، درونی شدن در خرد جمعی سیاسیون، و تبدیل شدن به نرم سیاست در ایران، و در نهایت قانونی شدن و رسمیت یافتن آنها.

با مصداق فوق، موضوع «تلاش گام به گام برای دستیابی به انتخابات آزاد» ملموس و قابل تصور می شود. از این منظر طرح کمپین انتخابات آزاد در عمل چیزی نیست، جز مکانیزمی برای پیش برد توسعه این فضاها.

۴
توسعه کیفی فضاهای پیشا انتخاباتی، شرایط را برای فعالیت های سیاسی جدی تر اماده می سازد. یکی از اقداماتی که موجب ارتقاء کیفیت این فضاها می شود لغو نظارت استصوابی است. در همین انتخابات جاری اگر نظارت استصوابی وجود نداشت، عبدالله نوری می توانست کاندیدا شود و کیفیت سیاست بالاتر می رفت.

اگر به پذیریم که فضاهای پیشا انتخاباتی برای نیروهای دمکراسی خواه تا این حد اهمیت دارند، پس باید فرصت هائی که فراهم می آورند را برای رشد خودشان بکار بریم. (بازخور مثبت.) برای نمونه، اگر از ظرفیت فضاهای پیشا انتخاباتی برای لغو نظارت استصوابی استفاده کنیم، با اینکار خود این ظرفیت ها را نیز افزایش داده ایم.   
در پیوست، بعنوان نمونه پروژه «تلاش برای لغو نظارت استصوابی»، بررسی می گردد.

۵
سرشت فضاهای پیشا انتخاباتی چیست؟ در این مورد نوشین احمدی می گوید:
« ....هم اکنون ستادهای نامزدهای ریاست جمهوری در تهران و شهرستان ها بسیار فعال شده اند. . . بدنه این ستادها نیز غالبا جوانان تحول خواه هستند. نکته حائز اهمیت در این میان، در واقع «وجود فضایی بسیار متفاوت» است که فقط در دوره های انتخاباتی به وجود می آید و آن این که بخش هایی از جامعه، برای مشارکت در سرنوشت سیاسی کشور، عملا فعال می شوند و جالب این که «مکان هایی معین» تحت عنوان ستادهای انتخاباتی، (که از نظر دستگاه های امنیتی «پذیرفته شده» هم هستند) در محله های مختلف تهران و شهرستان ها، حضور فیزیکی این جوانان را در خود جای داده اند. فعالان مدنی درحالی به این مکان ها و خیل پرشمار جوانان دسترسی دارند که تا پیش از آن، بر اثر جو سیاسی حاکم، هرگز نمی توانستند حتا با یک دهم آن ها نیز ارتباط برقرار کنند.» وی در همان نوشته اشاره می کند به فراهم آمدن امکان «ایجاد ارتباط گسترده تر با مردم برای شکل دهی نهادهای مدنی در تهران و شهرستان ها . . جستجوگری برای یافتن «مسیرهای تازه»

همانگونه که مشاهده می شود، بخش مهمی از این فضاها همان سازوکارهای مبارزات انتخاباتی هستند که در سخنرانی ها و برنامه های انتخاباتی و ستادهای انتخاباتی نمود می یابند. به همین دلیل توسعه این فضاها اتفاقا" در راستای پیش رفت گام به گام بسمت انتخابات ازاد است، که همان هدف کمپین می باشد.

۶
توسعه سه وجهی فضاهای پیشا انتخاباتی گرچه رمز و رازی ندارد، اما کار آسانی نیست. با این همه مشکل اصلی ما امروز جای دیگر است. نیروهای دمکراسی خواه هنوز آمادگی استفاده کامل از فرصت های موجود را ندارند. در همین انتخابات جاری شاهد بودیم که بخش مهمی از این پتانسیل ها دست نخورده تلف می شود. و بخشی دیگر هم پس از بار آوری، مانند میوه رسیده بر سر درخت رها می شوند و به باد می روند. عدم آمادگی نیروهای دمکراسی خواه تا حدی بود که در بسیاری از موارد؛ کاندیداهای حکومتی شعارها و برنامه های پیش رفته تر، روشن تر و مربوط تر ارائه دادند. البته مشکل ما به هیچ وجه در شعار و مطالبه خلاصه نمی شود. مسئله اصلی، و آنچه ما را از کاندیداهای حکومتی تفکیک می کند، راه حل است. موضوع اصلی سیاست امروز ارائه پاسخ روشن و بدون رمز و راز به پرسش «چه باید کرد و چگونه» است. کمپین انتخابات آزاد این منظور را بر آورده می کند. برای نمونه، و با توجه به اینکه یکی از گام های کمپین لغو نظارت استصوابی است، اگر نیروهای تحول خواه طرحی ابتکاری برای لغو نظارت استصوابی آماده داشتند، در دوران انتخابات دهم می توانستند برای عملیاتی کرد ن آن تلاش کنند و به این صورت تفاوت و برتری خود را ( اگر مدعی آن هستند، ) نسبت به کاندیداهای حکومتی آشکار کنند. نمونه چنین طرحی در پیوست می آید.

اکنون روشن می شود که زمان میان دو انتخابات را باید به ظرفیت سازی پرداخت. بدیهی است که مشکلات امنیتی و موانعی که حاکمیت ایجاد می کند دلیل مهمی برای متوقف شدن فعالیت ها خارج از زمان انتخابات هستند. اما دلیل اصلی نیستند. عمده کاستی ها از خود نیروهای دمکراسی خواه است. بسیاری از کارهائی که این گروه ها در این انتخابات انجام دادند نه به خاطر باز شدن فضای سیاسی ، بلکه به دلیل عوض شدن روانشناسی سیاسی بود. پس سوالی که می ماند اینکه چگونه می توانیم این روانشناسی به ماروای روز رای گیری را تداوم بخشیم؟ پاسخ داشتن برنامه و چشم انداز است.

