انتخاب صوفی - فیروزه بنی صدر

نظرات دیگران
  
    از : امیر /

عنوان : آقای بنی صدر یک شخصیت سیاسی قابل احترام است!
به اعتقاد من آقای بنی صدر از معدود شخصیت های سیاسی معاصر ماست که بر روی موضع اصولی و اصول مواضع خود ( عدم تمکین به زورگویان خارجی و داخلی )همیشه ایستاده و آلوده نیز نگشته است. قدر این خصوصیات را کسانی بیشتر میدانند که مثل ایشان با قدرت سروکار داشته اند و وسوسه " به هر قیمت در صحنه بودن" را درک میکنند.
ضمنا انسانی است با سواد و اهل دانش.
من به عنوان کسی که در طیف چپ ، در سال های آغازین انقلاب ، اهمیت ایستادگی وی در مقابل خودکامگی را درک نکرده بود و با برچسب "لیبرال"، به تضعیف و تخریب شخصیت و اهدافش می پرداخت ، اینک از او پوزش میطلبم ، به او درود میفرستم و برایش سلامتی آرزو دارم.
۱٣۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣٨٨       

    از : چوخ بیلمز

عنوان : فیروزه آری بنی صدر نه
مقالات فیروزه خانم خواندنی هستند اما نام بنی صدر همیشه یاد آن صحنه دست بوسی خمینی توسط پدر او "اندیشه قرن" را به یاد می آورد. امید است که فقط در نام یکی باشند زیرا که هنوز پدر ایشان "انقلاب اسلامی " انتشار می دهند که خود یک توهین بزرگ به مردم ایران است!
۱٣۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨٨       

    از : ساغری

عنوان : ارتباط بحث با تفکر مذهب زده
من با بنی صدر به خاطر این که با رجوی متحد شد مخالفم۰ اما ارتباط این بحث حجاب دخترش را با عدم شرکت در انتخابات نمی فهمم. مگر اینکه کسانی که این موضوع را این جا پیش کشیده اند طرفدار شرکت بیهوده مردم در انتخابات باشند و مثلا رای به اصلاح طلبان نماینده رژیم۰ گیر دادن به حجاب یک خانم هم نشان دهنده فکر مردسالارانه و مذهب زده گوینده است۰ حتی اگر ادعا کند چپی است و از اول مترقی بوده۰ ما که می دانیم که اینطور نبود۰ مگر چریک ها در خانه تیمی رفیقشان را نکشتند چون عاشق یک هم رزم مونث شده بود و انها از ترس همین تفکر مذهبی خرافی از بازتاب آن در جامعه سنتی می ترسیدند۰
چه فرقی این ها با بنی صدر دارند۰
۱٣۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨٨       

    از : خشایار رُخسانی

عنوان : دستِ شما درد نَکُند
با درود به بانوی گرامی فیروزه بنی صدر،
با سپاس از این نوشتار ِارزنده، زیبا و روان که نمونه-ی آشکاری از توانمندی ِغَلم ِشما در واکاویِ دُرستِ رویدادهایِ همبودگاهِ ایران و تلاش کامگاری (موفقی) در راستایِ هناییدن (تأثیر گذاشتن) بر آن میباشد. فرنودهای (دلیل های) بکار بُرده شده در این نوشتار برای برانگیزاندن ِسُهِش (حس) ایستادگی و پایورزیِ شهروندان در برابر خودکامگی به اندازه ای روشن و اُستوار هستند، که آدم هایِ فرهودجو (حقیقت جو) را به ستایش آن وامیدارد و کسانی را که از روی ساده دلی، ادامه-ی هَستی خود را در سازش با ساختار ِخودکامگی جُستجو میکنند به بازنگری در رفتار خود و اندیشیدن. نوشتار شما نُخُستین نوشته ایست که از بهر گیراییش، من آن را دو بار خواندم.
زنده و تندرست باشید
خشایار رخسانی
۱٣۲۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨٨       

    از : جمال

عنوان : یاد آوری به آقا مجید
با سلام ،آقا مجید ،شما اگر جویای حقیقت و پاسخ سئوال خود هستید اولا" لطف کرده مجددا مطالب خود را مرور کنید. در نوشته های خود ولو در پاسخ مطلبی خلاف نظر شما نوشته شده باشد خشونت را نمی بینید؟این برازنده انسانی که جویای حقیقت است نیست.دوم اینکه آقای بنی صدر بارها و بارها در مقالات متعدد و مصاحبه ها واز جمله در کتاب زن و زناشویی نظر خود را بطور مفصل در باره این سئوال شما ابراز داشته است، حال گناه او چیست که شما یا اهل مطالعه نیستید و یا با سانسور ، حال چه خود سانسوری و چه سانسور اعمال شده، از این امر آگاهی ندارید. برای دسترسی به این کتاب و مقالات میتوانید به سایت آقای بنی صدر مراجعه کنید .خانم فیروزه بنی صدر هم با عکسی که از خود،در کنار مقاله گذاشته اند پاسخ روشنی به سئوال شما در باره نظرشان در مورد حجاب داده اند و نیازی به توضیح بیشتر نیست . شاد و سربلند و آزاده باشید.
۱٣۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مجید

