نظرسازی، رفتارسنجی
و تخلیهً هیجانات در پروژهً رئیس و مرئوس!


الف. ع. خ


• و همچنین لازم می دانم که به مشارکت جویان هیجان زده بگویم:
متاسفم که در «همایشی» وارد شده اید که نماد عدالت آن یکی از همان «ماموران قتل های سیاسی» است و نماد آزادی آن، یکی از همان «روسای بلندپایه این شرایط» است. متاسفم که در همایشی وارد شده اید که نماد عدالت آن احمدی نژاد و نماد آزادی آن رفسنجانی است. بی تردید شما در نمایش «رئیس و مرئوس» بازی گرفته شده اید! نمایشی که بعد از اتمام آن، رئیس، همان رئیس است و مرئوس، همان مرئوس! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ خرداد ۱٣٨٨ -  ۱۱ ژوئن ۲۰۰۹


توضیح: چون اخبارروز مطلب حاضر را با تاخیر منتشر می نماید لازم می دانم پیرامون نامه رفسنجانی به خامنه ای که بعد از نگارش این مطلب صورت گرفته، توضیح کوتاهی بدهم.

رفسنجانی در اکثر جریانات و مسائل داخلی کشور همواره دیدگاهی کلی، مبهم و دو پهلو دارد! یعنی کمتر پیش آمده است که او پیرامون مسائل داخلی به طور شفاف، جزئی و دقیق وارد شده باشد. خامنه ای اما برعکس او، در بسیاری از مسائل جزئی وارد شده و به صورت دقیق و شفاف موضع گیری کرده است. این وضعیت نقش خامنه ای را در جمهوری اسلامی آنچنان کاهش داده که او را به سطحِ رهبر یک دارو دسته ً چند صد هزارنفری تقلیل داده است. حال آنکه رفسنجانی با رفتار (غیر شفاف و مبهم خود) همواره امکان تغییر و اصلاح مواضع را برای خود محفوظ نموده است. برای خامنه ای اما در مقابل آن چند صد هزار نفر متعصب، هیچگونه زمینه ای برای چرخش مواضع باقی نمانده است! (مگر با کمک آن یار دیرینه)!
رفسنجانی(آن یار دیرینه) با انتشار چنین نامه ای، از یک طرف برای خود یک «اقدام تاریخی» می سازد که بعدها بگویند: «اگر نبود آن نامهً سردارسازندگی، معلوم نبود که اکنون کشور به زیر چه چکمه ای رفته بود» و از طرف دیگر برای خامنه ای فرصتی موقتی بوجود می آورد تا بلکه بتواند آن چندصد هزار نفر اهل «شام» (نه اهل کوفه) را قانع کند و به آنها بگوید لطفا اجازه دهند تا علی با اکبر تنها بماند، شاید تصمیم بهتر و بی خطرتری بگیرد.

