۲۸مین سالگرد اعدام سعید سلطانپور - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : حمید وزیری

عنوان : چشمبندی تاریخی
قلم هیچ گناهی ندارد.این قلمزن حرفه ای است که با یک گردش قلم شرافت نویسندگی را به رزالت نویسندگی تبدیل میکند.کانون نویسندهگان با یک طناب اندازی تاریخی ماجراای تاریخی اعدام سلطان پور را در حقیقت پایمال کرده است.یکبار دیگر این پاراگراف اعلامیه کانون نویسندهگان بخوانیم.
(بیست و هشت سال پیش، در چنین روزهایی، در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، سعید سلطانپور، شاعر، نمایش‌نامه‌نویس، منتقد، کارگردان تئاتر و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که در رژیم گذشته نیز بارها زندانی شده بود، پس از تحمل شکنجه‌های سنگین، همراه با ۱۴ تن دیگر به جوخه‌ اعدام سپرده شد. )

خواننده محترم توجه دارد که در عبارت نقلی به اعدام سپرده شدند هیچ

مرجعی نه نام برده میشود ونه هیچ فردی ویا نظامی متهم به قتل میشود.
بنظرمن قربانیان رژیم جنایتکار اسلامی نیاز ی به این گونه دقاع ویادآوری های کاسبکارانه ندارند.اگر این عبارت را سرمشق قرار دهیم حوادث جهان به این شرح است.
در المان یهودیان به اردوگاه مرک سپرده شدند.در شوروی مخالفان به سیبری سپرده شدند.ودر کشتارسال ۶۸ ۶۰۰۰هزار زندانی به جوخه اعدام سپرده شدند .
کی دستور داد ?کی اجرا کرد ?کی دفاع کرد ? وجود ندارد.
۱٣٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : Hadi Shahab

عنوان : این چه مردمی است !!!
آقا یا خانم آگاه به مسائل گذشته ،

اینکه شما و عده دیگر دل خونی از اقلیت خارج از کشور دارند و اینکه اعتراضات اقلیت تحت رهبری ( زهری ، کامیابی ) منجر به خروج رجوی از فرانسه شد این کینه را در دل هواداران شورای ملی مقاومت بوجود آورده قابل فهم و درک است.

اما این نتیجه گیریهایی شما که در جهت خود ارضایی فکری بوجود آمده چیزی نمگوید که من خواننده را قانع کند آنجایی که شما ادعا میکنید:
"..ازآن روز مردم از حرکت های زشت نیروهای سیاسی چپ رویگردان شدند و بیشتر بسوی جمهوری اسلامی یا سلطنت طلب ها گرایش پیدا کردند..."

این چه مردمی است که اعمال یک گروه تحت رهبری ( زهری ، کامیابی ) آنقدر از سیاست چپ سر خورده میشود که بسوی جمهوری اسلامی یا سلطنت طلب ها گرایش پیدا میکند.
دست بردارید از این تحلیلها که بر اساس هیچ سنجشی استوار نشده جز خشم و کینه شما.

گرامی باد یاد یاران خلق: سعید سلطانپور ، محسن فاضل ، طلعت رهنما ، علیرضا الماسی ، مسعود فرزانه، کاظم فخرایی، علی اصغرذهتابچی و ... که در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ توسط رژیم جهل اسلامی اعدام شدند.
۱٣٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : ناصر مستشار

عنوان : تقدیم به آقای شهاب
من از قصد این مقاله را زیر مطلب مربوط به یاد زنده یاد سعید سلطانپور گذاشتم تا مقایسه ائی باشد بین آن انسان بزرگ و فرخ نگهدار که هر دو ی آنها از سازمان فدائی آمده اند .باتشکر به عنایت شما
۱٣٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : Hadi Shahab

عنوان : مطلب شما هیچ پیوندی به موضوع مقاله ایجاد نکرده
آقای ناصر مستشار ،
با اینکه من با نظرات شما در مورد نگهدار موافق هستم اما فکر می کنم مطلب شما هیچ پیوندی به موضوع مقاله ایجاد نکرده. شاید به طور اشتباه اینجا وارد کردید.
موضوع مقاله:

۲۸مین سالگرد اعدام سعید سلطانپور
۱٣٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : ناصر مستشار