عنوان : پاسخ به نظر ۱۳۱۹۳ "وقتی توده ای حاشیه می رود"
آقای "وقتی توده ای حاشیه میرود"
یکبار دیگر از شما میخواهم که یک نامی برای خودتان انتخاب کنید. به مقدسات شما سوگند در صدد شناسائی شما در میان میلیونها میلیون طرفداران رئیس جمهور بنی صدر برنخواهیم آمد. البته بنده دیگر به دانستن نام شما نیازی ندارم چون دیگر وقت و حوصله آنرا ندارم که جواب این همه فلسفه بافی های شما را بدهم. شمائی که مشکلت کراوات زدن بازرگان و نزدن توده ای ها و یا پیراهن سفید مردی است که بار رنجی چنان گران را بر دوش دارد و مشکل ات اینست که آیا استریپ کلاب و لپ دنس در کشورهای کمونیستی آزاد است یا نه جائی که اخلاف بنی صدر امان و نان را از کارگران و خانواده آنها بریده اند.
آقای محترم آنچنان که از خاطرات اول انقلاب بیاد می آورید باید سن کمی نداشته باشید اما نمیدانم چرا مثل جوانان جویای نام بهر دری می زنید. در کمال احترام به شما تذکر دادم که املاء درست کلمه یخه، یقه میباشد. خودت و دوستانت ببینید که در همین یک مورد چه علم شنگه ای در نوشته ات براه انداخته ای و چند بار به طعنه سخن رانده ای.
بهرحال اوضاع در این جا خیلی خراب است و باید فکری برای خلاصی از این وضعیت و رژیمی کرد که آقای بنی صدر یکی از بانیان آن بودند. صد البته که دیگران هم از جمله سیاست های حزب توده هم در این مورد بی تقصیر نبوده اند. بهمین جهت به این بحث از طرف خودم خاتمه میدهم اما این سئوال اعم از اینکه بنده توده ای باشم یا نه بر جای خود باقی است: آقای بنی صدر و دخترشان نظرشان در مورد آزادی پوشش زنان (همه جا نه فقط در خانه) با توجه به دستورات و نصوص دینی که خود را بدان پایبند میدانند چیست ؟؟ آیا پاسخ به یک چنین سئوال ساده اینقدر سخت است ؟؟
۱٣۱۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨٨       

