"انتخابات"، شکست توهم - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
  
    از : بهروز ماهان

عنوان : نگاه به
انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ گذشت اما باز انتخابات دیگری پیش خواهد آمد چه باید کرد آیا نباید به این سوالات از قبل پاسخی داشت ؟ آیا باید گذاشت که مودم این سوالات تکرار شود و بحثی صورت نگیرد؟

نگاه به "انتخابات" ریاست جمهوری در ایران توسط صاحب نظران در عرصه فرهنگ واجتماع و سیاست جمهوری اسلامی در مورد انتخابات ،به دو نظر کلی ختم میشود قبل از ان ، چند سوال کلی مطرح است :

آیا حاکمیت مطلقه ولایت فقیه و قانون اساسی آن ، اجازه انتخابات آزاد و کل گروه ها و احزاب را فراهم میسازد؟

آیا امکان ورود نیروهای دمکرات و سکولار به رقابت در حوزه رسمی سیاست در جمهوری اسلامی وجود دارد؟

و چند نکته :

هر کس به دیگری حق ندارد که بگوید در انتخابات شرکت کن یا نکن . میتواند بگوید نظر من این است فقط .

هر کس حق دارد که بگوید که من در انتخابات شرکت میکنم یا من شرکت نمیکنم

.

۱- نظرات افرادی که به شرکت در انتخابات میانجامد :

موافقان به شرکت در انتخابات میگویند پس از انتخابات ما با صف آرائی های سیاسی نوینی در ایران روبرو خواهیم شد که در تاریخ سی ساله ایران بی سابقه بوده است. این تفاوت را میتوان در سه جمله خلاصه کرد:

۱- پایان انحصار جنبش اسلامی بر حوزه رسمی سیاست؛-

۲- امکان ورود نیروهای دمکرات و سکولار به رقابت در حوزه رسمی سیاست در جمهوری اسلامی وجود دارد

۳- آغاز دوران حزبی شدن سیاست در ایران
موافقان میگویند که آیا عدم شرکت در انتخابات میتواند تاثیر گذاری به همان اندازه شرکت در انتخابات داشته باشد ؟

موافقان به مخالفان میگویند که شما ها ۳۰ سال ، مردم را به عدم شرکت دعوت کردید چه نتیجه ای گرفتید؟ در حالیکه شرکت در انتخابات راه را برای نفس کشیدن و آزادی اصلاح طلبان باز میکند و ما میتوانیم تبلیغات کنیم

موافقان میگویند ، حتا اگر مردم را بازیچه کنند حتا اگر نتیجه انتخابات از قبل معلوم باشد در عامل مردم وقتی نتیجه را ببینند آگاه تر شده و رژیم رسوا تر میشود .

موافقان میگویند که آنها که تحریم میکنند کاری انجام نمیدهند و مردم آزادی نفس کشیدن میخواهند تشنه ی یک جرعه آزادی هستند این انتخابات این فضا را مهیا میسازد .ا

موافقان میگویند که در بین همین حکومتی ها ، افرادی متمایل به حس مردم دوستی پیدا میشود که آنها را باید جذب کرد و به آنها رای داد


۲- نظرات افرادی که به شرکت نکردن در انتخابات میانجامد :

مخالفان میگویند که : سیستم انتخاباتی در ایران سیستمی کهنه و فرسوده است که امکان سوءاستفاده همیشگی از آن توسط بلوک قدرت وجود دارد. شورای نگهبان "به عنوان تنها نهادی که وظیفه شرعی و قانونی جلوگیری از تخلف و تقلب در انتخابات دارد،

انتخاباتی که با هیچ معیار استاندارد جهانی همخوانی ندارد و عرصه حضور کاندیداهایش از یک سر حکومت دینی آغاز و به سر دیگر آن ختم می شود تحت همین شرایط نیز امکان عدم تقلب تقریبا صفر است مردم حق انتخاب واقعی و آزاد ندارند .

آیا شرکت در انتخابات نمایشی و فرمایشی ، نمایشات تکراری و ملالت انگیز و ثبات رژیم را فراهم نمی آورد ؟

مردم در این ۳۰ سال ، تمرین دموکراسی و شرکت در رای گیری واقعی را هم نداشته اند آنها را به موش آزمایشگاهی و عروسک خیمه شب بازی تبدیل میکنند چون کاندید ها باید به تایید شورای نگهبان اسلامی برسند ومردم از بین آنها ، به یکی از انتخاب شوندگان مورد تایید شورای نگهبان باید رای دهند . اینجاست که خود شرکت کنندگان و کاندید ها ، عروسک خیمه شب بازی رژیم می شوند .

مخالفان میگویند که : نماینگان ما و یا حداقل نمایندگان مردمی که بین کاندید ها حضور ندارند به کی باید رای دهیم ؟ آیا رای به کسی که مورد تایید شما نیست مسخره نیست ؟ توهین به بشریت نیست ؟

مخالفان میگویند شما ها که ۳۰ سال مردم را به شرکت دعوت کردید چه نتیجه ای گرفتید؟ کار اصلی ، آگاهی بخشیدن به مردم است حکومت فقط به شرکت مردم برای نمایش نیزمند است و نتیجه از قبل از انتخابات برای حکومت معلوم است

آیا اگر ، مردم یک کشوری ، همگی انتخابات را تحریم کنند و بگویند که ما دیگر بازیچه نیستیم تاثیر بیشتری ندارد؟ دیکتاتوری را محکوم نمیکند ؟

آیا کاندید ها که به تایید شورای نگهبان میرسند همان "رجال سیاسی"این حاکمیت نیستند که در جنایات بر علیه مردم شرکت داشته اند ؟

مخالفان میگویند که ا در حالیکه : خانه از پای بست ویران است. و خواجه های ما در پی نقش ایوانند! شرکت کندگان در انتخابات هم به دنبال ترمیم بند نقش ایوان خواهند شد .

