از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : من تظاهرات مردم ایران را به خاطر احقاق حقوق حقه شان محکوم می کنم
تحلیل شما نیز مثل تحلیل ع.چلیاوی بسیار ارزشمند است، بخصوص بخاطر خط تاریخی که مشخص کرده اید. ولی فعلا هیچ کس گوشش به این حرفها بدهکار نیست. و جای بسی تأسف است.
آن چه می بینیم از فرهنگ ما و همین مردم بر می آید. این همه کشته و مجروح می توانست وجود خارجی نداشته باشد و مسئله از طریق قانونی حل شود و مبارزات می توانست در اشکال ممکن و تا جایی که برای افراد خطر جانی نداشته باشد تحقق پیدا کند. ولی چنین نشد.
در یوتوب فیلمی دیدم، عده ای جوان در حد بچه مدرسه ای که به یک پاسگاه پلیس با سنگ حمله می کردند و قصد داشتند در پاسگاه را بشکنند، بخشی از دیوار پاسگاه نیز به آتش کشیده شده بود. معلوم نبود که این عده پس از سنگسار پاسگاه و تسخیر آن چه قصدی داشتند؟
کار به جایی کشید که پلیس به جای استفاده از ابزارهای ضد شورش، با گلوله پاسخ گفتند و یکی دو نفر بر خاک افتادند. جای تأسف است.
بی قانونی از هر سو از سر و کلهی این مملکت بالا می رود. تمام این حوادث قابل پیشبینی بود. ولی موضوع این جاست که جان آدمیزاد هنوز در این مملکت بی ارزش است.
در خارج از کشور نیز هیاهو ها گویا که چنین بهایی را برای آینده ای بهتر ضروری می دانند یعنی آینده ای که از تخیلات افرادی مثل آقای موسوی بر می خیزد و به دوستی و صلح بین سرمایه دار و کارگر، غنی و فقیر معتقد هستند، و تنها کشتار را محکوم می کنند. در حالی که باید جلوی کشتار را می گرفتند که چنین وقایعی صورت نگیرد.
تحت چنین شرایطی و با توجه به کشته شدن بی رحمانه جوانان در خیابان های ایران، من تظاهرات مردم ایران را در چنین اشکالی بخاطر احقاق حقوقشان و بخاطر کسب آزادی محکوم می کنم.
بدون شک آنان که به حقوق مردم ایران احترام نگذاشتند، و از خشونت دولتی علیه آنها سوء استفاده کردند، و کشتار به راه انداختند، آنها نیز طبیعتا محکوم هستند.
ولی آنهایی که به اصطلاح آتش مبارزه را نیز کرده اند و تحت چنین اشکالی می خواهند قانونمندی ایجاد کنند، بیشتر از جلادان محکوم هستند. چون که جلاد حرفه اش جلادی ست. ولی ما برای زندگی مبارزه می کنیم و نباید با خط مشی های نادرست در مبارزه طبقاتی جان انسان ها را به خطر بیاندازیم و چنین حرکاتی را تشویق کنیم.
۱٣۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨٨
|