    از : وقتی توده ای حاشیه میرود

عنوان : اصل حرف من این است که بنی صدر اشعه موی زن را نگفت بلکه جوانی مطرح کرد و پاسخ بنی صدر در جهت عکس آن بود و شما حاشیه زدید به همه جا و این هم جواب حاشیه رویتان ۰
خانم بنی صدر دارد راجع به شرکت کردن یا نکردن در انتخابات صحبت می کند و نتایج آنرا بررسی موشکافانه می کند آنوقت شما مثل حزب اللهی ها پریده اید وسط و از او میپرسید حجابت چرا چنین و چنان است بعد یک دروغ تاریخی را دوباره مطرح می کنید که حزب توده ساخت تا از شکست در مقابل دعوت بنی صدر به بحث آزاد ( که از مارکسیسم روسی چیزی جز مضحکه باقی نگذاشت ) انتقام گرفته باشد۰ اگر شما واقعا معتقد به عدم دخالت پوشش در قضاوت در مورد افراد بودید هرگز از خانم بنی صدر سوال نمی کردید که چرا حجاب نداری و پدرت تئوری اشعه ایکس را بنیان گذاشته !
من از سبک قضاوت شما و برچسب زنی و پیش کشی مسائل بیربط و دروغ بافی و دستکاری تاریخ خصوصا این مورد متوجه شدم که شما توده ای هستید و قصدتان ترور شخصیت به سبک استالین برای از بین بردن اثر سخن گوینده است با تاختن و زیر سوال بردن شخصیت طرف۰
البته حق با شماست من در قضاوت عجله کردم چون حزب الله هم از همین روش استفاده می کند پس شما احتمال دارد حزب اللهی باشید چون مطلب مربوط به پدر را وسیله انتقام جویی از دختر قرار داده اید و حجاب خانم را که هنوز برای شما مسئله است پیش کشیده اید تا دهان حقیقت گویش را ببندید۰ پس اگر از خاندان شریعتمداری هستید از شما به خاطر تشخیص اشتباه معذرت می خواهم۰
اینکه فرموده اید هواداران چریک ها از طبقه متوسط بودند هم سوال برانگیز است چون معنی آن این است که چریک ها که در آن زمان چپ رادیکال بودند به جای کارگران مشتی بورژوا یا خورده بوژوا را دورشان جمع کرده بودند که برخلاف فرهنگ چپ پوشش غربی اکستریم داشتند۰ معنی آن عوامفریب بودن آنها یا رویزیونیست و ضد خلقی بودنشان می شود یعنی همان اتهامی که مخالفین ملاها به آنها میزنند وقتی از زنان با پوشش غیر مصوب ملاتاریا در تبلیغ هایشان برای انتخابات بهره می جویند۰
اما منظور بنده از ماجرای دانشگاه آریامهر تایید دخالت نوع پوشش در طرز تفکر یک فرد نبود بلکه صحبت از جو حاکم در آنزمان و نگرش مرد سالارانه آن جوان بود که آنچه خود داشت برای خانم ها عیب می دانست یعنی نمایش بدن خویش را ( که در جوامع پیشرفته غربی و نه کمونیستی برای مرد و زن تقریبا بدون تبعیض مجاز است- چون هنوز خانم ها سینه شان را در همه جا نمی توانند مثل مردها عریان کنند) بلا اشکال می دانست ولی موی سر خانم ها را پوشیده می خواست۰ جواب آقای بنی صدر هم که با خنده توام بود دلالت بر همین تناقض داشت۰
اینکه پوشش هر انسانی متاثر از نگرش او به هنجار های اجتماعی و حتی به فلسفه حیات و زندگی از دید اوست تردیدی نیست۰ مثلا نلسون ماندلا هرگز مثل سیاه های هوی متال لباس نخواهد پوشید و صدالبته آنها را برای انتخاب این پوشش زندانی نخواهد کرد۰ خانم گاندی هرگز چون بریتنی اسپیرز بدون لباس زیر در اینجا و آنجا ظاهر نخواهد شد۰ و البته بریتنی اسپیرز را دستگیر ویا تقبیح نخواهد کرد۰ مادام کوری هرگز با بدن برهنه مثل مورایا کری در انظار حاضر نمی شود و ۰۰۰
انیشتن دکمه های پیراهنش را تا روی ناف مثل الویس پریسلی باز نمی گذارد و ۰۰۰
چریک های فدایی همیشه اورکت می پوشیدند۰ هیچ توده ای کراوات نمیزد تا چه رسد به شلوار چسبان پوشیدن و دکمه ها را باز کردن و مو ها را رنگ کردن ۰
سبیل جزئی از هیبت رفقا بود به تاسی از هم سبیل های روسی ۰ حالا شما آمده ای دروغ سر هم می کنی که هواداران چریک ها آلامد بودند و لیبرال ها نه ؟
یک چریک به من نشان بده که سر و وضعش به اروپائیان شباهت داشت باز بودن یخه (ببخشید علامه دهخدا یقه )تا روی ناف و شلوار چسبان پیش کش ۰
بازرگان همواره کراوات میزد و عمویی پیراهن سفید کارگریش هنوز تغییر نکرده ۰

خانم بنی صدر نباید وقتش را تلف کسانی که نان به نرخ روز می خورند و تاریخ معاصر را هم استالینیستی و یا فقاهتی دستکاری می کنند بکند چون شما به جای حرف اصلی همیشه به حواشی بیربط میپردازید تا بحث را از روند اصلی خارج کنید
وبسایت هم مال شماست نظر بنده را مثل استالین یا شریعتمداری سانسور می کنید ولی جوابیه اش را که از خودتان است مینویسید۰
بنده را تهدید کردید که ممکن است بروید توده ای شوید ۰ توده ای هستید و خبر ندارید چون توده ای می اندیشید۰
خانم فیروزه بنی صدر و مادرشان در آنزمان که شما ریش می گذاشتید و با ملاها جیک و پیک داشتید (لطفا از علامه دهخدا معادل فارسی اش را بنویسید برای اظهار فضل خوب است )چادر چاقچور نداشتند و مورد غضب امثال شما بوده و هستند۰ بنی صدر ریش نداشت ۰ در خانه اش آزادی انتخاب پوشش بود۰ همسرش در سخنرانی او در روز زن در نازی آباد روی صحنه آمفی تئاتر روی صندلی نشسته بود بدون چادر (با مانتو روسری رنگی )و بنی صدر گفت نخستین رئیس این جمهوری در برابر عظمت زن سر تعظیم فرود می آورد و شما توده ای های بیشرم به او دروغ می بندید۰
چرا در مورد کد لباس در نظام های کمونیستی روسی و چینی و ۰۰۰ به مردم حقیقت را نمی گویید؟
آیا وجود استریپ کلاب و لپ دنس در نظام کمونیستی مجاز است ؟
کمونیست ها از ملاها بدترند در سخت گیری نسبت به فرهنگ غربی فقط در چادر با آنها اختلاف دارید۰
حالا که شرایط عوض شده و شعارهای خلقی به اندازه شعارهای آزادی سکس و هم جنس بازی خریدار ندارد شما هم لیبرال غربی شده اید
۱٣۱۹٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مجید