شرکت در این "انتخابات" به منزله حمایت و صحه گذاشتن بر قوانین مصوبه مجلس اسلامی وقانون اساسی می انجامد

آیا شرکت در انتخابات ، تاییدی بر تصویب قوانین ارتجاعی و نقض مداوم حقوق بشر و سرکوب دگر اندیشان، شکنجه و اعدام، نیست ؟

آیا شرکت در انتخابات در چهارچوب چنین نظامی، توجیه پذیری دموکراسی حاکمیت و مشروع سازی رژیم نیست

آیا با شرکت در انتخابات به یک شوخی سیاسی تن نداده ایم ؟آیا خودمان را مضحکه نکرده ایم ؟ آیا به این ترتیب ، ما بر سرنوشت خود ، با انتخاب این کاندید های انتصابی حاکم میشویم ؟

آیا شرکت در انتخابات ، به منظور یک مهر در شناسنامه ، و یا استخدام ، و یا یک امتیاز از رژیم ، چه معنایی میتواند داشته باشد؟

آیا شرکت در انتخابات ، مردم را گمراه نمیکند که ما رژیم را مشروعیت می بخشیم ؟ یکی از خطرات شرکت این است که بعد ها ، همین مردم نمیگویند ما نا آگاه بودیم شما چطور و چرا ما را به این راه کشیدید ؟

آیا اگر شرکت در این انتخابات جمهوری اسلامی پسندیده است چرا پس در دوره شاه با شرکت در انتخابات بین دو حزب مورد تایید رژیم ، فعالیت و شرکت در انتخابات را غلط می پنداشتید؟ ؟



پایان سخن این که نتیجه این "رأی دادن"ها به کجا میرسد ؟ تایید و دوام جمهوری اسلامی یا اصلاح جمهوری اسلامی و یا بر اندازی آن ؟؟؟

یا به راستی هیچ انسان عاقلی را میتوان یافت که به فرزندانش بیاموزد که تصمیم گیری های زندگی آینده خود را بر گزینشی میان بد و بدتر استوار سازد؟
انتخابات ۲۲ خرداد انجام شد و همگان نتیجه را دیدند :

حکومت اسلامی علیرغم اینکه با سرکوب وارعاب مخالفین را به سکوت وا می دارد، به نمایش "قدرت مردمی" و حمایت مردم از بازی های انتخاباتی اش محتاج است و همین دلیلی می تواند باشد برای همسویی نکردن با آنچه نتیجه اش از پیش مشخص است.

صدای اقتدار ملت سخن با شرکت در انتخابات به گوش مسولین رسید ملتی که به خیابان آمد تا بگوید که هست و بیشمار است. ملتی که اینبار باز با اعتماد به کسانی که گمان می کنند دمکراسی از صندوق رای حکومت دینی بیرون خواهد آمد، تصمیم به شرکت در انتخابات را گرفته بود و می دید که چگونه حاکمان از حضورش به غیر انسانی ترین شکل ممکن سود جستند و از حضورش برای انکار وجودش بهره بردند.
۲۹۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨۹       

    از : بهروز ماهان

عنوان : پیشنهاد به آقای نقره کار
پیشنهاد به آقای نقره کار : اکنون که یک سال از انتخابات میگذرد باد نیست که تاثیرات شرکت یا آدم شرکت در انتخابات را مورد بررسی قرار داد
سوال های زیر را هم بررسی و پاسخ دهید تا موضوع بهتر تفهیم بر هر دو جبهه شود با تشکر
نگاه به "انتخابات" ریاست جمهوری در ایران توسط صاحب نظران در عرصه فرهنگ و سیاست ایران که در مورد انتخابات ، نظرات شرکت و عدم شرکت را مطرح میکنند :

آیا شرکت در انتخابات ، نمایشات تکراری و ملالت انگیز و ثبات رژیم را فراهم نمی آورد ؟
آیا انتخابات ایران نمایشی است یا واقعی؟
آیا مردم حق انتخاب واقعی و آزاد دارند ؟
آیا مردم در این ۳۰ سال ، تمرین دموکراسی و شرکت در رای گیری واقعی را داشته اند ؟

آیا مردم به موش آزمایشگاهی و یا عروسک خیمه شب بازی تبدیل نشده اند؟

آیا نماینگان ما که بین کاندید ها حضور ندارند به کی باید رای دهیم ؟ آیا رای به کسی که مورد تایید شما نیست مسخره نیست ؟ توهین به بشریت نیست ؟

آیا در حالیکه کاندید ها باید به تایید شورای نگهبان برسند و از بین آنها ، مردم به یکی از انتخاب شوندگان مورد تایید شورای نگهبان باید رای دهند و به یکی "رای" بدهند . آیا خود شرکت کنندگان و کاندید ها ، عروسک خیمه شب بازی رژیم نیستند ؟

آیا حاکمیت مطلقه ولایت فقیه و قانون اساسی آن ، اجازه انتخابات آزاد و کل گروه ها و احزاب را فراهم میسازد؟

آیا کاندید ها که به تایید شورای نگهبان میرسند همان "رجال سیاسی"این حاکمیت نیستند که در جنایات بر علیه مردم شرکت داشته اند ؟

آیا در حالیکه خانه از پای بست ویران است. و خواجه های ما! در پی نقش ایوانند! شرکت کندگان در انتخابات هم به دنبال ترمیم بند نقش ایوان نیستند ؟

آیا شرکت در این "انتخابات" به منزله حمایت و صحه گذاشتن بر قوانین مصوبه مجلس وقانون اساسی نیست ؟

