عزت و غرور ملی
حربه انتخاباتی احمدی نژاد


فیروز نجومی


• در این تردیدی نمیتوان کرد که گفتمان دینی بعد از سی سال رنگ باخته است و در جمع آوری رای مردم دیگر نمیتواند یک برگ برنده باشد. تجربه ی سی سال حکومت دین از تاثیر گفتمان دینی کاسته است. چون احمدی نژاد نمیتواند در عرصه واقعیات اقتصادی و سیاسی و شاخص هاییکه که قابل اندازه گیری ست، به رقابت برخیزد، بار دیگر به تحریک احساسات و عواطف مردم میپردازد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ خرداد ۱٣٨٨ -  ۱ ژوئن ۲۰۰۹


در این انتخابات احمدی نژاد در مقابل رقیبان خود که مدیریت و کفایت او را مورد سوال قرار داده اند، با حربه "عزت و غرور ملی"، وارد کارزار شده است. او میگوید که دفاع از عزت و غرور ملی اصل و اصولی بوده است که بر اساس آن همه سیاست های داخلی و استراتژی ها و تاکتیک های دیپلماسی و روابط بین المللی طرح ریزی شده است، از تاکید بر پیشرفت علمی و دست یابی تکنولوژی هسته ای گرفته تا صادرات واردات و سیاست های بانکی. بر سر هر منبری که احمدی نژاد صعود میکند، به تقلید از مائوتسه تنگ، اعلام میکند که «من قطره ای از اقیانوس مواج ملت هستم» که هیچ نخواهم و نجویم مگر عزت و غرور ملت. عزت و غرور ملت کلماتی هستند که عملا در هر جمله که بر سر زبان میراند، تکرار میشوند. او پیوسته از معجزه ها و شگفتی هاییکه که غرور و عزت ملی ببار میآورد، داد سخن میدهد و میگوید که: «باور ما این است که باید احساس عزت ملی، غرور ملی و خود باوری همواره در بالاترین سطح ممکن حفظ شود.» وی یاد آوری میکند که "هر موقع غرور ملی و عزت ما رشد پیدا کرد این امر معجزه ها و شگفتی های زیادی را به همراه خود داشته است." بزعم احمدی نژاد عزت و غرور ملی، حلال همه مشکلات کشور است که احتمالا تورم و بیکاری و فقر و محنت و تنگدستی را نیز شامل میشود. بدون تردید عزت و غرور ملی بوده است که ایران را به یک قدرت منطقه ای تبدیل نموده است. که در آن صورت احمدی نژاد اظهار میدارد که از مذاکره و گفتگو با قدرتهای جهانی هم استقبال میکنیم اما نه بر سر مسئله ی غنی سازی هسته ای که یک مسئله تمام شده است بلکه بر سر مدیریت جهان.

احمدی نژاد در دفاع از عزت و غرور ملی از مبارزه و در گیری با "زورگویان" و از گردن کشی و گستاخی خود در برابر قدرتهای جهانی، به سبک فردوسی چه حماسه ها برای مردم ایران که نمی سراید. همچنانکه گویی رستم دستان است که به نجات ایران شتافته است و وطن را از چنگال دیوان شاخدار رها ساخته است. که با دست خالی، یک تنه و بدون هیچ ترس و هراسی در برابر دشمنان همیشه آماده ی جانثاری بوده است. چرا که وی بر آن باور است که «امروز دشمنان می خواهند از ملت ایران انتقام بگیرند و می گویند چرا شما طرح هایی پیچیده ای که صورت گرفته بود را در دانشگاه کلمبیا و دور بان خنثی کردید؟ چرا از عزت ملت ایران دفاع کردید؟ آن ها می خواهند از ملت ایران انتقام بگیرند». بعبارت دیگر، خصومت و تحریمات اقتصادی قدرتهای جهانی را باید نتیجه دفاع بی امان احمدی نژاد از عزت و غرور ملی دانست.
آقای رئیس جمهور در باره فتوحاتی که در سفرهای معروفش بخارج از کشور بدان نائل آمده است، چه داستانها که نمی سراید: که چگونه به پند و اندرز بزرگان و شخصیت های برجسته جهانی وقعی ننهاده است و همچنان بر انکار هالوکاست اصرار ورزیده است و ظلم و ستم قدرتهای جهان را که در اطراف دنیا بوقوع می پیوندد، محکوم نموده است. چه تاکتیک ها و استراتژی ها بکار گرفته که دشمن را پاک خوار و مستاصل نموده و سیاست های آنها مبنی بر مرعوب و منزوی سازی ملت ایران را خنثی ساخته است. او در یک همایش شبه انتخاباتی میگوید که «یکی از مهمترین اصول دیپلماسی این است که وقتی در معرض هجوم دشمن هستیم، قوای خود را روی نقطه ضعف دشمن متمرکز کنیم.» گویا در پیروی از این طرح کلی بوده است که دست به انکار هالو کاست زده و به کشورهای آمریکای لاتین سفر نموده و به برقراری روابط دوستانه با کشورهای ونزوئلا و نیکارا گوئه و بولیویا، در "حیات خلوت آمریکا " اقدام نموده است.

احمدی نژاد در خطبه های انتخاباتی، دوران پیشین را بویژه دوران خاتمی را دورانی ننگ آمیز معرفی میکند، دورانی که در آن دولت ها در برابر دشمنان ایران سر تعظیم فرود آورده به حقارت تن در داده اند و ملت را سر افکنده نموده اند. احمدی نژاد، به نقل از خبرنامه آفتاب (٨ خرداد ۱٣٨٨) "در یک همایش کاملا غیرانتخاباتی" اظهار میدارد که آن فرمانروایان در مذاکرات هسته ای تعهد داده بوده اند که «هر اندیشه که در ذهن اندیشمندان ما می آید قبل از این که روی کاغذ بیاید و بخواهد در آزمایشگاه ها روی آن کار شود، باید به آن ها اطلاع داده شود.» یعنی که به دشمنان به حدی اجازه پیشروی داده بودند که حتی از حق اندیشیدن هم دانشمندان کشور را محروم ساخته بودند. که او در مدتی کوتاهتر از چهار سال "سایه تهدید و ارعاب" قدرتهای جهانی را که برای ۱۵۰ سال بر سر ایرانیان سنگینی میکرده است بر گرفته و عزت و غرور را به آنها باز گردانده است.

روشن است که احمدی نژاد سخت به عزت و غرور ملی دلبسته است و از آن انتظار معجزه و شگفتی دارد و چنان از آن سخن میراند گویی که او اولین کسی است که به سحر و و جادوی آن پی برده است. بی خبر که بیش از نیم قرن است که کشتی عزت و غرور ملی به گل نشسته است. که این داستانی ست کهنه و پوسیده که بوسیله ریاکاران و عوامفریبان بزرگ تاریخ همچون هیتلر و موسیلینی و استالین و اخیرا ملوسویچ سروده شده است. تناسب خود را با زمان و شرایط کنونی از دست داده است، بویژه در کشوری که عقب مانده است و بیش از ۴۰% از جمعیت ش در زیر خط قرمز فقر قرار دارد و ذاتا کشوری وابسته است.

براستی چگونه میتوان احمدی نژاد را فهمید؟ چرا که قبل از اینکه همچون قطره ای در امواج اقیانوس ملت محو شود، در راه انبیا و دین اسلام غرق شده بود. از زمانیکه بر مسند ریاست جمهوری جلوس نموده است تا همین چندی پیش همه چیز و هر چیزی در دین و دینداری، در خدا پرستی و خاکسار ی انبیا و امامان، خلاصه میشد. بود و نبود، هستی و نیستی در دین اسلام تقلیل میافت. در ارادت و خلوص به امام که دیگر جای سخن ندارد. گویی که او در امامان محو شده بود. امام عج که یک هزار سال از غیبت او میگذرد و مدیریت جهان را بزعم احمدی نژاد بر عهده دارد، پیوسته الهام بخش او بوده است و همیشه خود را در حضور او می پنداشته است. در طی چهار سالی که گذشته تا قبل از شروع انتخابات احمدی نژاد جایگاه جمهوریت را به منبر خطابه و روضه خوانی مبدل ساخته بود و از آنجا بشریت را، از جمله پاپ و بوش، رئیس جمهور آمریکا و صدرالاعظم آلمان را براه انبیا دعوت مینمود. او همه گرفتاری ها و بحران های اقتصادی سیاسی و افول در رفتار و گفتار و اخلاق انسانی را نتیجه گریز از خدا و انبیای او میدانست. او در دعوت جهانیان براه انبیا تا آنجا به پیش تاخت که کار گزارانش باو لقب موسای زمان دادند.

احمدی نژاد قبل از آنکه به معجزه و شگفتی های عزت و غرور ملی آگاه شود بر آن عقیده بود که:
«اگر ما می‌خواهیم اقتصاد خوبی داشته باشیم، باید دستورات الهی را در اقتصاد جار ی کنیم و اگر می‌خواهیم شهروند خوبی باشیم، باید روابط اجتماعی سالم و سازنده را با توجه به دستورات الهی در جامعه حاکم کنیم، تنها راه نجات بشریت، حاکمیت دین و احکام الهی است و در جامعه‌ای که اندیشه‌ دینی وجود داشته باشد، آن جامعه به پیشرفت و تعالی می‌رسد» (بنقل از سایت امروز).

اما نقشی که دین بزعم احمدی نژاد در پیشرفت و تعالی بشریت بازی میکرد، در این انتخابات، به "علم" واگذار شده است. وی سخت هوا خواه علم گردیده و معتقد است که بدون علم هیچگونه پیشرفتی ممکن نمیشود. در گفتمان انتخاباتی احمدی نژاد علم جانشین دین میشود. هم چنانکه میگوید: «پیشرفت یک کشور جز در سایه علم غیرممکن است. علم است که راه را باز میکند و باعث میشود که یک کشور به سمت قله های پیشرفت حرکت کند.» دشمنان البته با همکاری دولت های پیشین بر سر راه این پیشرفت نیز موانع زیادی را علم کرده اند. او میگوید که: «آنها نمی خواستند ما به سمت علوم پیشرفته برویم؛ چرا که علوم پیشرفته از جمله علوم هسته ای، نانو، هوا و فضا و بیو، موتور حرکت کشور است. آنها می خواستند راه را برای کسب این علوم در کشور ما ببندند تا ایران برای همیشه دسته دوم باقی بماند.» اما احمدی نژاد میگوید مقاومت دولت نهم در برابر زور گویان سبب شده است که: « فشارهایی که در این چهار سال در این حوزه وارد شد ده ها برابر فشار ها در نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت و عرصه های دیگر بود.» روشن است که احمدی نژاد، در ابقا قدرت در دست خود آماده است به هر داری خود را بیاویزید، از جمله تنه زدن به تنه مصدق و خوشآمد گویی بدنیا یی که دین یا حضوری در آن ندارد و اگر دارد چندان قابل توجه نیست.

این تناقض گویی، این تغییر رنگ و رو و گفتمان را براستی چگونه میتوان بیان نمود؟ در این تردیدی نمیتوان کرد که گفتمان دینی بعد از سی سال رنگ باخته است و در جمع آوری رای مردم دیگر نمیتواند یک برگ برنده باشد. تجربه ی سی سال حکومت دین از تاثیر گفتمان دینی کاسته است. چون احمدی نژاد نمیتواند در عرصه واقعیات اقتصادی و سیاسی و شاخص هاییکه که قابل اندازه گیری ست، به رقابت برخیزد، بار دیگر به تحریک احساسات و عواطف مردم میپردازد. تا چه حدی مردم فریب عزت و غرور ملی را خواهند خورد، چیزی ست که بزودی روشن خواهد شد.

fmonjem@gmail.com