عنوان : پاسخ به نظر ۱۳۱۵۶ در سالن سخنرانی دانشگاه صنعتی آریامهر الی آخر
آقای "در سالن سخنرانی دانشگاه آریامهر که در جواب سئوال جوانی که"
با عرض معذرت علت اینکه شما را بدین نام خواندم این است که از گذاشتن نام خود حتی اگر مستعار باشد خودداری کرده اید. بعد از این برای راحتی مخاطبین رعایت فرمائید.
اما از این ها گذشته بقول سیمین خانم بهبهانی "عجب توتی تکاندی"!!
آقای در سالن دانشگاه صنعتی آریامهر...! یک یک کلمات و جملاتی که بکار برده اید جای نقد و پاسخ دارد امااگر بخواهم پاسخ همه مواردی را که به آن اشاره نموده اید بدهم باعث طولانی شدن مطلب خواهد شد. اما چاره ای نیست و نمیتوانم این همه اظهار لحیه را بدون جواب بگذارم. از ابتدای مطلب شما شروع میکنم:
۱- فرموده اید: "خانم بنی صدر به این توده ای ها جواب ندهید"
می پرسم: یک- چگونه از یک سئوال ساده در مورد آزادی پوشش زنان متوجه شدید که پرسنده توده ی است؟ دوم برفرض که بنده توده ای باشم چرا خانم بنی صدر نباید جواب به تشخیص شما توده ای ها را بدهد. اجازه بدهید جواب ما را بدهند تا روشن بشویم شاید از توده ای بودن و پرسش از دیگران دست کشیدیم. واقعا" که !
۲- فرموده اید: در جواب سئوال جوانی که "یخه (البته صحیح آن یقه است) پیراهنش تا نافش باز بود" و در مورد اشعه سئوال کرد
می پرسم: چرا از نظر شما و آقای بنی صدر در آن زمان باز بودن یخه (یا یقه) اشکال دارد و محتوای داخل لباس را عوض میکند. آیا شما در فرنگ و یا در ایران زندگی میکنید. اگر در فرنگ هستید که بسیار می بینید که جوان ها همه جور لباس را آزادانه انتخاب کرده و می پوشند و هیچکس هم مغز و فکر آنها را از نوع لباس و تعداد دکمه های باز و بسته آن نمی سنجد. و اگر هم در ایران زندگی میکنید که معلوم است هنوز هم طرفدار کنترل و صدور دستور برای بقه پیراهن جوانان هستید. هم چنان که آقای بنی صدر هم در پاسخ آن جوان یقه باز گفته بودند: "...همین پوشش شما هم پوشش زوراست ..."
بعد هم که ناگهان زده اید به صحرای کربلای توده ای ها استالینیست فلان فلان شده (که البته لباسهایشان یقه باز نبوده و فقط یک روسری از حجاب اسلامی کم داشته است) یا "در چین خانم ها مجبور بودند مویشان را هم دم اسبی ساده بیارایند"
فرموده اید: "چپی ها و هواداران آنها جوانان با پوشش غربی را لمپن و بازیجه غربی میدانستند و تمسخر میکردند در دانشگاه ها"
می پرسم: این چپی ها بودند که پوشش جوانان را مسخره میکردند یا شما که یقه باز یک دانشجوی پرسشگر هنوز هم بیادتان مانده است و به نوعی تقبیح گونه از آن یاد میکنید و میفرمائید که آقای بنی صدر هم آن را مورد ایراد قرار داد.
تا آنجا که من بیاد دارم بسیاری از هواداران فدائی از خانواده طبقه متوسط ایران بودند و پوششی نسبتا" و اغلب غربی داشتند و از همین جهت هم بخصوص در میتینگ های خود مورد ایراد و تمسخر و حتی حمله و ضرب و شتم مذهبی ها اعم از حزب اللهی و پشتیبانان لیبرال مسلک آنان قرار میگرفتند.
دوست گرامی بیائید کمی منصف و منطقی باشیم. با فحاشی و توده ای خواندن دیگران مشکلتان حل نمی شود. حالا اگر دوباره بنده را به توده ای استالینیستی و غیر متهم نکنید باید بگویم که جائی در خاطرات زنده یاد دکتر هوشنگ تیزابی میخواندم که گفته بود بخاطر دشمنی و بدگوئی بیش از حد پدر واطرافیانم از حزب توده و توده ای ها کنجکاو شدم که در مورد آن مطالعه کنم و دست آخر از فعالین جدی حزب شد و جان بر سر اینکار گذاشت. بنده هم به شما توصیه میکنم خیلی به حزب توده فحش ندهید و بی دلیل ما را توده ای نخوانید شاید کنجکاو شدیم و توده ای شدیم آنوقت گناهش نه به گردن استالین و غیره بلکه به حساب شما نوشته خواهد شد.
شادمان و موفق و منطقی باشید
مجید
۱٣۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مجید