آیا شرکت در انتخابات ، تاییدی بر تصویب قوانین ارتجاعی و نقض مداوم حقوق بشر و سرکوب دگر اندیشان، شکنجه و اعدام، نیست ؟

آیا شرکت در انتخابات در چهارچوب چنین نظامی، توجیه پذیری دموکراسی حاکمیت و مشروع سازی رژیم نیست

آیا با شرکت در انتخابات به یک شوخی سیاسی تن نداده ایم ؟آیا خودمان را مضحکه نکرده ایم ؟ آیا به این ترتیب ، ما بر سرنوشت خود ، با انتخاب این کاندید های انتصابی حاکم میشویم ؟

آیا هر کس به دیگری میتواند بگوید رای بده یا رای نده؟ یا باید بگوید که من شرکت میکنم یا من شرکت نمیکنم

آیا شرکت در انتخابات ، به منظور یک مهر در شناسنامه ، و یا استخدام ، و یا یک امتیاز از رژیم ، چه معنایی میتواند داشته باشد؟

آیا عدم شرکت در انتخابات میتواند تاثیر گذاری به همان اندازه شرکت در انتخابات داشته باشد ؟
آیا شرکت در انتخابات ، از بین کاندید های انتصابی شورای نگهبان ، چه مشکلی را حل میکند ؟ یا چه اهدافی را دنبال میکند ؟ آیا دموکراسی را تعمیق می بخشد ؟

آیا اگر ، مردم یک کشوری ، همگی انتخابات را تحریم کنند تاثیر بیشتری در جامعه نمیگذرد یا ندارد؟ آیا تحریم ، دیکتاتوری را محکوم نمیکند ؟

آیا شرکت در انتخابات ، مردم را گمراه نمیکند که ما رژیم را مشروعیت می بخشیم ؟ یکی از خطرات شرکت این است که بعد ها ، همین مردم نمیگویند ما نا آگاه بودیم شما چطور و چرا ما را به این راه کشیدید ؟

آیا اگر شرکت در این انتخابات جمهوری اسلامی استبدادی تشویق میشود یا پسندیده است چرا پس در دوره شاه با شرکت در انتخابات بین دو حزب مورد تایید رژیم ، فعالیت و شرکت را غلط می پنداشتید؟ ؟

پایان سخن این که نتیجه این "رأی دادن"ها به کجا میرسد ؟ تایید و دوام جمهوری اسلامی یا اصلاح جمهوری اسلامی و یا بر اندازی آن ؟؟؟

بقیه دارد
۲۶۴۰٨ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : دیوار حاشا بلند است...
دیکتاتوری به سبک روشنفکرانه اش
ضمن بر رسی و مطالعه سایتها ، نظرم به مقاله ای افتاد که برای دفاع از تحریم انتنخابات فکر میکنم ۱۶دلیل آورده بودند که آری باین دلایل مبرهن و روشن، تحریم انتخابات صحیح بوده است و طبعآ حرکت مردم در شرکت در انتخابات اشتباه بوده است و به زبان ساده مردم بیجا وغلط کرده اند و این حرکت وشرکت در انتخابات مردم عین گمراهی بوده است و در فحوای مطالبشان در این استدلال روشنفکرانه از این ملت بزرگ خواسته اند که باری سعی کنند در کوششهای آینده خویش در جهت امحآء دیکتاتوری دیگر از این "شیرینکاریها " نکنند...
من نمیدانم فلسفه عده ای در امور سیاسی و اجتماعی چیست و در این رابطه سئوالات فراوانی به ذهن آدمی متبادر میشود که البته با مطالعه در سرگذشت واقعی ما انسانها شاید پاسخ تعدادی از ای سئوالها داده شود ...
جان کلام اینکه اگر مقایسه ای نه حتی دقیق و همه جانبه که ضمنی به فرمایشات رهبران جمهوری اسلامی بیاندازیم ، ویا حکومت های مشابه ، که اینان چگونه با اقدامات و گفتار خویش در اداره امور کشور زمانی که موردی را اشتباه نموده اند ویا گفتاری خلاف واقع عنوان کرده اند در جهت اختفا ی آن اقدام ویا گفتار مبادرت به اقدام یا گفتار خلاف دیگری میکنند و این ناچارآ ادامه همان دیکتاتوری است که به فاجعه در آن کشور منجر میشود وملت ها میبایست تاوان آنرا بپردازند...
سئوال من اینست که :آیا فکر نمیکنید این دیکتاتوری حکومتی شباهت هائی با نوشتار و طرز تفکر بعضی از روشنفکران و نویسنگان ما دارد !؟ جان کلام آنکه البته هر انسانی ویا حتی حزب و گروهی در طول زندگی خود اشتباه میکند بخصوص اگر این انسان و حزب دست اندر کار امور سیاسی ویا اجتماعی باشد .آیا هنوز ما بآن درجه از ادراک فرهنگی نرسیده ایم که در صورت گذشت زمان وتجربه ،این اشتباه نظر و دیدگاه محرز وبر ملا شده را، شخص ویا اشخاص ویا احزاب صاحب نظر به اشتباه خویش واقف یا سکوت کنند ویا احیانآ در صورت شجاعت و استعداد های شخصی به اشتباه خویش با حسن نیت اعتراف کنند!؟ آیا این منطقی است ویا آسمان وریسمان را بهم ببافند که باری نظر ما باین دلائل ۱۶ ماده ای ... درست بوده است ولاغیر!!!.
زهی تآسف که در جامعه ما به نظر میرسد دیوار حاشا بسیار بلند تر از اینهاست.. ما ایرانها هیچوقت شاهد این مراتب نبوده ایم .وحتی یک مورد از ابراز اشتباه و معذرت خواهی از سوی افراد بخصوص احزاب و گروه ها نبوده ایم...(یا بنده بدلیل بیاد ندارم) خدا میداند تا چه اندازه میبایست تاوان این همه اشتباه و ندانم کاریها را بپردازیم!؟ .! وتا چه زمانی میبایست انتظار کشید تا ژاندارکی شجاع از این طایفه باب افتتاح کند!؟ ...زهی تآسف و حسرت...
۱۴۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣٨٨       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : مشگل ِاین مدعیان ِ...نبودن در "میان و صف" مردم است ....
خانمها و آقایان هموطن توجه شما را جلب میکنم به یک نکته آنهم اینکه با تاسف اغلب روشنفکران، نویسندگان ، سیاستمداران ...!!!و بالاخره آنهائیکه بطریقی ... خود را به هموطنان شناسانده اند ، اینست که :کمتر قدرت تشخیص بمو قع نقطه نظرهای جامعه و ملت هوشیار ایران را دارا میباشند و برای همین از قافله یا زیادی "جلوو پیش " اند ویا آنچنان عقب که وا مصیبت ... است.
خوشا آنا نی که مدعی ایرانی بودن را دارند و در اوصاف و اخلاق و عادات هوطنان مشترکند . از ظرفیت و تحمل آنچنانی بر خور دارند که در گیر چاپلوسان و کاسه لیسان و... نمیشوند... فریب تبلیغات و ترفندهای بیگانگان را نمیخورند آنچنان که هر گز از" صف ملت " جدا نشده اند چه با تشخیص وادراک جو وطریق مردم وبا تشخیص بموقع و راه گشائی به آینده فرجامی نیکو از این اعتراضات مردمی عاید هم میهنان خویش گردانند که در این صورت است که شاید بارقه امیدی باشد ولاغیر...؟؟؟
۱٣۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : یک ناظر

عنوان : توهم همه وجود و فکر و ذهن ما را اشغال کرده، چه کنیم ...؟؟؟
واقعا تبریک به آقای خامنه ای! ایشان سیاستمداری حرفه ای است و در خطبه های وحدت امروز به روشنی و وضوح و با شفافیت کامل نشان دادند که این به اصطلاح اصلاح طلبان نیز همه در خدمت نظامند، هماره بوده اند و خواهند بود. ایشان به درستی تاکید کرد که این نظام یک نظام است. ادعای خامنه ای بر این است که فقط چون آزادی و دمکراسی در این نظام مردمی موجود است این کاندیداها توانسته اند نظرات مخالفشان را به وضوح ابراز کنند. به نظر من حداقل در اینجاست که آشکار می شود که تحلیل آقای نقره کار دور از واقعیت نیست و این طرفداران اصلاح طلبان، اکثریت، حزب توده، آقای بهنود ها و امثالهم، تمام آن دیگرانی ... که برای انتخاب کاندیداهای به اصطلاح اصلاح طلب در تمام این مدت تبلیغ کردند، یعنی تمام آن کسانی که در توهم کامل، باز این مردم بدبخت را به بیراهه کشیدند و توهمشان را به آنها نیز انتقال دادند، باید حداقل آنقدر صداقت داشته باشند که به اشتباهات همیشگی شان و انحراق مردم از تحریم این انتصابات فرمایشی اعتراف کنند. قاعدتا باید این کار را بکنند اما از آنجا که مواضع این آقایان و خانمها از دیر باز روشن است، این کار را نخواهند کرد و متاسفانه این یکی از بزرگترین اختلالات و سنگ اندازی ها در راه روشنگری جامعه است و خواهد بود. با همه این وجود آرزوی توهم زدایی همه جانبه برای این مردم ستم کشیده که بسیاری از این به اصطلاح روشنفکران در ناآگاهی آنها شریکند را دارم. و همچنین قابل ذکر است که این آقایان اکثریت و توده و ... می توانند کمی از آقای خامنه ای یاد بگیرند، اینان ذره ای از هوش و ذکاوت آقای خامنه ای را ندارند و قادر نیستند ذره ای مثل او سیاست بازی کنند، اما خود را سیاسی می دانند، دلم واقعا برای مردم پر امید ایران می سوزد!
۱٣۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : هدیه از امل

عنوان : شعارهای ما جوانان ایرانی
آن خس و خاشاک تویی / دشمن این خاک تویی
امید ایران منم/ دشمن ایران توئی
شور منم نور منم / عاشق رنجبر منم
زور تویی کور تویی / هاله‌ی بی‌نور تویی
دلیر بی‌باک منم / مالک این خاک منم
۱٣۷۲۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : من درد مشترکم

عنوان : توهم تا بی نهایت ...
آقای نقره کار عزیز باز هم دمت گرم، باز هم زدی تو خال اما کو گوش شنوا؟
توهم این آقایان حمایت کننده از اصلاح طلبان رژیم اسلامی پایانی ندارد. این ها پس از شکست موسوی ها، خاتمی ها و رفسنجانی ها در جنگ قدرت شان با جناح دیگر خودی، باز هم به "اصلاح طلبان" آینده با نامهای دیگر پناه خواهند آورد چرا که این بحث هویتی اینان است که هماره در فرصت طلبی کامل، این یا آن مهره رژیم را حمایت کنند. اینان هیچگاه به عنوان پیش روهای جامعه عمل نکره اند و هیچگاه تحلیل روشنگرانه ای از اوضاع نداشته اند، بلکه به عنوان پوپولیست های ناب پشت توده ای از مردم بدبخت که برای رسیدن به خرده ای آزادی و عدالت به هر کس و ناکس پناه می آورند راه می افتند و الحق که نامشان بر آنها رواست که توده ای هستند یعنی پشت توده را می افتند و نه در پیش آن. اینان از وقتی وجود دارند همیشه در تاریخ نشان داده اند که جز توسل به فرصت طلبی و پوپولیسم و حرکت از پس توده های ناآگاه هیچگاه و در هیچ مقطعی نقش پیش روهای این جامعه را نداشته اند و برای این مردم درد کشیده جامعه، که به هزار دلیل روشن خود قادر به تجزیه و تحلیل درست اوضاع فرهنگی ـ سیاسی ـ اجتماعی خود نبوده اند، نقش روشنگر و پیشرو را نداشته اند و به این ترتیب امروز هیچ تعجبی وجود ندارد، بفرمایید این هم نتایج این نوع موضع گیریها و رای دادن ها به فاسدان سی ساله این رژیم، بیچاره مردم ایران ... با فقر روشنفکری و روشنگری در کشورشان.
۱٣۷۲۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : سیمین جاهد

عنوان : آقای پویا خوشی یا عصبانی؟
اصلاح طلبان خارجه نشین برای اینکه بیشتر خوششان بیاید بروند در سایت رهبرشان مسعود بهنود ( روز) مقاله ی زید آبادی را بخوانند و یاد بگیرند.زید آبادی هم که از خودتان بود او که دیگر نقره کارنیست.چرا نباید یک مقاله متفاوت و بحث برانگیز روی سایت بماند , ناراحتید , مقاله های کشتگرتان را بخوانید که از پاریس روزی یک فرمان برای مردم صادر می کند!
۱٣۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : پویا ت

عنوان : سنگ پای قزوین
خوشم که روی این را دارید که این مقاله رو رو سایتتون نگه دارید.
۱٣۶۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : محسن کوشا

عنوان : ایرانی دلواپس ست «سرکار» !
ببخشید ، چرا «همه » مبارزات مردم را با بازی قوتبال مقایسه می کنند ؟
آیا تصادفی ست یا فقط عاشقان فوتبال «رهبر» و با ادبیات لومپنی تحلیل گر سیاسی شدند؟
۱٣۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨٨       

    از : آرش نیا

عنوان : والله دروغ چرا !
والله دروغ چرا, من ده دفعه مطلب زیر را ( همه سر کارند ) را خواندم سر در نیاوردم حرف حساب نویسنده محترم چیه ! به نظر میرسد ایشان خودشان را هم سر کار گذاشتند!
۱٣۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨٨       

    از : جوهر سزاوار از تهران

عنوان : به آنها که به من تاخته اند.
خانمها و آقایان منتقد بنده من همین حالا بخانه رسیده ام. با اجازه شما ها رفته بودم به تظاهرات. همانطور که گفته بودم رای هم نداده بودم، و فکر می کنم که این حرکت جدید حرکتی واقعا جدید است، در ثانی با همه فحش و ناسزایی که امروز در ایران نثار خدا و پیغمبر و قرآن می شود ولی مردم ایران چه بخواهیم و چه نخواهیم این بیماری اسلام را دارند، می گویم بیماری و واقعا هم بیماری ست اما هست، همچنانکه شما با یک مسلول نمی توانی مثل یک آدم معمولی حرف بزنی ملت ما هم مسلمان است، حتا اگر خدا و قرآن و محمد را هم زیر پا بگذارد...در هر حال قبل از توانستن گشودن این سایت ، سایت رهبری که همان کیهان باشد باز شد. کیهان ماها تظاهر کنندگان را یعنی بیشتر از دوملیون نفر را در تهران و پانصد هزار نفر را در اصفهان و سیصد هزار نفر را در شیراز و دویست هزار نفر را در تبریز و پنجاه هزار نفر را در یزد و پنچاه هزار نفر را در کرمان و به همین اندازهها در کاشان، و پنجاه هزار نفر را در رشت ...اوباش و آشوبگر خوانده آنها و هم سایتهای سپاه پاسداران و سایت بیت رهبری و سایت تابناک که همان بازتاب سابق باشد حتا یک کلمه هم ننوشته اند که ما ارازل و اوباش چند ملیونی در سراسر ایران اسلامزده تظاهرات کردیم. اما احمدی نژاد را با چند هزار نفر در بقول تهرانیها مستلاب تهران هزار بار و با هزار زاویه دید نشانش دادند. حالا خواهران برادران واقعا که اگر هم رای ندادید دستکم از از این حرکت پشتیبانی کنید، منتظر از بین رفتن ناگهانی اسلام و رفتنش در چاه فاضلاب نباشید اینها ناگهان نیامده که ناگهان برود، به مرور البته خواهد رفت و خود روحانیت شنیع در زایل کردن آن بسیار نقش داشته است. شب بخیر تا چه زاید سحر!!
۱٣۶٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مانی فرزانه

عنوان : سوء تفاهم
دورست ارجمند خانم شهلا جوادی ، بمصداق شعر ؛
زمانه ، پندی آزاد وار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند ست.

خواستم توجه شما را به نکات کوچکی جلب کنم؛
مردم به جان آمده در ایران فقط به دعوت نیروهای حکومتی و غیر حکومتی در انتخابات شرکت نکردند انگیزه های فراوانی وجود داشت که در این مختصر نمی گنجد.

مردم خارج از کشور هم بیش از پیش با مردم داخل ایران مراوه دارند و فکر نکنم فقط بخاطر دعوت طرفداران انتخابات به پای صندوق ها رفتند.

به همین دلایل میلیونها ایرانی چه شما قبول بکنید و چه قبول نکنید برای رای های
خود حق طلب می کنند. من هرگز کسی را «شیر» نکرده و نمی کنم که مورد ضرب و شتم قرار گیرد.

