دو هشدار جدی به اصلاح طلبان
سعید رضوی فقیه
•
طی روزهای اخیر شاید هیچ چیزی مهمتر از هدف گذاری دقیق و صورت بندی هوشمندانه مطالبات نباشد. اهمیت این امر انجا معلوم میشود که مثلا رهبران بر سر شمارش برخی از صندوقها یا ابطال ارای برخی حوزه ها با شورای نگهبان به چانه زنی بپردازند؛ در حالی که بدنه جنبش, خواهان ابطال انتخابات بطور کلی و تضمین انتخابات ازاد هستند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۹ خرداد ۱٣٨٨ -
۱۹ ژوئن ۲۰۰۹
طی روزهای اخیر که جنبش مسالمت امیز و مدنی دفاع از جمهوریت و انتخابات ازاد بصورت خودجوش و گسترده در سراسر کشور پدید امده، شاید هیچ چیزی مهمتر از هدف گذاری دقیق و صورت بندی هوشمندانه مطالبات نباشد.
اهمیت این امر انجا معلوم میشود که مثلا رهبران بر سر شمارش برخی از صندوقها یا ابطال ارای برخی حوزه ها با شورای نگهبان به چانه زنی بپردازند؛ در حالی که بدنه جنبش, خواهان ابطال انتخابات بطور کلی و تضمین انتخابات ازاد هستند. در چنین حالتی شکاف بین راس و بدنه جنبش موجب سرخوردگی مردم و بی اعتمادی به رهبران از یکسو و تنهایی و انزوای رهبران از سوی دیگر می شود.
بنا بر این برای پیشگیری از چنین عارضه نامطلوبی بسیار حیاتی است که اصلاح طلبان به عنوان هدایت کنندگان جنبش مدنی دفاع از جمهوریت و انتخابات ازاد با واقع بینی و درایت و شجاعت به صورت بندی خواسته های محوری جنبش در قالب شعارهای قابل دسترس و در عین حال متناسب با پتانسیل حرکت مردم باشند.
در همین زمینه ذکر دو هشدار جدی زیر خطاب به همه اصلاح طلبان بویزه اقایان موسوی و کروبی و اطرافیان ایشان ضروری به نظر میرسد:
۱- اگر چه مذاکره و گفت و گو و رایزنی با شورای نگهبان و دیگر مراجع قانونی می تواند بیانگر عزم اصلاح طلبان بر حل مسائل از مجاری قانونی و میزان ظرفیت انان برای گفت و گوی معطوف به تفاهم باشد، اما نباید فراموش کرد که اساسا شورای نگهبان خود یک طرف ماجراست و معمولا نباید شکایت را به متشاکی عنه عرضه کرد. وقتی سخن از تقلب و مهندسی پیشین انتخابات بیست و دوم خرداد می شود، هیئت های نظارت شورای نگهبان نقشی اساسی در فرایند ان داشته اند و گرنه وزارت کشور به عنوان نهاد مجری چگونه می توانسته به تنهایی مبادرت به تقلب گسترده و کلان بدون هماهنگی با نهاد ناظر نماید؟
بدین ترتیب اگر موضع اصلاح طلبان نسبت به شورای نگهبان تهاجمی و طلبکارانه نباشد و صرفا بخواهد شکایت وزارت کشور را به ان شورا نمایند سرنوشت این انتخابات نیز مثل سرنوشت دیگر انتخابات در چند سال گذشته خواهد بود که اصلاح طلبان با دست های خالی درازتر از پا از شورای نگهبان باز گشته اند.
به علاوه پیشینه شورای نگهبان این نهاد را در وعده های خود مبنی بر رسیدگی به شکایات و گزارش ها بسیار غیرقابل اعتماد نموده است. فراموش نکنیم که در انتخابات مجلس هفتم و پس از رد صلاحیت های گسترده و غیرموجه و غیرقانونی, این شورا حتی دستور رهبری جمهوری اسلامی را مبنی بر تامین نظر اقایان خاتمی و کروبی روسای وقت قوای مجریه و مقننه تمکین نکرد و به همان راهی رفت که از اغاز در ان پا نهاده بود.
از اینرو به نظر نمی رسد دل بستن به مذاکرات با نهادی که کارکرد ان در همه سال های گذشته خنثی کردن رای مردم و سترون ساختن وجه جمهوریت نظام بوده فایده ای برای مردم و اصلاح طلبان در پی داشته باشد .
۲- نکته دیگر اینست که مساله تقلب و مهندسی انتخابات اساسا به زمان شمارش و اعلام ارا محدود نمی شود و نباید ساده لوحانه گمان کرد که با گشودن و بازشماری چند صندوق رای، گرهی از کار فرو بسته کشور گشوده می شود. در چنین حالتی ممکن است چند صد یا چند هزار رای بالا و پائین شود و همین نتیجه با کمی تفاوت به عنوان نتیجه واقعی انتخابات اعلام گردد و ان وقت مردم و اصلاح طلبان باید پاسخگوی حوادث پر تلاطم در کشور باشند که صرفا بخاطر بالا و پائین کردن چند هزار رای به راه انداخته اند. واقع امر این است که اشکال انتخابات به اغاز شروع تبلیغات انتخاباتی و حتی پیش از ان باز می گردد. وقتی رئیس جمهور کنونی از همه امکانات دولتی برای تبلیغات بهره می گیرد و در مناظره تلویزیونی در برابر پنجاه میلیون بیننده به جعل امار و ارقام می پردازد و رقبای خود را بدون سند متهم می کند و بعد هم به جای انکه سخنانش تکذیب گردد یا خودش تحت تعقیب قرار گیرد چهل و پنج دقیقه هم جهت تکرار ادعاهایش وقت اضافه از تلویزیون دریافت می نماید و در مرور انتخابات هزاران صندوق رای سیار جدیدالوارده به صورت سرگردان و دور از چشم ناظران در شهرها و روستاها سرگردان می شوند و صدها و هزاران اتفاق دیگر در حوزه ها می افتد و ناظران هنگام پلمپ کردن صندوق ها و جابجا کردن انها غایب می مانند چگونه می توان به بازشماری جزئی و موردی برخی صندوقها برای کشف حقیقت دل بست؟
اگر اصلاح طلبان بدون توجه به دو هشدار بالا وارد این بازی شوند و در خیمه شب بازی جدید شورای نگهبان و وزارت کشور به خیال خود به هنرنمایی بپردازند قطعا در نهایت چیزی عایدشان نخواهد شد و حتی باید تاوان به اصطلاح اغتشاش های ناموجه و بی دلیل را هم بپردازند. در چنین حالتی و با فاصله گرفتن از مردم و از دست دادن حمایت انها چه چیزی می تواند مانع انتقام جویی رقبا از ایشان باشد؟
به نظر می رسد اصلاح طلبان باید تکلیف خود را در این دو راهی سرنوشت ساز هر چه سریعتر مشخص کنند.
|