عنوان : پاسخ به آقای Jalal m نظر ۱۳۱۴۳
آقای Jalal m گرامی
اول نظرم به خانم بنی صدر گفتم که مقاله را تا به آخر خواندم و به نظر ایشان هم احترام میگذارم. استدلالشان هم از زاویه ای که نگاه کرده اند درست است هرچند که از یک خارج نشین باشد و از نزدیک دستی برآتش نداشته باشد و در وسط این معرکه نباشد که بدان ما برای یک تنفس ساده هم چه باید بکشیم. اما نکته ای که من به آن اشاره کردم این نبود که معتقد باشم که "میتوان به جرم پدر دختر یا پسر را محکوم کرد" اولا" که اگر آقای بنی صدر در مورد احتمال وجود اشعه در موی زنان اظهار نظری کرده باشند خود این امر محکوم نیست که بخواهم خود ایشان یا از آن بدتر به سبک و سیاق رژیم اطرافیانشان را محکوم کنم. اما اگر بخواهند نظر خود را بدیگران تحمیل کنند این زور گوئی است که فصل الخطاب و لب کلام و فلسفه آقای بنی صدر بوده و هست اما همین آقای بنی صدر سلف همین زورگویانی هستند که ایشان در بر سرکار آمدن آنان بیشترین نقش را داشتند و صداقت حکم میکند که اگر احساس گناهی دارند آنرا صادقانه بیان نمایند. همجنان که من در نظر قبلی خود در مورد خودم گفتم اما شاید شما به محتوای نوشته بنده توجه نکرده باشید.
موضوع بسیار ساده است. آقای بنی صدر خودشان و هم چنین سرکار خانم فیروزه بنی صدر نظرشان را با توجه به احکام دینی که بدان خود را پایبند میدانند بصورت صریح در مورد آزادی پوشش زنان اعلام نمایند. همین ! آیا این توقع بیجائی است ؟؟
۱٣۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣٨٨       

    از : شبزنده دار مارغاوی تهران

عنوان : چه هاست در سر این قطره چکیده به سنگ!
با سلام به ابناء صدر که البته ما را اینقدر خر بحساب می اورند، نیاورید که اینگونه زبان زرگری بکار گیرند. ما آنقدرها هم شما می پندارید احمق نیستیم و می دانیم که هفت هشت سینه چاک بنی صدر همچنان در رکاب او سینه می زنند. اما چیزی که نمی دانستیم این بود که جناب اخبار روز هم بدش نمی آید که سخن پرده دران را حذف کند. سخن بنی صدر موجود است و بزودی روی یوتیوب خواهد رفت. البته صدا مبارک و متبارک ایشان موجود است من دنبال تصویر هم هستم. و آنرا خواهم گذاشت روی یوتیوب و همه مستفیض خواهیم شد. ولی خودمانیم این نوشتار بنی صدری ها بیشتر به یک استمناء نوشتاری می ماند برای گفتن اینکه ما هم هستیم تا یک دفاعیه. بنده بمدت سه سال و چهار ماه در اروپا بودم و از آنها بهره ها بردم!! بنی صدریها را می گویم. و تالبته می دانم که آقفای بنی صدر و هم دوستانشان از این وازه ی « بنی صدریها » خندشان خواهد گرفت. ولی بگذار بگیرد.
۱٣۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣٨٨       

    از : در سالن سخنرانی دانشگاه صنعتی آریامهر بود که در جواب سوال جوانی که

عنوان : مطمئن باشید اگر پدر گرامیتان این حرف را در مناظره زده بود تا حالا در یوتیوب این ها پخش کرده بودند۰
خانم بنی صدر به این توده ای ها جواب ندهید۰ این پدر شما نبود که در بحث آزاد بگوید موی زن اشعه ای دارد که مرد را تحریک می کند بلکه در سالن سخنرانی دانشگاه صنعتی آریامهر بود که در جواب سوال جوانی که یخه پیراهنش تا نافش باز بود و آن جوان این سوال را طرح کرد که می گویند موی زن اشعه ای دارد که مرد را تحریک می کند گفت که موی زن اشعه ای دارد یا ندارد من نمی دانم ! اما پوشش انسان چه مرد باشد چه زن نباید باعث برقراری رابطه زور بین طرفین شود و مانع دیده شدن شخصیت طرف مقابل گردد۰ بعد با لبخند به آن جوان گفت که همین پوشش شما هم پوشش زور است چون در برخورد توجه فرد مقابل جذب شکل ظاهری شما می شود نه شخصیت درون لباس !
توده ای ها بعدا طبق معمول مکتب استالینیستیشان این موضوع را به پدر گرامی شما نسبت دادند در حالیکه در مکتب مارکسیسم خصوصا نوع روسی و چینی آن کد لباس شدید دارند و فقط یک روسری کم دارد تا بشود اسلامی ۰ در چین خانم ها مجبور بودند مویشان را هم دم اسبی ساده بیارایند و آن لباس رفیقی شان هم که یونیفرم نظامی بود.
چپی ها و هواداران آنان جوانان با پوشش غربی را لمپن و بازیچه بورژوازی غربی میدانستند و تمسخر میکردند در دانشگاهها ! دانشگاهها را بر حسب میزان وجود دانشجو با ظاهر غربی نام مضحک می دادند۰
همان زمان با شیطنت از پدر گرامیتان در مورد حجاب ناکامل مادر محترمتان و وضعیت حجاب شما به او طعنه میزدند۰ تا جایی که پدرتان به آنها گفت که در خانه اش آزادی و دموکراسی هست ۰ اینها در آنموقع ریش می گذاشتند و آیه و تفسیر قران می کردند و در خدمت ارتجاع سیاه بودند۰
مطمئن باشید اگر پدر گرامیتان این حرف را در مناظره زده بود تا حالا در یوتیوب این ها پخش کرده بودند۰ همانطور که از سروش در ستاد انقلاب فرهنگی پخش کردند۰ چون از کروبی حمایت کرد!
وقت تان را صرف پاسخ به این ها نکنید چون از شکست در بحث آزاد سیاسی در مقابل پدر بلیغ و توانای شما کینه ها به دل دارند۰
۱٣۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣٨٨       