در ضمن آن هموطنان عزیز هم که در انتخابات شرکت نکردند بدلایل زیادی مربوط میشود .خواستم خاطر محترم شما را جمع کنم که که نه نیروهای طرفدار شرکت در انتخابات قادر به بسیج ۸۰ در صدر واجدین شرایط را به پای صندوق ها بودند و مهمتر از همه آن ۲۰ درصدر می باشد که شرکت نکردند، آنها همه فقط بخاطر موضع تحریم کنندگان نبوده ست. به عوامل زیادی مربوط میشود.

بهتر ست کمی مهربان تر باشیم و کاسه کوزه ها را بر سر یکدیگر نشکنیم
۱٣۶۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : آرش نیا

عنوان : قلم نقره کار زیباتر خواهد شد مشروط به اینکه در برابر ارتجاع و هوادارانش کوتاه نیاید
آقای بهشاد که نقش آقا معلم و ناصح گرفتی , برادر تو خودت که خدای " عقل کل " هستی !!! حمایت ا زموسوی و کروبی چه ربطی به جنبش مدنی داره برادر ؟, آبروی جنبش مدنی را نبرید لطفا"!
۱٣۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : بهشاد

عنوان : به جای توهم زدایی از موضع دانای کل، به پیشرفت جنبش مدنی جامعه خود یاری رسانید!
جناب آقای نقره کار،
بنده شما را از نزدیک نمی شناسم، ولی از لحن و کلامتان بوی عصبانیت و نفرت از انسانهایی را استنشاق می کنم که از تتمه آخرین حقوق خود برای برداشتن یک گام، ولو کوچک به جلو استفاده کرده اند و اکنون درصددند از آن با تمام قوا دفاع کنند. انگیزه های عصبانیت و ناراحتی شما برای من قابل درک نیست. آیا ناراحت از آن هستید که چرا شما در راس حرکتی که برای جلو گیری از تعرض استبداد به حقوق شهروندان در حال شکل گیری است، قرار نداشته و یا در پیدایش آن سهمی نداشته اید؟ و یا نمی خواهید باور کنید که جنبش های مدنی از راه شناخت و استفاده از حقوق شهروندی در وحله اول و حراست و پاسداری از این حقوق در برابر تمامیت گرایانی که مداوما به آن تجاوز می کنند، در وحله دوم شکل می گیرند و گسترش می یابند؟ شرکت وسیع مردمی در انتخابات، بر خلاف اعتقاد شما توهمی برای مشروعیت بخشیدن به سیستم حاکم نبوده، بلکه جنبشی مدنی و گسترده برای مطالبه و دفاع از حقوق شهروندی و مدنی بوده است. شرکت در انتخابات را نمی توان جدای از این حرکت و جنبش دمکراتیک ارزیابی کرد. طبیعی است که جبهه استبداد و سرکوب هم بیکار ننشسته و با تمام قوا در راه سرکوب و خفه سازی حقوق شهروندی دست به تعرض و تهاجم متقابل می زند. این نبردی واقعی در متن جامعه است و برد و باخت در آن وابسته به شرایط و فاکتورهای زیادی است که جای بحث فراوان دارد.
من به شما دوستانه توصیه می کنم که به جای نکوهش و سرزنش دوستان خود که در انتخابات شرکت کرده اند، عمیق تر به شرایط کنونی جامعه بنگرید و قلم خود را به جای اثبات حقانیت خود و فخر فروشی به رقبای فکری و سیاسی خود که به راهکارهایی غیر از تحریم های مورد علاقه شما اندیشیده اند، به راهی رهنمون کنید که پشتیبان جنبش مردمی برای آزادی و دفاع از حقوق دمکراتیک باشد. قلم شما زیباست و می تواند در این راه بسیار مثمر ثمر و مفید واقع شود.
۱٣۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : نادر

عنوان : توهم شکست خورده، اما تمام نشده است!
آقای نقره کار گرامی‌، ضمن درود بر شما، باید بگویم که توهم شکست خورده، اما تمام نشده است. نظر بعضی‌ افراد در همین ستون نشان می‌‌دهد که توهم هنوز به صور مختلف ادامه دارد. یک دلیلش آن است که دوزیستانی که شما تبعیدی صوری می‌‌نامید، به محیط زیستشان که جمهوری اسلامی است، نیاز حیاتی دارند. بقای جمهوری اسلامی - به هر صورتی‌، با حکومت به اصطلاح اصلاح گرایان یا اصول گرایان - بقای آنهاست.
تنها بازنده این ماجراها دانشجویانی هستند که هزینه تحصیلشان از راه فروش کلیه‌های اقوامشان تامین شده است. امیدها و آرزوهای اینها ست که در حمله چماق داران له می‌‌شوند. ورنه سران رژیم خودشان کم کم یک جوری با هم کنار می‌‌آیند.
۱٣۶۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : شهلا جوادی

عنوان : جوانان به میدان قمه وچاقو و گلوله نفرستید
خانم جوهر سزاوارو آقایان و خانم ها !!به خاطر توهمات خود جوانان را به میدان قمه و چاقو وگلوله نفرستید, نگاه کنید بعد از سی سال باز الله اکبر بر پشت بام ها , دست بردارید , لااقل دیگران را تحریک نکنید
۱٣۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : جوهر سزاوار

عنوان : برادر عزیز نقره کار قدری واقع بین باشید
آقای نقره کار بنده هم مثل شما رای نداده ام و تهران طاعون زده زندگی میکنم، ولی به تمامی رای دهنده گان نه تنها توهین نمی کنم که تبریک هم می گویم! زیرا آنها بودند که باعث ظهور چنین جنبش مردمی شدند، من نمی دانم شما در کجای این کره ی خاکی زندگی می کنید، ولی برادر هر چه می خواهید بنویسید اما بدانید که شما به ما نوشته و حرف بدهکار نیستید بنا بر این برای ما مفت و مجانی حرف نوشته صادر نکنید. من هم که رای ندادم اینک رای می دهم الان بیشتر از شصت ساعت است که نخوابیده ام، خانواده ی رای نداده ی من هم همین طور. و بدانید که امروز بعد از ظهر هم ، هم من و همه خانواده ام و مادر عصا بدستم بهر قیمت در تظاهرات شرکت خواهیم کرد! می دانید چرا؟ زیرا برعکس شما ما فکر می کنیم که نمی توانیم برویم از همان کشوری که شما هستید و از انگلیس و فرانسه و روسیه و آلمان سوییس آدم وارد کنیم، ما معتقدیم که باید با همین مردم خودمان که با همه ی معیبشان آدمهای بسیار نازنینی هم هستند زندگی کنیم. آنها هم که از سر هر بهانه ای و عذری بخارج رفته اند را دوست می داریم و برایشان آرزوی موفقیت می کنیم و امیدواریم برای ایران سرمایه ای مادی و معنوی باشند. شما برادر مثل کامپیوتری هستید که برای فهمیدن بعصی چیزها فقط برنامه ریزی شده اید. شما بعصی چیزها را خیلی خوب می بینید ولی از دیدن حرکت بطی و کند ولی قول آسا و کوه آسا ی مردم عاجزید، برای همین هم برای پوشاندن احساس غبنتان اینچنین دوستان خودتان را هم میرانید. من فکر نمی کردم که شما تا این اندازه دگم باشید که همچنان در دنباله ی حرف پیش انتخابتتان پای بفشارید. شاید آنروز حتا حرف خوبی میزدید اما امروز روز دیگری ست مردم دیشب بر بامها اصفهان و تبریز و شیراز و تهران که ما هستیم غوغا کردند، در کرج هم همینطور حالا شما بفرمایید که در کجای این حرکت ایستاده اید، رای دهندگان دیروز کت خوردگان امروز فردا و ...بوده و خواهند بود، چه حرکتی می توانست چنین افتضاحی را برای حکومت آدمکش روحانیت شیعه براه بیندازد؟؟ برادر عزیز نقره کار قدری واقع بین باشید.
۱٣۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : در تزویر و ریا باز شد این دفعه چنان، بایدش بست که چون بسته شود وا نشود
من با آقای فرزانه کاملآ موافقم ضمن آنکه آقای نقره کار را بیش ازاین تفسیرش با هوش میپنداشتم وجالب اینکه چه بی حال سعی فرار به جلو دارند ولی کیست که با کمترین توجه به همه کنش ها واکنش ها در انجام این انتخابات چه شرکت کنندگا نش چه برگزار کنندگانش چه نامزدان پست و مقام ریاست جمهورش و بالاخره چه حضرت اجل ولی فقیه و تام الاختیار جمهوراسلامش ...همه مسائل چنان از پس پرده به بیرون افتاد که دیگر جای هیچگونه لا پوشانی نیست...
آنچنان که حتی کشور هائی که با استناد به تئوری توطئه ،عده ایکه توهماتی دائی جان ناپلئونی دارند را به تشکیک در شناسائی این دولت چاخان باز وا داشته است
اجازه دهید جزئ به جزئ در موضع گروه ها بر رسی شود:
۱-همان خارجه نشینها از نوع سلطنت طلبش انتخابات را تحریم کرده بودند که بور شدند...
۲-عده ای داخله نشین و مبارز نیز با تاسف فریب این دغل کاران تاریخ را خوردند و ایضآ به تور سلطنت طلب ها و دوست بازی هاشان افتادند ودر گیر و دار بده بستانها شدیدآ مغلوب شدند که کاشکی تکرار نکنند این دنبله رویهای کاسبکارانه را...
۳- جبهه ملی که از او حتی یال و دنب وا شگم نیز باقی نمانده و هر چه بعد از انقلاب میکشیم از دست این مریدان بی خاصیت شادروان مصدق است.نیز اظهر من الشمس و طبق معمولشان آب در هاون میکوبند... توده ایها و دنب و دنباله هاشان نیز روی طر ف دیگر این سکه بدلی...
۴- و اما مردم بخصوص جوانان و دانشجویان !؟ آفرین بر ایشان که نشان دادند ریشه در تاریخ وطن دارند و گول هیچ جریان ِ چه بی وطن چه بی حال و چه رفیق باز ووو را نمیخورند.
ایشان به پای صندوق ها رفتند و رآی ولی فقیه برباد ده وبرملا شده را بار دیگر بر همگی و خصوصآ به تمام ابنآ ایرانی داخل وطن که تردید هائی در آن داشتند نشان دادند .
واقعا که این چه به راستی خطاب شد که آقای خامنه ای ، احمدی نژاد و کارگزار چپاول گرشان آقای میلیاردر وزیر کشور با چه دست پاچگی به اختتام بازی کودتائی همت گزاردند که آنکه متوجه این آش شور و بی محتوا نشد خدا بیامرز خواجه حافظ شیراز بود و لاغیر ...
بقول شادروان میرزاده عشقی که فرمود :
...در تزویر و ریا باز شد این دفعه چنان ،،،، بایدش بست که چون بسته شود وا نشود
نشان بارز و روشن آن همین تظاهرات خود جوش هم وطنان در داخل کشور و جوانان و دانشجویان خارج از کشور بود که نظیر آن در سی سال گذشته دیده نشده بود و مضحک آنکه سلطنت طلب ها هم مشارکت کردند و همکاری !!!...
توضیح آنکه نمیدانم با چه پاسخی انسان روبرو میشود که اگر از این دست اندر کاران ِ (محترم با شرف و راستگو) انتخابات فقط
یک سئوال شود که بابا !!!شما ها با چه امکاناتی پس از چند ساعت مبادرت به شمارش و اعلام آرای ۴۹،۰۰۰،۰۰۰ نفر نمودید!!!؟؟؟؟
۱٣۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : جواد سپهر