چهارم – رابطه جامعه سیاسی و مدنی با جنبش انتخابات آزاد
۱
در یک مدل ساده شده و با کمی تسامح، می توان نوعی تقسیم کار کلی و ساده را میان دو جامعه سیاسی و مدنی در حوزه کشورداری قائل شد. در این مدل: جامعه مدنی مطالبه دارد ، جامعه سیاسی راه حل. لازم به تاکید است در اینجا صرفا" نقسیم کار در حوزه مدیریت کلان کشور، حوزه سیاست و کشورداری، که در دولت و احزاب تجلی می یابد، مورد نظر است.

بدین صورت، سازمانهای جامعه مدنی خواسته ها و مطالبات اعضاء و هواداران خود را مدون می کنند و از میان آنها بخشی را که به حوزه مدیریت کلان کشور مربوط است برای چانه زنی و پاسخ یابی به آن حوزه منتقل می کنند. و از آنها راه حل مطالبه می کنند.

از آنطرف احزاب که به جامعه سیاسی تعلق دارند، و قاعدتا" برنامه های حزبی برای اداره کشور دارند، می کوشند از آن منظر ( یعنی از منظر کشورداری)، پاسخ گوی مطالبات جامعه مدنی باشند.

در پروسه انتخابات، احزاب برای جلب ارای جامعه مدنی با هم رقابت می کنند. این رقابت در وعده ها و برنامه هایشان منعکس می شود. یعنی آنها در مبارزات انتخاباتی متعهد می شوند که اگر رای بیاورند و برنده شوند، راه حل های وعده داده شده را اجرائی نمایند. و درمقابل این وعده ها، تقاضای رای دارند که به معنی طلب وکالت در حوزه مدیریت کلان کشور و کشورداری است. این معامله در روز رای گیری به ثبت می رسد. در آن روز انبوه اعضاء و پشتیبانان جامعه مدنی، به همراه دیگر بخش های مردم، از طریق صندوق رای، حق وکالت سیاسی خود را به کاندیدای مورد پسند خود برای مدتی حدود ۴ سال (کمتر یا بیشتر) و اگذار می کنند.

پس در تصویر ساده شده فوق، تا آنجا که به مدیریت کلان کشور مربوط است، جامعه مدنی «مطالبه» و جامعه سیاسی «راه حل» دارد. به این معنی، نیروهای سیاسی قرار نیست مانند نیروهای جامعه مدنی از دولت مطالبه داشته باشند. زیرا مانند این است که یک حزب سیاسی از حزب سیاسی رقیب مطالبه داشته باشد. برعکس، آنها قرار است به عنوان رقیب دولت، برای مطالبات جامعه مدنی راه حل آلترناتیو ارائه دهند. آنها می خواهند به میانجی انتخابات دولت را از دست حزب رقیب در آورند. بنا براین مطالبه محوری برای جریانات سیاسی بیان یک تناقض است. مگر در یک مورد اسثتثنائی: آنهم مطالبه انتخابات آزاد است که بتوانند در انتخابات بعنوان رقیب دولت شرکت کنند.

نیروهای سیاسی نیازمند حق شرکت در انتخابات اند تا بتوانند خود را بعنوان یک الترناتیوانتخاباتی به مردم عرضه نمایند. وگرنه، مانند ماهی بیرون از آب، نه می توانند وکیل سیاسی مردم باشند و نه حتی زنده بمانند. پس در این مدل ساده شده تنها مطالبه منطقی سیاسیون از قدرت، همانا انتخابات آزاد است. بدیهی است که انتخابات آزاد پیش شرط هائی مانند آزادی تشکیل حزب، ازادی بیان و آزادی تجمع و .. دارد که هرگاه از انتخابات آزاد سخن بگوئیم شامل پیش شرط ها هم می شود.

۲
در مدل ساده فوق، انتخابات آزاد همان نیازی است که تمام گرایشات سیاسی محذوف و یا محدود شده ایران را
هم-سرنوشت می سازد. روشن تر بگوئیم: نیازی است که بدون برآوورده شدن، نیروهای مزبور بی سرنوشت هستند ( حتی اگر بر روی خود نیاورند ). پس تلاش برای برآوردن این نیاز، طبیعی ترین موضوع اتحاد میان نیروهای سیاسی است. این موضوع به تنهائی شرط لازم، حتی شاید کافی، برای تشکیل اتحادهای فراگیر، مانند جبهه دمکراسی خواهان، جبهه اشتی ملی، و انواع دیگر جبهه ها و اتحادها و وحدت های فراگیر است. حتی می توان گفت، این موضوع امروز تنها معیار واقعی و جدی توسعه سیاسی در ایران است. هرگاه در خرداد ۷۶ سنگ محک اصلاح طلبی را دو محور «رفع تبعیض» و «دستیابی به انتخابات آزاد» گذاشته بودیم، امروز وضع کشور بهتر بود. قبلآ" توضیح داده شد که حتی از میان دو محور تبعیض و انتخابات ازاد، دست آخر رفع تبعیض در گرو دست یابی به انتخابات آزاد است. نداشتتن حق در اداره کشور خود از بزرگ ترین تبعیضات است.

پس خواست انتخابات آزاد، نیاز مشترک احزاب و جریانات سیاسی برای زنده ماندن و آینده داشتن است که بدون آن مانند ماهی بیرون از آب می مانند. اما در مورد جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی این خواست چه نقشی را دارد؟

٣
کمپین و جامعه مدنی
برگردیم به همان مدل ساده پیش گفته که طبق آن جامعه مدنی «مطالبه» دارد و جامعه سیاسی «راه حل». اما در اینجا اضافه کنیم که جامعه مدنی علاوه بر «مطالبه» ، سرمایه نیز دارند، زیرا صاحب «بلوک های بزرگ رای» نیز هست. بلوک های بزرگی از شهروندان که بنا به منافع و وابستگی هایشان با هدایت سندیکاها و دیگر سازمانهای جامعه مدنی رای می دهند، یا تحریم می کنند. در هر کشوری که فرآیند گذار به دمکراسی را طی می کند، دیر یا زود جامعه مدنی باندازه کافی منسجم و توانمند می شود که با استفاده از بلوک های رای که هدایـت می کند، وارد میدان سیاست شده و برای تحقق مطالباتش به چانه زنی با احزاب به پردازد: رای در مقابل مطالبه. از لحظه ای که روشن شود که جامعه مدنی نه تنها مطالبه بلکه بلوک های رای هم دارد، از آن لحظه سیاست وارونه می شود. به عوض آنکه جامعه مدنی به دنبال سیاست مداران بدود، سیاست مداران به دنبال جامعه مدنی می دوند و طلب رای می کنند. حداقل جاده دو طرفه می شود. اما نباید فراموش کرد که پیش شرط همه اینها وجود انتخابات آزاد و واقعی و رقابتی است.

با این مقدمه، اهمیت انتخابات آزاد برای جامعه مدنی کمتر از جامعه سیاسی نیست. جریانات مختلف جامعه مدنی، جنبش های اجتماعی، جنبش زنان، و غیره، به طور طبیعی و بنا بر منافع صنفی و گروهی اشان، نیازمند انتخابات آزاد هستند، زیرا خواسته هایشان بدون انتخابات آزاد در حد قابل قبولی برآورده نخواهد شد. با این همه این خواست آنچنانکه بایسته و شایسته است هنوز مورد توجه بخش های متشکل آنان قرار نگرفته.

۴
منطقی است که سازمانهای مختلف جامعه مدنی، خواست انتخابات آزاد را بعنوان خواست مشترک و همگانی به بقیه خواسته های خود اضافه کنند، و با این کار عملا" بخشی از کمپین انتخابات ازاد شوند. بدین صورت، خواست «انتخابات آزاد» به حلقه متصل کننده تمام جریانات سیاسی و مدنی و جنبش های اجتماعی مبدل می شود. این خواست همگانی را دیوید اسنو David Snow ماستر فرام Master Frame [۲] یا «فرا – خواست» می نامد و ازنظر او پیدا کردن این خواست نقش مهمی در تکامل جنبش های اجتماعی و هماهنگی و طنین میان آنها دارد. در آن هنگام ، «انتخابات آزاد» دیگر تنها یک خواست نیست، بلکه محور وحدت و بستری است برای هدایت آگاهانه دمکراتیزاسیون ایران.

۵
به عنوان نمونه، نگاهی به ارتباط جنبش زنان با انتخابات ازاد می اندازیم. از سخن نوشین احمدی در باره «حق رای» کمک می گیریم: وی می نویسد:

به نظر می رسد تا ما این پروسه یعنی مبارزه برای از آن خود کردن «حق رای» را نیز پشت سر نگذاریم به راستی نمی توانیم این «حق» را به «حقی طبیعی» و مسلم ارتقاء دهیم و آن را فراتر از «اراده حاکمان» و به سکوی تازه ای برای افزایش «قدرت» زنان تبدیل کنیم. هنگامی که ما «حق رای» خود را به مثابه یک «حق مسلم»، درونی نکنیم، حتا نمی توانیم از پتانسیل «رای ندادن» نیز برای تاثیرگذاری بهره ببریم و برای این که «حق رای مان» به راستی درونی شود، باید پروسه ای را برای بازستاندن آن، پشت سر بگذاریم. همچنان که ما زنان «حق نوشتن»، «حق داشتن تشکل»، «حق تجمع و اعتراض» و بسیاری از حقوق دیگر را در یک پروسه بلند مدت و پر افت و خیز، از آن خود کردیم . . . ، به نظر می رسد، امروز نیز می توانیم با بهره گیری از فرصت سیاسی موجود (فضای انتخابات ریاست جمهوری)، پروسه «حق رای» خود را با حضور تاثیرگذار و آگاهانه در فضای انتخاباتی بار دیگر با موفقیت از سربگذرانیم.

شکی نیست که جنبش زنان از جنبش سیاسی ایران جلوتر است. با این همه به نظر می آید جنبش زنان هم بی نیاز ازدرس ها و تجربیات سیاست نیست، دست کم از جنبه منفی آن! .. در مورد «حق رای»، استالین می گوید: مهم نیست چه کسی رای می دهد، مهم آن است که چه کسی رای ها را می شمارد.
منظور از این نقل قول تاکید بر رابطه «حق رای» با «انتخابات آزاد» است که در واقع دو روی یک سکه و لازم و ملزوم یکدیگرند. منطق نهفته در همین استدلالات حکم می کند که خواست انتخابات آزاد، به شعارهای دیگر گروه همگرائی اضافه شود. و با تعمیم این مسئله به بقیه جامعه مدنی می توانیم شعار انتخابات ازاد را بعنوان شعار مشتک و همگانی و یا ماسترف فرام ... Master Frame همه جنبش های اجتماعی و سازمانهای جامعه مدنی، و حلقه متصل کننده آنها به سیاست تبیین کنیم.

۶
در اینجا لازم است اشاره ای هم به بخش دیگر جامعه سیاسی، یعنی گروهای حکومتی، و نقش شعار انتخابات آزاد برای آنها داشته باشیم. برای این کار می توان از زاویه شکاف بالائی ها به مسئله نگاه کرد. نقش شکاف هیئت حاکمه در فرآیند گذار را نباید دست کم گرفت. در همین انتخابات، شاهد بودیم که بعضی از کاندیداهای حکومتی، برای اولین بار به عوض بالائی ها به پائین چشم دوخته بودند و برای مطرح کردن شعارهای طبقه متوسط و نیروهای مدرن جامعه با هم مسابقه گذاشته بودند، تا آنجا که حتی خواسته هائی مانند تغییر در قانون اساسی و لغو نظارت استصوابی بوسیله کاندیداهای سرشناس نظام مطرح شد. گسترش فزایده شکاف بالائی ها در این انتخابات، مکمل دست آوردهای پائینی ها است. در نهایت، شبه انتخابات جمهوری اسلامی حتی پاسخ گوی نیاز اکثریت بالائی ها هم نیست. طرفداران دمکراسی هر طرحی ی تدوین کنند نباید نقش بالائی ها را فراموش کنند و یا حتی کمرنگ به بیند. تنها شعاری است که می تواند میان بالائی ها و پائینی ها همسوئی ایجاد کند شعار «انتخابات آزاد» است. زیرا بالائی ها را از پروسه سیاسی حذف نمی کند. بلکه برعکس، برای آنها نقش مثبت و فعال در گذار مسالمت آمیز قائل می شود. البته تجربه دوم خرداد نشان داد که سکان کشتی را نمی توان بدست جناح های حکومتی سپرد. این بحث در ادامه دنبال می شود.

پنجم - رئوس طرح کمپین انتخابات آزاد
۱
گفته شد که مصداق گذار سیاسی ایران به دمکراسی چیزی نیست بجز توسعه کیفی و کمی فضاهای پیشا انتخاباتی و تثبیت آنها. در دوران غیر انتخاباتی- وظیفه ما ظرفیت سازی سیاسی، تشکیلاتی، نظری، و گسترش ارتباطات است. در فضاهای انتخاباتی – علاوه بر ادامه ظرفیت سازی، استفاده از فرصت های پدید آمده در جهت اهداف کلان گذار به دمکراسی است، که در اینجا همان پیاده کردن گام های اصلی کمپین انتخابات آزاد هستند. این گام ها عبارتند از:
۱. ایجاد آلترناتیو انتخاباتی
۲. لغو نظارت استصوابی
٣. ایجاد نهادهای نظارت برانتخابات و صیانت از رای مردم
۴. بسیج ایرانیان خارج کشور و نهادهای بین المللی دمکراسی خواه برای لغو تحریم در برابر برگزاری «انتخابات آزاد» و . . . غیره
۵. تلاش برای آزادی بیان و مطبوعات
۶. تلاش برای آزادی احزاب و سازمانهای مدنی و اجتماعات
۷. ...

از میان پروزه های فوق، چهار پروژه اول از بقیه دسترس تر هستند. از جمله آنکه در جهت دو پروژه « ایجاد نهاد نظارت» و «ایجاد آلترناتیو انتخاباتی» تا کنون اقدامات مهمی انجام شده است. در مورد لغو نظارت استصوابی، گرچه هنوز کمیته مخصوصی تشکیل نشده که متولی پیگری آن بصورت سیستماتیک و با برنامه باشد، باز هم هواداران آن مرتب ضعیف تر شده اند. نظارت استصوابی پایه حقوقی محکمی ندارد، در گذشته و در انتخابات اول جمهوری اسلامی وجود نداشته، و امروز هم موجب تنش و نفاق و شکاف در حاکمیت شده است، و بخش های مهمی از حاکمیت از آن دل خوشی ندارند. با این همه، تا وقتی یک گروه متشکل لغو آن را با برنامه پیگیری نکنند، بخودی خود لغو نمی گردد. پس با الهام از فعالین حقوق بشری ایران که کمیته نظارت بر انتخابات تشکیل داده اند، شایسته است سیاسیون هم کمیته پی گیری «لغو نظارت استصوابی» را تشکیل دهند.

۲
کمپین شامل پروژه ها و هواداران است. هواداران کمپین شامل افراد، گروها و سازمانهای مدنی و سیاسی و شخصیت های شناخته شده هستند.

٣
هوادارن کمپین شامل افراد، سارمانها (مدنی و سیاسی) و شخصیت ها هستند.
الف –سازمانهای مدنی و سیاسی هرکدام می توانند کمیته دائمی انتخابات آزاد تشکیل دهند که وظیفه آن سامان دادن و هماهنگ کردن و هدایت مبارزه برای انتخابات آزاد است. این کمیته وقتی با کمیته های همتایش در دیگر سازمانها برای هماهنگی تماس برقرار کند، خود بخود بستری می شود برای شکل گرفتن اتحادهای فراگیر. می توان استدلال کرد که «انتخابات آزاد» شرط لازم برای هر نوع اتحاد فراگیری است که موضوعش گذار مسالمت آمیز به دمکراسی باشد.
ب – افرادی که وابستگی سازمانی ندارند و کنشگران سیاسی و مدنی ای که به صفت فردی به کمپین می پیوندد، می توانند به موازات پیش برد فعالیت های دیگر خود، با مشارکت در پروژه های کمپین به ارتقاء جنبش انتخابات آزاد کمک کنند، در کنار آن بکوشند جنبش انتخابات آزاد را در حوزه فعالیت خود ترویح نمایند.
ج - از آنجا که کار تیمی در سیاست بسیار موثرتر از کار فردی است، پس اعضای منفرد کمپین می توانند برای بالا بردن کارآمدی خود «انجمن های انتخابات ازاد» تشکیل دهند. این انجمن ها پروژه های کمپین را به پیش می برند. در نهایت، این انجمن ها و کمیته ها کوشش می کنند تا در شبکه های مجازی و واقعی به یکدیگر متصل شوند و «شبکه فراگیر انتخابات آزاد» را شکل دهند. انجمن های انتخابات آزاد، می توانند از انجمن های مشروطه در انقلاب مشروطه و یا از گروه های خود بنیاد کمپین یک میلیون امضاء زنان، الهام بگیرند.
د - در فضاهای انتخاباتی، یکی از سودمند ترین اقدامات تشکیل انجمن های بررسی کاندیدا ها و برنامه ها و وعده هایَشان است. چنین گروه هائی قاعدتا" باید بتواند در دانشگاه ها، ادارات، مساجد، محله ها، و . . تشکیل شوند. در راستای بررسی کاندیداها و برنامه و شعارهایشان، خواهی نخواهی مسائلی مانند لغو نظارت استصوابی و ازادی انتخابات در دستور قرار خواهند گرفت.

۴
هزار و یک پروژه کمپین
برای پیش برد گام های اصلی کمپین، لازم است آنها را به تعدادی پروژه های کوچک و قابل اجرا تقُسیم کرد و یک به یک پیاده نمود. علاوه بر آن، کمپین فعالیت های عمومی دیگر مانند اطلاع رسانی و جمع آوری منابع مالی و غیره نیز دارد که آنها نیز بایأ بصورت پروژه ای انجام شوند. بنا براین کمپین تشکیل شده از بسیاری پروژه های کوچک و بزرگ، کوتاه مدت و میان مدت. و هر پروژه با استانداردهای کارشناسی تعریف و پیگیری می شود. با این شیوه کار از فعالیت های فله ای اجتناب، و مدیریت کلان کمپین امکان پذیر میگردد. لیستی از پروژه های کمپین بعنوان نمونه در انتها می آید.

۵
مدیریت کمپین باید مدرن و کارآمد باشد. کمپین از تمام امکانات مدرن و تجربیات جهانی درس می آموزد و تا حد آمکان از آنها استفاده می کند. برای نمونه می توان از امکانات ارتباطی اینترنتی مانند Face Book, و مدل های آزمایش شده مانند مدل MoveOn   که مورد استفاده کمپین اوباما هم قرار گرفت برای پیش برد کمپین انتخابات آزاد آموخت و استفاده کرد.

۶
پروژه ایجاد آلترناتیو انتخاباتی
یکی از مهمترین پروژه های کمپین، ایجاد آلترناتیو انتخاباتی نیروهای دمکراسی خواه در مقابل دو الترناتیو حکومتی است. این پروژه اهداف مختلفی را بر آورده می کند، از جمله: تلاش برای ایجاد صف مستقل و تفکیک شده نیروهای دمکراسی خواه و حضور و ظهور آنها در صحنه رسمی (و غیر رسمی) سیاست ایران، از طریق معرفی کاندیداهای مشترک، تولید برنامه های انتخاباتی، و ایجاد ستاد های انتخاباتی، عملی کردن انواع ابتکارات انتخاباتی، و جلب و هدایت ارائی است که امروز از حق نمایندگی محرومند. این پروژه در ضمن کانون همگرائی پروژه های دیگر کمپین است. از طرف دیگر این پروژه می تواند بستری باشد برای شکل دادن به اتحادهای فراگیر میان نیروهای دمکراسی خواه، و تمرینی باشد برای آفریدن نوعی مکانیزم هماهنگی یا حتی رهبری.

از بررسی امار شرکت کنندگان در انتخابات جمهوری اسلامی معلوم می شود که اکثریت مردم ایران از حق انتخاب نماینده سیاسی خود محروم اند. همین آمارها نشان می دهند که سهم آرای هر یک از جناح های حکومتی، حتی در شرایطی که غیرخودی ها حق شرکت ندارند، از حدود ۱۰ درصد واجدین شرایط بیشتر نیست. برای نمونه در انتخابات دور دوم شوراهای شهر که در آن نظارت استصوابی غائب بود، اصولگرایان به رهبری آقای احمدی نژاد تنها حدود ۴ درصد ارای واجدین شرایط رای در تهران را به خود اختصاص داد. جالب تر آنکه در همان انتخابات، رای سرلیست اصلاح طلبان در شهر تهران از ٣ درصد واجدین شرایط رای هم کمتر بود. راجع به سهم گروهای بینابینی شرکت کننده در آن انتخابات، از رای مردم تهران، بهتر است اینجا سخنی نگوئیم.

با این حساب هدف اصلی از ایجاد آلترناتیو انتخاباتی، تلاش برای کسب نمایندگی از بلوک بزرگ رای ایرانیانی است که امروز از حق نماینده سیاسی داشتن محرومند، و هدایت آن بسمت توسعه سیاسی ایران است. برای شکل دادن به این آلترناتیو باید از یک مدل دمکراتیک و امتحان شده استفاده کرد. ( برای مثال مدل انتخاباتی مرحله اول احزاب آمریکا که در رقابت خانم کلینتون و آقای اوباما شاهدش بودیم.) به خصوص باید از شیوه های غیر دمکراتیک که امروز در میان اصلاح طلبان رایج است، که طبق آن در پشت درهای بسته و با ملاحضات قبیه ای و ریش سفیدی کاندیدا انتخاب می کنند، آگاهانه و از ابتدا اجتناب کرد. در پیوست به توضیح و تشریح بیشتر این پروزه خواهیم پرداخت.

۷
کمپین و خارج کشور
در دوران کنونی میلیون ها نفر از مردم کشور عزیز ما ایران به دلیل مهاجرت اجباری در خارج کشور به سر می برند، که اکثریت آنان از نخبگان جامعه هستند. اکنون بیش از ۵ در صد جمعیت ایران به خارج کشور رانده شده اند که با توجه به ترکیب سنی و تحصیل و توانائی هایشان، نیروی عظیمی را تشکیل می دهند. این نیروی عظیم پتانسیل آن را دارد به کارهای بزرگ دست بزند. فعالین سیاسی و مدنی خارج کشور باید از لاک خود بیرون بیایند و تلاش کنند تا این نیروی عظیم را برای پشتیبانی کمپین انتخابات آزاد به میدان بیاورند. ایرانیان خارج کشور به خودی خود به اندازه یک کشور کوچک ( مثلا" کل امارت متحده در خلیج فارس یا حتی کشور سنگاپور ) نیروی انسانی و باندازه یک کشور متوسط ( مثلا" سوریه ) نیروی متخصص دارند. پتانسیل این نیرو بسیار بالاتر از آن است که در ظاهر به نظر می آید. به خصوص با توجه به اینترنت و دیگر وسائل ارتباط جمعی مدرن، قدرت تاثیر گذاری این نیرو بر وقایع کشور در حال افزایش است. کمپین انتخابات آزاد باید بتواند بستر فعال کردن این پتانسیل در جهت منافع ایران باشد.

در خارج کشور، علاوه بر توان مهاجرین ایرانی، پتانسیل عظیمی نیز در میان نیروهای غیر ایرانی طرفدار دمکراسی و حقوق بشر وجود دارد که بالقوه متحد مردم ما در تلاشهای آزادی خواهانه هستند. باید برای جلب این نیروها از جمله نهادهای سازمان ملل و پارلمانهای اروپائی و شخصیت های شناخته شده حقوق بشری و ... در پشتیبانی از «انتخابات آزاد در ایران» تلاش کنیم. این امر را باید در تعدادی پروزه مشخص تدوین وتعریف کرد و گام به گام به پیش برد.

٨
تفاهم نامه و میثاق کاری
هر کس از ظن خود یار کمپین می شود و به همان گونه که خود تشخیص می دهد به آن کمک می کند. با این همه، برای منظم کردن کارهای کمپین و بالا بردن راندمان و افزایش قدرت تاثیر گذاری آن، درجه ای از هماهنگی لازم است. برای این منظور تهیه یک تفاهم نامه یا میثاق همکاری و هماهنگی میان کسانی که به کمپین می پیوندند سودمند است. این میثاق کمک می کند تا کسانی که خودشان داوطلب می شوند فعالیت هایشان را هماهنگ و قاعده مند کنند و از تجربیات یکدیگر استفاده نمایند. بهره دیگر چنین تفاهم نامه ای بوجود آوردن ارگان داوری و رفع اختلاف است.

۹
سنگ محک موفقیت کمپین چیست؟
جنبش انتخابات آزاد باید مکانیزم های لازم برای رصد کردن موفقیت را داشته باشد، تا بتواند مرتب خود در آینه آنها برانداز کند و به بیند تا چه میزان از مقصد دور یا به آن نزدیک شده است، آیا سمت و سوی حرکت نسبت به هدف درست است یا نیاز به تصحیح دارد. برای این کار چند شاخص وجود دارند که از ترکیب مناسب آنها می توان درجه موفقیت کمپین را در هرزمان اندازه گرفت.
الف – شاخص مرتبه ایران در میان کشورهای دیگر جهان از لحاظ انتخابات آزاد
ب - شاخص سالانه وضعیت انتخابات آزاد در ایران
ج – شاخص پیشرفت در گام های چهارگانه کمپین، که برای رصد کردن هر گام باید تهیه شود.
د- کارنامه کمپین که میزان رشد و درجه اثر گذاری آن را بر مبنی داده هائی مانند تعداد اعضاء، تعداد انجمن ها، انسجام تشکیلاتی ، روند گسترش کمپین، و ... نشان می دهد.

ششم – نمونه پروژه های کمپین
کمپین شامل بسیاری پروژه های کوچک و بزرگ، کوتاه مدت و میان مدت و دراز مدت است. اما همزمان چند پروزه کلان نیز دارد که کانون همگرائی پروزه های کوچک تر هستند. اگر هدف کمپین دست یابی گام به گام به انتخابات آزاد است. باید تلاش کنیم گام های اصلی کمپین را مشخص کنیم، سپس برای عملی ساختن هر گام یک پروژه کلان تعریف و تدوین و برای پیاده کردن آنها اقدام کنیم. پروژه های اصلی کمپین از جمله عبارتند از : ۱- ایجاد آلترناتیو انتخاباتی ۲ – لغو نظارت استصوابی ٣ – ایجاد نهادهای نظارت برانتخابات و صیانت از رای مردم ۴- بسیج ایرانیان خارج کشور و نهادهای بین المللی دمکراسی خواه برای لغو تحریم در برابر برگزاری «انتخابات آزاد» و . . . غیره

ویژگی خواست انتخابات آزاد آنست که هر کسی می تواند از ظن خود به آن کمک کند. حتی جریاناتی که با یکدیگر مخالف اند می توانند مستقل از هم به تحقق انتخابات آزاد کمک کنند، و خواهی نخواهی دراین راه همسو باشند. مثلا" در مورد نهاد نظارت بر انتخابات، بیش از یکسال پیش « کمیته‌ دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» بوسیله فعالین حقوق بشری ایران تشکیل شده است. از طرف دیگر طرح «صیانت از ارای مردم» اخیرا" بوسیله دو تن از کاندیداهای حکومتی ریاست جمهوری ارائه شده است. هر دو طرح تلاش هائی هستند که در صورت موفقیت ما را به انتخابات ازاد نزدیک تر می کنند. از این منظر می توان گفت تلاش برای انتخابات آزاد از مدتها پیش آغاز شده است. کمپین، برای موفقیت باید بتواند ظرف مناسبی برای جمع آوری و ادامه همه جانبه این قبیل اقدامات باشد.

برای پیش کمپین، بخصوص عملی کردن پروژه های کلان فوق، باید تعداد زیادی پروژه های کوچک و متوسط تدوین کرد و یک به یک پیاده نمود. نمونه ای این پروژه های عبرتند از:

 شکل دادن به نهادهای مختلف برای نظارت بر انتخابات مانند « کمیته‌ دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» عبادی – سلطانی و دیگر همکارانشان ، یا کمیته صیانت از آرا پیشنهادی کروبی و موسوی
 استفاده از کمپین بعنوان بستر شکل دادن به وسیع ترین ائتلاف ممکن، برای پیش برد کمپین دائمی انتخابات آزاد و به گرد هدف فوق، از همه ایرانیان از جمله نیروهای دورن و برون حاکمیت، داخل و خارج کشور، جنبش های اجتماعی، زنان و دانشجویان، اقلیت های قومی و مذهبی و وو
 پروژه ایجاد آلترناتیو انتخاباتی که در بخش آخر به ان پرداخته شده است.
 تدوین برنامه انتخاباتی مشترک میان همه کسانی که به کمپین پیوسته اند.
 پروژه آشتی ملی به گرد استراتژی انتخابات آزاد برای گذار مسالمت آمیز به دمکراسی
 براه انداختن گفتمان انتخابات آزاد در میان نخبگان.
 پروژه ایجاد نهاد داوری حرفه ای و بی طرف حقوقی برای داوری میان نیروهای سیاسی.. اهمیت این پروزه برای رفع اختلافات از بی نهایت هم فراتر است. زیرا بدون «عدالت» در میان خود آپوزیسیون، جنش قوام نمی یابد.
 تعیین و انتشار معیارهای انتخابات آزاد طبق استاندارد پذیرفته شده بین المللی. خوشبختانه «کمیته‌ دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» این معیارها را مدون کرده و منتشر نموده است.
 وب سایت مشترک کمپین انتخابات ازاد که برای تبلیغ و ترویج و سازماندهی و هماهنگی کمپین استفاده می شود.
 پروژه های جمع آوری منابع مالی
 پروژه هائی برای ترویج و تبلیغ خواست انتخابات آزاد در جامعه
 تلاش مشترک برای ایجاد امکانات رسانه ای

پروژه های خارج کشور کمپین انتخابات آزاد
در خارج کشور پروژه های کمپین دو هدف اصلی دارند:
الف - در گیر کردن ایرانیان خارج از کشور برای پشتیبانی از کمپین انتخابات آزاد در ایران
ب - جلب پشتیبانی نهادها و افراد و سازمانهای بین المللی از انتخابات آزاد در ایران

همانگونه که پیش تر گفت شد، وظیفه ما در خارج کشور بسیج چند میلیون ایرانی خارج کشور برای پشتیبانی از انتخابات آزاد در ایران است. سپس به کمک توان بالای آنها تلاش کنیم پشتیبانی نهادها و سازمانها و شخصیت های بین المللی از جمله نهادهای رسمی مانند نهادهای سازمان ملل و یا پارلمانهای اروپائی و غیره را برای انتخابات آزاد در ایران جلب کنیم. این تلاش ها را باید در تعدادی پروژه مشخص تدوین کرد و گام به گام به پیش برد. نمونه این پروژه ها:
 پروژه شکایت به مراجع بین المللی در مورد خدشه دار بودن انتخابات در ایران و نقض قوانین بین المللی که ایران متعهد به اجرای آنها است. نظر به آنکه ایران عضو کنوانسیون بین المجالس و بعضی دیگر از نهادهای بین المللی ناظر بر انتخابات است، و قانونا" متعهد و موظف به رعایت مقررات تدوین شده از طرف آنان در برگزاری انتخابات می باشد، و با توجه به اینکه شبه انتخابات جمهوری اسلامی بیان نقض کامل آن قوانین هستند، بنا براین یک پروژه حقوقی بسیار مهم می تواند شکایت به دادگاه های بین المللی در مورد این نقض آشکار حقوق ایرانیان بوسیله حاکمیت د رمورد انتخابات ، و ایجاد فشار از طریق اهرم های بین المللی برای تمکین رژیم به خواست برگزاری انتخابات به دنبال داشته باشد. در این حوزه ایرانیان خارج کشور می توانند ابتکار عمل را بدست بگیرند و پروژه های متعددی تدوین کرده و پیگیری نمایند. در نهایت هدف پیدا کردن راه های قانونی مناسب برای استفاده از اهرم های بین المللی برای فشار بر نظام جمهوری اسلامی در ایران است تا به خواست مردم برای انتخابات آزاد در ایران تمکین کند.
 در راستای بند فوق، تشکیل کمیته های انتخابات آزاد در خارج کشور با شرکت سمبلیک افراد شناخته شده بین المللی، مانند برندگان جایزه نوبل ، نمایندگان خوش نام پارلمان های اروپا و دیگر کشورهای جهان و حتی کسانی مانند ماندلا و ...نباید فراموش کرد که خواست انتخابات آزاد چیزی نیست که کسی بتواند با آن مخالف باشد!!! لازم به توضطح است که بسیاری از افراد و نهادهای بشر دوست و دمکراسی خواه بین المللی علاقه مندند به دمکراتیزاسیون ایران کمک کنند. اما نمی دانند چگونه، به خصوص که برای مدت طولانی اصلاح طلبان حکومتی و پیروانشان در خارج گناه شکست اصلاحات را به علت پشتیبانی خارجی ها از اصلاحات تبلیغ می کردند. اما با شعار انتخابات آزاد این تبلیغات بی اثر می شوند. و فشار مراجع بین المللی برای انتخابات آزاد در ایران تنها از طرف سیاه ترین هسته های ضد ایرانی می تواند دخالت محسوب شود.
 نظارت بر انتخابات ایران بوسیله نهادهای بین المللی طبق روش های مرسوم و جا افتاده در میان کشورهای مستقل و دمکرات جهان.
 برگزاری سمینارهای مربوطه در کشورهای مختلف برای تبلیغ و ترویج و توضیح کمپین انتخابات آزاد
 راه انداختن وبسایت کمپین بزبان های مختلف برای انعکاس بی طرفانه اخبار پیرامون جنبش انتخابات ازاد در ایران و تماس و اطلاع رسانی به علاقه مندان این پروژه در جهان
 گذاشتن میز برای توضیح کمپین و جمع آوری کمک های مادی و انسانی برای آن. برای مثال در روز رای گیری در ایران، پشتیبانان کمپین می توانند بصورت قانونی و برنامه ریزی شده در مقابل نمایندگی های جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان چادر بزنند و یا میز بگذارند و کنفرانس های خبری برگزار کنند تا هم سرشت شبه انتخابات در ایران را توضیح بدهند و هم اهداف نجبش انتخابات آزاد را. از جمله می توانند امضاء و کمک مالی جمع کنند.
 برگزاری جشن ها و مناسبت های فرهنگی مانند جشن عید نوروز، جشن مهرگان، سیزده بدر و یا حتی پیک نیک های دورد ای و غیره که بوسیله اعضاء و هواداران کمپین سازماندهی شود و در آنها هدف های کمپین توضیح داده شوند و برای جلب مشارکت افراد، جمع آوری کمک مالی، و غیره تلاش گردد. در این گردهمآئی ها رعایت شفافیت کامل برای اعتماد سازی حیاتی است.
 تهیه فیلم و مدارک دیگر برای انتشار در سایت های اینترنتی مانند یوتیوب
 تدوین پروژه های مختلف برای جمع آوری پول و منابع مالی و فراهم آوردن امکانات دیگر برای جنبش انتخابات آزاد
 پروزه لغو تحریم در مقابل انتخابات آزاد