    از : jalal m

عنوان : be majid gerami
اقای مجید گرامی شما بدون اینکه به محتوای نوشتار توجه کرده باشید اظهار نظر نموده اید.علاوه بر این اگر اقای بنی صدر نظری نا درست در باره موی زنان وحجاب اظهار کرده خود ایشان مسئو ل ان هستنددنه دیگری۰یا شاید همچون زژیم معتقد ید که میتوان به جرم پدر دختر یا پسر را محکوم کرد؟پیشنهاد می کنم با دقت بیشتر ی نوشتر را مطا لعه نمایید۰
۱٣۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨٨       

    از : میزان

عنوان : سخن حق
خانم دکترفیروزه بنی صدر
مقاله بسیار خوبی است ورابطه عملی انتخاب اجباری با سیه روزی و شکست درناکامی انسان را نشان میدهد. نشان می دهد چسان انسانی که خودراتسلیم زور می کند، درواقع برای او انتخابی وجودندارد بلکه کاری که می کند تمکین به قدرت است نه انتخاب. تمکین به قدرت هم یعنی به استمرار از خود کم کردن و به قدرت افزودن، وداستان ضحاک ماردوش همین است. مردمان آن روزگار خود را روزانه ملزم به انتخاب از بین جوانان قربانی کرده بودند تا مارهای بردوش ضحاک را سیر کنند. کاوه ای لازم بود تا ندای تحریم آن عمل خفت بار را سرد داده و ملتی را نجات دهد.
۱٣۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨٨       

    از : محسن مقصودی

عنوان : انتخابی سزاوار تقدیر
فلسفه ای کاملا وفادار به حقیقت ، بینشی عمیقا انسانی ، تحلیلی دقیق و عینی ، واقع بینی سیاسی بر پایه آموزه های تاریخی و جسارتی شایسته احترام تار و پود این مقاله را تشکیل می دهد.
و افزون تر انتخاب جبهه مردم و رد اردوی استبداد مذهبی ، شراره های امید می پراکند و پیام پر شور مقاومت را می رساند. انتخابی که سزاوار بهترین درود ها است.
۱٣۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مجید

عنوان : سخنی با خانم فیروزه بنی صدر
سرکار خانم فیروزه بنی صدر
مقاله شما را تا به آخر خواندم و نظرتان بسیار محترم. اما بسیار تعجب کردم که چرا حجاب را رعایت نکرده اید. شاید در این وانفسا این مسئله از نظر شما و دوستدارانتان عجیب یا بی موقع و یا حتی مضحک بیاید. اما باید بیاد بیاورید که پدر ارجمندتان در همان ماه های اول انقلاب و قبل از به پایان رسیدن سال ۵۷ در یک بحث آزاد !! که پیام گذار شماره ۱۳۱۰۵ (چون از هول نام خود را نگذاشته اند مجبور بودم ایشان را به شماره خطاب کنم) که این وسط فرصت را برای گریزی به صحرای کربلای باند روسی و غیره مغتنم شمرده است، خیلی برای آن سینه چاک داده است، در پاسخ به سئوالی که "آیا درست است که از موی سر زنان اشعه ای ساطع می شود که به حال مردان (و شاید ایمان آنان) مضر است ؟؟" فرمودند که حتما" هست که می گویند (نقل به مضمون). شما و آقای ۱۳۱۰۵ که طرفدار بحث آزاد هستید فقط به همین یک سئوال پاسخ بدهید.
هم چنین نظر خانم نسترن (نظر شماره ۱۳۰۸۹) و آقای jalal m (نظر ۱۳۰۹۱) را هم اگر طرفدار آزادی زنان در حداقل در نوع پوشش آنها هستند، که خیلی از مقاله خانم بنی صدر به به و چه چه کرده بودند، را نیز به این مطلب جلب میکنم تا مثل شهرام از جنوب تهران (نظر شماره ۱۳۰۹۴) بدانیم که همه ما از جمله خود آقای بنی صدر همه دستمان در این کاسه بوده است و اگر بنا بر عذر خواهی است (که من هم مثل شهرام از خیلی ها از جمله فرزندان خودم و فرزندان آنانی که جان عزیزشان بیهوده از دست رفت انجام داده ام) بهتر است که همه در این عذرخواهی به اندازه ای که در آن سهیم بوده اند مایه بگذارند. حالا که آقای بنی صدر فرصت زیادی ندارند اما شما که میخواهید پا جای پای ایشان بگذارید حداقل درمورد همین یک فقره پوشش زنان از نظر ایشان نظر خود را بفرمائید.
با سپاس و اروزی واقع بینی برای همه
مجید
۱٣۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مزدا خشایار