عنوان : شکست احمدی نژاد هم تاکتیک هم استراژی!
در یکی ازساختمان های شهرداری برلین پایتخت کشور آلمان فدرال که در یک دوره تاریخی بسیار حساس یعنی دوره جنگ سرد ـ رئیس جمهور امریکا جان ـ اف کندی در دهه شصت میلادی در راه شکستن دیوار برلین سخنرانی به یاد ماندی به انجام رساند و با چند شب خوابیدن در برلین به شهروند افتخاری آلمان نائل آمد . در روز ششم یونی سال جاری در همان ساختمان تاریخی یاد شده آقای عطاء الله مهاجرانی از همراهان اولیه آیت الله خمینی در بنیان گذاری نظام جمهوری اسلامی که در یک دوره ائی در وزرات ارشاد اسلامی بعنوان وزیر در آن وزراتخانه منسوب گرد ید وابتدا از هوا داران سرسخت حجت اسلام رفسنجانی بود ( در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی آقای عطاء الله مهاجرانی تلاش فراوانی نمود تا قانون اساسی جمهوری اسلامی را به گونه ائی به نفع هاشمی تغییر دهد تا رفسنجانی باردیگر بتواند بعنوان رئیس جمهور انتخاب گردد که با شکست مواجه گردید) و سپس ایشان به اشاره رفسنجانی ، طرفدار حجت اسلام محمد خاتمی گردید و اینک نماینده حجت اسلام مهدی کروبی در خارج کشور در کنار فرخ نگهدار از رهبران سازمان چریکهای فدائی خلق برای تبلیغ کاندیداتوری کسب مقام ریاست جمهوری توسط حجت اسلام مهدی کروبی به سخنرانی پرداخت.اگر جان اف کندی در آنموقع برای شکستن دیوار در برلین به سخنرانی پرداخت اما عطاء الله مهاجرانی برای فروپاشی دیوارهای متعد د در جمهوری اسلامی هیچ سخنی نگفت!در اجتماع سیا سی برلین که برای سخنرانی آقای عطاءالله مهاجرانی ترتیب داده شد بود موردی که جای تعجب همگان را برانگیخت ،مسئله حضور فرخ نگهدار در کنار آقای عطاء مهاجرانی بود که همه نگاه ها را بخود جلب نمود. آقای فرخ نگهدار که در یک دوره بسیار حساس و خونباراز تاریخ و حیات جمهوری اسلامی تلاش میکرد تا رژیم حکومت اسلامی را بسوی سوسیالیسم و کشور های برادر پیرو سوسیالیسم واقعا موجود هدایت نماید که با اتفاقات تاریخی بسیار اندوهگین به بن رسید. اما اینک آقای فرخ نگهدار تلاش دیگری را برای دمکراتیزه شدن رژیم جمهوری اسلامی به شیوه و متدد خود آغاز کرده است ودر همین راستا آرزوی فرخ نگهدار تنها در این نهفته شده است تا احمدی نژاد باردیگر به کرسی ریاست جمهوری دست نیابد که آنگاه برای آقای نگهدار یک پیروزی برای رسیدن به دمکراسی محسوب خواهد گردید و لابد جمهوری اسلامی بدون احمدی نژاد به زمره کشورهای دمکراتیک خواهد پیوست!؟ در همینجا باید از آقای نگهدار پرسید مگرجمهوری اسلامی قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد یک کشور مرفه و آزاد ودمکرات بود؟مگر نه این است که تمام قتل ها و کشتارهای سیاسی جمهوری اسلامی در دوره صدرات میرحسین موسوی و خاتمی و کروبی اتفاق افتاده است نه در دوره احمدی نژاد؟دریک دوره ائی نگهدار همه قتل های سیاسی بدست جمهوری اسلامی را به سازمان حجتیه نسبت میداد تا نظام جمهوری اسلامی را تبرئه نماید و اینک نیز مانند گذشته همه بدبختی های ایران را به احمدی نژاد نسبت میدهد تا کلیت و تمامیت نظام اسلامی را تبرئه نماید!ایران قبل از احمدی نژاد نیز یک جهنم اسلامی بود نه یک بهشت اسلامی! اگر در آن دوره یعنی در دهه شصت خورشیدی با همه تلاش های آقای فرخ نگهدار که علیرغم همه گوشزد ها و انتقادهای اساسی نیروهای آگاه به دانش م.