عنوان : رویداد داخل را چماق نکنید!
به نظرمن مقاله آقای نقره کار به جا و به موقع است , خامنه ای و احمدی نژاد برای ملت ایران شناخته شده هستندو پدیده های تازه ای نیستند , با این رای دادن ها هم مشروعیت رژیم را تایید کردید و هم جوانان را از این پس به سوی یاس و نومیدی می کشانید , صبر داشته باشید.
۱٣۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : سیاوش

عنوان : رفراندوم به جای خود زنی
آقای نقره کار، موضوع امروز نسق گرفتن از این و آن نیست، موضوع خیر همگانی ایرانیان است و بس. امروز اصلاح طلبی هم در نظر و هم در عمل به پایان خط خود رسیده است و هیچ چیز جز یک رفراندم آزاد که در آن همه ی گرایش های سیاسی امکان مشارکت داشته باشند، راهگشا نخواهد بود. جنبش امروز مردم ایران، جنبش رفرنداوم است و در این جنبش دیگر چیزی به نام اصلاح طلبی، که بنا بر تعریف در محدوده ی قانون اساسی جمهوری اسلامی قرار دارد، نمی تواند وجود داشته باشد. از این قانون اساسی چیزی بیش از این بر نمی آید و شکی نداشته باشید که تا چند روز دیگر شعار مردم ایران رفراندوم خواهد بود.
ما امروز باید همگی به یک اتحاد دمکراتیک برسیم و کشورمان را از دست فاشیسم نجات دهیم. بر آقایان موسوی و کروبی و رضایی است که هر چه زودتر از چارچوب تنگ نظام ولایت فقیه که باعث تمامی مشکلات امروز است بیرون آیند و در کنار مردم قرار گیرند.
با احترام
۱٣۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : بهمن بی آرزو

عنوان : وقت مناسب تر
آقای نقره کار عزیز شما وقت خوبی برای این مطلب خود انتخاب نکرده اید. یقین دارم از اوضاع ایران و حرکت مردم در مقابله با شیوه های کودتایی که رژیم استفاده میکند اطلاع دارید. اینکه ما چگونه به اینجا رسیدیم مهمتر از اینکه ماکجا هستیم نیست. مردم معترض ایران شایسته حمایت متحد همه ی نیروهای سیاسی و همچنین متفکرین سیاسی هستند. گرچه من از تحریمیان هستم ولی مطلب شما را تفرقه افکنانه میبینم. ایکاش مدتی دندان به جگر می گرفتید و زمان را می سنجیدید.
موفق باشید.
وارطان
۱٣۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مانی فرزانه

عنوان : نتوانستم رای بدهم ولی به رای مردم و جوانان شریف ایران افتخار می کنم
عجبا ! ۳۹میلیونها «خرده بورژوا» و «سوسول » در داخل و ده ها هزار «تبعیدی نما» و «اصلاح طلب» در خارج از کشور در «انتخابات» شرکت کردند تا به احمدی نژاد و تمام «عقبه » ی او نه بگویند . حالا جنابعالی آن را «توهم » میخوانی !!!!
قربانت گردم اگر «نصایح » حکیمانه شما به گوش مردم میرسید و آنها در «انتخابات » شرکت نمی کردند که حالا احمدی نژاد بدون درد سر دوباره انتخاب شده بود و تو دلش هم بخاطر «نصایح» حکیمانه شما و «ارشاد» مردم قند آب میکرد.
این بار هیچ کس با شما و تحریم کنندگان محترم کار ندارد، بد شانسی یا خوش شانسی اکثریت واجدین شرائط برای حذف احمدی نژاد در انتخابات شرکت کردند حالا با «توهم » یا با «هدف» ، ولی مثل اینکه شما دست جلو را گرفتی تا عقب نیفتی. تازه اول کاره مردم دارن نشان میدهند که بیش از من و تو بلدند. یک کمی از برج عاج پائین بیا . اگر دموکرسی نمایندگی یا وکالتی را قبول داری ، اجازه بده ، مردم از این طریق و با متد آزمون و خطا با طرد «انتخابات » گزینشی ارتقا یابند. اینها تجربی ست نه نظری .
آیا می توانی بگویی طبقه ی کارگر و محرومان جامعه ایران که اکثریت مردم ما می باشند در کجای این «انتخابات » قرار داشتند و به کی بیشتر رای دادند. نمی شود ادعا کرد که آنها جزو ۲۰ درصدی بودند که در انتخابات شرکت نکردند.
در ضمن منش و پرنسیب های پلورالیستی حکم می کند که با دگر اندیشان اعم از اصلاح طلبان حکومتی یا غیر حکومتی و سایر نیروهای راست ، میانه و چپ دموکرات مآبانه و متمدنانه برخورد کرد . ادبیات جنابعالی بوی «ریشخند» و «کنایه» خرده بورژواهای پر مدعا را به مشام میرساند.
.
۱٣۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨       

    از : عباس جوادی

عنوان : جرا بی حرمتی بیکدیگر؟
آقای یا خانم انور چرا به جای نقد مقاله بی حرمتی می کنید , نظر آقای نقره کار را قبول ندارید بسیار خوب آن را نقد کنید و همین طور آقای زرگر بر خورد شما هم عصبی و تاسف بار است. امیدوارم سایت محترم اخبارروز کنترل بیشتری روی کامنت ها داشته باشد , بی حرمتی به نویسندگان این سایت که بدون چشمداشتی زحمت می کشند و به خوانندگان ,به سایت شما لطمه می زند.
۱٣۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣٨٨