عنوان : راهی سخت در پیش است
خانم فیروزه بنی صدر با سلام. ممنون از اینکه در این وانفسای نان به نرخ روزخوری، ترجیح منافع مادی و فردی بر منافع ملی و جمعی، تبدیل ارزش ها به ضد خود و ... شما جسورانه و بدرستی بر مقاومت پای می فشارید و نمی پسندید تن دادن به ذلت تسلیم را.
شاد و شادکام باشید
۱٣۱۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨٨       

    از : حسین عظیما

عنوان : بحران استثنائی قرن ۲۱
در باره ی مثال دوم «انتخابها » که خانم بنی صدر فرموله کرده اند ، بسیار از این پیچیده تر می باشد که بیان شده :
«مثال دوم از این نوع «انتخابها» که این روزها درجامعه های غربی و حتی دربخش مهمی از دنیا رایج است، انتخابهایی است که سرمایه داری به کارکنان تحمیل می کند: یا از بخشی از حقوق خود صرفنظر کنید، یا ما ناچار هستیم کارخانه را به کشوری دیگر که در آنجا هزینه تولید کمتر است، انتقال دهیم. متاسفانه، اکثراً از ترس بدتر شدن وضع، تسلیم می شوند. اما تجربه نشان می دهد که به رغم تسلیم، نظام سرمایه داری - که هدف اصلی اش سود حداکثر است- بالاخره کار خود را دیر یا زود انجام می دهد. »
اولا ؛ به دلایل متعددی از جمله انتقال تولید به کشورهای با نیروی کار ارزان، سرمایه داری در بحران بی نظیری روبروست که از دهه ۳۰ سابقه نداشته ست.
تانیا ؛ بازار ، از محصولات ساخته شده اشباع گردیده - تقاضا کاهش یافته - سفارش تولید کاهش یافته - بسیاری از کارخانجات بخصوص صنایع اتومبیل و تمام صنایع وابسته به آن زنجیر وار با کاهش فاحش تولید روبرو شده اند. تمام بخش خدمات با حداقل فعالیت روبروهستند.
ثالثا ؛ در شرائط مشابه در گذشته کارفرمایان براحتی کارکنان را اخراج می کردند و این بار ابعاد بیکاری آنقدر بالا خواهد رفت که صندوق بیمه ی بیکاری در بسیاری از کشورها ، قادر به پرداخت بیمه ی بیکاری نخواهد بود و هم اکنون بسیاری از بیکاران سوئدی با تاخیر پرداخت صندوق بیکاری روبرو شده اند.

بهمبن دلیل دولت ها با سرمایه داران به این نتیجه رسیده اند که بهتر ست کارکنان اخراج نشوند و با کاهش ساعت کار و یا حقوق کارکنان تا آنجا که ممکن ست هزینه ها ی نیروی کار یا با توافق سندیکا ها کاهش داد. این تاکتیک جدیدی ست برای پیشگیری از بحران عظیم تر .

واقعیت اینست که تا سفارش به تولید نرسد امکان تولید وجود نخواهد داشت . هر تولیدی باید روانه ی بازارگردد تا خط تولید به کار خود تدوام بخشد. بعنوان مثال ؛ هم اکنون ۲۵ هزار کامیون اسکانیا در سوئد - منتظر فروش ست- رقم اتومبیل ها ی منتظر فروش فقط برای پژوی فرانسه از میلیون فرا تر رفته ست.
جدا از بیماریهای مزمن مناسبات سرمایه داری در این بحران عظیم تاریخی که مسئول آن خیلی روشن صاحبان سرمایه می باشند که با ندانم کاری های خود وضعی بوجود آورده اند که گردش تولید در بازار و بازگشت سرمایه را مختل نموده از استیصال دست بدامان سندیکا ها شده اند.

در این مورد نمی توان با شعار کلی برای این معضل عظیم سیاست اتخاذ کرد . بنطر من در هر واحد اعم از صنعتی یا خدمات کارکنان باید با هوشیاری و مطالعه ی دقیق در مقام پاسخگوئی به کارفرمایان بر آیند تا در این آشفته بازار دست سوء استفاده را ببندند. در واحدها و بنگاه ها ی اجتماعی حساب کتاب ها تقریبا روشن و در دسترس ست .
معمولا برای کاهش حقوق یا ساعات کار قرار داد های محدود - شش ماهه یا یک ساله - منعقد میشود تا مطابق تغییرات بازار و گردش کار
تغییرات مناسب صورت گیرد. درصورت بهبود رونق اقتصادی قرار داد لغو و وضع عادی برقرار خواهد شد و در صورت ادامه ی بحران قرار داد تمویید یا تغییرات لازم خواهد یافت. بدین ترتیب کارکنان هر واحد میتوانند با همبستگی و درایت فقط جلوی سوء استفاده را بگیرند و صاحبان سرمایه در شرا ئط کنونی قدرت مانور برای تهدید و انتقال کارخانه به کشورهای نیروی کار ارزان را ندارند. زیرا بحران از امروز نیز عمیق تر خواهد شد. تمام سرمایه هائی که قبلا به چین منتقل شدند نیز امروز با بعران روبرو هستند و صادرات چین به غرب هم بشدت کاهش یافته ست.
۱٣۰۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨٨       