ل که توام بود ، در مرحله سوسیالیستی شدن نظام سیاسی ایران هیچ نتیجه ائی نداد وجامعه سیاسی ایران با فاجعه های دردناک زندان ، اعدام ،شکنجه ،تبعید و مهاجرت مصادف گردید (در آن دوره آقای فرخ نگهدار تمام تلاشش بدین معطوف شده بود که ایران را طبق تئوری راه رشد غیر سرمایه داری در حمایت های اتحاد شوروی به آستانه سوسیالیسم هدایت نماید که در این رهگذر مبارزه ضدامپریالیستی به نفع روسیه از اهمیت خاصی برخوردار بود.ضمنا دفاع از بند "جیم" و" دال" در عرصه مبارزه با بزرگ مالکان و دولتی شدن تجارت خارجی طبق بند ۴۴ قاتون اساسی در دستور کار سازمانی بود که آقای نگهدار دبیر اولی آن را به عهده داشت) اما در دوره کنونی اگر آقای فرخ نگهدار با بن بست سیاسی یعنی دمکراتیزه شدن جمهوری اسلامی مواجه گردد چه عقوبتی راباید تحمل نماید؟ (در حال حاضر مبارزه اصلی آقای نگهدار تنها نبرد با احمدی نژاد است تا نامبرده باردیگر انتخاب نشود ودرضمن ایشان در برنامه بی بی سی انگلیس که با آن همکاری می نماید رسما اعلام نموده است که به قانون اساسی جمهوری اسلامی اعتقاد کامل دارد)آقای فرخ نگهدار در آن دوره و تا به امروز پاسخگوی بسیاری از تئوری های دنباله روانه از حزب کمونیست شوروی گردید ه است که تاکنون از پاسخگوئی جدی به همه آن سئوالات شانه خالی کرده است. اگر در آن دوره آقای فرخ نگهدار به رهنمود استراژیک دکتر احسان طبری ایدولوگ حزب توده ایران که گفته بود، ما اطمینان داریم جمهوری اسلامی ـ جامعه ایران را به آستانه سوسیالیسم خواهد رساند ـ معتقد بود اما اینک مدتهاست که از ایدولوژی سوسیالیسم دست کشیده است و بدین اعتقاد پایه ائی رسیده که تنها باید نیروهای موسوم به اصلاح طلبان را حمایت و پشتیبانی نمود تا عاقبت جامعه ایران به آستانه دمکراسی برسد. آقای فرخ نگهدار در دوره اول یعنی در دوره تلاش های سوسیالیستی شدن جامعه و اقتصاد ایران شکست سختی خورد و تا مدتها نمی توانست پاسخ مناسبی برای آن شکست بیابد و عاقبت با تبری جستن از اندیشه مارکسیست لنینسم خود را برای همیشه از آن دوره تاریخی جدا ساخت. این بارنیزانتظار می رود که آقای فرخ نگهدار ، در راه تلاش های شبانه و روزی خود در دمکراتیزه کردن نظام جمهوری اسلامی به شیوه و ظن خود به شکست منجر گردد و آنموقع در پاسخ و انتقاد همگان خواهد گفت: نه سوسیالیستم،نه دمکرات ،راحتم بگذارید!؟ آقای فرخ نگهدار از قله های تفکرات گوناگون گذشته خود اینک به تئوری ابداعی نوینی دست یافته است که تحت عنوان "شکست احمدی نژاد در مرحله کنونی هم تاکتیک هم استراژی" خود را متبلور ساخته است.آقای نگهدار نابودی رژیم اسلامی را جزو محالات تاریخ بشری فرض می نماید و در حال حاضر تا زمان بی نهایت فقط می خواهد در درون نیروهای عقلائی رژیم که باید با ذره بین بدنبال آنها گشت ،تنها بدنبال دستاورد دائمی خود یعنی انتخاب بین بد و بدتر همیشه بد را انتخاب نماید!فرخ نگهدار در سخنرانی روز گذشته خود دربرلین تاکید نمود ،اگر قرار باشد بین احمدی نژاد و محسن رضائی یکی از آنها را انتخاب کند ،مطمئنا محسن رضائی را انتخاب خواهد کرد!
۱٣٣۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : موسی بهمنی آزاد