نظرسازی، رفتارسنجی، و تخلیهً هیجانات در پروژهً رئیس و مرئوس!
برای کنترل هرچه مسلط تر یک جامعه، علاوه بر «نظرسنجی»، «رفتارسنجی» نیز مورد نیاز است. یعنی یک «نظام حاکمه» ضمن آنکه باید بداند که شهروندان چه فکر و نظری پیرامون مسائل مختلف (از جمله پیرامون عملکرد خود او) دارند، علاوه بر آن باید بداند که شهروندان با داشتن چنین نظرهایی، امکان بروز چه نوع رفتارهایی را در خود نهفته دارند. یعنی «نظرسنجی» به تنهایی نمی تواند حاکمان را به حکمرانی مسلط تر و مطمئن تر رهنمون کند، بلکه برای تسلط بیشتر و مطمئن تر بر جامعه، «رفتارسنجی شهروندان» نیز مورد نیاز است. ضمن آنکه در «هنگامهً رفتارسنجی»، می توان امر مهم دیگری مثل «نظر سازی» را نیز به انجام رسانید!
متاسفانه یکی از مشکلات ناراضیان «حکومت اسلامی» این است که «نظام حاکمه» را بسیار دستکم می گیرند و معمولا تصور می کنند که «مدیریت نظام» توسط عده ای که از خرد، بینش و دانش سیاسی بدور هستند، انجام می پذیرد، و جالب است که همهً تدابیر این افرادِ به ظاهر نادان و بی خرد را در اراده و تمایل یک فرد خلاصه می کنند، اما غافل از آن هستند که «مسائل» در کشور ما بدقت طراحی و اجرا می شوند.
برای حکومت های استبدادی، نظرسنجی دقیق از افکار عمومی جامعه، کار بسیار ساده ای است، چرا که «جامعه» با همه ابعاد خود در چنگ چنین حکومت هایی قرار دارد. در جامعهً تحت تسلط استبداد، «آگاه و ناخودآگاه جامعه» در اختیار نظام حاکمه قرار دارد، یعنی برای نظام استبدادی حاکم، کسب آگاهی از زیر و بم احوالات جامعه، کاری بسیار ساده و آسان است.
هرچقدر «نظرسنجی» در یک جامعهً استبدادی، دقیق و آسان است به همان میزان «رفتارسنجی» در چنین جامعه ای بسیار پیچیده و سخت است. یعنی «آسانی و دقت نظرسنجی ها» در جوامع استبدادی، بدان معنا نیست که بتوان با این «نظرسنجی های آسان و دقیق»، رفتارسنجی آسوده و دقیقی انجام داد. چرا که کنش فکری و نظری، کنشی درونی است و لزوما نیازی به آزادی ندارد*، اما کنش رفتاری و عملی، کنشی بیرونی است و الزاما نیازمند آزادی است. کنش درونی (فکر و اندیشه) را می توان از راههای مختلف از جمله نظرسنجی های علنی و مخفی یا از طریق «بازجویی های شریعتمدارانه» بدست آورد، اما کنش بیرونی (یا همان رفتار اجتمایی) را نمی توان به سادگی شناخت و اندازه گرفت، مخصوصا رفتارهایی که ناشی از افکار و اندیشه های سرکوب شده باشند!   
به نظر من رژیم استبدادی ایران در فصلی که آن را فصل انتخابات می نامد زمینه ای اجتماعی فراهم می آورد تا بتواند شناختی دقیق از جنب و جوش ها و هیجانات اجتماعی مردم و جوانان بدست آورد و «رفتارسنجی» دقیقی از شهروندان داشته باشد. «رفتارسنجی جامعه» این امکان را می دهد که رژیم بتواند در مواقع اضطرار از تبدیل شدن این هیجانات و جنب و جوش ها، به شورش های اجتمایی جلوگیری کند، تا بتواند در هر شرایطی کنترل اوضاع را بدست گیرد، به همین دلیل است که به هر دری می زند تا «اوضاع و مسائل انتخاباتی» را واقعی نشان دهد.
یکی دیگر از «اهداف انتخاباتی» می تواند تخلیهً برخی هیجانات باشد، هیجاناتی که اگر در شرایط ناگهانی بروز کنند، می توانند برای نظام حاکمه مشکل ساز باشند، در واقع «همایش انتخاباتی» برای «به رفتار درآوردن» برخی هیجانات است! این هیجانات از افکار و اندیشه هایی ناشی می شود که قبلا «نظرسنجی» شده اند و «همایش انتخاباتی» به صرفه ترین راهی است که بتوان این هیجانات را «تخلیه» و فروکش نمود. از همه مهمتر، این «همایش» فرصتی را فراهم می آورد تا «نظرهایی» متفاوت از «نظرهای قبلا سنجیده شده» ساخته شوند! نظرهایی که جامعه را برای «هیئت حاکمه» امن تر می کنند و مورد خواست آنها هستند.
می ماند حاملان نظرها و پرسش هایی که رفتار و هیجاناتشان در «همایش های انتخاباتی» فروکش نمی کند!
فصل برخورد با اینگونه حاملان، فصلی دیگر است، فصلی که از فردای فروکش کردن «هیجانات انتخاباتی» آغاز می شود. زمانی که «شهروندان تخلیه شده» در پستوی خانه های خود با انواع مشکلات دسته پنجه نرم می کنند! هیئت حاکمه، چنان پاسخی به حاملان افکار تخلیه نشده می دهند که یاران فراموش کنند... عشق! یعنی چنان مسائلی برایشان می سازند و می آفرینند که مسائل و پرسش های اولیه شان به کلی فراموش شود.
بی تردید عده ای با نیرنگ سیاسی و برانگیختن احساسات دینی شهروندان به قدرت سیاسی دست یافته اند و با اهرم همین قدرت به ثروت های افسانه ای رسیده اند و برای ماندگاری خود به شدت فساد می کنند، مخصوصا فساد سیاسی، یعنی اگر کسی، چگونگی و چرایی ثروت و قدرت آنها را مورد پرسش قرار دهد با بدترین شکل ممکن با آن روبرو می شوند. به گونه ای که مامور می فرستند و نمادهایی از پرسشگران ملت را می ربایند و خفه می کنند و جسد آنها را در بیابانها رها می سازند و یا شبانه ماموران جلاد را به خانهً آنها گسیل می کنند و بهترین فرزندان پرسشگر این ملت را مثله، مثله می کنند.
اگر فیلم را کمی به عقب برگردانیم، می توانیم در همین «همایش» که تحت عنوان «انتخابات» به راه انداخته شده، علاوه بر «رفتار سنجی» و «تخلیه هیجانات»، نظرسازی های هیئت حاکمه را نیز بدقت مشاهده کنیم.
دوازده سال پیش، مردم در یکی از همین «همایش های رفتارسنجی» با رفتار خود نشان دادند که به سلامت هیئت حاکمه اعتقادی ندارند و فسادهای فراوان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود را ناشی از وجود افراد درجهً یک آن می دانند و به همین خاطر تمایل خود را به کسی نشان دادند، که او خود را جزی از بدنهً هیئت حاکمه نشان نمی داد.
وقتی که «همایش» تمام شد و موقع «پرسش از فسادها» فرا رسید! به منابع و مراجع پرسشگر (روشنفکران و دانشجویان) چنان یورش بردند که «پرسش های اساسی آنان» فراموش شد! یعنی با کشتن و مجروح کردن آنها پرسش های جدیدی برای آنان بوجود آوردند! پرسش هایی که متاسفانه «پرسش های اساسی و فراگیر شهروندان» نبود و نشد! دانشجویان به دنبال این شدند و هستند که چه کسانی به کوی دانشگاه حمله کردند، و روشنفکران به دنبال این شدند و هستند که فتوای قتل عزیزانشان توسط چه کسانی صادر شده است.
و من اکنون مثل گذشته به عنوان یک تحریمی، در «هنگامهً این همایش انتخاباتی» که خیلی ها در میدان هستند و ممکن است بیش از هر زمان، سخن ها را به خاطر بسپارند، فریاد برمی آورم که:

ای حاکمان،
بدون آنکه در فردای این همایش! مسئله و پرسش های دیگری برای ما بسازید، بیایید برای فردای فرزندان خودتان هم که شده، دست از سیاه کاری بردارید و پردهً فسادها را کنار بزنید! راز ثروت های افسانه ای را برملا سازید، راز قتل های سیاسی را آشکار کنید، که نویسندگان این مرزوبوم نه در پی انتقامجویی هستند و نه در پی دستیابی به ثروت شما.

و همچنین لازم می دانم که به مشارکت جویان هیجان زده بگویم:
متاسفم که در «همایشی» وارد شده اید که نماد عدالت آن یکی از همان «ماموران قتل های سیاسی» است و نماد آزادی آن، یکی از همان «روسای بلندپایه این شرایط» است. متاسفم که در همایشی وارد شده اید که نماد عدالت آن احمدی نژاد و نماد آزادی آن رفسنجانی است. بی تردید شما در نمایش «رئیس و مرئوس» بازی گرفته شده اید! نمایشی که بعد از اتمام آن، رئیس، همان رئیس است و مرئوس، همان مرئوس!
متاسفم که برای پرچم ایران «هو» می کشید و برای پرچم عربستان «هورا»!
متاسفم که پرچم ایران نماد «عدالت خون چکان» شده، و در دستان چهره های عبوس عربی با «محاسنی» بلند به احتزاز در می آید! و در مقابل پرچم عربستان نماد «آزادی همراه با عشق» شده و در دستان چهره های مشعشع جوانان ایرانی به احتزاز در می آید! تردیدی ندارم که هم «عدالت» احمدی نژاد دروغین است و هم «آزادی» رفسنجانی! اما متاسفم که جوانان ایرانی را در دو دستهً دروغین می بینم که شرایط را برای تخلیهً رفتاری هردوی آنها فراهم آورده اند! هم آنها که به راستی دنبال عدالت هستند و هم آنها که به راستی دنبال آزادی!
فردا که شما هیجانزدگان میلیونی به خانه ها بازگشتید، «روًسا» با هزاران «مرئوس» خود، کار منتقدان اصلی خود را خواهند ساخت! «تست رفتارسنجی» ندهید، چرا که فقط آگاهی و اطلاعات آنها را برای حاکمیت مطلق هموار می کنید.
من نمی گویم همه چیز فیلم است، بی تردید خونِ بسیارانی از بابت فسادها به جوش آمده است! حتی ممکن است «میرحسین موسوی» نیز یکی از آن «خون به جوش آمدگان» باشد! اما آیا بدون حضور آزادانه مردم در اجتماع و بدون وجود مطبوعات آزاد می توان با فساد مبارزه کرد؟ آیا نشستن در «مجمع تشخیص» و «شورای انقلاب فرهنگی» که سیطره این «شرایط» را تعیین می کنند، می تواند اعتمادی را برای آنچه که «میرحسین» می گوید، بوجود آورد؟ آیا میرحسین موسوی شما را تا تحقق وعده هایش در صحنهً خیابانها نگه خواهد داشت؟ فردای این «همایش» فضای کشور به انحصار چه کسانی درخواهد آمد؟ این شب ها و این روزها و این خیابانها، تنها در هنگامهً «همایش های انتخاباتی»، صحنه ورود و عرض اندام شماست، وگرنه در همه وقت جولانگاه ماموران قدرت و ثروت بوده است.
من کسی را به تحریم این همایش دعوت نمی کنم اما «مزایای تحریم» را توضیح می دهم، یکی از مزایا این است که وقتی تحریم می کنیم در واقع تن به «رفتارسنجی» نمی دهیم و هیجانات را به کنترل عقل درمی آوریم و تامل پیشه می کنیم تا در مواقعی که به حقوق شهروندان تجاوز شد، مسئولانه وارد شویم. این مسئله موجب می شود تا قشرهای مختلف اجتمایی را در مواقع ظلم تنها نگذاریم، نه اینکه امروز خود را تخلیه کنیم و فردا نسبت به هر ظلمی بی تفاوت باشیم.
آیا احمدی نژاد مظهر مبارزه با فساد است؟ آیا رفسنجانی مظهر ایجاد آزادی است؟ آیا آنها واقعا نگران سرنوشت کشور هستند؟ آیا واقعا یکی نگرانی از فساد دارد و یکی نگرانی از استبداد؟ جواب همه این پرسش ها منفی است اما در این نمایش پیش رو با جوی که ساخته اند، رژیم در حال جا انداختن همهً «نظرهایی» است که در این پرسش ها وجود دارد.

--------------------------------------

*لازم است که توضیح دهم: وجود آزادی، موجب افزایش و گسترش «فکر» می شود اما عدم وجود آن نشانهً عدم وجود فکر نیست، حال آنکه «عمل و رفتار» صرفا امری بیرونی است و اصولا وجود و بروز آن نیازمند شرایط بیرونی است.