    از : شهرام از جنوب تهران

عنوان : آری برادر برخیز که گنداب خون از این اسلام، قرآن و تشیع علوی تو روان است!
بعله!! مطلبتان را دوستانتان به به گفته اند. ولی از قول من به شما و پدرتان سلام . و تا جمهوری اسلامی دوم برهبری ابناء بنی صدر و رسالت ابولحسن خان آری. خوشبختانه اسلام چنان آلوده به خویشتن خویش است که با هیچ آبی پاکی نمی پذیرد. آقای بنی صدر و ابناء او بهتر است یک بار برای همیشه از این دستوالعمل قتل آدمکشی دست بردارند، قرآن دیلپ را می گویم، آنگاه از گذشته هم نه توبه که انتقاد کنند، آنوقت مثل دیگران مطلب بنویسند. تا آن روزگار ما راه درازی در پیش داریم، اما متاسفانه وقت تنگ و آقای بنی صدر به هشتاد سالگی نزدیک. آما آیا حضرت ایشان خواهد گفت که تا چه اندازه در کشتار های اولیه ی انقلاب نقش داشته یا نه، و دوم اینکه شما سرکار خانم دستبوسی و راه صاف کنی از امام خمینیشان را بپرسید و ما را توجیه کنید. البته این بنده هم مثل هر احمق دیگری امام خمینی گفتم، اما من شانزده ساله بودم، و این نجاست را از لبهای بزگان لیسیده بودم و بارها هم از این شکر خودنم در حد خودم، که البته کسی نیستم ، معذرت خواهی و انتقاد از خود کرده ام. و اما حالا آیا این آقی بنی صدر برای یک بار هم که شده پاسخ این همه اشتباه و گاهی خونریزی را خواهد داد. و شما سرکار خانم در بهترین جایگاهید که از او در عقد قرار دادش با مسعود رجوی سوال کنید و جواب را در اینجا بنویسید تا من نادان یکبار برای همیشه بنی صدر را آدمی دیگر بدانم. و نه دستبوس خمینی آدمخوار. و روحانیت در کل و تمام خونآشان! و در پایان این با این همه زیان و خسارت مادی و معنوی این چه موهبت بزرگی ست که روحانیون حتا قبورشان را نیز از مردم پنهان می کنند. در محله ما در جنوب شهر تهران آخوندی مرده بود، و من همان روز برای سال داییم به جهنم زهرا ( اینرا تهرانی ها می گویند) رفته بودم، وقتی جنازه آن آخوند را در خاک فرو کردند، فقط برای او، الطفاط کنید فقط برای او شاید یک تن شفته سیمان آوردند و ریختند روی او تا مردم خشمگین او را از گور بیرون نیاورند. و این برای من بسیار ارزنده است. کثافت عمیق این دین و این قرآن و آن محمد و این علی چنان بیرون زده که آخوندان را زالو های عمودی مینامند. مردم ایران البته متاسفانه برای روزی که تمامی درختان، تمامی تیرهای چراغ برق آخوند میوه بدهند روز شماری می کنند. و من اگر چه امیدوارم که آخوندان با لباس مبدل و با ماتیک سرخاب سفیداب و مینی ژوپ از ایران به همان غرب که هر صبح و شام فحش داده اند و مرگش گفته اند فرار کنند و بدست مردم نیفتند که آنها این مردم را خونخوار پرورده اند. اما با اینحا در این میدان شوش تهران برای آن روز بزرگ ثانیه شماری می کنم. آقای بنی صدر بفرمایید بنویسید. من آنرا در دانشکده خواهم زد. بگویید که دستبوسیتان از خمینی کار بدی بود، بنویسید که بیعت با رجوی بعد از بیعت با خمینی کار خردمندانه ای نبود، می دانم که این حرفها درد آور است ولی تقصیر خودتان است وقتی می خواهید مطرح باشید باید پاسخ بدهید. در همان انگلیس یا فرانسه هم که هستید نگاه کنید سیاستمداران را برای پاسخ گرفتن در زیر فشار می گذارند. آری برادر این چنین شد، با آن پوستین کرمآلودت از سوریه بلند شو ببین چه گندی زدی!
۱٣۰۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨       

    از : jalal m

عنوان : mostadal va mantaghi
خانم پنی صدر گرامی په نظر من زاویه ی که شما په مسئله نمایش جاری در میهنمان بر خورد نمودید بسیار جالپ منطقی و اموزنده است متشکرم
۱٣۰۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨       

    از : نسترن

عنوان : خانم فیروزه بنی صدر
خسته نباشید. مطلب بسیار خوبی بود.
۱٣۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