عنوان : یاد شاعر فدائی سعید سلطانپور گرامی باد
سعید سلطانپور نمونه یک فدائی راستین و انقلابی بود. این فدائی قهرمان تسلیم ارتجاع و اپورتونیستهای خط امامی و ضد امپریالیست نشد و در کنار مردم و آزادیخواهان باقی ماند و جاودانه شد. تاریخ ایران بزرگانی همچون شکرالله پاکنژاد و موسی خیابانی یا سعید سلطانپور و محمد رضا سعادتی را فراموش نمی کند.
۱٣٣۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : هدایت اشتری لرکی

عنوان : فرق چریک فدایی و صراف فدایی
من هدایت اشتری لرکی رئیس سابق بانک سپه پاریس هستم که در سال ۱۹۹۵ توسط حسین زهری وباندصرافی وی ونظارت حمیدرضا آصفی سفیر وقت ایران در فرانسه مورد سرقت واقع ومبلغ دوازده میلیون و چهارصد هزاردلار سرقت کردندhttp://www.mano-paltalk.net/pdf۳/sar۲۶۰۵.htm آقای سربلند خلاصه ای از این جریان را تحت عنوان آتش زیر خاکستر در سایت مرقوم کردند. در ﺑﺎﺭﻩ ﺣسیﻦ ﺯﻫﺮﯼ اطلاعات کاملی دارم . او در سال ۱۳۶۴ پس از مسائل کردستان به پاریس آمد. دران زمان آقای جعفر جلالی و محمودرضا بدیع عارض که بعدا مسئول زندان سرخه حصار شد ایشان را پوشش داده و تحت نام علی عبدو امیرخانی هارموشی پناهندگی در فرانسه گرفت او دو دفتر صرافی در شماره چهار خیابان برانژه پاریس منطقه سوم داشت. طبقه دوم دفتر صرافی وصرافی آذربوم مه مجوز بانک مرکزی ایران را داشت ودفتر سوم دپو یا انبار تجهیزات الکترونیکی پیچیده برای ارتش و سپاه و نیروهای انتظامی ایران بود که از طریق شرکت کامپیوتر ورلد به ایران صادر میشد.صرافی آذربوم درایران بنام آقای علی اصغر خامنه یی پدر داراب خامنه یی و با اجازه شماره ۲۱۱/۰۵ بانک مرکزی پس از تایید اداره حراست بانک مرکزی در تبریز و در شماره ۱۲۷ پارک ساعی در تهران فعال بود. حسین زهری ﲢﺖ ﻧﺎﻡ ﺟﻌلی ﻋلی‬ ﺻﺪیقی فعالیت صرافی داشت ﻭ ﲢﺖ ﻧﺎﻡ ﻋﻠﯽ ﻋﺒﺪﻭ ﺍﻣﯿﺮﺧﺎﻧﯽ ﻫﺎﺭﻣﻮﺷﯽ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﻭﲢﺖ ﻧﺎﻡ ﻋﻠﯽ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ در ﺍسپانیﺎ بود رابط سازمانی اودرفرانسه عبدالمجید مجیدی و در اسپانیا قاسم عطریان بود. ﺣسین ﺯﻫﺮﯼ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﺏ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﯾﯽ ﻭ ﺧﺴﺮﻭ ﻓﻬﯿﻤﯽ ﻭ ﻣﺤﺴﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻤﯽ ﻭ ﭼﻨﮕﯿﺰ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻤﯽ ﻭ ﻣﺮﯾﻢ ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻣﯿﺰﺑﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﻭﺳﺎﻟﻪ اسارت ﻣﻦ ﻭﻫﻤﺴﺮ بیﻤﺎﺭ ﻭﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺁﻗﺎﯼ حسین زهری ﺍﺭﺯﻫﺎﯼ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺍﯼ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺩﯾﭙﻠﻮﻣﺎتیک ﺩﺭآلماﻥ ﻭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩ ﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻣﯿﻜﺮﺩ.او ﻣﺒﻠﻎ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻻﺭﺍﺯ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺩﺍﻭﺩ ﻋﺒﺪﺍﻟﻬﯽ ﯾﻜﯽ ﺍﺯﺍﭘﻮﺯﯾﺴﯿﻮﻥ ﻗﺸﻘﺎﯾﯽ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻗﺎﯼ سید محمد ﻫﺎﺷﻤی ﺭئیﺲ ﻭﻗﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺷﺎﻧﺰﻩ ﻟﯿﺰﻩ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺧﺎﻭﯾﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﺻﺎﺩﺭﺍتی ﻣﻬﺪﯼ ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﺎﺷﻤﯽ ﺭﻓﺴﻨﺠﺎﻧﯽ ﺟﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﮎ ﺗﺮﺧﯿﺺ ﻛﻨﺪ
۱٣٣۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨٨