از : بهادر از اصفهان
عنوان : به موجی عزیز
موجی جان سلام، من البته نه سر پیازم و نه ته پیاز هر روز صبح تا شام لعنت خدا و شیطان را بر پیامبر اعظم اسلام تا خمینی بت شکن نثار می کنم و امیداوارم روزی برسد که این آخوندان را در خون خود و دیگران غرق ببینم. اما با اینهمه امیدوارم که خودشان بروند ، به آن کس که خوب می گفت ـ در چاه جمکران خانه های ما و در زیر آن محتویات مقدس خفه شوند و نه در خون! اما من پرسشی از تو دارم، و آن اینکه چرا پاسخ مطله را ندادی، و به موسوی و خامنه ای و خمینی و رضایی و احمدی نژاد آدمکش بند کردی؟ هان !!
۱٣۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨
|
از : اما موجی تیز تک و خرامان اما پر انرژی دارد می آید که در آخرین لحظه همه محاسبات روس مداران و ولایت پیشه ها را در هم خواهد ریخت
عنوان : دهها زخمی و مجروح در همایش ۷۰۰۰ نفره حامیان کروبی با حضور کرباسچی در بجنورد
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=۱۵۰۳
اسب سرکش اصلاحات لیبرالی و آزادیخواهانه و دموکرات واقعی اینک در زیر پوشش کروبی خواهی به عنوان تنها کاندیداجباری باقیمانده که سخن از اصلاات عمیق می گوید به پیش می تازد۰ هواداران و طراحان اصلاحات اصول گرایانه متکی به بسیج و سرداران سپاه و پشتیبانی روسیه سخت به تکاپو افتاده اند۰ اخبار دانشجویان شجاع پلی تکنیک را که بار دیگر جرقه به انبار باروت مطالبات معوقه مردم زدند به نفع موسوی ترمز دموکراسی و اصلاحات تحریف می کند۰ اخبار کروبی سانسور می شود و آمارهای تقلبی خبر از پیش گیری موسوی که حرفی جز اصولگرایی روس محور واسلام ناب خمینی ندارد می دهند۰ اما موجی تیز تک و خرامان اما پر انرژی دارد می آید که در آخرین لحظه همه محاسبات روس مداران و ولایت پیشه ها را در هم خواهد ریخت ۰ کروبی ظرفی است که قابلیت حمل این موج را دارد۰
۱٣۰٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨
|
از : ناصری مطلع از کرج
عنوان : حیف از این درّ دری که بپای خوکان است
باسلام/
حیف طلا که خرج مخلا کند کسی! واقعا حیف این نیرو و این صداقت که خرج آدمکشی چون کروبی شود، و این به این معنی نیست که سید میرحسین موسوی خامنه ای همسرش زهرا خانم در کشتار مردم دست نداشته اند البته که این چهار کاندیدا دستشات تا آرنج در خون خشکیدهی قدیم و خون داغ همین امروز است. اما از آنجا که این صفحه به آدمکشی چون کروبی اختصاص دارد خوب به عنوان یک مطلع به شما بگویم که آقای در کروبی در ساکها و چمدانهای حجاج « سال مرگ » یعنی آن سال که چهاصد و نو د هفت نفر از هممیهنان مومن ما رفتتند به خانه خدا. آنروز کروبی خود او بصورت مستقیم همه کاره بود در ساکها و چمدانها ی حاجیان شبانه یا روزانه هفتصد قبضه تفنگ ژسه و چهارده صندوق کلت کمری و صد ها نارنجک و مواد منفجره و سلاحهای سرد و برای رد گم کردن چندین تنفگ یوزی و...جا سازی کردند، در میان آنها دو سه جاسوس خبر تظاهرات مسلحانه برائت از مشرکین را به مقامات سعودی دادند، در موقع موعد سعودیها با مشاورین آمریکایی خود آماده ی شلیک روی پشت بامها به محض اینکه پاسداران ملبس به لباس مردم عادی و چند فلسطینی و لبنانی اسلحه ها را در برون کشیدند تا تظاهرات مسلحانه بکنند و یک انقلاب مسلحانه ی اسلامی در دارالاسلام سعودیها با تفنگهای رگباری و مجهز به دوربین دمار از روزگارشان در آوردند. این تنها یک نمونه ی آلودگی جناب مهدی خان کروبی ست. ایشان آلودگی مالیش خارج از وصف است. خرج ازدواجهای ازدواجهای خانوادگی کروبی سر به میلیارها تومان می زند، او همینک و از زمان خمینی تا به حال بر روی گنجی عظیم نشسته بنام خمس و ذکات که آنرا هر طور بخواهد خرج می کند. این چها کاندیدا هر چهارنفرشان دستشان تا مرفق بخون ملت ایران آلوده و رنگین است. همچنین شورای نگهبان رهبری و دستگاه کثیف روحانیت در کلش مگر دوسه اسثناء و سپاه پاسداران و بسیج و کمیته ی امام و...تمامی کسانی که از این چهار نفر حمایت می کنند نیز همیطور است. آنها از ترس اینکه پته شان بر آب افتد و مردم بفهمند که واقعا و حقیقتا در این سی سال در پشت پرده چه گذشته مردم را به انتخابات دعوت می کنند. اینها در واقع از خود مردم برای پوشش گذاشتن به جنایاتشان استفاده می کنند. بهترین راه برای پایان دادن به سی سال شکنجه؛ سی سال سنگسار، سی سال قتل ذنجیره ای، سی سا اعدام در ملاء عام، سی سال تجاوز جنسی و روحی در زندانهای حکومت الله، سی سال شلاق در ملاء عام، سی بی آبرویی سیاسی و مدنی در جهان ووووو نه گفتن صریح و فعال است به این حکومت. بنده به عنوان مطلع بگویم که این حکومت از درون نابود است، از درون پوسیده است، این همه قدرت نمایی و شمشیر کشی، و تنفگ اندازی و هلی کوبتر بازی همه و همه حکایت از آن پوسیدگی دارد. حکومت بسیار خوشحال است که چنان مردم را فریب داده که برای یکی از کاندیداهایش به ظاهر افسار اسارت پاره می کنند و در تور بزرگ او می افتند، حکومت بسیار خوشحال است که و انمود کند این کاندیدا یا آن کاندیدا واقعا با هم فرق دارند و این یکی مثلا کمنتر از دیگری سر در گرو ولایت دارد!!! تحریم این افتضاحات را!! گول نخورید، حیف این طلای صداقت دانشجویان در پای خوک ریخته شود، حیف از این درّ دری که بپای خوکان است. روان رودکی شاد!
۱٣۰٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨
|
از : juybaar
عنوان : عمیقاً «ضدانقلاب» باشید و رأی بدهید!
What a beautifully written piece of political analysis!
I hope everyone reads this and try to logically criticize it.
Brilliant!
۱٣۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨
|
از : حبیب تبریزیان
عنوان : نقل از سایت « دال» ضد انقلابی اصولی!
عمیقاً «ضدانقلاب» باشید و رأی بدهید!
• جمهوری اسلامی از دل یک انقلاب بیرون آمد. با استقرار نظام سیاسی، مخالفان این انقلاب «ضدانقلاب» نامیده شدند. این مخالفان شمارشان همیشه در نوسان بوده است. اغلبِ این شمار نامعلوم وقتی به مرور احساس کردند قدرتشان کمتر از آن است که بتوانند نظام سیاسی را تغییر دهند، از سیاست فاصله گرفتند و از مشارکت در آن پا پس کشیدند. از آن زمان تاکنون، برای این عده از مردم بارزترین شکل کنارهگیری از سیاست، عدم شرکت در انتخابات بوده است. این عدم مشارکت، رنگ و بویی اعتراضی و حتی تا حدی بعد انقلابی داشته و به نظر میرسد که هنوز هم دارد. به عبارت دیگر بسیاری از کسانی که با انقلاب اسلامی یا نظام برآمده از آن مخالف بودند یا مخالف شدند، در ذهن و ضمیر خود تمنای انقلاب دیگری داشتند یا دارند. با این تصور که تنها یک انقلاب میتواند کژیها و کاستیهای نظام سیاسی مستقر را از بیخ بروبد. در واقع اینان از اساس و به نحو اصولی «ضدانقلاب» نبودند، یعنی با هر انقلابی مخالف نبودند، بلکه صرفاً با همین انقلابی مخالف بودند که حاصلش نظام سیاسی موجود است.
• در نظر اینان انقلابها دو دستهاند؛ خوب و بد. و دست بر قضا از میان انقلابها نوع بدش نصیب ما شده است. بنابراین گویی انقلابهای خوبی هم میتواند وجود داشته باشد که به نتایج خوب منجر میشود. از جمله در بعد سیاسی تصور میکنند انقلابها میتوانند با خود آزادی و دموکراسی بیاورند. در انقلاب ما هم فقط عدهای مثلاً «فرصتطلب» یا «متحجر» یا «عامل بیگانه» و ... نگذاشتند که آن نتایج خوب به دست آید. اما راست این است که تجربهی تاریخی و تحلیل اجتماعی نشان میدهند که انقلابها هر حسنی که داشته باشند، دستکم با خود آزادی و دموکراسی نمیآورند. تازه این در جامعههایی است که منسجم باشند و نپوسیده باشند. درجامعههایی که پوسیده و مستهلک شدهاند و از جامعه فقط جسدِ بنایی کلنگی بر سر پاست، انقلاب فقط به فاجعهای بدتر از وضعیتِ ناگوار موجود میانجامد. بنابراین شاید بهتر این باشد اینان از ضدیت با این انقلاب دست بردارند و به نحو عمیقتری ضدانقلاب باشند! یعنی با هر انقلابی مخالف باشند، حتی با انقلاب علیه نظامی که دوستش ندارند یا از آن بیزارند.
• اما اگر این «ضدانقلاب»های معمولی بخواهند به «ضدانقلاب»هایی اصولی بدل شوند، دیگر نمیتوانند از سیاست کناره بگیرند و مثلاً در انتخابات (با همین وضع موجود) شرکت نکنند. مگر آنکه از توان سازماندهی کنارهگیران از سیاست برخوردار باشند. یعنی بتوانند ۱)عدهی بیشتری را قانع کنند تا در انتخابات شرکت نکنند و ضمناً بتوانند ۲)دستاوردهای حاصل از عدم شرکت را هم به نحو معنیداری تصاحب کنند؛ و ۳)از این دستاورد به عنوان نیرویی سیاسی برای تحمیل تغییرات سیاسی استفاده کنند. اوضاع و احوال موجود نشان نمیدهد که «ضدانقلاب»های معمولی ما از چنین توانی برخوردارند. با این حساب، در چنین حالتی، ادامهی «سیاستِ کنارهگیری از سیاست» فقط دو نتیجه میتواند به بار آورد: ۱)ادامهی وضع موجود با شکلی هر روز نازلتر و بنابراین دردسازتر برای زندگی ناگزیر خود ما در این جامعه (مثل وضعیتی که با کنرهگیری از سیاست و انتخابات در سال ۸۴ و روی کار آمدن آقای احمدینژاد تجربهاش میکنیم)؛ ۲)انباشت و متراکم شدن این کنارهگیریها وتبدیل شدنس به کینه و قهری انقلابی.
• با این اوصاف اگر شما آماده شده باشید که از یک «ضدانقلاب معمولی» به یک «ضدانقلاب اصولی» بدل شوید، دیگرنمیتوانید به «سیاستِ کنارهگیری از سیاست» ادامه بدهید. چون کنارهگیری، از جمله کنارهگیری از انتخابات، یا به وضع بدتری در سیاست جاری منجر میشود که خود ما باید نتایجش را تحمل کنیم، بیآن که دستاوردی برای ما داشته باشد، یا اوضاع آنقدر بد میشود که به سمت همان انقلابی میرود که باید از آن بگریزیم. در حالی که در جهت عکس، با شرکت در انتخابات میتوانیم بر سیاست تأثیرهایی اندک بگذاریم، مثل تأثیری که در دوم خرداد گذاشتیم. با شرکت در سیاست اگر اوضاع را رو به بهبود نمیبریم دستکم نمیگذاریم رو به تباهی بیشتر برود. آنهم نه برای اینکه مثلاً برای سرنوشت کشور یا نظام یا جامعه یا حتی منافع ملی و دین و ملیت و ... نگرانیم. فقط برای اینکه برای زندگی معمول خودمان در این جامعه نگرانیم و نمیخواهیم دشواریهایی بیشتر از این تجربه کنیم؛ دشواریهایی که وقتی زمان خاتمی و احمدینژاد را مقایسه کنیم بهتر حسشان میکنیم. ممکن است من و شما از خاتمی و اصلاحطلبان۷۶ به صدها دلیل ناخرسند باشم، اما آن ناخرسندیها کجا و وضعی که در ۴ سال اخیر و در اثر کنارهگیریهامان از سر میگذرانیم کجا؟ بنابراین اگر «ضدانقلاب» هستید لطفاً عمیقتر و اصولیتر ضدانقلاب باشید و در انتخابات شرکت کنید!
* پینوشت: درمورد «پوسیدگی اجتماعی» و آثار فاجعهبارش برای رفتن به سمت انقلاب ونیز این استدلال که گفته میشود « شرکت ما در انتخابات به نفع رژیم است!» در نوشتههای بعدی توضیح میدهم.
۱٣۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨
|
از : محمد رضا رقابی
عنوان : خود ره بگوید که" چون!" باید رفت...
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به "عشق"
ثبت است بر جریده عالم "دوام ما"
۱٣۰۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨٨
|