در خاتمه
در گذشته نه چندان دور، دمکراسی در جهان سوم تنها رویای روشنفکران بود، اما امروز نیاز زحمتکشان برای تامین حداقل رفاه، و ضرورت حاکمان برای ادامه حکومت گری است. در ایران هم امروز نیروهای فراوانی وجود دارند که نه تنها خواهان دمکراسی، بلکه نیازمند آنند. چگونه می توان این نیروها را برای گذار گام به گام به دمکراسی، بر طرف کردن موانع آن، بسیج کرد؟ همانگونه که عدسی نوری قادر است نور خورشید را در یک نقطه متمرکز نماید تا قدرت آن صدها بلکه هزاران بار افزایش یابد. به همان قیاس نیازمند عدسی مفهومی هستیم تا توان همه جریانات خواهان تغییر و تحول را متمرکز و همسو سازد تا تاثیر آنها صدها بلکه هزاران بار موثر تر گردد. چنین نقشی تنها از دو خواسته بر می آید: «رفع تبعیض» و «انتخابات آزاد» . اما میان این دو خواست هم در نهایت دومی راه حل اولی است. پس انتخابات ازاد آن عدسی مفهومی است که می تواند بیشترین ایرانیان را بر علیه کمترین متحد کند، و برای گذار گام به گام به دمکراسی با کمترین هزینه و مطمن ترین نتیجه مورد استفاده قرار گیرد. کمپین انتخابات آزاد مکانیزم سامان دادن و هدایت چنین فرآیندی است.



-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
[۱ ] بهترین نمونه این امر، پشتیبانی اصولی اصلاح طلبان از نظارت استصوابی است. شخص خاتمی، حزب مشارکت، و سازمان مجاهدین انقلاب، علی رغم سخنان دو پهلوئی که گاه و بی گاه برای رد گم کردن ابراز می دارند، پشتیبان نظارت استصوابی هستند. اتفاقا" همین ابهام امیز بودن و دو پهلو بودن سخنان آنها نشان می دهد که به نابرازندگی این موضع خود آگاهند. در مقایسه ، اصولگرا بدون سخنان دو پهلو و با افتخار از نظارت استصوابی دفاع می کنند زیرا آنها حقوق شهروندی را در تناقض با اسلامی می بینند.
[۲] برای مبحث Master Frame رجوع کنید به نوشته های زیر
Framing Process, Ideology, and Discursive Fields, Davi Snow
Framing Processes and Social Movements: Robert D. Benford, David A. Snow
[٣] از سخنان عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان در ... همدان ادوار نیوز ۲/۱۴/ ٨٨ مومنی
[۴] ] نوشین احمدی خراسانی، «شکار ثانیه ها و فرصت ها» مدرسه ...
[۵] جلال الدین حجتی ، استراتژی موفقیت های کوچک، سایت ادوار نیوز، ....
[۶] عبدالکریم سروش- مصاحبه با سایـت روزآنلاین اردیبهشت ٨۷
[۷] برای نمونه نگاه کنید به سخنان عبدالکریم سروش در مصاحبه با روزانلاین که خود را طرفدار نظام لیبرال دمکراسی می خواند و از نظام فقه ها انتقاد می کند.
[٨] سناریوهای آینده ایران و استراتژی گذار – رضا سیاوشی
*******************************************************

پیوست ها
۱ – پروژه ایجاد آلترناتیو انتخاباتی
۲ – پروژه لغو نظارت استصوابی
٣ – پروزه لغو تحریم بین المللی در مقابل انتخابات آزاد در ایران
۴ – تبدیل پارادکس به پروسه ..
۵ – گفتمان مطالبه محور و انتخابات آزاد


رضا سیاوشی[ siavoshy@yahoo.com ]